تاریخ انتشار:
درباره رویاهای جدید محمود احمدینژاد
گازی دیگر بر سیب «بهشت»
این روزها محمود احمدینژاد و یاران حلقه او در موقعیتی بسیار بغرنج قرار گرفتهاند. از سویی با توصیه صریح رهبر عالی نظام به احمدینژاد برای عدم حضور در انتخابات آتی ریاستجمهوری، عملاً برنامههای آنان برای نقشآفرینی در آن رقابت به بایگانی رفته است و از سوی دیگر به نظر میرسد آنان ادامه سکون احمدینژاد در جغرافیای سیاست ایران را مساوی با انتقال بیسروصدای او و تیمش از ساحت جغرافیا به هزارتوی تاریخ این مرزپرگهر ارزیابی میکنند. در این فضا منطقی به نظر میرسد که احمدینژاد و یاران حلقه او همه توش و توان خود را برای بقا در معادلات سیاسی کشور صرف کنند. با توجه به بیمهریهای رسانهای این جریان با پیشکسوتان جریان اصولگرا بعید به نظر میرسد که سایر بخشهای جریان اصولگرا به این جریان اعتماد کرده و نقشی محوری در معادلات سیاسی این جناح به آنان واگذار کند. در اینجا باید به این نکته نیز اشاره کرد که بخشهای عمدهای از جریان سنتی و میانهرو اصولگرا این روزها اشتراکات به مراتب بیشتری با حسن روحانی و حتی اصلاحطلبان دارند تا تیم محمود احمدینژاد. در این فضا قاعدتاً این جریان تلاش خواهد کرد بهجای شرطبندی روی اسب
بازندهای که اتفاقاً برد احتمالی آن نیز چیز دندانگیری عاید آنها نمیکند، با افزایش نزدیکی به روحانی سهم بیشتری از مدیریت اجرایی در چهار سال آینده را در اختیار بگیرد. با این تحلیل بعید به نظر میرسد که بزرگان اصولگرا نقشی غیر از سیاهیلشگر از احمدینژاد و یاران او طلب کنند. نقشی که بدون شک برای گروهی که خود را سوپراستار معادلات سیاسی جهان میدانند، قابل پذیرش نخواهد بود. احمدینژاد و یاران حلقه او در بزنگاه اما گزینههای انتخابی چندانی ندارند. شاید بتوان گفت یکی از گزینههای آنان بختآزمایی محمود احمدینژاد در انتخابات شورای شهر پایتخت باشد. گزینهای که این روزها رسانههای داخلی به صور گوناگون آن را مطرح کردهاند و تیم احمدینژاد هنوز آن را رد نکرده است. هر چند که برای چهرهای که هشت سال ریاست دولت را بر عهده داشته است، قرار گرفتن در پست شهرداری کسر شأن به شمار میرود، اما نمیتوان از برخی مزایای آن به ویژه برای احمدینژاد چشمپوشی کرد. بسیاری از سیاستمداران، تحلیلگران سیاست ایران و... در توصیف شخصیت محمود احمدینژاد تاکید دارند او شیفته دیدهشدن است. با توجه به این تحلیل میتوان متصور بود که او در زمانی
که از میدانی بزرگ چون انتخابات ریاستجمهوری محروم شده باشد، مشتاق باشد به صورتی دیگر در اردیبهشت سال آینده نگاهها را به خود معطوف کند. تصور بیلبوردهای بزرگ انتخاباتی در سراسر پایتخت با تصاویر او که نوید بازگشتش را به خیابان بهشت میدهد، میتواند مشوق خوبی برای زین و یراق کردن برای انتخابات شورای شهر پایتخت باشد. هر چند که بسیاری از تحلیلگران حضور یاران حلقه رئیس دولت دهم در انتخابات شورای شهر پایتخت و معرفی احمدینژاد بهعنوان نامزد آنها برای شهرداری تهران را فرصتی مناسب برای حامیان حسن روحانی برای افزایش انگیزه بدنه اجتماعی خود برای حضور در انتخابات ارزیابی کرده و نتایج غایی آن را افزایش آرای خود در دوگانه شورای شهر و ریاستجمهوری ارزیابی میکنند، اما احمدینژاد تصور میکند که میتواند در رقابتی نیابتی با شکست حسن روحانی، تاثیرگذاری خود را در معادلات کشور افزایش دهد. این نکته را نیز باید مد نظر داشت که بودجه چندهزار میلیاردی شهرداری پایتخت و تجربههای احمدینژاد و محمدباقر قالیباف در این نهاد هر صاحبقدرتی را وسوسه کند که در رأس این نهاد قرار بگیرد. با این توصیفات اصلاً بعید نخواهد بود که دستکم در شهر
تهران تصاویر انتخاباتی محمود احمدینژاد در اردیبهشتماه کمتر از حسن روحانی نباشد. باید منتظر ماند و دید سیب «بهشت» این بار توسط چه کسی گاز زده خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید