تاریخ انتشار:
ارزیابی سیاستهای فقرزدایی در ایران
دایره شوم بازتولید فقر
لزوم توجه به سیاستهای فقرزدایی در کشورهایی که هدفگذاری بر روی رشد اقتصادی دارند، بسیار ضروری است. وجود رابطه همیشگی و معکوس بین برقراری برابری و کارایی یکی از مسائلی است که سبب عدم توفیق سیاستهای فقرزدایی در کشورها میشود.
لزوم توجه به سیاستهای فقرزدایی در کشورهایی که هدفگذاری بر روی رشد اقتصادی دارند، بسیار ضروری است. وجود رابطه همیشگی و معکوس بین برقراری برابری و کارایی یکی از مسائلی است که سبب عدم توفیق سیاستهای فقرزدایی در کشورها میشود. سیاست بازتوزیع درآمد با هدف کاهش فقر، از جمله سیاستهایی است که تاکنون با توجه به اجرای برنامههای مختلفی از جمله طرح سهام عدالت و طرح هدفمندی یارانهها در ایران اجرا شده است. از جمله طرحهای دیگر با هدف مهار کردن فقر میتوان به طرح مسکن مهر، طرح توانمندسازی روستاییان و طرح توانمندسازی زنان سرپرست خانوار اشاره کرد. در این نوشتار ضمن اشاره به تجارب سایر کشورها سعی در ارزیابی توفیق کشور در زدودن فقر میشود.
بانک جهانی سال 2030 را به عنوان سالی برای پایان دادن به فقر شدید هدفگذاری کرده است. تجارب موفق سایر کشورها در ریشهکن کردن فقر میتواند الگو و چارچوب مناسبی را برای سیاستگذاران کشور فراهم کند. برنامههای ریشهکن کردن فقر با کمک پرداخت یارانههای هدفمند که در صورت فرستادن کودکان به مدرسه و انجام یکسری معاینات سلامت و بهداشتی تعلق میگیرد، با راهبری یا همکاری بانک جهانی در کشورهای مختلف صورت گرفته و تقریباً همه آنها به اهداف مصوبشان دست پیدا کردهاند.
سیاستهای بازتوزیع درآمد به نفع فقرا، اگر سبب ایجاد اختلال در تخصیص بهینه منابع و زیان درآمدی تجمعی شود، خود تبدیل به مشکل بزرگتری در اقتصاد میشود. مهمترین سیاست بازتوزیع درآمد در ایران پرداخت یارانه بوده است. اجرای ناصحیح و پرداخت یارانه به تمامی افراد در ابتدای پیادهسازی طرح تاکنون نهتنها کشور را به کاهش مطلوب میزان فقر نزدیکتر نکرده بلکه گاه سبب ایجاد مشکلات عدیده اقتصادی شده است.
متاسفانه مهمترین و اصلیترین برنامهای که در کشورهای دیگر پایه و اساس راهبردهای فقرزدایی است، در ایران بهدرستی پایهگذاری نشده و سبب حرکت به سمت توسعه پایدار نشده است. وجود مشکلات فراوان در این طرح سبب ناتوان شدن دولت از افزایش متناسب مبلغ در سالهای اجرا و عملاً بیفایده شدن این مبلغ شده است. در مورد ناکارآمدی پرداخت یارانهها در سالهای اخیر بسیار بحث شده، ولی عملاً در نحوه توزیع و عملکرد تغییرات چندانی داده نشده است. بحث هدفمند کردن آنها و برقراری ارتباط بین الزام در پرداخت و مسائلی که سبب فقرزدایی، توانمندسازی و توسعه کشور میشود تاکنون در دستور کار قرار نگرفته است. تقریباً در تمامی کشورهای پرداختکننده یارانه، هدفمندی در راستای بهبود تغذیه، آموزش، سلامت و توانمندسازی افراد بوده و یارانهگیرندهها در صورت اثبات این مساله که یارانه دریافتی را در جهت مناسب هزینه کردهاند مجدد حائز شرایط دریافت یارانه میشوند. برای نتیجهگیری مناسب از طرح هدفمندی یارانهها میتوان گفت با توجه به تغییرات تصویبشده برای حذف یارانه ثروتمندان و در نهایت باقی ماندن اقشار آسیبپذیرتر در لیست دریافت یارانه، نیاز به تغییرات
دیگری از جمله منوط کردن دریافت یارانه به تبعیت از شرایطی خاص مانند آموزش و سلامت ضروری به نظر میرسد.
سیاستهای توانمندسازی فقرا یکی دیگر از راهکارهای میانمدت ولی ماندگار در امر مبارزه با فقر است. گسترش فقر سبب گسترش نابسامانیهای اجتماعی ویژه در سطح جامعه خواهد بود و تنها راه رهایی از این آینده، شکستن چرخه تولید فقر و توانمندسازی فقراست. دولت اخیر را به سیاستهای توانمندسازی در زمان اعلام اقدامات انجامشده اشاره کرده ولی در بطن جامعه تغییرات محسوسی در این ارتباط مشاهده نمیشود. البته در همین جا ذکر شود که اجرای این سیاست نیاز به بودجه دارد و میتوان خوشبینانه تصور کرد که دلیل اجرای ناموفق این سیاست، کمبود نقدینگی و مشکلات مالی کشور بوده که با توجه به گشایش برجام و افزایش قیمت نفت، میتوان شاهد اجرای کارای این سیاست و اثرگذاری مثبت و قابل مشاهده آن بود. یکی دیگر از دلایل عدم توفیق سیاستهای توانمندسازی اقشار آسیبپذیر به بحث اطلاعات و ساختار حکمرانی اقتصادی مرتبط است. ساختارهای منسجم و طراحیشده برای اجرای این طرح هنوز تعریف نشده است.
یکی دیگر از سیاستهای فقرزدایی که در سایر کشورها نیز اجرا شده است سیاستهای بیمه همگانی و تحت پوشش قرار دادن تمام افراد در بیمههای تامین اجتماعی و سایر انواع بیمه است. در ایران در دولت جدید، این طرح با عنوان طرح تحول سلامت در کشور اجرا شد. اصلی که در اجرای اینگونه طرحها وجود دارد این است که در صورت بودجهبندی ناصحیح، فقرا از خدمات سلامت باکیفیت و کمیت مناسب برخوردار نخواهند شد. اجرای این طرح در دولت یازدهم سبب افزایش یکباره هزینههای سلامت در کشور شده که سایر بخشهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار میدهد. اگر این افزایش هزینهها کاملاً در راستای رسیدن به اهداف طرح باشد، مناسب است. در نهایت اهداف کلی این طرح که کاهش هزینههای مردم و ارتقای کیفیت خدماترسانی به مردم در راستای اهداف فقرزدایی است تا حدود مناسبی به دست آمده است. برای قضاوت در روند برنامههای فقرزدایی در ایران اگر آمار بانک جهانی به عنوان آمار پایه، معتبر و قابل استناد فرض شود با توجه به اطلاعات موجود وضعیت ایران طی سالهای مختلف در جدول شماره یک آورده شده است. جهت درک بهتر روند شاخصها آمارهای کشور ترکیه نیز آورده شده است.
در گزارشی دیگر که در سال 2015 منتشر شده است شاخصی برای سنجش میزان فقرزدایی از سوی بانک جهانی تعریف شده است. در این گزارش میزان رشد سالانه مصرف (یا درآمد) برای کل جمعیت و نیز برای چهار دهک پایین درآمدی سنجیده شده است. ایران جزو معدود کشورهایی است که بهرغم رشد منفی در مصرف سرانه کل جمعیت، مصرف سرانه چهار دهک پایین درآمدی رشد مثبت داشته و این به معنای توفیق سیاستهای فقرزدایی است. در نمودار خلاصهای از گزارش فوق برای ایران و چند کشور نمونه ارائه شده است.
برای جمعبندی و نتیجهگیری در مورد اثرگذاری سیاستهای فقرزدایی اجراشده تاکنون باید گفت در حال حاضر متاسفانه دایره شوم بازتولید فقر یکی از معضلات جدی اجتماعی-اقتصادی کشور محسوب میشود. پرورش کودکان در خانوارهای فقیر مانع از افزایش سرمایه انسانی نسل آتی کشور خواهد بود. این معضل در کنار حقیقت کاهش نرخ زادوولد در خانوارهای متوسط و متمول این هشدار را خواهد داد که در نسل آینده با کاهش کیفیت سرمایه انسانی در کشور مواجه خواهیم شد. به همین دلیل ایران به دلیل ساختار جمعیتی باید در این راه بسیار جدیتر از سایر کشورها اقدام کند؛ به نظر میرسد طبق آمار بینالمللی کشور در مسیر درستی در حال حرکت بوده و با جدیت، اصلاح، بهینهسازی و تداوم این سیاستها میتوان شاهد ریشهکن کردن فقر در کشور بود.
دیدگاه تان را بنویسید