تاریخ انتشار:
چرا سیاستهای فقرزدایی بر فقر افزودند؟
فقرزایی به جای فقرزدایی
مبارزه با فقر و تلاش برای مهار آن از جمله اصلیترین محورهایی است که معمولاً در سخنرانیها و البته برنامههای مسوولان کشور دیده میشود. طی سالها سیاستهای مختلفی برای مبارزه با فقر در کشور تدوین و اجرا شده است. دامنه سیاستهای فقرزدایی که به اجرا درآمدهاند چقدر بوده و این سیاستها چه تعداد از مردم را تحت پوشش قرار دادهاند؟ موفقیت طرحها و سیاستهای فقرزدایی تا چه حد بوده است؟ هر یک از این طرحها چقدر توانستهاند منتج به نتیجه موثر شوند و میزان موفقیت طرحها تا چه میزان با هزینههایی که برای اجرای آنها صرف شده، تطابق داشته است؟ پیش از روی کار آمدن دولت یازدهم و در دولتهای سابق طرحهای مختلفی برای مبارزه با اشکال و انواع مختلف فقر تدوین و اجرا شده است. از طرح ضربتی اشتغال که دامنه محدودی از افراد را هدف قرار داده بود و طرح مسکن مهر که تعدادی از خانوادههای ایرانی را درگیر خود کرد تا طرح هدفمندی یارانهها که با دامنهای وسیع اجرا شد و بیشتر مردم ایران و حتی ایرانیان خارج از کشور را نیز دربر گرفت. در دولت یازدهم اجرای بخشی از این طرحها ادامه یافته و طرحهای دیگری مانند طرح تحول نظام سلامت نیز به اجرا
درآمده است.
اما اجرای هر کدام از این طرحها چه نتیجهای به دنبال داشته است؟ بسیاری از کارشناسان معتقدند طرح ضربتی اشتغال و اعطای وامهای اشتغالزایی نهتنها تاثیر چندانی در مهار بیکاری نداشته، بلکه بیکاران را به بیکاران بدهکار تبدیل کرده است و به نظر میرسد تزریق پول و تخصیص اعتبار بانکی راهکار مناسبی برای اشتغالزایی نبوده است.
تبعات اجرای طرحی مانند مسکن مهر از این هم فراتر رفت و به اعتقاد کارشناسان آسیبهایی به نظام بانکی کشور وارد کرد. در آغاز کار دولت یازدهم، عباس آخوندی، وزیر راه و شهرسازی، افزایش پایه پولی را عامل شتاب گرفتن تورم در دولت احمدینژاد دانست و چهارم شهریورماه سال 1392 صراحتاً اعلام کرد: «بر اساس گزارش محمود بهمنی، رئیسکل سابق بانک مرکزی، بیش از 40 درصد افزایش پایه پولی کشور ناشی از طرح مسکن مهر است، یعنی حدود 40 درصد تورم بیش از 40درصدی فعلی ناشی از این حوزه است.» البته در دولت یازدهم تورم و شتاب افزایشی آن مهار شد، اما مشکلات ناشی از اجرای طرح مسکن مهر همچنان ادامه دارد و تعهدات ناشی از آن بر عهده دولت یازدهم باقی مانده است و این گذشته از همه انتقادهای دیگری است که به کم و کیف واگذاری مسکن مهر به مردم وارد شده است.
اما شاید مهمترین طرح فقرزدایی که در سالهای اخیر اجرا شده و البته همچنان ادامه دارد، طرح هدفمندی یارانهها باشد؛ طرحی که هرچند میزان موفقیت اجرای آن به طور کامل بررسی نشده و آماری از آن به صورت رسمی اعلام نشده، اما به اعتقاد کارشناسان نتوانسته نتایجی مطابق اهدافی که برایش تعیین شده بود، به همراه داشته باشد و فقر و نابرابری را در حد انتظار کاهش دهد. اما چرا این طرح نتوانست با موفقیت اجرا شود؟
از سوی دیگر علاوه بر دولت، نهادهای دیگری هم هستند که وظیفه فقرزدایی یا دستکم ادعای آن را دارند. از جمله این نهادها میتوان به کمیته امداد امام خمینی اشاره کرد که سالانه بودجه قابل توجهی نیز برای حمایت از نیازمندان دریافت میکند. عملکرد این کمیته در این زمینه چقدر موفقیتآمیز بوده است؟ آیا برای هماهنگ کردن دستگاههای مختلف و سازمانهای مردمنهادی که در کشور ما در جهت مقابله با فقر فعالیت میکنند به طراحی سازوکار ویژهای نیز نیاز داریم؟
دیدگاه تان را بنویسید