درباره آیین نذری برای طبیعت
بازار داغ نذری
اینجا در برخی از مناطق حفاظتشده سازمان محیط زیست بازار نذری دادن داغ شده است، اما نه به اندازه بازار داغ نذری در آیینها و مراسم مذهبی.
اینجا در برخی از مناطق حفاظتشده سازمان محیط زیست بازار نذری دادن داغ شده است، اما نه به اندازه بازار داغ نذری در آیینها و مراسم مذهبی. نذورات نیز نه شیر و شربت و چای است نه چلوخورش قیمه و قورمه و حلوا. همه نذورات به آب و علوفه ختم میشود و نهایتاً دارو و درمان برای گونههای جانوری مصدوم و آسیبدیده! پشتههای علوفه توسط محیطبانان از پشت کامیون خارج شده و تک و توک آهوها و قوچ و میشهای وحشی در نزدیکی محیطبانان میچرخند تا سهمی از این علوفههای خشک ببرند. در گوشهای دیگر نیز ساخت آبشخور و نصب تانکر آب در جریان است تا دیگر شاهد روزی نباشیم که بزغالههای وحشی تشنه همانند آنچه در تابستان گذشته در منطقه حفاظتشده گنو اتفاق افتاد و از تشنگی جان باختند از بین بروند. به نظر عجیب و غریب است اما سفرهای که اینجا به همت علاقهمندان طبیعت پهن است میزبانش تنها جانوران وحشی هستند. جانورانی که بخشی از تنوع زیستی کشورمان را تشکیل میدهند و از قضا این روزها به واسطه تخریبهای گسترده زیستگاهی، خشک شدن دریاچهها و تالابها و شکار و صید و چرای بیرویه دام در مراتع در وضعیت بغرنجی به سر میبرند.
با این حال اینکه این کمپین که از یک سنت رایج مذهبی در کشورمان که همان آیین نذری دادن است الهام گرفته، تا چه اندازه میتواند در بین مردم جا باز کند تا بخشی از نذوراتشان را به جای سفرههای غذا به محیط زیست اختصاص دهند هنوز مشخص نیست. اما مبتکر کمپین «نذری برای طبیعت» معتقد است: «با شرایطی که در حال حاضر محیط زیست کشورمان دارد و بسیاری از مناطق حفاظتشده در محاصره خشکسالی و تنگناهای شدید محیطی قرار گرفته، آنهایی که علاقهمند هستند میتوانند نذوراتشان را به جای انسان به جانوران تشنه و گرسنه و مصدومی بدهند که تاکنون کمتر مورد توجه بودند و تاکنون استقبال صورتگرفته نسبتاً خوب بوده است.» حالا با گذشت کمتر از پنج ماه، و به همت آنهایی که میخواستند نذرشان را به طبیعت بدهند بیش از 100 تن علوفه در زیستگاههایی که دچار خشکسالی شدید شده بودند توزیع شده و نزدیک به 10 آبشخور هم برای تامین آب مورد نیاز گونههای جانوری ساخته شده یا در دست ساخت است. اگر هزینه هر تن علوفه حداقل یک میلیون تومان و هزینه ساخت هر آبشخور هفت میلیون تومان محاسبه شود بدین ترتیب حدود 170 میلیون تومان در قالب نذورات محیط زیستی در همین مدت کوتاه به
طبیعت ایران کمک شده است.
اما ایدهپرداز اصلی و مبتکر این آیین نیز یک محیطبان است. محیطبانی که اتفاقاً خودش در یک منطقه خشک و بیآب و علف در حوض سلطان استان قم سالهاست خدمت میکند و با وجود سختی کار هماکنون او یکی از چهرههای سرشناس محیط زیست کشور است. احمد بحری، نامی آشنا در رسانهها و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی کشور است که یادداشتهای هفتگی او در رسانهها درباره شغل محیطبانی، طرفداران زیادی دارد. صفحه اینستاگرامش نیز که هزاران نفر مخاطب دارد به او کمک کرد تا این ایده را اجرایی کند. احمد بحری میگوید: همیشه کاربران زیادی در اینستاگرام بودند که به من پیام میدادند چطور میتوانیم به محیط زیست و حیاتوحش کمک کنیم تا اینکه یک خانم برایم پیامی گذاشتند که قصد دارند یک نذری برای حیوانات بدهند و همین باعث شد تا کمکم این جرقه در ذهنم شکل بگیرد. با اینکه فراخوان اولیه «کمپین نذری برای طبیعت» توسط او اعلام شد اما حضورش در شغل دولتی و محیطبانی مانع از این شد تا عملیات اجرایی کار را دنبال کند ولی بعد از گذشت چند هفته با حضور 20 داوطلب از بین فعالان محیط زیستی در 20 استان کشور این کمپین پیگیری و به اجرا گذاشته شد و همچنان
ادامه دارد.
در بسیاری از کشورهای دنیا به ویژه کشورهای اروپایی و آمریکایی و جنوب شرق آسیا موسسات خیریه زیادی وجود دارد که کارشان پشتیبانی از تشکلهای زیستمحیطی و فعالیتهای اجتماعی در حوزه محیط زیست است و با گذشت نزدیک به سه دهه از شکلگیری جنبش مدنی ایران در حوزه محیط زیست هنوز هیچ موسسه خیریهای در حوزه محیط زیست شکل نگرفته و بسیاری از تشکلهای غیردولتی به دلیل نبود حامیان مالی در انفعال به سر میبرند.
با این حال تاریخچه کوچک جنبش مدنی محیط زیست ایران مملو از فعالانی است که خدمات یا سرمایهشان را نذر محیط زیست کردند بیآنکه اسمی از نذر طبیعت به میان آورده شود. مسعود شکیبا، دامپزشک جوان گرگانی که سالها خدمات دامپزشکیاش را برای مداوا و نگهداری گونههای جانوری آسیبدیده به صورت رایگان در اختیار اداره کل محیط زیست استان گلستان میگذاشت شاید یکی از اولین کسانی بود که به نوعی خدمات دامپزشکیاش را نذر طبیعت کرد. در همان سالها با تلاش دادستان شهر اراک، بیش از 700 درنای گرسنه و سرمازده که به تالاب میقان اراک مهاجرت کرده بودند و در میانه یخ و برف گرفتار شده بودند با دو وانت نیسان مملو از ذرت و گندم تغذیه شدند که این امر بازتاب گستردهای در محافل خبری و زیستمحیطی در 15 سال گذشته داشت.
تا اینکه بعدها در سال 1387 و همزمان با مهاجرت ناگهانی بیش از 7500 قوی مهاجر از سیبری به آببندانهای شهر سرخرود در استان مازندران، یکی از فعالان و کارشناسان محیط زیست به نام محمدعلیالله قلی، با حضور پنجماههاش در این شهرستان اقدام به تهیه و توزیع دهها تن ذرت برای غذادهی به قوهای گرسنه کرد که در این راستا فعالان دیگری نیز به این نهضت پیوستند و با جمعآوری کمکهای نقدی از علاقهمندان او را در غذادهی زمستانه به قوهای گرسنه سرخرود همچنان بعد از گذشت هشت سال یاری میرسانند. اما فریدونکنار و سرخرود که چند سالی است به دلیل شکار گسترده پرندگان مهاجر بر سر زبانها افتاده، خیران محیط زیستی زیادی را هم در خود جا داده از جمله محمد احمدی، کارخانهداری که بیش از 10 سال است به همراه همسرش هر شب جمعه به نیت شادی روح فرزند مرحومشان، و با خرید پرندگان زنده و اسیر از بازار فریدونکنار آنها را بار دیگر در تالاب و طبیعت رهاسازی میکنند یا مسعود محمدی، کارگر گچکار جوانی که بیش از 12 سال است با یادگیری تجربی دامپزشکی، بال و پر شکسته پرندگان مهاجر آسیبدیده را معالجه میکند. حیاط منزل این جوان سرخرودی در روستا، به بیمارستان
پرندگان تبدیل شده و او با هزینه شخصی برای آنها دارو و غذا تهیه میکند و تاکنون هزاران قطعه پرنده آسیبدیده را بعد از مداوا به طبیعت بازگردانده است.
اما در سالهای گذشته پناهگاههای زیادی برای نگهداری و جلوگیری از کشتار سگها و گربههای اهلی از سوی شهرداریها در شهرهای تهران، شیراز، مشهد، اراک، تبریز، هشتگرد، ورامین، اصفهان و... ایجاد شده که عمدتاً توسط زنان مدیریت شده و هزینههای آن از طریق کمکها و نذورات محیطزیستی فعالان محیط زیست در داخل و خارج از کشور تامین شده است. با این حال بزرگترین همبستگی مردمی برای کمک به طبیعت سال گذشته در جریان آزادسازی دو محیطبان محکوم به اعدام دنا از زندان صورت گرفت به طوری که به تلاش چند تن از فعالان محیط زیست که در راس آنها بهمن ایزدی، مدیر کانون سبز فارس قرار داشت نزدیک به یک میلیارد و 600 میلیون تومان پول جمعآوری شد تا این دو محیطبان در مدت کمتر از دو ماه از جمعآوری کمکهای مردمی بتوانند با رضایت خانوادههای شکارچیان مقتول از زندان و مرگ رهایی یابند. اگرچه در تهیه این مبلغ هنگفت بسیاری از خیرین و ورزشکاران و کوهنوردان و فعالان محیط زیست هم نقش داشتند اما بخشی از این مبلغ، خیرات و نذورات مردمی را نیز شامل میشد تا جان دو محیطبان دربند را نجات دهند.
نذر محیط زیستی را به سخره نگیرید
ترویج کمکهای محیط زیستی به طبیعت و زیستمندانش در قالب درختکاری و غذادهی به جانوران گرسنه حالا به شکلی علنی به نام نذر طبیعت فراگیر شده است. آنچنان که نهضتی که احمد بحری، محیطبان قمی راهاندازی کرده بسیاری از علاقهمندان را به پیوستن به این کمپین تشویق و ترغیب کرده است.
«محمد داس مه» یک وکیل دادگستری در استان کهگیلویه و بویراحمد است که سه سال است خدمات حقوقیاش را به رایگان در اختیار اداره محیط زیست شهرستان کهگیلویه قرار داده است و هر کجا محیط زیست قادر به پرداخت هزینههای دادرسی نبوده او این مبالغ را هم پرداخت کرده است. داس مه اما اکنون چند ماهی است که با محیطبان احمد بحری آشنا شده و همین امر باعث شده تا تمامی نذورات و خیراتش را برای شادی روح خواهر مرحومش به محیط زیست اختصاص دهد. تاکنون نزدیک به 200 مورد دیوارنویسی سبز با حمایت مالی او در شهرهای پیرامون «منطقه حفاظتشده خاییز» انجام شده و اخیراً او با پیوستن به کمپین نذر طبیعت، اقدام به ساخت دو آبشخور هم در زیستگاههای حیاتوحش کرده است.
این حقوقدان عاشق طبیعت که فقط 30 سال سن دارد درباره چگونگی علاقهمندیاش به طبیعت میگوید: خواهر من «زندهیاد فهیمه داس مه» که پزشک بود و در بیمارستان امام رضای شهر امیدیه خدمت میکرد 30ساله بود که از دنیا رفت. او عاشق طبیعت بود و برای همین وقتی در سال 1388 از دنیا رفت سعی کردم یاد او را با خدمت به طبیعت زنده نگه دارم. البته این را هم بگویم که خانواده ما کلاً نگاهی متفاوت به طبیعت داشته و دارد. مثلاً ما از سالها پیش به همت پدرم هر کدام یک درخت به نام خودمان در یک پارک جنگلی... در بهبهان کاشته بودیم که هر از گاهی به درختانمان سر میزدیم برای همین وقتی چند سال پیش به عنوان مشاور حقوقی در فرمانداری بهبهان مشغول به کار شدم بیشتر کارهای خودم را روی مباحث زمینخواری و آزادسازی آنها از دست متصرفان متمرکز کردم و حالا نیز با ساخت آبشخور، دیوارنویسی و وکالت رایگان پروندههای محیط زیستی و تامین وسایل مورد نیاز محیطبانان نذرهایم را به طبیعت میپردازم.
این وکیل دادگستری درباره نگاه برخی مردم نسبت به اقداماتش میگوید: طبیعی است که نذورات محیط زیستی در کشور ما هنوز جا نیفتاده و در شهرهای کوچکتر برخی مردم حتی آن را قبول ندارند و به سخره میگیرند اما من همه نذورات و خیراتم را برای عزیرانم که از دنیا رفتهاند صرف محیط زیست میکنم و معتقدم این حداقل کاری است که ما میتوانیم برای نجات طبیعت کشورمان از آسیبهایی که روزبهروز بیشتر میشود در پیش گیریم.
احمد بحری، مبتکر ایده نذر طبیعت درباره اینکه این ایده تا چه اندازه امکان فراگیر شدن دارد میگوید: ما تا به امروز تبلیغات رسانهای زیادی نداشتیم. من از صفر شروع کردم و حالا به این نقطه رسیدیم و موفقیتهای ما کم نبوده اگر تبلیغات بیشتر شود مردم زیادی هستند که قطعاً به این کمپین ملحق خواهند شد. او میافزاید: وقتی دیدم علاقهمندان به نذر طبیعت زیاد شدند یک گروه تشکیل دادیم و سایتی را به نام نذر طبیعت راهاندازی کردیم و در حال حاضر در هر استان یک نماینده که از فعالان محیط زیست است مشغول ساماندهی و جمعآوری کمکهاست. بحری میگوید: خیلیها فکر میکنند فقط فعالان محیط زیست هستند که این نوع نذری را حاضرند بدهند اما من در صفحه اینستاگرامم با ارتباطی که با مخاطبان داشتم متوجه شدم اتفاقاً برعکس مردمی هم هستند که به محض آشنایی با طبیعت و مشکلاتش حاضرند کمک کنند. مثلاً فردی بود که با دیدن تصاویر یک توله خرس بیمادر در گیلان هزینه شیرخشک این توله را بر عهده گرفت، یا کسی که به یاد پدر مرحومش از من خواست که کمک کنم تا یک آبشخور در یکی از مناطق بسازد و حتی گاهی برخی از افراد در خارج از ایران ابراز تمایل برای کمکرسانی به
طبیعت و ارائه نذوراتشان میکنند.
به گفته او تازهترین پروژه این گروه ساخت آبشخور در پناهگاه حیاتوحش درانجیز یزد در زیستگاه یوزپلنگهای آسیایی است که نیاز به 10 میلیون تومان کمک دارد.
بحری میگوید: اصلاً لازم نیست برای دادن نذری به طبیعت حتماً پولی صرف شود، وکیل دادگستری که خدمات رایگان به محیط زیست میدهد، دامپزشکی که حیوانات را رایگان معالجه میکند و افرادی که از امکانات رسانهای و تبلیغاتیشان برای ترویج این فرهنگ استفاده میکنند اینها نیز در واقع خدماتشان را نذر طبیعت میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید