تاریخ انتشار:
واکاوی عواقب اجرای طرح جمعیتی مجلس در گفتوگو با شهلا کاظمیپور
افزایش تولد فرزندان ناخواسته
«شهلا کاظمیپور» عضو هیات علمی مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در نقد طرح موسوم به افزایش باروری میگوید: «کسانی که فرزندآوری خود را به تعویق میاندازند، زیر بار این نوع مجازاتها نمیروند. در این میان تعداد فرزندان خانوارهایی که آسیبپذیری بیشتری دارند، افزایش پیدا میکند.»
«شهلا کاظمیپور» عضو هیات علمی مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه در نقد طرح موسوم به افزایش باروری میگوید: «کسانی که فرزندآوری خود را به تعویق میاندازند، زیر بار این نوع مجازاتها نمیروند. در این میان تعداد فرزندان خانوارهایی که آسیبپذیری بیشتری دارند، افزایش پیدا میکند.» او که به عنوان یکی از جمعیتشناسان برجسته کشور شناخته میشود، بر این عقیده است که طرحهایی از این دست، تولد فرزندان ناخواسته را افزایش میدهد.
نمایندگان مجلس اخیراً کلیات طرحی را به تصویب رساندهاند که ممکن است مجازاتهایی را برای کسانی که روشهای پیشگیرانه بارداری را مورد استفاده قرار میدهند، تعیین کند. آیا این طرح نمایندگان و طرحهایی از این دست میتواند نگرانیهای جمعیتی را از بین ببرد؟
ما ایرانیها دچار افراط و تفریط هستیم. یعنی حدود 20 سال حوزه تنظیم خانواده را رها کردهایم و اکنون میخواهیم با تندروی، این غفلت را جبران کنیم. اما برای بررسی اثربخشی این طرح به نتایج یکی از طرحهای تحقیقاتی وزارت بهداشت اشاره میکنم که در سال 1389 به انجام رسید. در زمان انجام این تحقیق 77 درصد زنان جامعه نمونه اعلام کردهاند از روشهای پیشگیری از بارداری استفاده میکنند که از این 77 درصد، حدود 20 درصد با استفاده از روشهای سنتی و حدود 57 درصد از روشهای مدرن برای پیشگیری استفاده کردهاند که در میان این 57 درصد که از روشهای مدرن استفاده میکنند، 13 درصد از زنان و سه درصد از مردان نیز اعلام کردهاند از طریق وازکتومی و توبکتومی اقدام به پیشگیری از بارداری کردهاند. بنابراین میتوان گفت ممنوعیت استفاده از این روشها آنچنان نمیتواند در افزایش بارداریها اثرگذار باشد. اما این نکته حائز اهمیت است که کسانی که از طریق اعمال جراحی وازکتومی و توبکتومی باروری خود را متوقف ساختهاند، در دهه 1360 متقاضی انجام این نوع جراحیها بودهاند که اکنون آثار خود را بر ساختار جمعیت نشان داده است. ضمن آنکه معلوم نیست در شرایط
فعلی چند درصد افراد متقاضی این نوع اعمال جراحی باشند.
گفته میشود، روشهای وازکتومی و توبکتومی بیشتر توسط کسانی مورد استفاده قرار میگیرد که درصدد پیشگیری از تولد فرزندان چهارم و پنجم به بعد هستند؛ در حالی که اکنون نرخ باروری به حدود 1/2 رسیده و اغلب خانوارهای ایرانی تعداد فرزندان خود را در حد یک یا دو فرزند نگه میدارند. در این صورت، این طرح مجلس چه کارکردی میتواند داشته باشد؟
بله، همانطور که اشاره کردید، بعد خانوار در ایران کوچک شده و به ندرت پیش میآید که افراد به سه بچه یا بیشتر و همچنین روشهای وازکتومی و توبکتومی فکر کنند. در مواردی ممکن است والدین از نظر جسمی آمادگی باروری را نداشته باشند و پزشک این نوع جراحیهای پیشگیرانه را تجویز کند. بنابراین ما بیشتر در زمینه به تاخیر افتادن بارداریها در میان زنان جوان مساله داریم. در چنین شرایطی، این قانون آنچنان اثربخش نخواهد بود که بتوان پیامدهای منفی آن را نادیده گرفت. ضمن آنکه ممکن است شیوه اجرای آن صحیح نباشد و کسانی از این مهلکه سوءاستفاده کنند که خوشایند دولت و حاکمیت نباشد. از طرفی، معمولاً سیاستهای جمعیتی به دلیل آنکه سطح گستردهای از افراد را دربر میگیرد بهتر است دارای انعطاف باشد. معمولاً هم این نوع برنامههای ضربتی در مناطق خاصی و به صورت محدود به اجرا درمیآید نه اینکه همه جامعه را دربر گیرد و عواقب آن به گونهای باشد که قابل جبران نباشد.
فکر میکنید اجرای چنین طرحهایی چه عواقبی در پی داشته باشد؟
ببینید اگرچه ممکن است رشد جمعیت به صفر برسد، اما حدود 30 سال فرصت داریم که ساختار جمعیتی کشور را بهبود ببخشیم و این ساختار را به تعادل برسانیم. حال آنکه اگر این تعدیل جمعیتی با روشهای جامعنگر و منعطفتری صورت گیرد اثربخشی آن بیشتر خواهد بود. در تحقیقاتی که در یک یا دو سال اخیر صورت گرفته است، اکثر زوجین جوان به این نکته اشاره کردهاند که به دلیل مشکلات مالی، فرزندآوری خود را به تاخیر میاندازند. بنابراین اگر سیاستگذاران در وهله نخست به فکر کاهش تورم و تعدیل هزینههای زندگی نباشند، اعمال این روشها اثرگذار نخواهد بود و به طور حتم، کسانی که فرزندآوری خود را به تعویق میاندازند، زیر بار این نوع مجازاتها نمیروند. در این میان به طور طبیعی تعداد فرزندان خانوارهایی که آسیبپذیری بیشتری دارند، افزایش پیدا میکند و این به صلاح جامعه نیست. در واقع آنچه به دنبال این نوع اجرای طرحها شکل خواهد گرفت این است که تعداد فرزندان ناخواسته افزایش خواهد یافت. ناخواسته بودن به این معناست که خانواده آمادگی تولد فرزند را از نظر روحی جسمی، مادی و اقتصادی دارا نیست.
در سیاستهای جمعیتی که توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شده است، توجه به کیفیت جمعیت مورد تاکید واقع شده است. آیا این نوع طرحها میتواند افزایش کیفیت موالید را تضمین کند؟ سیاستها و قوانینی که به منظور افزایش باروری تنظیم میشود، برای مدیریت کیفیت جمعیت باید دارای چه ویژگیهایی باشد؟
به نظر میرسد مقوله کیفیت جمعیت در تنظیم این نوع قوانین مورد غفلت واقع شده و صرفاً افزایش جمعیت در دستور کار قرار گرفته است. اگر افزایش کیفیت را به عنوان یکی از اصول بپذیریم، باید سیاستها را به سمت و سویی سوق دهیم که خانوادهها تولدهای خودخواسته فرزندان را افزایش داده و فرزندانی کارآمد به جامعه تحویل دهند. نرخ باروری اکنون کاهش یافته و باید افزایش پیدا کند. اما افزایش نرخ باروری باید هدفمند و با برنامهریزی صورت گیرد. یک برنامه غیرهدفمند به جامعه آسیب میرساند و سیاستها باید برای فرزندآوری خانوادههایی تنظیم شود که تحصیلکرده هستند. در عین حال، باید خانوادههایی که تعداد فرزند کمتری دارند و فرزندآوری خود را به تعویق میاندازند مورد هدف این سیاستها قرار گیرند. در عین حال باید فرزندآوری در خانوادههایی که والدین معتاد یا بیمار دارند یا ممکن است زایمانهای بعدی مخاطراتی را برای مادر ایجاد کند تحت کنترل درآید. مطالعات نشان میدهد اگر باروری با همین نرخ -که پیشبینی میشود به کمتر از این میزان نیز نرسد- ادامه یابد،30 سال بعد رشد جمعیت به صفر خواهد رسید. برای متوقف ساختن این روند، حتی اگر برنامههای تشویق
کاهش موالید متوقف شود، مساله حل میشود و باروری به بیش از سطح جایگزینی میرسد. اما بیم آن وجود دارد که این سیاستهای افراطی برای افزایش باروری، نرخ باروری را افزایش دهد و سیاستگذاران بار دیگر به صرافت کنترل موالید بیفتند.
آیا تحولات جمعیتی ایران و عواملی که در شکلگیری ساختار فعلی جمعیت موثر بوده به سمت و سویی رفته است که قابل تغییر باشد؟
کاهش باروری در ایران، تحت تاثیر عوامل مختلفی رخ داده است که حدود 95 درصد از این عوامل را باید در شاخصهای توسعه جستوجو کرد. شاخصهای توسعه در هر جامعهای که بهبود پیدا کند، متعاقب آن باروری نیز کاهش مییابد. اما اگر سیاستگذاران بتوانند با برنامهریزیهای زیربنایی هزینه زندگی را متعادل کنند و توزیع عادلانه درآمد در جامعه برقرار شود، تولد دو فرزند برای اغلب خانوادهها مطلوب خواهد بود. در واقع اگر خانوادههایی را که دارای یک فرزند هستند یا فرزندی ندارند، به سوی تولد دو فرزند سوق دهیم، قطعاً نرخ باروری به 5/2 افزایش خواهد یافت. هنگامی که میخواهیم نرخ باروری را محاسبه کنیم، تعداد موالید را بر تعداد زنان 15 تا 49ساله تقسیم میکنیم اعم از آنکه ازدواجکرده یا نکرده باشند. دهه 1380 و اوایل 1390 دورهای است که ازدواج دچار مضیقه شد و درصد زنان مجرد افزایش پیدا کرد. در دهه بعد این مضیقه ازدواج کاملاً از بین میرود. درنتیجه مخرج کسر که شامل کل زنان 15 تا 49ساله است، اکثراً متاهل خواهند بود و برآورد من نشان میدهد باروری در کشور از نرخ فعلی کمتر نخواهد شد و افزایش هم خواهد یافت.
دیدگاه تان را بنویسید