آیا سازمان بهزیستی به ناکارایی مبتلا است؟
نیازمندان زیرک در صف!
سازمانی که ۳۵ سال پیش از ادغام ۱۶ نهاد دولتی و غیردولتی حمایتی اعم از انجمن توانبخشی، جمعیت حمایت از کودکان بیسرپرست، سازمان ملی رفاه نابینایان و… تشکیل شد، بعد از سالهای دراز فعالیت در حوزه ارائه خدمات رفاهی، به دلایل مختلفی از جمله خروجی آمارهایی مانند صرف بودجه ۱۸۰۰ میلیاردتومانی با ۳۰ هزار نفر پرسنل و تحت پوشش گرفتن کمتر از دو میلیون نفر متهم به ناکارایی است.
سازمانی که 35 سال پیش از ادغام ۱۶ نهاد دولتی و غیردولتی حمایتی اعم از انجمن توانبخشی، جمعیت حمایت از کودکان بیسرپرست، سازمان ملی رفاه نابینایان و... تشکیل شد، بعد از سالهای دراز فعالیت در حوزه ارائه خدمات رفاهی، به دلایل مختلفی از جمله خروجی آمارهایی مانند صرف بودجه 1800 میلیاردتومانی با 30 هزار نفر پرسنل و تحت پوشش گرفتن کمتر از دو میلیون نفر متهم به ناکارایی است. منتقدان هر روز برای نحوه ادامه فعالیتهای آن، نسخهای تازه میپیچند؛ از ادغام گرفته تا انشعاب. طرفداران ادغام معتقدند این سازمان عریض و طویل با این همه نیرو و شعبه بهتر است با سازمان بزرگ حمایتی دیگری مانند کمیته امداد که طبق آمارها کارایی بیشتری نسبت به بهزیستی دارد، ادغام شود. هم خرجتراشیاش کمتر میشود و هم تداخل وظایف آنها از بین میرود. منتقدان تعدد سازمانهای حمایتی را عاملی برای اتلاف منابع میدانند چرا که بررسیها نشان داده افرادی هستند که بعضاً از طریق چند سازمان حمایت میشوند! در حالی که در مواردی دست نیازمندان واقعی به حمایتهای حتی یک سازمان هم نمیرسد و به این ترتیب اکنون بسیاری از خدمات ارائهشده از سوی سازمانهای حمایتی به
جای نیازمندان واقعی به نیازمندان «توانمند» و «زیرک» میرسد! با این حال طرح ادغام این دو سازمان تاکنون به نتیجهای نرسیده است؛ عمدتاً به این دلیل که مخالفان این طرح معتقد بودند اکنون به اندازه کافی بهزیستی کشور فربه هست، اگر وظایف کمیته امداد هم به وظایف این سازمان محول شود، منجر به آن خواهد شد که با وجود تعدد وظایف این سازمان از عهده انجام این وظایف به خوبی بر نیاید. علاوه بر ادغام با کمیته امداد، همواره بحث ادغام سازمان بهزیستی با «وزارت بهداشت» هم مطرح بوده است. این طرح هرگز موافقان زیادی جذب نکرد. با این استدلال که وزارت بهداشت خود با مشکلات بسیاری از جمله بر نیامدن از عهده ارائه مناسب خدمات بهداشتی و درمانی عمومی روبهروست، اگر وظایف ارائه خدمات رفاهی عمومی را هم بر عهده بگیرد به کدام سو خواهد رفت؟ از سوی دیگر طرحهای انشعاب این سازمان برای اینکه هر بخش فقط ارائه یک نوع خدمت رفاهی را مد نظر قرار دهد نیز عمدتاً با این استدلال که ممکن است اداره و مدیریت واحد سازمان منشعبشده به راحتی میسر نباشد و تعدد مراکز حمایتی ذیل بهزیستی منجر به اتلاف بیشتر منابع و از کنترل خارج شدن برخی بخشها خواهد شد، تاکنون به
اقدام منجر نشده است.
سهم سمنها در حمایت
در بسیاری از کشورهای غربی، حداقل بخشی از بار حمایت و ارائه خدمات رفاهی به سمنها واگذار شده است. سمنهایی که پا گرفتهاند، آموزش دیدهاند و از طرق مختلف میتوانند منابع مالی جذب کنند. در ایران ولی سهم سمنهای موفق در ارائه خدمات رفاهی به جامعه هدف خود بسیار اندک است. هم از این نظر که این سمنها با مشکلات عدیده ساختاری مانند ناتوانی در تامین مالی، آموزش ندیدن، در مواردی سیاسی شدن و در مقابل برخورد بازدارنده با ادامه فعالیتهایشان روبهرو هستند؛ در نتیجه کارایی لازم را ندارند. با این حال بسیاری با استناد به خروجی سمن موفقی مانند «محک» استفاده از ظرفیت سازمانهای مردمنهاد را که متشکل از داوطلبانی است که نه به قصد معاش بلکه به نیت کمک به بهزیستی همنوع خود، به سازمانهای حمایتی وارد میشوند و خدمات رفاهی ارائه میدهند همواره به عنوان راهکاری در جهت ارتقای کیفیت ارائه خدمات رفاهی به گروههای مختلف، به مسوولان ایرانی توصیه کردهاند. ایدهای که شاید اکنون به دلیل سالها مقابله با آنها و ضعیف بودن بنیه نیروی انسانی و مالی آنها کمی دور از ذهن برسد، ولی با توجه
به سیاستهای دولت یازدهم مبنی بر میدان دادن به سمنها، در صورت تداوم این سیاستها شاید در آینده شاهد گسترش فعالیت سازمانهای مردمنهاد در حوزه ارائه خدمات رفاهی و کم کردن از بار سازمانهای فربه حمایتی دولتی باشیم که اکنون به ناکارایی مبتلا شدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید