آیا دولت ایران میتواند از ظرفیت سمنها برای حمایت بهتر استفاده کند؟
جای خالی سمنها در بهزیستن
سازمان بهزیستی کشور از مهمترین نهادهای حمایتی دولتی در ایران است که از طریق بودجه عمومی به افراد معلول و محروم جامعه کمک میکند.
سازمان بهزیستی کشور از مهمترین نهادهای حمایتی دولتی در ایران است که از طریق بودجه عمومی به افراد معلول و محروم جامعه کمک میکند. پس از پیروزی انقلاب و توجه بیشتر به موضوع بهزیستی افراد جامعه، سازمان بهزیستی کشور از ادغام سازمانهای خیریه و حمایتی که در این بخش فعالیت میکردند، آغاز به کار کرد. بخشی از جامعه از جمله خانوادههای بیسرپرست یا بدسرپرست، سالمندان، معلولان، خانوار فقیر و مستمند، معتادان، کودکان و زنان فاقد خانواده... از بهبود شرایط زندگی خود ناتوان هستند و نیاز به کمکهای ویژه دارند؛ این گروه به صورت خواسته یا ناخواسته از حداقل امکانات رفاهی و زیستی محروم بوده و قادر به تامین مناسب معاش خود نیستند. هدف سازمان بهزیستی ارائه خدمات و حمایتهای غیربیمهای با حفظ ارزشها و کرامات انسانی و تکیه بر مشارکتهای مردمی است. توجه به خطوط اصلی سیاستهای راهبردی سازمان بهزیستی که محور عمده آنها توانمندسازی گروههای هدف، تحقق برابرسازی فرصتها، فعالیتهای پیشگیرانه جهت جلوگیری از افزایش جمعیت گروههای هدف، ارتقای کیفیت زندگی آحاد افراد جامعه، گسترش خدمات مشاورهای و آموزشی و گسترش فرهنگ خیرخواهی و انجام
کارهای داوطلبانهتر است جهت داشتن قضاوت بر توفیق یا عدم توفیق سیاستها ضروری است.
در کشورهای مختلف اینکه دولت به تنهایی مسوول فراهم کردن شرایط بهزیستی بهتر برای آحاد جامعه است یا سازمانهای مردمنهاد عمده مسوولیت را بر عهده دارند، متفاوت است. تعریف و نحوه همکاری بین این دو نهاد و کارایی نهادهای مردمی در مساله کاهش فقر و بهبود وضعیت جامعه در این میان نقش مهمی را بازی میکند. این موضوع که دولتها فضای کاری مثبت و موثری را برای فعالیت سمنها فراهم میکنند تا بتوانند سریعتر و کاراتر به اهدافشان برسند و نیز میزان درجه همراستایی و همکاری این دو جبهه در میزان اثربخشی اقدامات موثر است. این همراستایی و همکاری با توجه به پارامترهایی از قبیل ماهیت و کیفیت حکمرانی کشورها، چارچوبهای قانونی، سیاستهای مالیاتی و حمایتهای رسمی و قانونی از سمنها در سایر کشورها تعیین میشود. مطالعات زیادی در زمینه نقش مهم سمنها در حرکت کشورها در مسیر توسعهیافتگی انجام شده و دلایل سهگانه زیر جهت تاکید بر صحت ادعای فوق عموماً مطرح شدهاند: ابتدا اینکه سهم سمنها به لحاظ مالی در کمکهای انجامشده در کشورهای مورد مطالعه بالا بوده است، از سوی دیگر سمنها توانایی بالاتری در انجام برخی کارها از جمله دسترسی به افراد
فقیر، کار در محیطهای سخت و غیرقابل دسترس، نوآوری و سایر اقداماتی که انجام آنها برای سازمانهای رسمی غیرممکن یا سخت است دارند. همچنین امکان مشارکت و همکاری افراد فقیر برای یافتن و کمک به افراد فقیرتر وجود دارد. متاسفانه در این بخش در ایران شاهد پیشرفتهای چشمگیری نبودهایم. سازمان تامین اجتماعی نهتنها موفق به استفاده از پتانسیل موجود در سطح جامعه نبوده بلکه متاسفانه در بسیاری از موارد در مسیر فعالیت سمنها مشکلاتی دیده میشود. سادهترین مثالی که میتوان برشمرد این است که هنوز اطلاعات سازماندهیشده و منظمی از فعالیتهای سمنهای موجود در دسترس نیست و افراد خیرخواهی که به صورت داوطلبانه بخواهند به همکاری با سمنها بپردازند سردرگم هستند.
در سایر کشورها اعتقاد بر این است که سمنها به علت شناسایی دقیقتر و به علت توانایی برقراری ارتباط بهتر با گروههای هدف میتوانند بسیار موثر باشند. تجربه طولانی کار در محیطهای اجتماعی مشابه یکی از مزایای سمنهای اجتماعی است که سبب میشود به صورت مشخص از نیازها آگاهی داشته و راهحلها را بدانند. شبکه اجتماعی سمنها و معرفی آنها در سایر کشورها سهل و شفاف و در دسترس بوده و افراد بهراحتی میتوانند با توجه به هدفهای فردی خود، مسیر انجام کمکهای خود را بیابند. بدین ترتیب انتخابهای زیادی پیش روی افراد خیر بوده و میتوانند از صحت و سلامت خرجکرد کمکهایشان مطمئنتر باشند. با وجود شبکه اطلاعرسانی عمومی حتی امکان اهدای کمک از طرف اهداکنندگان و خیران خارج از کشور نیز بهراحتی فراهم میشود و شبکه سمنها میتوانند به عنوان بازوی نظام بهزیستی کشور عمل کنند.
وضعیت کنونی نظام بهزیستی تقریباً مستقل از سمنها اداره شده و گاه تقابل قانونی با عملکرد سمنها نیز دیده میشود. این تقابلها سبب کاهش انگیزه و توانایی اثرگذاری سمنها در روند پروسه توسعه کشور میشود. محدودیت منابع سازمان بهزیستی، گسترش تعداد پروندههای تشکیلشده و عدم توانایی پاسخگویی به نیازهای مراجعهکنندگان سبب ایجاد محیط نارضایتی دوگانه در سازمان شده است. از طرفی مراجعهکنندگان درخواستهای منطقی یا غیرمنطقی خود را بیپاسخ میبینند، از طرفی کارمندان ادارات مربوطه تحت فشارهای غیرمنطقی از سوی مراجعهکنندگان هستند. در حالی که با کمکهای موثر سمنها میتوان به هر دو گروه فوق کمکهای مفیدی کرد.
البته نکتهای که باید به آن توجه کرد این است که در صورتی که اهداف دولتها و سمنها یکی باشند میتوان از کمکهای موثر سازمانهای مردمنهاد بهره گرفت. اگر تعارض منافع و اهداف بین سمنها و دولتها وجود داشته باشد، وجود سمنها حتی میتواند سبب کاهش توانایی دولتها در امر بهبود زندگی اقشار مردم شود و بالعکس. مطالعات بانک جهانی نشان داده است در کشورهایی که همکاری مثبت بین سمنها و نهادهای دولتی وجود دارد، اجرای برنامههای توسعه و کاهش فقر بسیار موفقتر بوده است. البته باید به نوع رابطه سمنها و نهادهای دولتی هم توجه کرد. سمنها جایگزین خدمات و سرویسهای ارائهشده عمومی نمیتوانند باشند و نقش تسهیلگر و کمککننده را باید بر عهده بگیرند. با یاری سمنها کمکرسانی به برخی گروههای هدف راحتتر بوده و برای پرکردن فاصله بین اقشار آسیبپذیر و نهادهای دولتی موثر عمل میکنند. البته موانعی بر سر راه ایجاد یک رابطه سالم بین این دو نهاد وجود دارد که میتوان به صورت خلاصه به موارد زیر اشاره کرد:
تعارض اهداف سمنها با اهداف دولتها، ترجیح سمنها به استقلال در کار و جدایی از دخالت دولتها، فشارهای مستقیم از طرف خیرین به سمنها که سبب کاهش کارایی آنها میشود و حساسیت دولتها به سمنهایی که از طریق کمکهای خارج از کشور اداره میشوند و نفوذی خواندن آنها و به صورت خلاصه نکات کلیدی جهت ارائه نتیجه کلی در مورد اینکه در چه شرایطی دولتها از پتانسیل مفید سمنها برخوردار میشوند، در حکمرانی خوب، چارچوب قانونی مناسب، وجود روحیه مثبت همکاری و همراستایی دو نهاد و حمایتهای رسمی از سمنها میتوان یافت.
انجام کارهای داوطلبانه فردی به صورت نظامیافته و مشخص نیز یکی دیگر از ابزارهای کمکی برای دولتهاست. مطالعات زیادی در کشورهای OECD انجام شده که نشان میدهد، کارهای داوطلبانه اثرگذاری بیشتر و گستردهتری در تامین خدمات و سرویسهای مورد نیاز در بسیاری موارد از جمله دسترسی بدون تبعیض افراد به خدمات رفاهی، کمک به سالمندان و معلولان، کاهش آسیبهای زیستمحیطی و... دارد. پتانسیل انجام کارهای داوطلبانه متاسفانه به صورت رسمی در ایران مورد برنامهریزی و استفاده قرار نمیگیرد. از جمله مطالبی که در مورد سازمان بهزیستی باید به آن توجه ویژه کرد، وضعیت مراکزی است که به بخش خصوصی واگذار شدهاند. طبق دستورالعمل اجرایی نحوه واگذاری تصدی خدمات کشور مصوب مجلس شورای اسلامی در سال 88، دستورالعمل اجرایی واگذاری بخشهایی از سازمان بهزیستی به بخش خصوصی ابلاغ شده است. هدف از این واگذاریها کاهش تصدیهای دولت، کاهش تدریجی اعتبارات هزینهای، بهبود ارائه خدمات به گروههای هدف، افزایش مشارکت، افزایش اشتغال و کارآفرینی در بخش غیردولتی بوده است. تصدیهای قابل واگذاری از این طریق عبارتند از: مهدهای کودک، مراکز نگهداری شبانهروزی کودکان
بیسرپرست و خیابانی، کلینیک و اورژانس مددکاری اجتماعی، مراکز خدمات مشاوره اجتماعی، مراکز حرفهآموزی، مراکز نگهداری سالمندان، ساماندهی بیماران مزمن روانی و... دو نکته مهم و اساسی در خصوصیسازی در سطح کلان، سودآوری و بهبود کیفیت است. این اهداف اقتصادی در کنار اهداف اجتماعی و کمکهای خیرخواهانه باید جهت درست حرکت کردن موتور بهزیستی، از سوی تصمیمسازان مدنظر قرار بگیرند. دولت از دو راه میتواند امکانات ارتقای خدمات ارائهشده به گروههای هدف را بهتر فراهم کند. به این صورت که تعریف سیستمهای دقیق و شفاف نظارتی بر سازمانهای واگذارشده صورت گیرد و پرداختهای نظاممند و مرتب به این سازمانها و نهادها در دستور کار باشد. با توجه به تجربه موفق سایر کشورها پیشنهاد میشود از ظرفیت بالقوه سمنها و کمکهای داوطلبانه به صورت سازماندهیشده و نظامیافتهتر استفاده شود. سازمانهای مردمنهاد با توجه به کمبود منابع کنونی میتوانند برای ارتقای وضعیت رفاه اجتماعی نقش بزرگی را داشته باشند. یکی از راههای کاهش هزینههای عمومی دولت استفاده موثر از پتانسیل کمکهای سازمانهای غیردولتی و سمنهاست. در دنیا از ظرفیت سمنها نهتنها برای
فقرزدایی و بالا بردن سطح آموزش افراد کمک گرفته شده، بلکه در بسیاری موارد حتی برای ترویج فرهنگی و بهبود طرز تفکر و رفتار جامعه نیز استفاده شده است. این مثال دامنه گسترده عملکرد سمنها و موفقیت آنها را در جوامع دیگر نشان میدهد و ایران چارهای جز پیوستن به رودخانه جهانی ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید