مصائب نگهبانی طبیعت در گفتوگو با محمد درویش
محیط محیطبان
آمریکا یکی از بزرگترین کشورهای دنیا در طول این همه سال فعالیت برای محیط زیست تاکنون فقط ۲۷ کشته در این مورد داشته است. کشتههایی که بیشتر به دلیل حمله حیوانات یا سقوط از ارتفاع بوده است.
نگهداری از منابع طبیعی ایران را شاید بتوان در حال حاضر در ردیف یکی از خطرناکترین یا پرریسکترین مشاغل دولتی نامگذاری کرد. فرقی نمیکند محیطبان محیط زیست باشی یا جنگلبان سازمان حفاظت از جنگلها و مراتع، مهم این است که هر آن ممکن است در معرض سلاح و گلوله متخلفان باشی. اتفاقی که هفته قبل در بخشی از جنگلهای مازندران برای یکی از جنگلبانهای این استان پیش آمد و در نتیجه درگیری، جنگلبانان با قاچاقچیان چوب یکی از ماموران جوان این ارگان به ضرب گلوله مستقیم قاچاقچیان به شهادت رسید. کم نبودند پیش از او محیطبانان یا جنگلبانانی که در درگیریها برای محافظت از مناطق حفاظتشده به جمع شهدای ایران پیوستند. زخمی که با اینکه به نظر میرسد در این سالها کمی به التیام آن فکر شده، تا درمان کیلومترها فاصله دارد. همانطور که محمد درویش مدیرکل دفتر مشارکتهای مردمی سازمان حفاظت از محیط زیست به آن اشاره میکند. چرا که او معتقد است ما تازه در اول راهیم و تا مقصد حالا حالاها باید بدویم.
تغییرات فرهنگی امروز ایران و مواجهه مستقیم مردم با محیط زیست و تلاش برای حفظ آن چقدر در تغییر وضعیت محیطبانان محیط زیست به عنوان سپر بلای حفاظت از این نعمت تاثیر داشته است؟
بیشک وقتی مروری بر تعداد شهدای این عرصه بیندازیم به خوبی میبینیم که اولین نشانه همین تغییر فرهنگی در آنجا به خوبی نمود پیدا کرده است. متاسفانه بیش از ۱۱۶ محیطبان و ۱۵ جنگلبان و قرقبان برای دفاع و حفظ محیط زیست کشور تا دو سال قبل به شهادت رسیدهاند. اما از دو سال قبل تاکنون این روند کاهش داشته و به تعداد شهدا اضافه نشده بود تا اینکه حادثه ناراحتکننده استان مازندران برای یکی از قرقبانان جنگلبانی در مقابل قاچاقچیان چوب اتفاق افتاد. در کنار این تعداد تا همان تاریخ یعنی دو سال قبل حدود ۳۰۰ نفر از پرسنل محیطبانی و جنگلبانی در حین ماموریت یا حفاظت از منابع طبیعی دچار حادثه شدهاند و هماکنون با آن زخم ادامه زندگی میدهند. اعدادی که از آن روز تا حال به آنها اضافه نشده و در همین تعداد ایستادهاند. این موضوع نشان میدهد که آگاهی و حساسیت عمومی نسبت به محیط زیست به پیشبرد ماموریتهای این ماموران کمک کرده
است.
دقیقاً فکر میکنید این تغییرات فرهنگی چه تاثیرات واضحی را ایجاد کرده است؟
به طور کاملاً مشهودی دانش عمومی در میان مردم و به خصوص در مناطق حفاظتشده محیط زیست افزایش پیدا کرده و خب دانش اضافهشده به آن سطح زندگی تعامل میان مردم و مامور دولت را بسیار مسالمتآمیز و مناسب میکند. تعاملی که گاه پیچیدگیهای همیشگی ماموریتهای این ماموران را کم میکند.
اما واقعیت این است که بخشی از کیفیت شرایط کاری محیطبانان به فرهنگ عمومی مربوط است و بقیه آن مسوولیت نهادهای مسوول بوده. آیا در این موضوع هم تغییراتی به وجود آمده؟
واقعاً شرایط امروز محیطبانان با گذشته قابل قیاس نیست. امروز مقررات بسیار سختگیرانه است و متخلفان هم خوب میدانند که با قوانین سفت و سختی مواجه هستند که به خوبی از محیطبان حمایت میکنند. با تلاشی که در این دولت صورت گرفت میان دولت و قوه قضائیه نشستهای تخصصی برگزار شد و در نهایت قوانین سختگیرانه مقابله با متخلفان اجرایی شد. هماکنون علاوه بر اطلاعرسانی در مورد شرایط حفاظت از محیط زیست و آگاهی عمومی که در میان مردم در این مورد وجود دارد، در مناطق حفاظتشده یا محلهایی که شکار یا تخریب جنگلها زیاد بوده به خوبی دیده میشود که خرابکاران به شدت از اجرای قوانین سختگیرانه میترسند و به نوعی اعمال قوانین سختگیرانه خود بازدارنده بوده است.
یعنی فعالیتهای آموزشی در آن مناطق صورت گرفته است؟
نهتنها در آن مناطق بلکه از سه سال پیش تاکنون برنامهریزیهایی شروع شد که آموزش باید از طریق فرزندان ایران وارد خانوادهها شود. برای همین دورههای کوتاهمدت یا مراسم مقطعی و موضوعی در مدارس و مراکز آموزشی در مورد محیط زیست برگزار شد که شروع یک برنامه اصلی یعنی ورود قطعی محیط زیست به مدارس بود.
هماکنون در همه مدارس حساسیت نسبت به این موضوع وجود دارد و خوشبختانه کادرهای آموزشی نیز در این موضوع همکاری کرده و البته بسیار به آن علاقهمند هستند و با توجه به اهمیت آموزش مفاهیم زیستمحیطی از سن کودکی در برنامههای جدید این سازمان یکی از اصلیترین برنامهریزیها راهاندازی بستر جذاب آموزش و بستههای تربیتی بود که سرانجام با همین روش توانستیم راه ایجاد مدارس جامع محیط زیست (جم) را باز کنیم. رویکرد این مدارس آشنایی دانشآموزان با مسائل و مباحث زیستمحیطی و ترویج فرهنگ محیط زیست است.
آیا آموزش و پرورش با این ایده همراه و موافق اجرایی شدن آن بود؟
بله، خوشبختانه در همان ابتدا و پس از طرح موضوع همافزایی و همکاری بسیار خوبی بین این سازمان و وزارت آموزش و پرورش برای اجرای این طرح شکل گرفت که همچنان هم ادامه دارد. این موضوع یک فرصت بسیار مناسب برای محیط زیست سرزمینمان است که به ما این امکان را میدهد که با استفاده از پتانسیل 56 هزار معلم و آموزشدهنده و تسهیلگر محیط زیست آموزش مفاهیم زیستمحیطی در بهترین سطح به دانشآموزان ارائه شود. پس از طی دورههای آموزشی مخصوص، همچنین ایجاد دفتر محیط زیست و توسعه پایدار در ساختار اداری وزارت آموزش و پرورش، زمینه ایجاد این نوع مدارس و در نتیجه فراگیر شدن حفاظت از محیط زیست فراهم میشود.
البته باید در نظر داشته باشیم که اقدامات ریشهای برای دستیابی به هدف حفظ محیط زیست ایران در طولانیمدت لازم است و نتیجه اقدامات فرهنگی به سرعت به دست نمیآید اما در ارتقای باور عمومی برای مسوولیتپذیری نسبت به حفاظت از محیط زیست بسیار موثر است.
شما تا اینجا از تلاش برای شناخت فضای فرهنگی از محیط زیست و آشنایی مردم صحبت کردید. آیا در این راستا برای آموزش محیطبانان و آگاه کردن آنها از شرایطی که امکان روبهرو شدن با آن را دارند برنامهریزی کردهاید؟
طبیعتاً آموزش رکن اصلی برنامهریزی برای این ارگان است. در نظر داشته باشید که تا پیش از روی کار آمدن دولت جدید نزدیک به هشت سال بدون هیچ دلیلی مرکز آموزش محیطبانی محیط زیست تعطیل بود و حالا بعد از ۱۰ سال احیا و آموزش محیطبانان به طور فراگیر و اساسی آغاز شده است. بر اساس این برنامهریزیها تاکنون ۸۵۰ محیطبان آموزش دیدهاند و طبق همان برنامه تا شش ماه آینده ۴۵۰ نیروی محیطبان دیگر هم آموزش میبینند. یعنی طبق برنامهریزیهای جدید هیچ محیطبانی بدون آموزش در محل کار خود حاضر نمیشود.
در موضوعات آموزشی چه اصولی به طور ویژه در نظر گرفته شده است؟
به غیر از اصول فنی و آمادگی دفاعی که آموزش داده میشود، اصول حقوقی از مهمترین دروس نیروهای این ارگان است که باید آن را به درستی پشت سر بگذارند. راههای تعامل با مردم منطقه و حتی خلافکاران هم از اصلیترین موضوعهای آموزشی است که تقریباً در آن تلاش میشود سادهترین راههای تعامل برای پرهیز از درگیری فیزیکی به محیطبانان آموزش داده شود.
همچنان یکی از مهمترین نشانههای سختی کار این ماموران همین درگیری فیزیکی است.
بله، اما واقعاً این اعداد و ارقام و متاسفانه تلفات در دوره جدید محیط زیست سیر نزولی داشته است و این یعنی موفقیت. وقتی در سه سال اخیر یک نفر هم نه از محیطبانان و نه از قرقبانان به شهادت نرسیده میتوان به خوبی نشانههای آموزش و تغییرات سیاستگذاری را در این عرصه دید.
البته متاسفانه اتفاق اخیری که برای یکی از قرقبانان در جنگلهای استان مازندران افتاد اولین مورد از شهادت این نیروها در این سه سال است.
شما هماکنون از آموزش ۸۵۰ نیروی محیطبان صحبت کردید اما تعداد همکاران در این یگان بیشتر از این تعداد است.
حدود 6 /10 درصد از مساحت کشور مناطق بسیار ارزشمند و با درجات بالای ارزش طبیعی هستند که توسط ۲۸۵۰ محیطبان مورد حفاظت قرار میگیرند یعنی سازمان محیط زیست افتخار دارد که این افراد فداکار و همکاران همراه مساحتی معادل 5 /22 میلیون هکتار از خاک کشور را حفاظت میکنند. برای همین وقتی از برنامههای آموزشی صحبت میشود یعنی یکسری پروژههای طولانیمدت که در طول زمان برای همه این افراد در نظر گرفته میشود.
به عنوان مثال تقریباً یک ماه قبل در چارچوب تفاهمنامهای که میان ایران و کشور اتریش منعقد شده بود ۱۲ محیطبان از ۱۱ استان کشور انتخاب و برای یک دوره هفتروزه عازم اتریش شدند و در این دوره فشرده آموزشی با روشهای نوین حفاظت و مدیریت مناطق حافظت آشنا شدند و بعد هم از نزدیک چهار پارک ملی اتریش و روند اقدامات حفاظتی آنها را بازدید کردند و با ساختارهای مدیریتی پارکهای بزرگ (منابع طبیعی)، جلب مشارکتهای مردمی و حتی درآمدزایی در این مناطق به خوبی آشنا شدند.
آیا آموزش، مشکلات محیطبانان محیط زیست را در این شغل رفع میکند؟
قطعاً نه اما کمککننده است. در حال حاضر در کل کشور 17 میلیون هکتار عرصه محیط زیست در حفاظت یگان است و 580 پاسگاه فعال محیطبانی داریم البته در برخی محیطبانیها یک یا دو نیرو بیشتر وجود ندارد. بنابراین ما عمق زحمت و تلاش این افراد را خوب درک میکنیم. در دولت جدید یکی از مهمترین مباحثی که در سازمان حفاظت از محیط زیست دنبال شد تغییر شرایط کاری محیطبانان بود که در این راستا میزان حقوق آنها با توجه به رشتههای تحصیلی، مقاطع تحصیلی و سوابق کاریشان حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد افزایش یافت. یعنی تا پیش از این تغییرات در سازمان محیط زیست یک محیطبان زیر یک میلیون تومان حقوق دریافت میکرد اما با تغییرات پیش آمده درآمدها بین ۶۰ تا ۷۰ درصد افزایش داشته است.
به طور طبیعی این تغییرات حقوق و درآمدی ممکن است در رضایت شغلی آنها تاثیر داشته باشد. اما شرایط کار آنها نیاز به حمایتهای فنی دارد که به نظر میرسد در این زمینه اقدامی انجام نشده است.
خب طبیعی است استانداردهای ما با استانداردهای دنیا زمین تا آسمان فرق میکند. اما در حد توانی که در سازمان وجود دارد برای تغییر پارامترهای تضعیف نیرو در ماموریت تلاش شده است. اگر برای افزایش حقوق آنها فکر و مصوبه مشخص دریافت شده است در عین حال با همکاری دیگر وزارتخانهها در تلاش هستیم که مثلاً محل استقرار و اسکان ماموران نیز به روز شود. یعنی با استفاده از تحقیقات محل استقرار آنها بومیسازی شود و با توجه به امکانات زیستی آن منطقه محلهای مناسبی برای پاسگاههای آنها طراحی شود. مجربترین کارشناسهای معماری در جلسات مختلف دعوت شدند تا در این مورد پژوهش و سپس نتایج خود را برای اجرا شدن به سازمان منتقل کنند یا گروه ویژهای برای خرید دوربینهای با برد بالا یا دوربینهای قوی دید در شب اقداماتی انجام دادهاند و فکر میکنم بخشی از آن هم به نتیجه رسیده است. یا هدفگذاری شده است که با پیشبینی امکانات جدید برای استفاده
از تسهیلات سنجش از دور هوا و فضا شیوههای کنترلی در محیطهای وسیع یا پارکها تغییر کند. اما خب این تغییرات یکروزه و یکشبه نه پیش میآیند و نه نتیجه میدهند. باید صبر کرد و در طول زمان اثرات آن را در شرایط دید. مثال خیلی واضح آن همین نگرش مردم به حفاظت از محیط زیست است. از ابتدا که نگاهها مثل امروز نبود اما به مرور زمان و تغییر فرهنگ مردم امروز حمایت از محیطبانان یا حفاظت از محیط زیست اولویت دارد.
با این تغییرات آیا همچنان این تعداد نیرو میتوانند مساحت عظیم منابع طبیعی ایران را حفاظت کنند.
تعداد نیروها به نسبت مساحت و ارزش منابع انسانی بسیار کم است و بر اساس وسعت این مناطق ما به ۱۰ هزار نیرو نیاز داریم. اما خب توان سازمان هم با توجه به بودجه محدود آن تعریف میشود. با بودجه در نظر گرفته شده برای این سازمان تلاش میشود که برای جذب نیروهای جدید برنامهریزی شود. اما واقعاً این هدف نهایی و غایی نیست. هدف این است که به جای افزایش محیطبان «ایرانبان» داشته باشیم. یعنی هر ایرانی خود محافظ و مراقب محیط زیست و مناطق زیستی خود، گیاهان یا حیوانات منطقه باشد. وقتی بحث از آموزش میشود دقیقاً موضوع این است که دانشآموز مدرسه وقتی یاد میگیرد که زیستمحیط خود را چگونه نگه دارد تا آیندهای بهتر داشته باشد فردای آن روز همان را به مادر و پدر خود هم منتقل میکند و در نتیجه داستان فراگیر میشود. همه تلاش برنامهریزیها و هدفگذاریها این است که دانش مردم زیاد شود و نگاه فرهنگی نسبت به این سرمایه ملی تغییر کند. در آن شرایط است که میتوانیم بگوییم همه ایرانیها همکاران سازمان حفاظت از محیط زیست هستند. طبیعتاً هماکنون هم در شرایط سخت بودجهای یا کمبود امکاناتی که همکاران ما در پارکها یا مناطق حفاظتشده دارند اگر
کمک مردم منطقه را نداشته باشند نمیتوانند موفق باشند.
اما خب در سطح کلان و کشوری یکی از مهمترین هدفگذاریها پرتوان کردن نهادهای مردمی محیط زیست و سازمانهای مردمنهاد است. قوی شدن این نهادها یعنی پرتوان شدن ابزار قدرت دستگاه اجرایی و خب طبیعتاً در پی آن هم امید به حفظ سرمایه ملی بالا میرود.
هماکنون محیطبانان نیروی نظامی محسوب میشوند؟
محیطبانان بر اساس قانون و دستورالعمل یگان حفاظت، افرادی مسلح به سلاح، ملبس به لباس و با درجه و تجهیزات انفرادی هستند که مسوولیتهای متعددی از جمله مشاهدهگری علمی، ترویج فرهنگ زیستمحیطی و همچنین حفاظت از مناطق چهارگانه زیستمحیطی را بر عهده دارند و زیر نظر یگان حفاظت سازمان حفاظت از محیط زیست فعال هستند
با همه این پیشبینیها و برنامههایی که تدوین شده چقدر با استانداردهای جهانی فاصله داریم؟
خیلی فاصله داریم. همین نسبت تلفات محیطبانان و قرقبانان به نسبت مساحت زیستمحیطی ایران بسیار زیاد است و نشان میدهد که با استانداردها خیلی فاصله داریم.
مثلاً آمریکا یکی از بزرگترین کشورهای دنیا در طول این همه سال فعالیت برای محیط زیست تاکنون فقط ۲۷ کشته در این مورد داشته است. کشتههایی که بیشتر به دلیل حمله حیوانات یا سقوط از ارتفاع بوده است. مساحت آمریکا و تعداد نیروهای آن کشور پنج برابر ایران است. این در حالی است که هماکنون تعداد محیطبانان نصف تعداد استاندارد است. طبق استاندارد هر پاسگاه باید هشت محیطبان داشته باشد. به غیر از تعداد نیرو امکانات فعلی این یگان با واقعیت کیلومترها فاصله دارد. آمریکا به عنوان ابرقدرت حفاظت از محیط زیست که بیش از ۴۰ سال در این حوزه فعالیت کرده ۱۷ هزار نیروی فعال دارد و در کنار این نیروها با فعالیت مداوم و همراهی شهروندان در حفظ این سرمایه مواجه است. شرایط امروز ایران خیلی با گذشته فرق کرده است.
بنابراین برنامه افزایش نیرو باید در اولویت باشد.
دقیقاً، اما تلاش میشود که این جذب هم مطابق برنامههای جدید و تغییرات استانداردی که کمکم در سازمان شروع شده انجام پذیرد.
تغییرات استاندارد در چه زمینهای است؟
هماکنون علاوه بر آنکه قدرت بدنی و قد محیطبانان مورد بررسی قرار میگیرد، باید آزمایشهای سلامت روانی را نیز پشت سر بگذارند و پس از تایید در دورههای ارزیابی اولیه وارد مراحل ابتدایی آموزش میشوند.
آیا زن هم میپذیرند؟
خیر، فقط از میان مردان استخدام انجام میشود.
پیشبینی شما این است که این جذب نیرو و تغییر وضعیت امکاناتی محیطبانان کی به نتیجه میرسد؟
با توجه به بودجه فعلی و اعتبارات استانی همین قدمهای برداشته شده بسیار پیشبرنده و توسعهمحور بوده. اما خب برای رسیدن به نقطه مطلوب زمان طولانی نیاز داریم.
دیدگاه تان را بنویسید