تاریخ انتشار:
آیا چشم و همچشمی به تنوعطلبی گره میخورد؟
خوب و بد برتریجویی
چنانچه عمق و ریشه پدیده «چشم و همچشمی» را مورد واکاوی قرار دهیم، آن را پدیدهای فرهنگی خواهیم یافت که امروزه با جلوههایی متفاوت چون مصرفگرایی در جوامع بروز کرده است. اما الزاماً و همواره نمیتوان آن را مسالهای منفی و مضر برای جامعه پنداشت.
برخی اندیشمندان حوزه جامعهشناسی و روانشناسی پدیده چشم و همچشمی را با رفتارهای حسادتآمیز گره میزنند، اما میتوان اندکی خوشبینانه نیز به این مقوله نگریست. در جوامع توسعهیافته، افراد اگر بدانند راه پیشرفت در دهان شیر است به هر شیوه به آن دست مییابند. برای مثال، از جوامع سرمایهداری میتوان به عنوان جوامعی یاد کرد که چشم و همچشمی به معنای پیشرفت در عرصههای مختلف علمی و تکنولوژی در آن رواج دارد. نقطه مقابل چنین جامعهای، جامعه سوسیالیستی در برخی کشورها قرار دارد. در واقع اگر مردم یک جامعه بیاموزند که باید به داشتههای محدود خود اکتفا کنند و از تنوعخواهی پرهیز کنند، این طرز تفکر، جامعه را به عقب خواهد راند.
تنوعطلبی گاه با ظاهر چشم و همچشمی ظهور میکند و فرد را ترغیب میکند که برای دستیابی به خواستههای متنوع خود تلاش کند و به کار و درآمدزایی روی بیاورد. تلاش افراد یک جامعه، صرفاً برای خود فرد مفید نخواهد بود؛ بلکه برای دیگر افراد جامعه نیز نتایج مثبتی در پی خواهد داشت و این به معنای بهرهگیری افراد از تلاش یکدیگر است. وقتی افراد جامعه تنوعطلبی و تغییر را در متن زندگی خویش جاری میکنند، زمینه کار و فعالیت را برای چندین و چند کارخانه و کارگر فراهم کردهاند.
به بیان دیگر، چشم و همچشمی در برخی جوامع منجر به رونق اقتصادی میشود. در نقطه مقابل، حالتی را در نظر بگیرید که فرد از هزینه کردن گریزان است و وقتی تقاضا به حداقل میرسد، تولید، توجیه اقتصادی خود را از دست خواهد داد و متعاقب کاهش تولید، کارگرانی بیکار میشوند و این بیکاری، زمینه جرم و جنایت و خودفروشی را فراهم خواهد کرد. از این رو، میتوان این پدیده، یعنی چشم و همچشمی را با ابعاد مثبت و منفی مورد بررسی قرار داد. چشم و همچشمی که به مصرفگرایی منجر میشود، چنانچه مبتنی بر تولید، کار و سرمایه ملی کشور باشد، به عنوان ناهنجاری نگریسته نمیشود. چه ایرادی دارد فردی با رویکرد تنوعطلبی یا چشم و همچشمی چندین دست لباس تولید داخل را بخرد؛ البته به شرط آنکه حتی پارچه مصرفی برای آن لباس هم تولید داخل باشد نه آنکه پارچه از ترکیه وارد شود.
این بازار تقاضا، بازار تولید را رونق میبخشد و کارگر به کار گرفته میشود. خطوط تولید کارخانههای داخلی بر حجم تولیدات خود میافزایند و منظور از اقتصاد مقاومتی چنین رویدادی است. اقتصاد در نگاه جامعهشناسان، به معنای درست مصرف کردن است.
فرض کنید، فردی از کنار فروشگاهی میگذرد محصولی را میبیند و میخواهد آن را خریداری کند. اما پیش از آنکه این خرید را انجام دهد باید به این بیندیشد که داشتن این محصول در سبد مصرفی او دارای چه اولویتی است؟ نتیجه مثبت توجه به این اولویتها همان درست مصرف کردن است. مصرفگرایی به شرط آنکه توام با عقلانیت و مبتنی بر تولیدات و صنایع داخلی و ملی باشد، توجیهپذیر است؛ جامعهشناسان نیز با مصرفگرایی عقلانی، کاملاً موافق بوده و مصرفگرایی نادرست را رد میکنند. اما چشم و همچشمی زمانی چهره شوم خود را نشان میدهد که افراد جامعه، پاسخ تنوعطلبی خود را در بهرهگیری از محصولات وارداتی از کشورهای مختلف اروپایی و آسیایی دیگر چون ترکیه، چین، آلمان و ایتالیا جستوجو کنند. در چنین شرایطی متخصصان علوم اجتماعی و جامعهشناختی باید برای پیشگیری و درمان این رفتار دست به کار شوند. این نوع چشم و همچشمی با تمام قدرت به اقتصاد کشور و نیز فرهنگ جامعه لطمه وارد میکند. هرگاه فرهنگ مصرفگرایی مبتنی بر اقتصاد ملی و تولیدات داخلی نباشد اقتصاد کشور به خواب میرود. چنین اقتصادی همان اقتصاد وابسته است.
از تبعات منفی مصرفگرایی و چشم و همچشمی در این نوع جوامع آن است که خواستهها و انتظارات فرد برای تهیه کالاها و محصولات مطلوب او، متنوع شده و زمانی که امکان دسترسی به این خواستههای درونی فراهم نباشد، راه ورود به جرگه جرم هموار میشود. در چنین شرایطی، سرخوردگی، جرم و بزه اجتماعی افزایش مییابد؛ جرم، فساد، از همگسیختگی خانوادهها پیامد چنین شرایطی است؛ تا آنجا که حتی ممکن است فرد تا مرز خودکشی پیش رود.
آنچه اکنون در جامعه ایران، به شدت نمود یافته، چشم و همچشمی از نوع مخرب آن است؛ فخرفروشی با کالاهای لوکس خارجی. این پدیده در جامعه به مثابه سمی مهلک عمل میکند که سودای دستیابی به این امکانات و کالاها میتواند اقشار فرودست را حتی از پای درآورد؛ در چنین جامعهای، شیءسالاری حاکم شده و گویی افراد از داراییهایشان شخصیت میگیرند؛ از اتومبیلهای چندمیلیاردی، از خانه یا از وسایل لوکس خانگی. ضرورت دارد از مصرفگرایی بیرویه غربزده جلوگیری شود. اکنون باید در تدارک راهکار بود. آیا میتوان مردم را از چشم و همچشمیهای آسیبزا و مخرب منع کرد یا برحذر داشت؟ بدون شک منع این رفتار به نتیجه مطلوب منتهی نمیشود. بنابراین در چنین شرایطی باید در پی کاهش آسیب بود. شاید یکی از راهکارها این باشد که در میان مردم نسبت به تولیدات داخلی اعتمادسازی صورت گیرد. مردم، نسبت به تولیدات ملی اعتماد کافی ندارند. از آنسو رسانههای خارجی نیز بیکار ننشستهاند و با تبلیغات محصولات خود، رغبت مردم به تهیه آن کالاها را به شدت افزایش میدهند. در این میان کسانی که نمیتوانند به این محصولات دست یابند دچار افسردگی میشوند و این افسردگیها خواهناخواه جامعه را درگیر میکند.
از سوی دیگر در جستوجوی راهکارها باید به راهحلهایی متوسل شد که ریشه در اصالت فرهنگی ایران دارند و این بازگشت در سایه آموزش در سطوح مختلف از کتابهای درسی گرفته تا صدا و سیما، رسانهها و بیلبوردهای تبلیغاتی میسر میشود. از سوی دیگر امکان ورود محصولات خارجی تا حد امکان به کشور محدود شود. در عین حال تولیدکنندگان داخلی نیز باید به انفعال خود پایان دهند و به ارتقای کیفیت محصولات خود بیندیشند. توجه به این مقوله نهتنها منجر به رونق اقتصاد کشور میشود بلکه رضایتمندی مردم از حاکمیت سیاسی و اقتصادی را نیز بهبود میبخشد. وقتی افراد یک جامعه در طبقات ضعیف، خود را فقیر و تنگدست مییابند که حتی به نان شب نیز محتاج هستند، در مواجهه با افراد متمولی که نمیدانند پولشان را چگونه خرج کنند، چه رفتاری در پیش میگیرند یا دچار چه ذهنیتی میشوند؟ او دچار نارضایتی از عملکرد سیاسی دولت میشود و البته ممکن است به جرم و جنایت نیز روی بیاورد. در چنین مواقعی، کارشناسان و صاحبنظران، بحث «توزیع عادلانه ثروت» را به میان میکشند.
چشم و همچشمی پدیدهای است که در طول تاریخ به اشکال مختلف در جوامع بروز کرده است؛ گاه منجر به توسعه و سعادت ملتها شده و گاه به ظهور مظاهر آسیبدیدگی اجتماعی منتهی شده است. اما برای چشموهمچشمیهای غیرمنطقی، مبتنی بر تولیدات خارجی و پرداخت بیتالمال در ازای ورود این محصولات به داخل و با هدف فخرفروشی و تحقیر دیگران، مفهومی جز خیانت به کشور نمیتوان یافت. البته ناگفته پیداست که حکومتها قادر به تامین همه نیازهای مردمان خود نیستند و اتوپیایی که افلاطون از آن سخن میراند، وجود ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید