تاریخ انتشار:
باشگاهداری شرکتهای دولتی چه توجیحی دارد؟
صنایع در آفساید
ضعف روزافزون در شناسایی معضلات و مشکلات کارخانههای صنعتی در بخش اقتصادی و توجه مفرط و غیرراهبردی به باشگاهداری در حوزه صنعت، علامت سوالهای بسیاری را برای تحلیلگران بهوجود آورده است.
ضعف روزافزون در شناسایی معضلات و مشکلات کارخانههای صنعتی در بخش اقتصادی و توجه مفرط و غیرراهبردی به باشگاهداری در حوزه صنعت، علامت سوالهای بسیاری را برای تحلیلگران بهوجود آورده است. در حقیقت «سنت غلط» بهجای مانده از گذشته، تبدیل به رویهای اشتباه در حوزه باشگاهداری کارخانهها و شرکتهای صنعتی شده است و عجیبتر اینکه مدیران این بخش هیچگاه به درآمدزایی در حوزه فوتبال فکر نکردهاند. مدلی که شاید چند دهه قبل، کشورهای بلوک شرق اروپا با نام باشگاهی لوکوموتیو مسکو، ستاره سرخ بلگراد، استهئوا بخارست رومانی و پارتیزان بلگراد، در حقیقت مشق سیاست در فوتبال میکردند و این باشگاهها برآیند نظام حاکم در آن روزها بود. باشگاهداری به سبک «غیرتجاری»، که خبری هم از سودآوری نبود. اما سال 2016، در کمتر کشوری خبر از این نگاه به فوتبال وجود دارد. فوتبال خود تبدیل به صنعتی سودآور شده است. تفاوتی میان چین کمونیستی و شیخنشینان متمول خلیجفارس نیست. در حقیقت فوتبال برای آنها هم تبدیل به کالایی تجاری شده است تا جایی که رئیسجمهور چین در سفرش به انگلیس بههمراه نخستوزیر این کشور به باشگاه منچستر سیتی میرود و با آگوئرو،
ستاره این تیم سلفی میگیرد و این پیام را به مسوولان چین میدهد که از امروز، فوتبال برای کشور من رنگ دیگری دارد و همین میشود که از مارچلو لیپی تا پله، مهاجم تیمملی ایتالیا در این کشور حضور مییابند؛ عجیب اینکه مالک منچسترسیتی هم از اعراب خلیجفارس است که از پولهایش در بهترین باشگاههای اروپا سودآوری میکند. راهی که ترکیه رفت، چین رفت، امارات و عربستان و قطر رفتند و حتی روسیه هم در همین مسیر گام برمیدارد اما مدیران ایران همچنان در خواب به سر میبرند. فوتبالی که ساختار ندارد، از شفافیت خبری نیست، همانند سیکل بستهای به جلو میرود، غیرتجاری دیده میشود، نامنظم و مبهم است و درآمدزا نیست. پول بسیاری از صنایع بهنام «هزینه در ورزش»، حیفومیل میشود و دل هیچکدامشان هم نمیسوزد. گویی فوتبال برای بسیاری از کارخانههای صنعتی و شرکتهای زیرمجموعهشان، تابلویی برای پوشش زیاندهی اقتصادی کارخانهها شده است. درحقیقت بسیاری از بخشهای صنعتی فعال در این حوزه، پروپاگاندا بهسبک فوتبال را بهنمایش میگذارند که نه خبری از سودآوری در آن است و نه قدم در راه شفافیت میگذارند اما پرچم حمایت از ورزش را در دست دارند. شفافیت
در حوزه فوتبال، ترس از فساد، درصد پایین خطا و ترویج چرخه تولید را در حوزههایی مثل بازاریابی، تفاهمنامههای مشترک، تبادل بازیکن و مربی و تجارت شفاف بههمراه داشته است. همه اینها در شرایطی است که گاه مدیرعامل ایرانخودرو بهسبب علاقه شخصیاش به فوتبال، برای باشگاه پیکان سنگتمام میگذارد و از سوی دیگر وزیر نفت بهسبب بیعلاقگیاش به فوتبال، باشگاه نفت تهران را واگذار میکند. نگاهی سلیقهای که قطعاً آفت هر بخش است. گره کار البته در جایی دیگر است. رئیس فدراسیون فوتبال چین، عضو کمیته سهنفره توسعه فوتبال در این کشور با حضور رئیسجمهور و وزیر ورزش است اما در اینجا رئیس فدراسیون فوتبال راهی به دولت نمییابد تا با استفاده از همراهی و همفکری آنان بتواند قدمهایی هرچند کوچک اما موثر در این راه بردارد.
دیدگاه تان را بنویسید