با برادر بزرگ آشنا شوید
دادههای بزرگ
مارتین لوترکینگ در تعریف خود از نافرمانی مدنی میگوید «کسی که قصد دارد از یک قانون ناعادلانه تخطی کند باید این کار را آشکار، با عشق و اشتیاق برای پذیرش مجازات انجام دهد». اما ادوارد اسنودن چنین کاری نکرد. او از هر راهی استفاده کرد تا از داوری یا مجازات اقداماتش فرار کند. اسنودن را میتوان با دانیل السبرگ، مردی که اسناد پنتاگون را به نیویورکتایمز داد، مقایسه کرد. اما…
مارتین لوترکینگ در تعریف خود از نافرمانی مدنی میگوید «کسی که قصد دارد از یک قانون ناعادلانه تخطی کند باید این کار را آشکار، با عشق و اشتیاق برای پذیرش مجازات انجام دهد». اما ادوارد اسنودن چنین کاری نکرد. او از هر راهی استفاده کرد تا از داوری یا مجازات اقداماتش فرار کند. اسنودن را میتوان با دانیل السبرگ، مردی که اسناد پنتاگون را به نیویورکتایمز داد، مقایسه کرد. اما السبرگ پس از باز کردن صندوق مدارک خود به هنگکنگ یا روسیه فرار نکرد. او محاکمه شد و نزدیک بود به صد سال زندان محکوم شود اما دادگاه به خاطر اشتباهات دادستانها و سوءاستفاده از عدالت موارد اتهام را از او برداشت. گاندی و جواهر لعل نهرو نیز مسوولیت نافرمانی مدنی را پذیرفتند و به خاطر اعتراض به حاکمیت استعماری بریتانیا در کشورشان سالها زندانی شدند. اما با وجود اینکه اسنودن قهرمان نیست افشاگریهایش توجه جهان را به نوع جدیدی از اطلاعات جامع معطوف ساخت.
ما با عواقب دو روند قدرتمند و مرتبط با یکدیگر زندگی میکنیم. اولی زندگی دیجیتال است. زندگی امروز ما یک بعد دیجیتال دارد. جایی که غذا میخوریم، خرید میکنیم، به مسافرت میرویم، کسانی که با آنها تماس میگیریم، ایمیل و پیامک میزنیم، هر وبسایت،کافه یا موزهای که حتی برای یک بار به آن سر میزنیم در ابر بزرگ دیجیتال ثبت میشود و هیچگاه نمیتوان چیزی را حذف کرد. ما اولین نسل از بشر هستیم که سوابقی ماندگار خواهیم داشت. روند دوم دادههای بزرگ است. احتمالاً آمریکاییها کاملاً غافلگیر شدند هنگامی که فهمیدند دولت ایالات متحده انبوهی از دادههای دیجیتال آنها را گردآوری میکند. میلیاردها تماس تلفنی، ایمیل و جستوجوهای اینترنتی ثبت شدهاند. مقامات فدرال قصد ندارند همه آنها را پایش کنند اما انجام این کار در هر زمان برایشان آسان است و همین جوهره اصلی عصر دادههای بزرگ را تشکیل میدهد. در زمان قدیم (یعنی یک دهه قبل) رایانهها نمونههای تصادفی دادهها را طبقهبندی میکردند و یا الگوریتمی برای ردیابی اعمال تبهکارانه میساختند. اما امروزه اطلاعات آنقدر به میزان زیاد در دسترساند و رایانهها آنقدر قدرتمند شدهاند که
متخصصان میتوانند کل مجموعه دادهها و آخرین اطلاعات را تحلیل و «سوزن را در انبار کاه» پیدا کنند. در نتیجه آنها دیگر به دنبال این نیستند که بفهمند چرا امری - مانند جنایت - اتفاق میافتد. در عوض، آنها به جرائم نگاه میکنند تا بفهمند چه رفتارها یا رویدادهایی قبل از آنها بروز کرده است. به عبارت دیگر تبدیل اطلاعات به دانش از رابطه علی به رابطه همبستگی تغییر یافته است. ویکتور شون برگر و کنث کوکییر در کتاب خود با عنوان دادههای بزرگ نشان میدهند چگونه پلیس میتواند اقدامات جنایی را در زمانهایی مانند زمان پرداخت حقوق در شرکتها، رویدادهای ورزشی، کنسرتها، نمایشگاه اسلحه و چندین موقعیت دیگر پیشبینی کند. رایانهها الگوها را شناسایی میکنند. به عنوان مثال همیشه دو هفته پس از برگزاری نمایشگاه اسلحه آمار جنایت بالا میرود. اگر هزاران نمایشگاه برگزار شود آنگاه میتوان درک کرد رایانههای سازمان امنیت ملی چه کار بزرگی انجام میدهند. کلید موفقیت در دستیابی به نتایج معتبر آن است که رایانهها بتوانند انبوهی از اطلاعات - دادههای بزرگ - را طبقهبندی کنند. همانطور که نویسندگان کتاب بیان میکنند اگر رایانهها بتوانند
پیشبینیهایی براساس دادههای بزرگ انجام دهند آیا میتوان با دستگیر کردن افراد قبل از ارتکاب جرم از بروز تبهکاری پیشگیری کرد؟ انجام چنین کاری دور از ذهن نیست. برنامه پریسم سازمان امنیت ملی قصد دارد الگوهای مشکوک را شناسایی کند تا به دولت اجازه دهد قبل از اجرای یک حمله تروریستی از وقوع آن جلوگیری کند. مطابق گفته نویسندگان کتاب، پروژهای تحقیقاتی در اداره امنیت داخلی که تلاش کرد رفتارهای تروریستی را براساس نشانههای حیاتی افراد و الگوهای فیزیولوژیکی پیشبینی کند تا 70 درصد موفق بود. تا جایی که مشخص است دولت آمریکا هیچ قانونی را نقض نکرده و از رویکردهای تاییدشده پیروی کرده است. کنگره نیز با نوشتن قوانین محرمانه از این برنامه حمایت کرده بود. مقامات دولت اوباما حرفهای پیشینیان خود در دوره بوش را تکرار و تاکید کردند عملیات جاسوسی با استفاده از انبوه دادههای گردآوریشده کاملاً هدفمند است و شامل شهروندان معصوم آمریکایی نمیشود. شاید چنین باشد. اما در 33 سال گذشته شاخه اجرایی سازمان امنیت 33900 درخواست برای زیرنظر گرفتن افراد به دادگاه ارائه کرده است تا برای اقدامات جاسوسی خود بهانهای قانونی داشته باشد. فقط 11
مورد از این درخواستها توسط دادگاه رد شدند. بنابراین اغماضی صورت نگرفته است هرچند که به خاطر محرمانه بودن دادگاه نمیتوان به صراحت اظهارنظر کرد.
پرسش بزرگتری که در زمینه دادههای بزرگ مطرح میشود این است: آیا دولتها مجازند از تحلیلهای رایانهای - حتی با دقت بسیار بالا - برای مشاهده، اطلاعرسانی، قرنطینه کردن یا دستگیری افراد استفاده کنند صرفاً به این دلیل که آنها ممکن است کار بدی انجام دهند؟ این تصویر همانند یک فیلم ترسناک علمی-تخیلی به نظر میرسد اما جهان به نسخه واقعی آن بسیار نزدیک شده است. آیا چنین وضعیتی با زندگی در جامعه آزاد مطابقت دارد؟
دیدگاه تان را بنویسید