تاریخ انتشار:
تعریف آموزش و پرورش از تنبیه به دوره پیش از جنگ جهانی بازمیگردد
جراحی زیبایی گوشالاغی در ایران
آرامآرام در حال ورود به نیمه زمستان هستیم. زمستانی که به نظر میرسد، به اندازه بازار نفت رئیسجمهور را کلافه کرده است. بخل آسمان و کاهش منابع آبی کشور، قاعدتاً نویددهنده خوبی برای سال آینده نیست. آلودگی هوا نیز این روزها برخی از شهرها را با بحران مواجه کرده است. به طور مثال در هفته پیش مدارس اهواز دو روز به سبب این بحران تعطیل بودند.
آرامآرام در حال ورود به نیمه زمستان هستیم. زمستانی که به نظر میرسد، به اندازه بازار نفت رئیسجمهور را کلافه کرده است. بخل آسمان و کاهش منابع آبی کشور، قاعدتاً نویددهنده خوبی برای سال آینده نیست. آلودگی هوا نیز این روزها برخی از شهرها را با بحران مواجه کرده است. به طور مثال در هفته پیش مدارس اهواز دو روز به سبب این بحران تعطیل بودند.
این روزها بازار جشنوارههای فجر نیز داغ است، اما بعید به نظر میرسد شاهد اتفاقی عجیب در عرصه هنر کشور باشیم. در هفته پیش یک خبر بد نیز به مجید مجیدی کارگردان ایرانی از آلمان رسید. طبق اخبار رسیده گرانقیمتترین پروژه سینمای ایران که نام مجیدی در راس آن قرار دارد، نتوانست نظر هیات گزینش جشنواره برلین را به دست آورد و در نتیجه از این رقابت بازماند.
در روزهای گذشته ماجرای حذف ایران از جام ملتهای آسیا که در استرالیا در حال برگزاری بود نیز به یکی از خبرهای مهم رسانهها بدل شد. از قرار معلوم ایران مدعی بود یکی از بازیکنان عراقی به سبب دوپینگ از حضور در این بازیها محروم بود. این امر سبب شد AFC از تیم ایران بخواهد تا اعلام نتیجه جلسه در استرالیا بماند، اما سرانجام همانگونه که پیشبینی میشد اعتراض ایران رد شد و تیم کارلوس کیروش پرتغالی پس از ناکامی در یکچهارم نهایی بازیها در مقابل عراق به ایران بازگشت.
از دیگر خبرهای مهم هفته گذشته میتوان به گام جدید دستگاه قضایی برای حبسزدایی اشاره کرد. ایلنا خبر داد با تجهیز ناجا و سازمان زندانها، از سال آینده 10 هزار زندانی با استفاده از پابند الکترونیک از زندان آزاد خواهند شد.
از دیگر اخبار مهم هفته پیش در عرصه جامعه ایرانی میتوان به وعده محمود واعظی وزیر ارتباطات اشاره کرد. او اعلام کرد: «تا پایان سال ۹۴ درصدد هستیم ۹۰درصد مدارس کشور به اینترنت متصل شوند.» برای ارزیابی تحقق این وعده میتوانیم سال آینده همین روزها در این باره گزارشی تهیه کنیم.
معتادان مراکز صنعتی شمارش شدند
مدیرکل دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفتوگو با «اعتماد» خبر داد بنا بر نتایج نخستین برآورد شیوع مصرف مواد مخدر، محرک و روانگردان در بین کارکنان کارگاههای صنعتی کشور ۲۱ درصد جمعیت نمونه مخدرها، محرکها یا مواد روانگردان مصرف میکنند. این تحقیق امسال و در ۶۰۹ کارگاه صنعتی و با حجم نمونه ۱۳ هزار و ۱۲۸ نفر شاغلان در بخش صنعت کشور انجام شده است. حمید صرامی در توضیح جزییات این تحقیق که از سوی دفتر تحقیقات و آموزش ستاد مبارزه با مواد مخدر و با همکاری وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام شده، گفت: «نتایج حاصل از هر سه آزمایش مصرف مواد اپیوییدی (مواد از خانواده تریاک)، شیشه و حشیش در ۲۱ درصد از جمعیتی که مورد تحقیق قرار گرفتند مثبت بوده به طوری که تعداد موارد مثبت آزمایش مواد اپیویید ۱۴ درصد، شیشه ۷ درصد و حشیش ۵ درصد بوده است. البته افرادی که مصرف چند مادهای داشتند در این آمار محاسبه نشدهاند. در عین حال نتیجه شیوع مصرف مواد در گروه نمونه بر اساس خوداظهاری -تکمیل پرسشنامه - در مورد اعتیاد به اپیوییدها ۱۳ درصد، گروه حشیش ۴/۲ درصد، شیشه 4/0 درصد، سایر مواد 09/0 درصد، و بین داروها (ترامادول،
کدئین، دیفنوکسیلات، متادون، بوپرونورفین) جمعاً ۱/۱ درصد اعلام شده است.» صرامی همچنین اعلام کرد: «۱۱ درصد زنان گروه نمونه شاغل در مراکز صنعتی، مبادرت به مصرف یکی از انواع مواد اپیوییدها، شیشه و حشیش میکنند، به گفته وی میانگین سنی در جمعیت مورد تحقیق که در گروهبندی سنی ۱۴ تا ۸۲ سال قرار داشتهاند، ۳۶ سال برآورد شده است.»
جراحی زیبایی گوشالاغی در ایران
این روزها عملاً از وقوع هیچ رویدادی نباید تعجب کرد. حتی گزارش هفته پیش روزنامه آفتابیزد نیز هرچند بیشتر به طنز میماند، اما با نگاهی دقیقتر به اطراف خود میتوانید تک و توک نمونههایی از آن را بیابید. آفتاب یزد در گزارشی با عنوان «عمل زیبایی گوشالاغی» نوشت: اخیراً جراحی زیبایی جدیدی مد شده است که اتفاقاً برخی دختران و پسران ایرانی نیز از قافله عقب نماندهاند؛ عمل گوش آن هم مدل الاغی. در همین تهران برخی پسران و دختران این عمل را انجام داده و نامهایی چون «گوش جنی»، «گوش شیطانی» و... را بر آن نهادهاند. این روزنامه سپس به عوامل ورود این قبیل جراحیها به کشور اشاره و پزشکان را در جایگاه متهم اول قرار داده است. خدا آخر و عاقبت همه ما را به خیر کند.
تعریف آموزش و پرورش از تنبیه به دوره پیش از جنگ جهانی بازمیگردد
روزنامه ایران درباره خبرهای تنبیه بدنی دانشآموزان یادداشتی را منتشر کرده است. در بخشی از این یادداشت آمده است: «...مساله تنبیه در آموزش و پرورش، موضوعی نیست که بتوانند آن را انکار کنند. با پرس و جویی ساده از اهالی هر شهر و روستایی که فرزندی را به مدرسه میفرستد میتوان به یقین رسید که تنبیه در مدارس -به خصوص دولتی- امری عادی و همیشگی است. تعریفی که مسوولان آموزش و پرورش از تنبیه ارائه میکنند با اصول جدید «روانشناسی تربیتی» ناسازگار است. آنچه آنها میگویند، مربوط به اصول روانشناسی تربیتی در دوران قبل از جنگ جهانی دوم است و اصولاً این نوع نگاه، چنان نتایج وخیم و نامناسبی داشته است که کارشناسان آموزش در همهجای دنیا به این نتیجه رسیدند که تنبیه به عنوان یک محرک آزاردهنده بر فرد، تنها سبب نفرت و ایجاد خشم میشود و کمتر فردی را از رفتار منفی بازمیدارد. این محرک آزاردهنده هم میتواند روانی باشد و هم جسمی. تنبیه جسمی به دلیل آنکه تظاهرات مشخصی دارد بیشتر از تنبیه روانی مخالف دارد، اما در حقیقت، این تنبیه روانی است که آزاردهندهتر است و فرد را از سلامت روان دور میکند. آنچه در مدارس ما به وفور دیده میشود،
تنبیه از نوع روانی است نه تنبیه جسمی. تنبیه روانی نیز شامل تحقیر، توهین، طعنه به دانشآموز و انتقادهای مکرر است. کدام یک از ما تاکنون این نوع تنبیهها را تجربه نکردهایم؟ آیا فرزندان ما در مدارس این نوع تنبیهها را تجربه نمیکنند؟ ...اما چرا معلمان به ارتکاب چنین تنبیههایی دست میزنند؟ پاسخ ساده است. چون آنها نیز مثل مدیران آموزشوپرورش گمان میکنند با این رفتارها میتوانند جلو رفتارهای منفی دانشآموزان را بگیرند، اما آیا واقعاً رفتارهای منفی درنتیجه این نوع تنبیهها حذف میشود؟ پاسخ همان است که برخی از مدارس غیردولتی در تهران و برخی از شهرهای بزرگ اجرا کردهاند و جواب مثبت نیز گرفتهاند؛ اعتماد به دانشآموزان و آموزش معلمان. هر سیستم آموزشی بخواهد آموزش را در یک فرآیند یکطرفه و مکتبخانهای اداره کند، قطعاً زمین خواهد خورد. دانشآموز امروز «یکی از» منابع آموزشیاش مدرسه است. او در مورد بسیاری چیزها، بیشتر از معلمش میداند و بنابراین معلم اقتدار سابق را ندارد. به همین دلیل است که دانشآموز خود را محق میبیند که اگر محتوای آموزشی دلخواهش نبود، اعتراض کند. معمولاً اعتراضش هم بهصورت مستقیم نیست و از راه
بروز رفتارهای منفی است. پس اگر نگاه آموزشی از سیستم آموزش سنتی و یکطرفه، به سیستم آموزش نوین و چندجانبه تغییر کند، بسیاری از رفتارهای منفی حذف میشود.»
تدوین معیارهای همسرگزینی از سوی حوزههای علمیه
وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی با همکاری مرکز پژوهشهای حوزه علمیه قم اقدام به تدوین معیارهای همسرگزینی کرده است. شرق در این باره نوشت: این پروژه مشترک را میتوان یکی از اولین اقدامات حوزههای علمیه در حوزه وزارت بهداشت بهعنوان یکی از تخصصیترین دستگاههای دولت دانست. چراکه پیش از این فعالیتهای حوزههای علمیه بیشتر مربوط به فعالیت در وزارت آموزش و پرورش و هستههای مشاوره در حوزه وزارت علوم میشد؛ فعالیتهایی که از سال ۱۳۸۵ با آغاز به کار «ستاد همکاریهای حوزههای علمیه و وزارت آموزش و پرورش» آغاز شد و از سال۱۳۸۸، با افزایش حضور روحانیان در هستههای مشاوره دانشگاههای کشور افزایش یافت. حالا ورود حوزههای علمیه به انجام پروژههای مشترک با وزارت بهداشت را میتوان گام بلند و جدیدی از سوی این نهاد دینی دانست. در همین رابطه گلایل اردلان، رئیس اداره سلامت جوانان وزارت بهداشت، به خبرگزاری ایرنا میگوید: «این معیارها با همکاری دوسویه کارشناسان روانشناسی مرکز پژوهشهای حوزه علمیه قم و دیگر گروههای متخصص تدوین شده است... در سالهای اخیر با افزایش سن ازدواج در جوانان مواجه هستیم که خود تبعات عدیدهای دربر
دارد مثلاً افزایش سن ازدواج، باعث افزایش مخاطرات فردی و اجتماعی خواهد شد و اختلاف بیننسلی را در آینده تشدید خواهد کرد. در این راستا اداره سلامت جوانان دفتر سلامت جمعیت خانواده و مدارس، اقدام به برگزاری یکسری نشستهای تخصصی مشورتی در سراسر کشور با هدف تربیت مربی برای آموزش معیارهای ازدواج مناسب به جوانان کرده است و پکیجی هم تدوین شده که به این معیارها اشاره میکند. اشاره اجمالی به این معیارها شامل آمادگی برای ازدواج، مزایای ازدواج برای آقایان، مزایای ازدواج برای خانمها، مزایای ازدواج برای اجتماع، سلامت جسمی و روانی جوانانی که تصمیم به ازدواج دارند، آگاهی از نقاط قوت و ضعف یکدیگر، داشتن نیت و اراده برای تشکیل خانواده، همسان بودن از لحاظ فرهنگی، اجتماعی و... (که باعث تنشهای کمتر در آینده میشود.)، مهریه مناسب و چگونگی طرح پیشنهاد ازدواج است.»
درآمد 45 هزار میلیاردتومانی از جریمه سربازی 5/1 میلیون نفر
یک عضو کمیسیون تلفیق لایحه بودجه سال 1394 از تعیین تکلیف این کمیسیون برای «سرباز فراری»ها و تعیین جریمه 30 میلیونتومانی برای «سربازان فراری 30 سال به بالای مجرد» خبر داده است. عصر ایران در این باره نوشت: «این خبر فینفسه مثبت است چون از موافقت کمیسیون با پیشنهاد دولت خبر میدهد و عدد 50 میلیون تومان قبلی هم عجالتاً به 30 میلیون تومان کاهش یافته است. اما در نوع بیان آقای غلامعلی جعفرزاده که این اظهارات به نقل از او انتشار یافته چند ابهام یا کاستی ناخواسته مشاهده میشود و اشاره به برخی از آنها میتواند به اتخاذ تصمیمات درستتر کمک کند: ... آقای جعفرزاده از اصطلاح «سربازان فراری» برای همه استفاده کرده حال آنکه «مشمول غایب» همان «سرباز فراری» نیست. مشمول غایب کسی است که به سن مشمولیت رسیده و چون متولد 1355 به بعد است، فراخوانده شده اما خود را معرفی نکرده و دفترچه آماده به خدمت دریافت نکرده و طبعاً لباس سربازی نیز نپوشیده تا از او به عنوان سرباز یاد کنیم. ...چنانچه 5/1 میلیون مشمول غایب یا سرباز فراری داشته باشیم و هر یک نیز 30 میلیون تومان بپردازند عددی بسیار قابل توجه - معادل 45 هزار میلیارد تومان- نصیب
دولت میشود؛ بی هیچ هزینهای که به کار پرداخت یارانه نقدی هم میآید.» این نماینده مجلس در ادامه نیز گفته است: «این افراد باید جرائمی پرداخت کنند تا بتوانند از برخی تسهیلات شهروندی مثل انجام کار اقتصادی، داشتن دفترچه بیمه و برخی مسائل این چنینی استفاده کنند اما حتی در صورت پرداخت جریمه از برخی حقوق دیگر مثل کاندیداتوری شورای شهر، نمایندگی مجلس و استخدام دولت محروم خواهند بود.» عصر ایران در بخش دیگری از گزارش خود مینویسد: «این سخن نیز خلاف قانون اساسی است. زیرا هر شهروندی حق دارد برای به دست آوردن شغل مورد نظر خود اقدام کند. مثل این است که راهنمایی و رانندگی هم جریمه دریافت کند، هم اجازه رانندگی ندهد. البته در کارتهای این دسته از معافشدگان قید میشود: «معافیت زمان صلح». کما اینکه قبل از این هم بوده است.»
دیدگاه تان را بنویسید