تاریخ انتشار:
آمار واقعی بیکاری خلبانان چقدر است؟
مردانِ در انتظار پرواز
کم نیستند پسربچههایی که در روزهای کودکیشان حال و هوای پرواز در سر داشتند و در بزرگسالی هیچگاه به رویایشان نرسیدند. برخی از آنها حتی در میانههای راه فراموش میکنند که روزی تصمیم داشتند خلبان شوند. عدهای مسیرشان تغییر میکند و تعدادی هم شرایط فیزیکیشان به آنها اجازه نمیدهد که به سمت رویایشان بروند.
کم نیستند پسربچههایی که در روزهای کودکیشان حال و هوای پرواز در سر داشتند و در بزرگسالی هیچگاه به رویایشان نرسیدند. برخی از آنها حتی در میانههای راه فراموش میکنند که روزی تصمیم داشتند خلبان شوند. عدهای مسیرشان تغییر میکند و تعدادی هم شرایط فیزیکیشان به آنها اجازه نمیدهد که به سمت رویایشان بروند. در میان همه اینها تنها عدهای هستند که میتوانند در قامت خلبان به کابین هواپیما راه پیدا کنند. این زمانی است که دیگر باید خود را برای همه چیز آماده کنند؛ برای شروع به کاری که جزو 10 شغل پرخطر و پراسترس دنیا به شمار میآید. اما پیش از اینها باید تقاضایی برای آغاز کار و شروع پرواز هم وجود داشته باشد.
چند سال قبل بود که گلایه خلبانان از میزان حقوق و دریافتشان در حوزه هواپیمایی خبرساز شد؛ موضوعی که موجب خروج برخی از متخصصان این صنعت از کشور و جذب آنها در شرکتهای هواپیمایی خارجی به خصوص در کشورهای عربی شد. گرچه طی سالهای اخیر همواره گلایههایی از این دست توسط سایر مشاغل هم مطرح شده و میشود اما حساسیت شغل خلبانان به ویژه فعالیت در ناوگان هوایی فرسوده ایران که متوسط عمر آن حدود 20 سال است، اهمیت این موضوع را افزایش میدهد. اما حالا صحبت از میزان حقوق و دستمزد نیست، موضوع این بار بر سر معضلی است که اقتصاد کشور را در خود گرفتار کرده است؛ بیکاری. سال گذشته بود که کاپیتان شهبازی در اظهاراتی از وجود 1500 خلبان بیکار در کشور خبر داد، برآوردی که نه برمبنای آمارهای رسمی که به گفته او بر اساس وضعیت دانشآموختگان خلبانی است که هرساله مدارک خود را از سازمان هواپیمایی دریافت میکنند. او چند ماه قبل اما برآوردهای خود از تعداد بیکاران در این حوزه را افزایش داد و اعلام کرد هماکنون دو هزار خلبان در کشور بیکار یا خانهنشین هستند. گرچه درستی برآوردهای آماری اعلامشده مورد ابهام است اما آنچه را که نمیتوان تکذیب کرد،
وجود چنین معضلی در صنعت هوایی کشور همچون سایر صنایع و بخشهای اقتصادی است.
در حالی سایه بیکاری روی سر مردان بلندپرواز صنعت هواپیمایی کشور رسیده که بنابر گفتههای مسوولان سازمان هواپیمایی حدود 10 درصد خلبانان کشور را غیرایرانیها تشکیل میدهند. یعنی ظرفیتی معادل 90 درصد در اختیار خلبانان داخلی قرار دارد. گروهی که سالانه بر جمع آنها اضافه میشود. در این بین هم زمینگیر شدن بخشی از ناوگان هواپیمایی به دلیل فرسودگی و نداشتن قطعات و تجهیزات لازم، مزید بر علت شده تا عده بیشتری از بازار کار در این صنعت بازبمانند. فعالان صنعت هوایی معتقدند گره این مشکل باز نمیشود مگر با ورود ناوگان جدید به کشور، تا شاید شرکتها با افزایش تعداد هواپیماهایشان، به فکر جذب نیروهای بیشتر بیفتند. حالا هم تمام نگاهشان به تحریمها معطوف است؛ فرصتی که میتواند جان تازهای در پیکر فرسوده صنعت هواپیمایی بدمد. ورود قطعات از یک سو و خرید ناوگان هوایی جدید از سوی دیگر، تنها راه پیش روست. شاید به این ترتیب آرزوی کودکی آنهایی که بهرغم گذراندن سختیهای اولیه، هنوز به پرواز میاندیشند، به واقعیت تبدیل شود. البته همه اینها در صورتی است که شرکتهای هواپیمایی توان مالی خرید قطعات، هواپیما یا حتی اجاره ناوگان هوایی جدید را
داشته باشند. شرکتهایی که بسیاری از آنها دخل و خرجشان چندان با هم نمیخواند.
آمار بیکاری در صنعت هوایی دو هزار نفر باشد یا یک هزار نفر یا حتی 500 نفر؛ همه و همه نشان از ساز ناکوک ساختاری دارد که نیروهایی را تربیت میکند بدون آنکه فکری برای اشتغالشان کرده باشد. این فقط حال و روز صنعت هواپیمایی نیست؛ بیکاری برای حدود 2 /1 میلیون نفر از همان لحظه خروج از دانشگاه آغاز شده است. جمعیت 2 /1 میلیوننفریای که با اهداف و انگیزههای مختلف راه تحصیل را در پیش گرفتند اما بعد از پایان آن، گرفتار خانهنشینی شدند.
دیدگاه تان را بنویسید