تاریخ انتشار:
هزینهای برای عشق خلبانیها
صنعت هوایی ایران دارای چرخهای معیوب است و تعداد خلبانهای آموزشدیده و دارای صلاحیت به مراتب بیش از ظرفیت ناوگان هوایی است. شواهد حاکی از بیکاری نزدیک دو هزار خلبان است که به دلیل عدم امکان فعالیت در حرفه خود به ناگزیر کارهای دیگری نظیر مسافرکشی و ساخت و ساز انجام میدهند.
صنعت هوایی ایران دارای چرخهای معیوب است و تعداد خلبانهای آموزشدیده و دارای صلاحیت به مراتب بیش از ظرفیت ناوگان هوایی است. شواهد حاکی از بیکاری نزدیک دو هزار خلبان است که به دلیل عدم امکان فعالیت در حرفه خود به ناگزیر کارهای دیگری نظیر مسافرکشی و ساخت و ساز انجام میدهند. برخی از من میپرسند که آمار بیکاری دو هزار خلبان را از کجا آوردهام؟ راه محاسبه چندان دشوار نیست. در حال حاضر چهار آموزشگاه خلبانی در کشور وجود دارد که هر کدام در سال ۱۵ فارغالتحصیل خلبانی تربیت میکنند که روی هم شامل ۶۰ نفر میشود. سازمان هواپیمایی هم در هر سال حدود ۲۷۰ عدد گواهینامه پروازی صادر میکند. با این اوصاف حالا شما آمار بگیرید که با توجه به ظرفیت محدود ناوگان هوایی و افزایش هرساله فارغالتحصیلان خلبانی، ما چه تعداد خلبان بیکار داریم؟ متخصصان این حرفه، هزینههای زیادی را به عشق خلبانی متحمل میشوند و سوال اساسی این است که اگر صنعت هواپیمایی قابلیت جذب این تعداد خلبان را ندارد پس با چه هدفی این همه خلبان آموزش میدهد و مهماندار تربیت میکند؟ منطق حکم میکند که اول به فکر ایجاد زیرساختهای لازم در صنعت هوایی باشیم و به تناسب
ظرفیت موجود اقدام به آموزش نیروی انسانی کنیم اما متاسفانه این چرخه در صنعت هوایی ایران ناکارآمد است. چنین وضعیتی فقط محدود به نیروی انسانی نیست و تصمیمهای اشتباه در سایر بخشها هم دیده میشود که مهمترین آن بلاتکلیفی در تجهیز ناوگان فرسوده هوایی است. پس از توافق هستهای و اعلام لغو احتمالی تحریمهای هوانوردی بارها اظهارنظرهایی درباره خرید هواپیمای جدید مطرح شده است. برخی میگویند قرار است هواپیمای ایرباس برای ناوگان هوایی خریداری شود و برخی سخن از بوئینگ به میان میآورند. چنین اظهاراتی بیانگر سوءمدیریت است و تردیدی نیست که برای موضوعی به این اهمیت ما باید شورای سیاستگذاری داشته باشیم تا تصمیم واحد و کارشناسی گرفته شود. خرید هواپیما تابع عوامل متعددی از جمله زمان پرواز، مصرف سوخت، فرکانس پروازی و... است و هر هواپیمایی کارایی مشخصی دارد و برای منظور خاصی طراحی شده و در شورای خرید با در نظر گرفتن چنین مسائلی باید در مورد خرید تصمیمگیری شود.
متاسفانه در حال حاضر به دلیل مشکلات تحریم، تنوع مدل هواپیماها در کشور زیاد شده است، اما در دوران پساتحریم دیگر نباید این اشتباه را تکرار کنیم و اگر قرار باشد مثلاً بوئینگ بخریم دیگر نباید موضوع خرید هواپیماهای دیگر را مطرح کرد. موضوعی که از خرید هواپیماهای جدید مهمتر است و اتفاقاً اغلب مردم هم از آن بیاطلاع هستند به بحران زیرساخت در صنعت هوایی برمیگردد. بحران بدین معنی که حتی فضای کافی برای نگهداری هواپیماها در کشور وجود ندارد. برای مثال اگر همین امروز آمریکا اعلام کند ۵۰۰ فروند هواپیمای بوئینگ را رایگان به شما میدهیم متاسفانه ما نه زیرساخت برای آن داریم و نه خدمات فرودگاهی. مدیران صنعت هوایی از توسعه زیرساختها غفلت کردهاند و حالا که تحریمهای هوایی در آستانه لغو شدن قرار گرفته با این واقعیت روبهرو شدهایم که زیرساخت ما در حال حاضر محدود و توسعهنیافته است. برای مقایسه کافی است نگاهی به استراتژی کشورهای توسعهیافته بیندازیم که سرمایهگذاری اصلی خود را در پروژههای حمل و نقل روی ناوگان ریلی و هوایی انجام میدهند اما در کشور ما به دلیل توسعه نیافتن زیرساختهای حمل و نقل ریلی و هوایی، مسافران راهی
جادهها شدهاند. همین رویه باعث شده که در سال حدود ۲۲ هزار کشته در سفرهای جادهای داشته باشیم. اگر بتوانیم صنعت هوانوردی و ریلی را سروسامان بدهیم و 50 درصد مسافرتها را به این سمت هدایت کنیم در واقع جان بیش از ۱۱ هزار نفر را نجات دادهایم.
دیدگاه تان را بنویسید