به بدترین شکل به عقب برگشتهایم
بررسی تاثیر بحرانهای اقتصادی بر نهاد خانواده و ازدواج در گفتوگو با حسن حسینی
حسن حسینی، جامعهشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران، معتقد است که نمیتوان موضوع مهریه و شیربها را به صورت اختصاصی به دین و قواعد دینی نسبت داد و جنبههای مختلف آن را نادیده گرفت. او با اشاره به تلاشهایی که برای ارجاع مردم به تاریخ اسلام و تشویق آنها به تعیین مهریههای سبکتر صورت میگیرد، این توصیهها را بیتاثیر میداند و میافزاید: باید ببینیم در جامعه ما چه وضعیتی وجود دارد که بهرغم همه تغییراتی که در دنیای خارج از این جامعه رخ داده، نهتنها تغییر و تحولی متناسب با تقسیم کار فعلی پیدا نکردهایم، بلکه به بدترین شکل ممکن به عقب برگشتهایم. این جامعهشناس که در هر دو جامعه ایران و غرب درباره خانواده پژوهش کرده، با یادآوری اینکه امکان ندارد مشابه تجملات و دادوستدهای کلان جامعه ما در ازدواج در جوامع توسعهیافته غربی مشاهده شود، میگوید: به موضوع مهریههای سنگین باید از این زاویه نگاه کنیم که چرا در جامعه ما تا این حد طلاق را نفی میکنند و برای اینکه طلاق را محدود کنند، چیزهایی را به دست و پای زن و چیزهایی را به دست و پای مرد میبندند.
♦♦♦
رئیس قوه قضائیه اخیراً در سخنانی درباره زندانیان مهریه، گفته است ما باید واقعیات را ببینیم و با واقعیات حرکت کنیم. در حال حاضر بین واقعیتهای اجتماعی و فرهنگ و ارزشهای حاکم بر روابط زوجها در جامعه با سنتها و قوانین اقتصادی ازدواج مثل مهریه چه نسبتی برقرار است؟
از نظر جامعهشناسی، خانواده یک نهاد اجتماعی است. از همسرگزینی و ازدواج نیز به عنوان نهاد اجتماعی صحبت میکنیم. این نهاد اجتماعی که در جوامع بشری به اشکال مختلفی پدید آمده، در هر منطقه به لحاظ فرهنگی با قاعدهها، مقررات و عرف خاصی پیش رفته است. در امر همسرگزینی و ازدواج بخشی از وظایف زن و شوهر در حوزه قوانین و مقررات و به صورت رسمی تعریف میشود و بخشی دیگر در حوزه فولکلور و فرهنگ قرار میگیرد که از قشری به قشر دیگر و از جامعهای به جامعه دیگر متفاوت است.
در طول تاریخ بشری در جوامع انسانی اشکال مختلفی از رابطه جنسی را میبینیم. در طول زمان با پیچیدهتر شدن جوامع، در همسرگزینی و ازدواج تغییراتی رخ داده است. در دورههای تکاملیافتهتر در جامعه ایلیاتی و رمهداری، و پس از آن در جوامع کشاورزی، همسرگزینی و ازدواج به معاملهای تبدیل شده که در آن مبادلاتی صورت میگیرد. در این معاملات یک زن با یک مرد مبادله میشود یا مردان و زنان را مبادله میکنند. ممکن است تصور شود با گذشت زمان، در جوامع صنعتی و مدرن امروز دیگر در همسرگزینی و ازدواج، معاملهای در کار نیست. در حالی که همچنان ازدواج معامله است و در این معامله سرمایهها مبادله میشوند. همین امروز اقشار پایین نمیتوانند با اقشار بالای اجتماعی ازدواج کنند یعنی این اقشار جز در موارد استثنایی، نمیتوانند با هم زن و مرد مبادله کنند. در جوامع توسعهیافته نیز حداقل در چند دهه اخیر در اکثر اقشار اجتماعی، تقریباً هیچ دختر و پسری نیست که تحت تاثیر خانواده خود همسر انتخاب کند ولی حتی در همین جوامع نیز دو نفری که یکدیگر را انتخاب میکنند، در حال معامله و مبادله هستند. این مبادله از یکسو جنبه فیزیکی دارد یعنی بر حسب شکل ظاهر انجام میشود، از سوی دیگر جنبه فرهنگی دارد یعنی به تحصیلات و نوع نگرش افراد مربوط است، همینطور جنبه اجتماعی دارد یعنی به نوع ارتباطات اجتماعی بستگی دارد و جنبه اقتصادی نیز پیدا میکند. بنابراین بهطور کلی ازدواج و تشکیل خانواده که از ابتدا در جوامع رمهداری و کشاورزی مبتنی بر معامله و مبادله بوده، با وجود همه تغییرات، هنوز چنین است. در این مسیر ادیان نیز قاعدههایی درباره ازدواج وضع کردهاند، اما در ادیان ابراهیمی اینطور نبوده که حتماً بگویند برای ازدواج باید این مبلغ را بپردازید. ریشه اصلی مسائلی مثل مهریه و شیربها سنتها و باورهای اجتماعی بوده است. مثلاً علت تعیین شیربها و مهریه برای دختر این بود که با ازدواج یک دختر و پسر در جوامع کشاورزی، در واقع خانواده دختر یک نیروی کار و یک نیروی فرزندآور را به خانواده پسر هدیه میکردند. از این جهت نمیتوان موضوع مهریه و شیربها را به صورت اختصاصی به دین و قواعد دینی نسبت داد و جنبههای مختلف آن را نادیده گرفت. مسوولان مدام سعی میکنند مردم را به تاریخ اسلام ارجاع دهند و آنها را به مهریههای سبکتر تشویق کنند، اما مردم قطعاً به چنین توصیههایی توجه نمیکنند. باید ببینیم در جامعه ما چه وضعیتی وجود دارد که بهرغم همه تغییراتی که در دنیای خارج از این جامعه رخ داده، نهتنها تغییر و تحولی متناسب با شرایط اقتصادی و تقسیم کار فعلی پیدا نکردهایم، بلکه به بدترین شکل ممکن به عقب برگشتهایم. امکان ندارد مشابه تجملات و دادوستدهای کلان جامعه ما در ازدواج در جوامع توسعهیافته غربی مشاهده شود. به موضوع مهریههای سنگین نیز باید از این زاویه نگاه کنیم که چرا در جامعه ما تا این حد طلاق را نفی میکنند و برای اینکه طلاق را محدود کنند، چیزهایی را به دست و پای زن و چیزهایی را به دست و پای مرد میبندند.
در واقع استفادهای که از مهریه میشود مانند نوعی غل و زنجیر است که مرد را به زندگی مشترک ببندد؟ گذشته از جنبههای قانونی و حقوقی، این مساله تا چه اندازه ریشه فرهنگی و اجتماعی دارد؟
عده بسیار زیادی میگویند مهریه میتواند دست و پا و زبان مرد را ببندد تا علیه دختر ما خشونتی روا نکند. فراتر از این آنچه در جامعه ایران در حال رخ دادن است یک امر کاملاً فرهنگی است. یعنی مردم ایران دچار یکسری رقابتهای شدید اقتصادی در تجملات و ظواهر هستند و نرخ مهریه را با توجه به همین چشم و همچشمی با خواهر و دخترخاله و... بالا میبرند. استدلالهای غیرمنطقی و دخالتهای خویشاوندی، خانواده را در جامعه ما بسته و بلوکه کرده است. در دنیای غرب، شروع زندگی زناشویی با آشناییهایی است که به یک رابطه عاشقانه تبدیل میشود. در صورت تداوم این رابطه عاشقانه، زندگی زناشویی ادامه پیدا میکند و وقتی به هر دلیلی این رابطه عاشقانه نبود، زندگی مشترک نیز به پایان میرسد چون زن و مرد به عنوان دو انسان مستقل، نباید زندانی یک زندگی بدون عشق باشند. در جامعه ما اصلاً این موضوعات مطرح نمیشود. این جامعه در حوزه خانواده چندین سال است بلوکه شده. قانونگذار هم فقط مساله را عقب و جلو میکند. واقعیت این است که مهریه هیچ نقشی در ازدواج، طلاق و جلوگیری از خشونت در خانواده ندارد. مثل معروفی که در این باره وجود دارد و میگوید «مهرم حلال و جانم آزاد» نشان میدهد در گذشتههای دور نیز گاهی مرد به حدی زن را تحت خشونت و آزار قرار میداده که هم خودش و هم خانوادهاش بگویند ما مبلغی هم به تو میدهیم و تو فقط طلاق بده.
مهریه در بعضی موارد همچنان در خانوادههای ایرانی چنین کارکردی دارد. راهحل این مساله از بعد حقوقی، فرهنگی و اجتماعی چیست؟
موضوع جالب توجه در جامعه ایرانی این است که بهرغم این تجربیات تکرارشونده باز این مردم همان راهی را میروند که قبلاً رفتهاند. در هر جامعهای، قانون زمانی وارد میشود که زن یا مرد یکسری از وظایفی را که مطابق قوانین و مقررات حوزه خانواده بر عهده داشته انجام نداده باشد. آنچه در قوانین شرعی و قوانین مدنی ما مشهود است رسمیت بخشیدن به این موضوع است که مرد نانآور خانواده است، پس رئیس خانواده است. سوال این است که با توجه به اینکه زنان هم میتوانند شاغل و دارای درآمد باشند، تکلیف این ریاست مرد چه میشود؟ مطابق قانون مدنی پیش از انقلاب که بعضی مواد آن به علت تطابق با شرع ادامه پیدا کرده است، مرد هروقت بخواهد میتواند زنش را طلاق بدهد. بعد از تلاشهای بسیار گفتند وکالت زن در طلاق نیز میتواند در شروط ضمن عقد ذکر شود که بر اساس آن، زن میتواند هر زمان بخواهد به دادگاه مراجعه و درخواست طلاق کند.
در مجموع باید این بحث را به جای جنبه حقوقی، بیشتر از جنبه اقتصادی و از جهت تفاوت جوامع رمهداری و کشاورزی با جوامع شهری بررسی کرد. جامعهای با میلیونها نفر تحصیلکرده دانشگاهی که حداقل نیمی از آنها زنان هستند، چگونه ممکن است در همسرگزینی و ازدواج و زندگی زناشویی دچار وضعیتی بدتر از وضعیت 50 سال قبل شود؟ من که در هر دو جامعه ایران و فرانسه در این زمینه مطالعه میکنم، عمدتاً زندگیهای زناشویی جامعه ایران را مطلوب نمیبینم و زندگیهای زناشویی همین جوامع غربی را که در ایران این همه علیه آن صحبت میکنند، مطلوبتر میدانم. از 30 سال پیش تا به حال بسیاری از زوجها را در فرانسه دیدهام که در دوران دانشجویی زندگی مشترکشان را در یک اتاق اجارهای شروع کردهاند، با حداقل وسایلی که با پول خودشان توانستهاند تهیه کنند، بدون اینکه هزینهای را بر والدین خود تحمیل کنند. عروسیهای زیادی در اینجا رفتهام. در مواردی که مثلاً یک زوج پزشک بودهاند و خواستهاند هزینه زیادی صرف مراسم کنند، باز هم کل مدعوین از 50 نفر بیشتر نبوده است. مقایسه کنید با هزینههایی که در ایران برای عروسی صرف میشود و به اقشاری فشار میآورد که با وجود درآمد کم، با توجه به همان فرهنگ چشم و همچشمی، از ابتدا درگیر وام و قرض میشوند و زندگی زناشویی را برای خود به جهنم تبدیل میکنند.
در قوانین ازدواج حقوق زن و مرد به صورت عادلانهای تنظیم نشده و در نتیجه به مرور زمان، تعیین مهریه سنگین جایگزین همه حقوق ضایعشده زن شده است. زنان بسیاری از مهریه به عنوان جایگزین حق طلاق و حق حضانت فرزند استفاده میکنند. در این شرایط تلاش برای حذف مجازات حبس برای مهریه، چه نقشی در حل مساله دارد؟
اینکه بدهکاران مهریه را به حبس ببرند، برای زنی که درخواست مهریه کرده است پول نمیشود. بنابراین حبس و مجازاتهای اینچنینی راهحل مشکل نیست. راهحل آگاهیهای مناسب فرهنگی و پیشروی آگاهانه قانونگذاران در زمینه مسائل خانواده است. خانوادهها ممکن است مقاومت کنند و بخواهند مهریه و جهیزیه و مراسم ازدواج را به شکلی که میخواهند ادامه دهند. اما قانونگذار باید جلو برود. باید به جای بحث درباره اینکه سقف تعداد سکه برای مجازات حبس باید چه میزان باشد، بگویند کسی که علیه همسرش اعمال خشونت کند، مثل همه کشورهای توسعهیافته دنیا محاکمه میشود. نه اینکه یک دین مالی سنگین به مرد تحمیل شود به این امید که از خشونت او جلوگیری شود، درحالیکه این اتفاق هم نمیافتد.
موضوع دیگر این است که با وجود تغییرات زیاد جامعه، هنوز موضوع ارتباطات برای همسرگزینی مشکلزاست. یکی از مشکلات این است که با توجه به مخفیکاری که در جامعه ایران وجود دارد، ارتباطات جنسی جوانان ما قبل از ازدواج، هم از طرف پسران و هم دختران چندیننفره و چندتایی است. در جامعه غربی اصلاً اینطور نیست. من اینجا میبینم که دختر یا پسری که دوست دختر یا دوست پسری دارد، همه میدانند که این دو با هم رابطه دارند و سایر دوستان جنس مخالفش صرفاً همکلاسی، همکار یا دوست او هستند. ولی ما با پنهانکاری بسیاری از پدیدهها را پلشت کردهایم چون در شرایط پنهانکاری هر کاری میتوان کرد. باید شرایطی فراهم شود که دختران و پسران در یک شرایط آزادانه، یکدیگر را بشناسند و با خلقیات هم به صورت عمقی و نه بازیگرانه، آشنا شوند وگرنه افراد جامعه ما دائماً در حال نقش بازی کردن خواهند بود. این نقش بازی کردنها در یک جامعه باز کاراییاش را از دست میدهد. در یک جامعه باز و آزاد نمیتوان زیاد نقش بازی کرد و اصلاً نیازی به نقش بازی کردن نیست. اگر قوانین و مقررات به شکلی وضع شود که این بندهای مرئی و نامرئی بستهشده به پای جوانان باز شود، ازدواجها بهتر میشود و بعد هم دیگر نیازی به این بحثها درباره مهریه نیست.
ضمناً در دنیای امروز به هیچ وجه پذیرفتهشده نیست که یک زندگی زناشویی حتماً تا آخر ادامه پیدا کند به این دلیل که آدمها در دنیای امروز در طول زندگیشان بهسرعت تغییر فکر و عقیده پیدا میکنند و اگر در این فرآیند تغییر با هم همراه نباشند، از یکدیگر فاصله میگیرند. اینکه 50 درصد از زوجهای جامعه ما دچار سردی روابط جنسی هستند ریشه فیزیولوژیک ندارد، بلکه ناشی از روانشناسی اجتماعی آنهاست به این معنی که ذهن یکی از زوجین در بسیاری از مسائل مهم، ثابت مانده و ذهن دیگری تغییر کرده است.
در دنیای امروز برخلاف دنیای رمهداری و کشاورزی، زن و شوهر باید بیشترین نزدیکی را به هم داشته باشند. این تفاهم است که باعث عشق و علاقه و رابطه جنسی مناسب میشود. کدامیک از اینها را مهریه میتواند ایجاد کند؟ کدامیک از اینها را حتی شرایطی که موقع عقد امضا میشود، میتواند ایجاد کند؟ خانواده یک گروه رسمی نیست، یک گروه نسبتاً نیمهرسمی است به این معنی که هرچند بخشی از قوانین و مقررات مصوب مجلس و... بر خانواده تاثیر میگذارد، اما خانواده بیشتر یک گروه چهره به چهره عاطفی است. این گروه چهره به چهره عاطفی باید به لحاظ فرهنگی و مفاهیم با هم تفاهم داشته باشند تا زندگیشان تداوم پیدا کند. بحث مهریه و زندان رفتن یا نرفتن به خاطر بدهی مهریه میتواند در درجات بعدی مطرح شود. پیش از آن باید به این موضوع بپردازیم که چرا خانوادههای ما به اینگونه جهیزیهها عادت کردهاند، درحالیکه جوامع خارج از ایران همه اینها را کنار گذاشتهاند. از سوی دیگر در جوامع غربی، خانواده و پدر و مادر هیچ تکلیفی ندارند چون بخش عمدهای از هزینهها از دوش والدین برداشته شده و بر دوش دولتها قرار گرفته است. در ایران جوانها برای دریافت یک وام ازدواج با هزار مانع و مشکل روبهرو میشوند. یک پدر برای تامین جهیزیه دخترش مجبور میشود نیمهشبها مسافرکشی کند. تصمیمات اقتصادی کشور ما در سطح کلان مشکل دارد، اما حل مشکل بر خانوادهها تحمیل شده است.
یکی از مسائلی که این روزها خانوادههای ایرانی را دچار چالشهای جدید کرده، تاثیر تنشهای اقتصادی بر روابط خانوادگی و زندگی مشترک است. به نظر شما دشواریهای معیشتی و افزایش شدید قیمت سکه طلا ممکن است باعث وسوسه برای به اجرا گذاشتن مهریه و فروپاشی خانوادهها شود؟
یکی از مشکلات بزرگ خانوادههای ایرانی تلاطمهای اقتصادی است. ما چه بخواهیم، چه نخواهیم، چه تفکر ماتریالیستی داشته باشیم، چه نه، معیشت پایه همه ابعاد دیگر زندگی انسانی است. در اینکه خانواده تحت تاثیر اقتصاد است جای هیچ شک و شبههای نیست. در وضعیت کنونی، جامعه ایران به دلیل تلاطمهای اقتصادی، بدترین آسیبها را میبیند. قطعاً این تلاطمهای اقتصادی شیرازه خانواده را از هم فرومیپاشد. زندگی زناشویی و زندگی خانوادگی در این شرایط به جای اینکه آرامش و آسایش ایجاد کند، خود به عاملی برای افزایش رنج و نگرانی تبدیل میشود. طبیعتاً کسانی که تحمل این رنج را نداشته باشند، به شکلی خود را از این وضعیت خارج میکنند. در این وضعیت اینکه زنان برای دریافت مهریه وسوسه شوند نیز محتمل است. من در سالهای پیش، مواردی را دیدهام که دخترانی بهمحض ازدواج مهریه را اجرا میگذارند و بعد مشخص میشود که این کار را با نقشه قبلی و فقط برای کسب درآمد انجام دادهاند. قطعاً در وضعیتی که الان جامعه ایران به لحاظ بحران اقتصادی در آن قرار گرفته، مهریه میتواند انگیزهای باشد برای زنان که پولی بگیرند تا مشکلات اقتصادی خود را با آن حل کنند یا پشتوانهای برای خانواده خود فراهم کنند. این موارد پیش از این هم وجود داشته است، ولی تلاطمهای اقتصادی کنونی بههمریختگی بیشتری را در حوزه خانوادهها ایجاد کرده است که ما نتایج آن را در سالهای آینده خواهیم دید.