گفتوگو با لیلی گلستان به بهانه رکوردزنی حراج «صد اثر، صد هنرمند»
این میزان فروش خودم را هم شوکه کرد
حراج «صد اثر، صد هنرمند» امسال ۲۱ساله شد. به نظر میرسد همین «تداوم» یکی از مهمترین مشخصههای این نمایشگاه است؛ به خصوص اینکه در کشور ما معمولاً فعالیتهای فرهنگی عمر چندانی ندارند.
حراج «صد اثر، صد هنرمند» امسال 21ساله شد. به نظر میرسد همین «تداوم» یکی از مهمترین مشخصههای این نمایشگاه است؛ به خصوص اینکه در کشور ما معمولاً فعالیتهای فرهنگی عمر چندانی ندارند. از طرفی این حراجی اوایل دهه 70 برای نخستین بار برگزار شد. سالهایی که هنوز آثار هنری قیمت چندانی نداشتند و پدیده حراج، امری متداول در جامعه هنری ایران نبود. ایده برگزاری حراج از کجا آمد؟
من در این سالها، در گالری گلستان هیچوقت نمایشگاه گروهی برگزار نکردم. اولین بار که خواستم نمایشگاه گروهی برگزار کنم، با خودم فکر کردم نمایشگاهی متفاوت باشد، به همین خاطر تصمیم گرفتم آن را به صورت حراج برگزار کنم؛ از آن طرف کنار هم قرار گرفتن آثار اساتید و همچنین پیشکسوتان نیز ایده دیگری بود که در «صد اثر، صد هنرمند» به ذهنم رسید. آن حرکت تاکنون ادامه یافته و حالا به بیست و یکمین دوره آن رسیده است. البته از همان اولین باری که این حراج برگزار شد، ما هیچوقت صد اثر نداشتیم و از همان ابتدا تاکنون همیشه 150 اثر به بالا در این نمایشگاه حضور داشته است.
امسال هم که 160 اثر حضور دارد.
در واقع 188 اثر، یعنی در آخرین روزی که آثار را چیدیم، دیدیم که هنوز امکان استفاده از آثار بیشتری وجود دارد و به همین خاطر از هنرمندان خواهش کردیم آثار دیگری ارائه دهند و نمایشگاه با 188 اثر برگزار شد، هر چند خبرگزاریها همان خبر 160 اثر را کار کردند. خوشبختانه از روز افتتاحیه، فروش فوقالعادهای داشتیم. در واقع حراجی امسال را میتوان کارنامه یکساله هنرهای تجسمی در ایران دانست. در نمایشگاه امسال تعداد بسیاری از هنرمندان فعال در عرصه هنرهای تجسمی حضور دارند. از اساتید گرفته تا جوانترها و حتی آنانی که برای اولین بار کارشان به دیوار میرود و بسیار خوشحال بودند که اسمشان کنار نام این اساتید است. خوشبختانه هر سال در نمایشگاه «صد اثر، صد هنرمند» ما هم استقبال بسیار جوانان را مشاهده میکنیم و هم اینکه پیشکسوتان نسبت به این اتفاق لطف دارند و آثارشان را ارائه میدهند.
مسالهای که در حراج «صد اثر، صد هنرمند» دیده میشود، قیمت آثار هنرمندان است که معمولاً قابل مقایسه با حراجیهای دیگر نیست. این موضوع تا چه اندازه توانسته به استقبال از این نمایشگاه و حراج کمک کند؟
این اتفاق، به خاطر اصرار من است. همواره تاکید دارم که آثاری که در گالری من به نمایش در میآید، از قیمتهای متعادلتری برخوردار باشد. در این حراجی نیز سعی کردم هنرمندان را متقاعد کنم که قیمت آثارشان را تا حدی که امکان دارد، کاهش دهند. یعنی شما قیمتهایی که از آثار هنرمندان مشاهده میکنید، نهتنها نسبت به حراجیهای دیگر که حتی نسبت به نمایشگاههای انفرادیشان نیز کمتر است.
با این سیاست نگران کاهش قیمت آثار هنری نیستید؟
به هیچوجه. میخواهم این حراج، حالت مردمیتری پیدا کند. همیشه دلم خواسته تا کسانی غیر از مجموعهداران نیز بتوانند آثار هنری را خریداری کنند و به همین خاطر از همان سالهای نخستی که گالری گلستان را راهاندازی کردم، آثار را به شکل قسطی یا با چکهای مدتدار به متقاضیان فروختم. در واقع این شانس را برای بسیاری ایجاد کردم تا کارهای باکیفیت را به شکل اقساط طولانیمدت خریداری کنند. در همین روز افتتاحیه بیست و یکمین حراج نیز چهار کار را به صورت قسطی فروختم. به نظرم این سیاست هیچ ایرادی ندارد. ممکن است هنرمند چند ماه دیرتر پول خود را دریافت کند؛ اما برای او نیز این امکان وجود دارد که اثرش به خانههای مردم راه پیدا کند. شاید به همین خاطر است که استقبال از این حراج تا این اندازه بالا رفته است و ما توانستیم تنها در یک روز به اندازه حراج سال گذشته، فروش داشته باشیم.
حراج امسال تهران، البته یک اتفاق خارقالعاده را رقم زد؛ اما وقتی حراج «صد اثر، صد هنرمند» در گالری گلستان، توانست در یک روز، چیزی حدود 5/0 میلیارد تومان فروش داشته باشد؛ این مساله را نمایان میکند که شاید همچنان پتانسیل فروش آثار هنری در ایران بسیار بیشتر از آن چیزی است که ما هماکنون شاهد آن هستیم.
قرار نیست هیچ حراجیای با دیگری مقایسه شود و حراج «تهران» و «صد اثر، صد هنرمند» نیز از این قاعده مستثنی نیست. حراج ما در یک مقیاس بسیار کوچکتر از حراج تهران برگزار میشود، ضمن اینکه مردمیتر است. در حراج تهران، معمولاً آدمهای خاص آثار هنری را خریداری میکنند و اینجا درست عکس این اتفاق رخ میدهد. در واقع، این دو، راهی متفاوت از یکدیگر هستند که یک هدف مشترک، یعنی شکوفایی اقتصاد هنر را دارند. با این وجود من هم با شما موافق هستم که آنچه هماکنون در عرصه فروش هنرهای تجسمی رخ میدهد، تنها بخشی از پتانسیل عظیمی است که وجود دارد و میتوان با برنامهریزیهای گسترده و منظم، بخش بزرگتری از آن را به صورت بالفعل درآورد.
شما به «عام بودن» خریدارانتان تاکید دارید. این گویا یک ایده قدیمی است که سالها دنبال آن هستید، یعنی همراه کردن مردم برای خرید اثر هنری. حالا بعد از اینکه قریب دو دهه از برگزاری این حراج میگذرد، فکر میکنید تا چه اندازه آن ایدهتان محقق شده است.
تا حدی این اتفاق رخ داده است. الان من مجموعهدارانی دارم که کارمند هستند و توانستهاند با خرید قسطی اندکاندک یک مجموعه کوچک و خوب از آثار هنری برای خودشان داشته باشند. برای مثال در اولین روز حراج، 38 نفر از من خرید کردند که من تنها دو نفرشان را میشناختم و بقیه همه خریدارانی جدید بودند. حتی تعدادی از آنها برای اولین بار به گالری گلستان آمده بودند. فکر میکنم ما اندکاندک وارد یک طبقه از اجتماع شدهایم که شعور و سلیقه هنری دارند؛ اما امکانات مالیشان چندان گسترده نیست و باید به آنها کمک کرد تا آثار هنری را خریداری کنند.
خودتان انتظار این میزان فروش را داشتید؟
به هیچوجه. میتوانم بگویم که شب افتتاح، خودم هم شوکه شده بودم. به خصوص اینکه نمایشگاه بعد از چند روز تعطیلی برگزار شد و فکر میکردم بسیاری در سفر هستند یا ممکن است به خاطر ترافیک در جادهها مانده باشند. در حقیقت، انتظار افتتاحیه خلوتی را داشتم، اما میزان استقبال و همچنین فروش مرا شوکه کرد.
سوال اینجاست که این اتفاق چگونه رخ داده است؟
نمیدانم. شاید باید تنها بگویم که: «شد». ببینید، کارهای هنری همیشه همینطور است. یک اتفاق یا به ثمر میرسد یا نمیرسد. البته من در تمام این سالها، به شدت تلاش کردم تا همواره آثاری باکیفیت را در گالری و همچنین حراج شرکت دهم و از آن طرف قیمتهایی که برای آثار در نظر میگیرم، قیمتهای متعادلی باشد. همیشه سعی کردم معیارهایی را رعایت کنم تا این اتفاق رخ دهد. از همه مهمتر اینکه مردم به من اعتماد کردهاند و این فروش نتیجه همین اعتماد است.
و بالاخره اینکه پیشبینی نهاییتان از فروش حراج امسال چقدر است؟
واقعاً نمیتوانم پیشبینی کنم، چون اینها اتفاقاتی غیرقابلپیشبینی است و معمولاً هم درست از کار در نمیآید.
دیدگاه تان را بنویسید