ارتباط موثر
ارتباطات چه نقشی در توسعه کسبوکارها دارد؟
مقوله کسبوکار فارغ از تعاریف فراوان ارائهشده از آن در دورههای تاریخی مختلف، متضمن ادامه حیات و برخورداری از رفاه نسبی در هر زمان به فراخور خود برای انسان بوده است. چه در زمان بردهداری که بردهها با انجام کار فراوان از یک قوت لایموت برخوردار بودهاند و چه قرن بیستم که سیستمهای کار بر اساس حقوق و دستمزد و مزایا تعریف میشد و چه اکنون که تغییرات دائمی محیط کسبوکار، دارا بودن تخصص و ارتباطات را عامل اصلی داشتن کسبوکار تعریف میکند، همگی در راستای ارتقای رفاه زندگی انسان قابل تعریف است.
مقوله کسبوکار فارغ از تعاریف فراوان ارائهشده از آن در دورههای تاریخی مختلف، متضمن ادامه حیات و برخورداری از رفاه نسبی در هر زمان به فراخور خود برای انسان بوده است. چه در زمان بردهداری که بردهها با انجام کار فراوان از یک قوت لایموت برخوردار بودهاند و چه قرن بیستم که سیستمهای کار بر اساس حقوق و دستمزد و مزایا تعریف میشد و چه اکنون که تغییرات دائمی محیط کسبوکار، دارا بودن تخصص و ارتباطات را عامل اصلی داشتن کسبوکار تعریف میکند، همگی در راستای ارتقای رفاه زندگی انسان قابل تعریف است. البته کسانی که از توان مالی و بنیه اقتصادی خوبی برخوردارند یا کسانی که زندگی عارفانه و معنوی برای خود پیشه کردهاند و موضوع کار در زندگی آنها در اولویتهای بعدی قرار دارد موضوع بحث ما نیست ولی اکثریت انسانهای روی زمین در شرایطی قرار دارند که برای برخورداری از یک زندگی آبرومند و مرفه نیازمند داشتن کسبوکار و درآمد هستند. همه آرزوهایی برای آینده خود داریم که تحقق بیشترشان را مرتبط به کار خود و درآمد حاصل از آن میبینیم. پس شاید برای خیلی از ما داشتن کسبوکار خوب اولویت اول زندگیمان باشد.
حال سوالی که مطرح میشود این است که ما برای تحقق اولین اولویت زندگیمان چه میکنیم؟ بسیاری پاسخ این سوال را در داشتن مدارک دانشگاهی جستوجو میکردند، گروهی به فکر داشتن پیشه و حرفه بودند و جمعی نیز دادوستد را انتخاب میکردند. یعنی از سه دوست قدیمی که در یک محل زندگی میکردند اولی فکر میکرد با پزشک و مهندس شدن آیندهاش تامین است، دومی خود را در قالب یک تعمیرکار حرفهای خودرو، یک تراشکار یا یک قطعهساز میدید و سومی فکر میکرد با داشتن یک حجره در بازار فرشفروشان به کسب رزق و روزی مشغول خواهد شد. اما آیا در حال حاضر نیز نگرشها اینگونه است؟ با توسعه فناوری بخش بزرگی از ارزشهای گذشته رنگ باختهاند.
با رشد سیستم آموزشی توازن عرضه و تقاضا برای نیروی متخصص بههمریخته است، خیلی از حرفهها از بین رفتهاند و تجارت از حالت حجرهای خود خارج شده است. امروز صرف مهندس بودن، صرف تولیدکننده بودن یا صرف تاجر بودن برای موفقیت در کسبوکار کافی نیست. هر نیروی متخصص و تحصیلکرده نیازمند پیروی از شرایطی است که اجتماع محل زندگی فرد به آن تحمیل میکند.
مثلاً صرف پزشک بودن در شهری مثل تهران بدون داشتن ارتباطات قوی با جامعه بیماران (بازار هدف) کسی را موفق نمیکند. یا نشستن پشت دخل یک فرشفروشی لزوماً تجارت پرسودی را برای حجرهدار به ارمغان نمیآورد. البته بماند که وقتی صحبت از ارتباط میشود با توجه به شرایط فعلی جامعه ما، ارتباطات ناسالم و توام با فساد و رانت به ذهن همه خطور میکند. ولی بایستی پذیرفت فارغ از فساد که در هیچ زمینهای پذیرفته نیست، دارا بودن ارتباطات قوی از لازمههای داشتن کسبوکار قوی است. رید هافمن1 مالک استارتآپ لینکدین معتقد است در دنیای کسبوکار کنونی در غیاب داشتن شبکهای فعال و نیرومند رسیدن به موفقیتهای چشمگیر امکانناپذیر است. مارک گرانوتر2 -طراح نظریه پیوندهای ضعیف- حتی در مورد ارتباطات و درجهبندی آن نیز تحقیق کرده است. او در مقالهای تحت عنوان «قدرت پیوندهای ضعیف» اظهار میدارد افرادی را که خوب نمیشناسید، همان کسانی هستند که شغلهای خوب و پردرآمد در دسترستان قرار میدهند. روبین دو نبار3 که مدتهای مدیدی به مطالعه در خصوص ارتباطات اجتماعی پرداخته است میگوید: شرکا و متحدان شما، پیوندهای ضعیف و سایر افرادی که در حال حاضر میشناسید ارتباطات درجه یک محسوب میشوند. به اعتقاد او تعداد ارتباطات درجه یک در هر زمان مشخص و محدود است. او این عدد را برای جامعه انسانی مدرن حدود 150 نفر تخمین میزند.4 اما دوستانتان افرادی را میشناسند که شما آنان را نمیشناسید. این دوستانِ دوستان، ارتباطات درجه دو شما را تشکیل میدهند.
دوستانِ دوستان شما نیز دوستانی دارند که ارتباطات درجه سه شما را شکل میبخشند. نظریهپردازان شبکههای اجتماعی برای اشاره به افرادی که در شبکه اجتماعی شما جا میگیرند از اصطلاح درجه دو استفاده میکنند.
حال ممکن است گفته شود که این سطح ارتباطات و این تعاریف به چه دردی میخورد یا چه نقشی در داشتن شغل مطلوب دارد؟ همه ما میدانیم که هر چقدر هم در تعریف یک طرح و پروژه خبره باشیم یا در یک زمینه علمی متخصص یا هر چقدر به کاری که میکنیم ایمان داشته باشیم، صرف داشتن آنها برای هیچ کارفرما، صاحب کار یا سرمایهگذاری بهتنهایی جذاب نیست. ولی اگر تمام اینها به همراه یک معرفینامه یا با سفارش تلفنی یا هر روش ارتباطی دیگر از طریق یک دوست و آشنا اتفاق بیفتد آن موقع است که کارگشا خواهد بود. در ایران به دلیل فقدان سیستم ارزیابی درست از قابلیتهای بیرون کار و وابستگی شدید بررسی صلاحیتها به سازمان و ارگانهای حاکمیتی (اعم از دولت و سایر نهادها و ارگانها) و نیز علاقه تاریخی نیروی کار به کار برای این نوع سازمانها، هر نوع برقراری ارتباط و معرفی فرد به منزله استفاده از رانت مطرح میشود. چراکه تداعیکننده جمله معروف «فرد با پارتی هر جا رود قدر بیند و بر صدر نشیند هر چند که نه عقلش زیبد و نه جمالش فریبد» است. اما اگر به هر نحوی بتوان این موضوع را به جامعه قبولاند که برای داشتن زندگی موفق نیازی به استخدام در سازمانها و ترجمانهای حاکمیتی نیست و میتوان بدون دستیازی به ارتباطات فسادگونه هم در کسبوکار خود موفق شد آن موقع مفهوم معرفی یا سفارش دوستانه قابل فهم و جنبه مثبت آن عیانتر است. شما برای دارا بودن یک کسبوکار، هدف، دارایی و ارتباطات را باید مد نظر داشته باشید. به خوبی به یاد دارم یک ستون از روزنامه اطلاعات را که رمز موفقیت در کار در آن زمان (حدود 30 سال قبل) را با سه پ و به صورت طنز معرفی کرده بود: پول، پارتی، و پررویی! اما الان که به آن مطلب میاندیشم با کمی اغماض میتوان دارایی، ارتباطات و سماجت در رسیدن به هدف را جایگزین سه پ معروف آن مقاله طنز کرد. همه کشورها شرایط سخت و سهل را در اقتصاد خود تجربه میکنند. چه بسیار انسانهایی که از این تلاطمها و بیثباتیها آسیب فراوان میبینند اما همواره بخشی از جامعه در اوج گرفتاریهای اقتصادی موفق به توسعه کسبوکار و رشد فعالیتهای خود میشوند. امید به آینده و سماجت در رسیدن به هدف، الگویی جهانی برای موفقیت است. البته تاکید بر انتخاب درست هدف و دقت در انجام کار درست تفاوتی است که قرن بیست و یکم به ما دیکته کرده است. ما مثل گذشته هر کاری را درست انجام دهیم باز به نتیجه نخواهیم رسید چون رقبای روبات ما دارای مزیت رقابتی بیشتری نسبت به ما هستند.
ما کار درست را با توجه به اولویتهای پیرامون و با در نظر گرفتن توانمندیهای خود و پذیرش ریسکهای محتمل، به عنوان هدف برای خود انتخاب میکنیم. داراییهای مادی و معنوی خود را به کار میگیریم و برای افزودن به داراییهای خود از ارتباطات موثرمان بهرهمند میشویم.
امروزه داشتن ارتباطات موثر از لازمههای موفقیت در کسبوکار است. متاسفانه جو حاکم بر کشور ما و فساد ناشی از ارتباطات رانتی یک نگرش منفی به هرگونه ارتباطی را در محیطهای کسبوکار فراهم کرده است. باید آگاهانه و با تکیه بر توانمندیهای شخصی و البته استفاده از ارتباطات سطوح مختلف سعی در تغییر جو حاکم کرد. داشتن شبکه گستردهای از دوستان و آشنایان در سطوح مختلف رمز پیروزی و موفقیت است. همین امروز شروع کنید.