تاریخ انتشار:
تولد کودکان معلول در حاشیه صنایع بزرگ اراک
کاهش سن ابتلا به «ایدز» در ایران
به روزهای پایانی ذیحجه وارد شدهایم و کاروانهای زیارتکننده خانه به تدریج در حال بازگشت به کشور هستند. با توجه به حضور حجاج از اقصی نقاط عالم در این همایش بزرگ مذهبی، برخی نگرانیها درباره ورود بیماری مرگباری که بعضی از نقاط دنیا را با بحران مواجه کرده است، به ایران در افکار عمومی در هفتههای گذشته مطرح شده بود.
به روزهای پایانی ذیحجه وارد شدهایم و کاروانهای زیارتکننده خانه به تدریج در حال بازگشت به کشور هستند. با توجه به حضور حجاج از اقصی نقاط عالم در این همایش بزرگ مذهبی، برخی نگرانیها درباره ورود بیماری مرگباری که بعضی از نقاط دنیا را با بحران مواجه کرده است، به ایران در افکار عمومی در هفتههای گذشته مطرح شده بود. در اینباره هفته پیش علیاکبر سیاری معاون بهداشتی وزیر بهداشت خیال شهروندان را راحت کرد و گفت: «با انجام آموزشهای لازم و مراقبتهای ویژه، هیچگونه نگرانی بابت انتقال ویروس ابولا از طریق حجاج ایرانی وجود ندارد، به مردم اطمینان میدهیم در بازگشت حجاج خطری سلامت آنها را از جهت ابتلا به ویروس ابولا تهدید نمیکند.»
هفته گذشته شهروندان پایتختنشین شاهد افتتاح یکی از طرحهایی بودند که دست کم از تصویب ایده آن بیش از چهار دهه گذشته است. شهروند در این باره نوشت: «بزرگترین پل پیاده و غیرخودرویی ایران در تهران افتتاح شد. این پل سهطبقه که در بزرگراه مدرس نرسیده به بلوار میرداماد ساخته شده از نظر معماری، سازهای منحصربهفرد و سازگار با طبیعت است... حالا گردشگرانی که به پارکهای آب و آتش یا طالقانی میروند میتوانند با عبور از روی این پل که در ارتفاع ۴۰متری از زمین ساخته شده خودشان را از این سوی تپههای عباسآباد به سوی دیگری برسانند. سابقه احداث چنین سازهای در تهران البته به سالهای دور بازمیگردد، وقتی زمینهای عباسآباد طراحی میشد دو پل بهعنوان گذرگاه پیاده برای اتصال دو جبهه شرقی و غربی بزرگراه مدرس در نظر گرفته شده بود. این دو پل با یکدیگر تلفیق شد و به صورت یک پل در چند سطح درآمد و به این ترتیب پل طبیعت شکل گرفت. مساحت این پل هفت هزار مترمربع است که ۷۲۰ متر آن به فضای سبز و ۴۸۰ متر آن به رستورانها، کافیشاپ و دیگر فضاهای فرهنگی و تفریحی اختصاص خواهد داشت. شهروندان میتوانند روی کفپوشهای چوبی پل با مساحتی حدود
۵۱۰۰ مترمربع پیادهروی کنند. این پل البته تنها مختص پیادهها نیست علاوه بر پیادهروی، مسیرهایی برای دوچرخهسواری و کالسکهسواری روی آن پیشبینی شده است.» در کنار این خاطره خوب، برخی پایتختنشینها در مسیر حملونقل عمومی در هفته گذشته خاطره ترسناکی را نیز تجربه کردند. شرق در گزارشی با عنوان «مسافران «مترو» در تونل وحشت» در این باره نوشت: «بروز نقص فنی در یکی از قطارهای خط یک مترو تهران، مسافران را ناچار به پیاده شدن در داخل تونل تاریک مترو کرد. این رویداد حدود ساعت 18:30 دقیقه روز یکشنبه [هفته گذشته] و به دلیل نقص فنی یکی از قطارها که از تجریش به سمت کهریزک در حرکت بود در حدفاصل ایستگاه امام خمینی (ره) و سعدی اتفاق افتاد...چراغهای داخل قطار مترو در حالی خاموش شدند که هیچگونه تهویهای هم وجود نداشت. در شیشههای پنجره این قطار دریچه تعبیه نشده بود. پس از آنکه حدود نیم ساعت مسافران در تاریکی و گرما حضور داشتند، با مسوولان مترو و آتشنشانی تماس گرفتند که بینتیجه بود. راهبر قطار نیز با وجود اصرار مسافران زن که در نزدیکی کابین او بودند، سکوت کرده بود و پاسخ مسافران را نمیداد. پس از تماس مسافران با آتشنشانی
به آنها اطمینان داده شد که کمک بهزودی از راه میرسد اما کمکی از راه نرسید و مسافران خود شخصاً اقدام به نجات خودشان کردند. در میان مسافران کودک، افراد سالخورده و بیمار دیده میشدند که به علت ازدحام جمعیت و گرمای واگن دچار مشکلات تنفسی شده بودند و چند نفر از مسافران با چکش قطار اقدام به شکستن شیشهها کردند. در واگن آقایان نیز آنها در قطار را باز کرده و وارد تونل شده بودند اما چند لحظه بیشتر نگذشته بود که قطار تکانهایی خورد و چند متر حرکت کرد و دربهای قطار که توسط مسافران یا خودبهخود باز شده بود، بسته شد. با ادامه این اوضاع که با فریاد و بیتابی مسافران همراه شد، راهبر قطار سرانجام از کابینش خارج شد و به مسافران گفت که قطار را ترک کنند. مسافرانی که در تونل گیر کرده بودند پس از طی مسافت 10 دقیقهای در مسیری تاریک، به سکوی ایستگاه امام خمینی (ره) رسیدند...» خدا را شکر این حادثه با خسارتهای جانی همراه نبود.
داغ فرزندان مرده روی دلهای کزاز
شهروند در گزارشی به وضعیت حاشیهنشینها در اراک پرداخته است. در بخشی از این گزارش آمده است: «...دو قدم مانده به جهنم، هوا سوخته است. آتش زبانه میکشد و به آسمان میرود و زیرِ آتشِ مشعلهایِ همیشه روشن، زیر پای دودکشهایی که از هر گوشهای پیداست، آدمها روی زمینهای سوخته خانه ساختهاند. 2200 نفر با نفسهای بریده روی زمینهای آلوده، ذرت و یونجه میکارند و زمینِ زیر پایشان و روزگارشان، سیاه مثل آبیِ آسمانی که هیچ پیدا نیست....۲۰کیلومتری جاده اراک به شازند در همسایگی مشعلهایی که سر به آسمان دارند، زمینهای ۶۷۰ خانوار بوی مرگ میدهد، یونجه و ذرتشان هم... یک روز دیگر را زیر آسمانِ «کَزاز»؛ یکی از دهها روستای استان مرکزی که حالا دیگر سالهاست، روزها و شبهایش در محاصره صنایع بزرگ میگذرد. ... صنایعی که برای ساکنان این گوشه پرت کسب و کار و حالِ خوش نیاوردهاند خاک و هوای آلوده، بچههای نارس، بچههای مرده، مادران مریض آوردهاند...کزاز با «محمدجواد» شروع میشود؛ نشسته روی اولین پله یک خانه روستایی با دستهای کوچکِ لاغر، صورتی نارس و قلبی که دو سوراخ دارد: «چهار سالش است. رفته توی پنج سال اما همینطور کوچولو
مانده. ماهی یکبار میبریمش تهران یک میلیون تومان خرجش میشود. دکترها میگویند ریهاش مشکل دارد و قلبش هم سوراخ است. پسر بزرگترم سالم است اما این یکی اینجور شده. یکی از چشمانش نمیبیند و بیناییاش در حد روشنایی و تاریکی است. خیلی آزمایش گرفتند اما دکترها که چیزی نمیگویند. پرسیدند کجا زندگی میکنید گفتیم کنار پالایشگاه، گفتند از هواست. گفتهاند خوب هم نمیشود...» در همسایگی همین خانههاست که روزانه ۱۶ میلیون لیتر بنزین و ۱۲ میلیون لیتر گازوئیل در پالایشگاه شازند تولید میشود و همینجاست که نیروگاه حرارتی با ظرفیت تولید ۱۳۰۰ مگاوات و چهار واحد بخار ۳۲۵ مگاواتی فعالیت میکند و صنایع بزرگ آنچنان تنگاتنگ به کزاز چسبیدهاند که پنجره همه خانههایش رو به همین دودکشها و رو به همین مشعلها باز میشود...زنی دیگر میگوید چند بار بچههایش مردهاند: «سه سال پیش ماه دوم بارداری سونوگرافی که کردیم گفتند پوچ است. پرسیدم یعنی چی؟ گفتند یعنی قلب بچه تشکیل نشده است...» تقویم بارداری مادران در هر کجا ۹ ماه اگر هست در کزاز اما دو ماه بیشتر نیست؛ شاید هم هست دو ماه و ۱۰ روز، دو ماه و ۲۰ روز و شاید هم سه ماه...پزشکان این
نارساییها را به آلودگی شدید این روستا نسبت میدهند.»
کاهش سن ابتلا به «ایدز» در ایران
موج سوم ابتلا به ایدز (ابتلا از طریق روابط جنسی)، شانهبهشانه موج دوم ابتلا به ایدز (ابتلا از طریق تزریق مشترک) در حال پیشروی است. هشدارهای کارشناسان و رسانهها طی پنج سال اخیر مبنی بر اینکه موج سوم در حال پیشروی بیشتر در جامعه ایران است، حالا به حقیقت پیوسته و جزییات آماری نشان از آن دارد که این موج بیش از پیش دامن زنان را گرفته است. به گزارش روزنامه شرق «علاوه بر این، سن ابتلا به ایدز نیز در حال کاهش است. بر اساس آمارهای وزارت بهداشت که در پایان هر سال جهت بررسی متخصصان و پژوهشگران ارائه میشود، در پایان سال ۱۳۹۱، سهم زنان در جدیدترین موارد ابتلا به ایدز از طریق روابط جنسی کنترلنشده، به بیش از ۶۰ درصد میرسد. اهمیت این آمار از آنجایی است که بدانیم سهم زنان در موارد ابتلا به ایدز از طریق روابط جنسی کنترلنشده در ۱۲ سال پیش چگونه بوده است. در سال ۱۳۸۰ از مجموع ۳۶۲ مورد ابتلا به ایدز از طریق روابط جنسی، سهم مردان 2/60 درصد و سهم زنان 8/39 درصد بود؛ آماری که نشان میدهد موج سوم ایدز طی ۱۲ سال اخیر حالا به یکی از نگرانکنندهترین شرایط خود رسیده و سهم زنان از ۴۰ درصد موارد جدید ابتلا از طریق روابط جنسی در
سال ۱۳۸۰، به ۶۰ درصد در سال ۱۳۹۱ رسیده است. علاوه بر ابتلا به ایدز از طریق روابط جنسی، اوضاع ابتلا به ایدز زنان در تمامی موارد ابتلا نگرانکننده است و ظاهراً روندی رو به جلو دارد. آمارهای رسمی نشان میدهد در ۱۰ سال ابتدایی آغاز بیماری ایدز در ایران، یعنی از سال ۱۳۶۵، سهم مردان و زنان در ابتلا به ایدز حدود ۹۸ درصد به دو درصد بود، اما این در شرایطی است که این آمار حالا در سال ۹۳ به درصدی حدود ۶۵ درصد مردان و ۳۵ درصد زنان رسیده است.» در بخش دیگری از این گزارش تاکید شده است: «.. علاوه بر افزایش میزان ابتلا به ایدز از طریق روابط جنسی، سن ابتلا به ایدز نیز در حال کاهش است. بررسی آمارهای سالانه وزارت بهداشت نشان میدهد در سال 1388، سهم گروه سنی 15 تا 24 سال از میان کل مبتلایان به ایدز 3/3 درصد بود که این رقم در پایان سال 1391 به 11 درصد رسیده است. همچنین در سال 1388، 37 درصد از مبتلایان به ایدز را گروه سنی 25 تا 34 سال تشکیل میدادند که این درصد در پایان سال 1391 به 46 درصد رسیده است.»
هزینه یک خانوار چهارنفره چقدر است
شهروند در هفته گذشته در گزارشی به شکاف طبقاتی در ایران پرداخت. در بخشی از این گزارش تاکید شده بود: «خط فقر در ایران مدتی است که گمشده یعنی هیچ گزارش رسمی وجود ندارد که به مردم بگوید با درآمدی که دارند روی خط فقر زندگی میکنند یا زیر آن، شاید هم در آستانه سقوط قرار دارند اما حساب سرانگشتی از دخل و خرج متوسط خانواده نشان میدهد که چرخ اقتصادی برای بسیاری از مردم بسیار سخت میچرخد...آخرین آمار رسمی در این زمینه به سال 13۸۹ برمیگردد که خط فقر رسمی ۵۹۰ هزار تومان اعلام شد هرچند کارشناسان رقمهای بالاتری را در این خصوص تخمین میزدند به عنوان مثال یک سال بعد رئیس وقت شورای رقابت گفت که خط فقر واقعی در سال 13۹۱ دستکم 5/1 میلیون تومان است. این تخمینها البته سال به سال افزایش یافت. امسال هم تا به امروز خبری از کشیده شدن رسمی خط فقر نیست اما هادی ابویی، دبیر کل کانون انجمن صنفی کارگران ایران گفته در سهماهه اول امسال سبد هزینههای خانوار کارگری دو میلیون و۲۰۰ هزار تومان بود که نسبت به مدت مشابه سال قبل نیم میلیون تومان افزایش یافته، با این اوصاف اگر خانواده کارگری را پایه دریافت دستمزد بر اساس قانون کارگری قرار
دهیم خانوادههایی که کمتر از این رقم دستمزد دارند یا زیرخط فقر هستند یا در بهترین حالت با مشقت زندگی میکنند.»
آخرین آمار اما از توزیع فقر در جامعه را فرهاد نیلی، اقتصاددان در جلسه کمیسیون راهبردی چشمانداز مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه داد. نکاتی که در این کمیسیون بر آن تاکید شد، در نوع خود جالب توجه بود، از جمله اینکه بیشترین میزان فقر در چهار استان کشور توزیع شده یا اینکه نقشه فقر در ایران در نوسان است یعنی در قشر جوان در سطح بالایی قرار دارد، با بالا رفتن سن کاهش مییابد و با بازنشسته شدن سرپرست خانواده به اوج میرسد. او روند فقر نسبی طی دوره ۷۰ الی ۸۲ را کاهشی و از ۸۳ تا ۸۵ را افزایشی دانست... او از تجمع ۲۵ درصد خانوارهای فقیر در چهار استان سیستان و بلوچستان، گلستان، خراسان شمالی و جنوبی خبر داد.
دیدگاه تان را بنویسید