تاریخ انتشار:
جایزه برای لو دادن کارگران افغان بدون مجوز
تهرانیها بیشتر در دی میمیرند
هفته پیش با اینکه به روزهای میانی زمستان نزدیک شدیم، اما متاسفانه بخش عمده این سرزمین از مواهب این فصل بیبهره مانده بودند و آلودگی هوا در شهرهای جنوب غربی کشور بیش از سایر نقاط گلوی شهروندان این کهندیار را میفشرد. در همین زمینه در تهران و در ابتکاری خلاقانه چند هنرمند تلاش کردند مردم را بیشتر متوجه مشکلات آلودگی هوا کنند.
هفته پیش با اینکه به روزهای میانی زمستان نزدیک شدیم، اما متاسفانه بخش عمده این سرزمین از مواهب این فصل بیبهره مانده بودند و آلودگی هوا در شهرهای جنوب غربی کشور بیش از سایر نقاط گلوی شهروندان این کهندیار را میفشرد. در همین زمینه در تهران و در ابتکاری خلاقانه چند هنرمند تلاش کردند مردم را بیشتر متوجه مشکلات آلودگی هوا کنند. شهروند در گزارشی به این مساله پرداخت و نوشت: «...مجسمههای شهر ماسک زدند... این صدای اعتراض مجسمههای سنگی شهر ماست که گویی آنها نیز نفسشان به شماره افتاده است. شاید شما هم اخیراً در گوشههایی از شهر، این مجسمهها را دیده باشید که ماسک سفیدرنگی بر دهان بستهاند تا شاید مسوولی از سر اتفاق فریاد خموش آنها را بشنود و تدبیری بیندیشد. سروه نیکخواه، هنرمندی است که آلودگی هوای تهران را تاب نیاورده و تلاش کرده با یک ایده ساده هنری، صدای اعتراضش را نسبت به شدت یافتن آلودگی هوای تهران به گوش مسوولان شهر برساند. این هنرمند گرافیست، سراغ مجسمههای شهری رفته است و با بستن ماسک بر دهان آنها، سعی کرده اعتراضی هنرمندانه نسبت به آلودگی هوا داشته باشد، شاید این بار از دست هنرکاری برآید.» در همین ایام
حسن روحانی رئیسجمهور نیز با تشکیل یک کارگروه ویژه با عضویت چند عضو کابینه خواهان بررسی و حل فوری مشکل آلودگی هوای استان خوزستان شد.
هفته پیش پس از پایان جشنواره کمفروغ تئاتر فجر، فستیوال فیلم فجر آغاز به کار کرد. جشنوارهای که از همان آغاز با بدقولی آغاز شد و فیلم محمد (ص) ساخته مجید مجیدی که قرار بود برای افتتاحیه آن اکران شود، هنوز در برنامه اکران قرار نگرفته است. در روز دوم این جشنواره فیلم مستند «بختک»، یک شوخی با رئیسجمهور ایران داشت. پیرزن نقش اول این فیلم مستند که اتفاقات حول محور وی به وقوع میپیوست، در ابتدای فیلم در پی ازدواج با مرد رویاهای خود است. او ناگهان رو به دوربین میکند و با خنده میگوید حالا که فیلم ما قرار است از صدا و سیما پخش شود، امیدوارم آقای روحانی هم فیلم را ببیند و مرا برای پسر خود نشان کند!
دی، ماه مرگ پایتختنشینها
آمارهای سازمان بهشتزهرا (س) و شرکت کنترل کیفیت هوای شهر تهران نشان میدهد ارتباط مستقیمی میان آلودگی هوا با تعداد مرگومیرها در این شهر وجود دارد. این آمار نشان میدهد در هرماهی که تعداد روزهای بیشتری کیفیت هوای شهر ناسالم گزارش شود، به شکل معناداری تعداد مرگومیرهایی که در تهران به وقوع میپیوندد نیز بیشتر میشود. به گزارش شرق بر این اساس ماه دی هرسال که به دلیل وقوع پدیده وارونگی دما یا اینورژن همیشه بیشترین روزهای آلوده سال به ثبت میرسد، پرکارترین ماه کارکنان سازمان بهشتزهرا(س) نیز است. این رابطه به شکل معکوس نیز صادق است، یعنی هرچه هوای شهر در یکماه سالمتر باشد، امکان کاهش مرگومیر شهروندان نیز بالاتر میرود. «شرق» برای بررسی جزییتر موضوع، آمار دقیق تعداد مرگومیرهای ثبتشده در بهشتزهرا (س) را از ابتدای فروردین سال۹۰ تا پایان دی۹۳ به تفکیک ماه و همچنین آمار کیفیت هوای شهر تهران برای همین بازه زمانی را از این دو سازمان وابسته به شهرداری تهران دریافت و تحلیل کرده است. یافتههای بررسیشده در این ۴۶ماه به وضوح حکایت از اثرات مستقیم آلودگی هوا بر میزان مرگ شهروندان در پایتخت دارد... نگاهی به آمار
ثبتشده در سامانه آماری سازمان بهشتزهرا (س) نشان میدهد در همه ۴۶ماهی که برای تهیه این گزارش بررسی شده «ایست قبلی» اصلیترین و پرتعدادترین عامل مرگومیر اهالی شهر تهران ثبت شده است. نکته جالب توجه دیگر در این بررسیها آنکه در این مدت -ابتدای فروردین۹۰ تا پایان دی۹۳- بیشترین میزان مرگومیری که در سامانه آماری سازمان بهشتزهرا (س) تهران به ثبت رسید، در دیماه سال۱۳۹۲ بود که در این ماه تعداد فوتیهای تهران با ثبت پنجهزار و ۵۱نفر رکورد همه سالهای قبل را شکست و برای اولین بار در تاریخ پایتخت به بالاتر از پنج هزار نفر رسید. تا پیش از این تاریخ در هیچ ماهی در این شهر تعداد فوتیها به این میزان نرسیده بود. در همین حال، آمار شرکت کنترل کیفیت هوای تهران هم نشان میدهد در دیماه سال۹۲ کیفیت هوای تهران وضعیت بسیار بدی را پشت سر گذاشت. در این روز برای کیفیت هوا تنها یک روز سالم ثبت شد اما ۲۳روز این ماه هوا برای گروههای حساس و شش روز برای همه افراد جامعه ناسالم بود. در همین حال، دیماه امسال که کیفیت هوای شهر به دلیل تغییر کیفیت سوخت مصرفی وضعیت بهمراتب بهتری داشت (۱۴روز سالم، ۱۵روز ناسالم برای گروههای حساس
و تنها یک روز ناسالم برای همه افراد) تعداد مرگومیر ثبتشده در بهشتزهرا با کاهشی چشمگیر به نسبت سال گذشته ۴۳۳ نفر کمتر بوده است. از آنسو کمترین میزان مرگومیر ماهانه ثبتشده در سازمان بهشتزهرا (س) تهران در ۴۶ماه بررسیشده، در مردادماه سال۱۳۹۱ با سههزار و۹۰۱ نفر فوتی رقم خورد، در همین ماه آمار شرکت کنترل کیفیت هوای تهران حکایت از آن دارد که ۲۲روز سالم و ۹روز ناسالم در پایتخت ثبتشده است.
درآمد دولت از فروش سربازی
بحث فروش سربازی هنوز در روزنامهها بسیار داغ است. روزنامه اعتماد در هفته پیش گزارشی در اینباره منتشر کرد. در بخشی از این گزارش آمده بود: «برای نخستین بار در تاریخ ایران، دولت در سالهای ۷۷ تا ۷۹ سربازی را به فروش گذاشت تا کسری بودجه خود را تامین کند، حالا پس از ۱۴سال بار دیگر دولت «یازدهم» میخواهد بخشی از کسری بودجه خود را که به گفته کارشناسان نزدیک به ۴۵هزار میلیارد تومان است با فروش سربازی یا آنچه این روزها بهعنوان «جریمه» مطرح میشود، تدبیر و جبران کند. طرح فروش سربازی در سال۱۳۹۴ مشمول کسانی میشود که بیش از ۱۰ سال غیبت داشته باشند، در هفته گذشته محمدمهدی مفتح، سخنگوی کمیسیون تلفیق در نشست خبری لایحه بودجه کل کشور سال ۹۴ از پیشبینی درآمد سههزار میلیارد تومانی دولت از محل اخذ جریمه مشمولان غایب سربازی در سال۹۴ خبر داد. اما با این درآمد دولت چه بخشهایی از کسریهای خود را میتواند تامین کند؟ کمیسیون تلفیق پیشبینی میکند صد هزار نفر سربازیشان را میخرند... حال فرض دومی را میتوان درباره این طرح در نظر گرفت که بهجای صد هزار نفر، نیمی از مشمولان واجد شرایط یعنی ۷۵۰هزارنفر سربازی آن را با رقم ۳۰
میلیونتومانی خریداری کنند (حداقل رقم)، در اینجا دولت درآمد ۲۲۵۰۰میلیاردتومانی خواهد داشت. درآمدی که معادل ۱۹۴روز فروش نفت کشور و برابر با قیمت ۱۸۱میلیونو۶۲۰هزار بشکه نفت خواهد بود...
جایزه برای لو دادن کارگران افغان بدون مجوز
از قرار معلوم طرحی در مجلس در حال بررسی است که اگر تصویب بشود، مطابق آن برای لو دادن کارگران افغان بدون مجوز جایزه تعیین خواهد شد. عبدالرضا عزیزی، عضو فراکسیون کارگری مجلس، در جلسهای به اسم «تهدید اتباع بیگانه برای بازار کار کارگران ساختمانی» گفته است: «در این طرح به فردی که کارفرمای متخلف را کشف کرده است، ۳۰ درصد از مبلغ جریمه کارفرمای متخلف تعلق میگیرد.»
تا بهحال از خود پرسیدهاید که اگر این طرح در آمریکا، عربستان، استرالیا، دوبی و... علیه اتباع ایرانی مطرح میشد، رسانههای داخلی چه مرثیهسرایی بزرگی به راه میانداختند و چه نسبتهایی به کشورهای میزبان ایرانیان میدادند. امان از استانداردهای دوگانه!
اظهارات عجیب یک مسوول سابق
شاید کاربران اینترنت شانس آوردهاند که دیگر عنوان برخیها شده «مسوول سابق» وگرنه تراژدی ادامه داشت! معاون اسبق مرکز رسانههای دیجیتال با منطق جالبی، نتایج جالبتری گرفته است. به گزارش افکار نیوز روحالله مومننسب در بخشی از سخنان خود گفته است: «وزارت ارتباطات اعلام میکند که چهار هزار میلیارد تومان درآمدش از طریق فروش اینترنت بوده است.» او در ادامه تصریح میکند: «آمریکا اعلام میکند 35 درصد کل دانلودهای اینترنت، دانلود فیلمهای پورنوگرافی با کیفیت HD بوده است.» مومننسب بعد نتیجهگیری کرده است: «یعنی وزارت ارتباطات هزار و 400 میلیارد تومان از طریق فروش فیلمهای پورنوگرافی کسب کرده است.» او که پیش از این نیز با افزایش پهنای باند اینترنت در ایران مخالفت کرده و از موافقان جدی فیلترینگ است، در آخر هم با اشاره به اینکه باید دید چه اتفاق وحشتناکی در وزارت ارتباطات میافتد، افزوده است: «باید فکری به حال این وضعیت در جامعه کرد.» او با توجه به اینکه «آمریکا گفته» 35 درصد دانلودهای اینترنت در جهان دانلود فیلمهای پورنوگرافی است به این نتیجه رسیده که پس باید سرعت اینترنت را کم کرد و وزارت ارتباطات نباید از این طریق
درآمدزایی کند!
راه تامین کمبود معلم
شهروند در یادداشتی به مسائل آموزشی کشور پرداخته و مینویسد:
«...یکی از کارشناسان مسائل آموزش و پرورش گهگاه مطالب خواندنی و نکتهسنجیهای مناسبی دارد که در شبکههای اجتماعی و روزنامهها و خبرگزاریها منعکس میشود. مطلب زیر را او به تازگی روی صفحه فیسبوکش گذاشته است. او از دردی میگوید که باید درمان شود. در ابتدای سال تحصیلی جاری، حکم این خانم از خدمتگزار مدرسه به آموزگاری تبدیل شد. خیلیها فکر میکنند که درس دادن به بچه کلاس اول سادهتر است. پس او را سر کلاس اول فرستادند. یک ماه و نیم بعد مدیر مدرسه به آموزش و پرورش شهرستان نامه نوشت که این خانم «سواد لازم و کافی برای آموزگاری ندارد و از لحاظ کلاسداری و ایجاد نظم و ترتیب در کلاس دچار نقایص فراوان است و اعتراضات اولیا بسیار زیاد و سرسامآور است.» در نامه مدیر آمده بود: «ایشان خودشان نیز هر روز اقرار میکند که سواد کافی ندارم و مقصر اداره است که او را به کلاس فرستاده است.» مسوولان اداری نامه را به همدیگر پاس داده و هرکس در حاشیه نامه چیزی نوشت. سرانجام هم فقط مدرسه این معلم را عوض کردند. او به مدرسهای دورتر منتقل شد و در سمت آموزگار چند پایه کلاسهای سوم و چهارم ابتدایی مشغول کار است. حالا دیگر اولیا اعتراض
نمیکنند و مدیران سرسام نمیگیرند... سال تحصیلی ۹2- ۹1، با شش پایه شدن دوره ابتدایی حدود ۵۰ هزار معلم کم آوردند. یک عده را از دبیرستان و راهنمایی به ابتدایی برگرداندند. یک راهکار جنجالی وزیر وقت، تغییر پست تعدادی از «نیروهای خدماتی» به آموزگاری بود. البته همه خدماتیها، خدمتکار جارو به دست نبودند. اما از معلمی هم چیزی نمیدانستند. در تاریخ خیلیها از سربازی به سرداری رسیدهاند. اما در مدرسه فرستادن افراد بیسواد و ناوارد سر کلاس فاجعهبار است. آن هم در دو سه سال اول دوره ابتدایی که روانشناسان آن را سرنوشتساز میدانند. انتشار تصادفی این مکاتبات نشان میدهد که هنوز هم انتقال خدمتگزار یعنی خدماتی جارو به دست، به کلاس درس برخلاف گفته مدیران ارشد وزارتخانه قطع نشده است. نگاهی به این مکاتبات نشان میدهد استاندارد معلمی در مدارس ایران بهخصوص در سطح دبستانها چقدر پایین آمده است. البته معلم خوب و زحمتکش و عاشق داریم، اما تعدادشان سال بهسال کمتر میشود...»
با خواندن این مطلب واقعاً دیگر چیزی نمیتوان گفت. خدا آخر و عاقبت همه ما را به خیرکند.
دیدگاه تان را بنویسید