شناسه خبر : 19190 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

روزگار سخت کتابفروشی‌های مستقل

نفس‌های آخر ویترین‌های کوچک

آنقدر نحیف است و آنقدر حساس که تغییرات کوچکی روی سرپا ماندنش تاثیر می‌گذارد. نمایشگاه کتاب که برگزار شود، مراکز خرید بزرگ که افتتاح شوند، چند سایت که فروش اینترنتی بگذارند، مردم که به تبلت‌ها و موبایل‌هایشان بیشتر خو کنند، هر کدام می‌توانند حال یک کتابفروشی را عوض کنند.

آنقدر نحیف است و آنقدر حساس که تغییرات کوچکی روی سرپا ماندنش تاثیر می‌گذارد. نمایشگاه کتاب که برگزار شود، مراکز خرید بزرگ که افتتاح شوند، چند سایت که فروش اینترنتی بگذارند، مردم که به تبلت‌ها و موبایل‌هایشان بیشتر خو کنند، هر کدام می‌توانند حال یک کتابفروشی را عوض کنند. مردم بنشینند در خانه‌هایشان و کتاب سفارش بدهند یا منتظر اردیبهشت و نمایشگاه بمانند یک کتابفروشی کوچک را از نفس می‌اندازد. وقتی بروند در مراکز خرید و کتابفروشی‌های کوچک را تنها بگذارند و در سالن بزرگ کتابفروشی‌های مراکز خرید یا کتابفروشی‌های زنجیره‌ای پرسه بزنند، یک کتابفروشی کوچک روزگارش سخت‌تر می‌شود. همه اینها بماند در کنار غول شدن موبایل‌ها و تبلت‌ها که وقتی برای مردم باقی نمی‌گذارند. فقط هم در ایران نیست. به گفته مدیر کل دفتر مطالعات و برنامه‌ریزی فرهنگی و کتابخوانی معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، علی‌اصغر سیدآبادی، انجمن ناشران آمریکا گزارشی منتشر کرده است که در آن در نیمه اول سال 2015 فروش کتاب 1 /4 درصد در مقایسه با نیمه اول سال 2014 کاهش پیدا کرده است. این هم کتاب‌های کاغذی و هم کتاب‌های الکترونیک را شامل می‌شود. در مقابل کتاب صوتی افزایش درصد دو رقمی داشته است.
وضعیت کتاب در ایران هم مشخص است. تیراژها پایین است و عناوین بالا. ناشران زیاد که گاهی بعضی‌هایشان چند جلد کتاب منتشر می‌کنند. در آماری که سیدآبادی در این باره می‌دهد از بین 13 هزار ناشری که پروانه نشر دریافت کرده‌اند، حدود چهار هزار ناشر فعال هستند، به این معنا که حداقل یک کتاب منتشر کرده‌اند. در سال 1393 اعلام شد که فقط 35 ناشر بیش از 100 کتاب منتشر کرده‌اند. ناشران یک کتابی همان سال 737 عدد بودند، یعنی ناشران کوچک با سرمایه کم. در همین آمار در میان شاخص‌هایی که وضعیت نشر را نشان می‌دهند، علاوه بر کاهش تیراژ و کاهش حجم بازار کتاب‌های عمومی، تعداد کتابفروشی‌ها هم روند نزولی داشته‌اند. قیمت کتاب‌ها بالا رفته و سهم کتاب در درآمد ناخالص ملی از اواسط دهه 80 کاهش پیدا کرده است.
بر اساس آمار خانه کتاب متوسط قیمت کتاب در 11 سال گذشته از 2136 تومان به 12458 تومان رسید. روند صعودی قیمت از سال 1388 با شروع دولت دهم آغاز شد و از 5170 تومان به قیمت کنونی رسید. در همان سال‌ها یعنی 1389 بود که کم‌کم برخی از کتابفروشی‌ها صدای تعطیلی‌شان رسید. تعطیلی گریبان کتابفروشی‌های کوچک را گرفت و حتی در راسته‌های کتابفروشی مثل خیابان انقلاب و کریمخان هم آنها را رها نکرد و از کتابفروشی‌های باسابقه هم نگذشت. تعطیلی کتابفروشی باسابقه‌ای مثل نشر نی در خیابان کریمخان، کتابفروشی مثلث در خیابان دربند و روزگار سخت کتابفروشی قدیمی طهوری در خیابان انقلاب اخباری است که در این چند سال شنیده‌ایم.
با این حال اتفاق‌های تازه‌ای هم در شهرهای بزرگ می‌افتد. کتابفروشی‌های زنجیره‌ای کارشان را ادامه می‌دهند و کم‌کم جای کتابفروشی‌های دیگر را می‌گیرند. کتابفروشی‌هایی که هم در گوشه‌ای از آنها لوازم‌التحریر و اقلام تزئینی پیدا می‌شود و هم اسباب‌بازی دارند و شاید چند میز و کافه‌ای کوچک. این روزها بیشتر مردم راهشان را به این کتابفروشی‌ها پیدا کرده‌اند و از خیر کتابفروشی‌های کوچک‌تر گذشته‌اند. دسته‌ای دیگر از کتابفروشی‌ها هم در طبقات بالای مراکز خرید چشم باز کردند و مردمی را که برای گشت و گذار در لباس‌فروشی‌ها و وقت‌گذرانی در اغذیه‌های این مراکز می‌آمدند به خود جذب کردند. آنها هم با فضای بزرگشان خانواده‌ها را به خود جذب کرده‌اند و تبدیل به تفریحی فرهنگی شده‌اند.
یکی از این کتابفروشی‌ها بوک‌لند در مرکز خرید پالادیوم است. صاحب آن می‌گوید: اراده راه‌اندازی این کتابفروشی از اول وجود داشت. 18 سال است که کار کتابفروشی می‌کند. می‌گوید مدیران مرکز خرید اصرار داشتند در اینجا کتابفروشی داشته باشند و در ابتدا کمک کردند که کتابفروشی پا بگیرد و اجاره کمتری گرفتند: «اراده‌ای وجود داشت. اگر آن اجاره‌ای که واحدهای غذایی یا لباس‌فروشی می‌دادند قرار بود کتابفروشی پرداخت کند نمی‌توانست راه بیفتد.» چیزی که به مجید شهرابی در نگهداری بوک‌لند کمک می‌کند مکان است که شلوغ‌ترین قسمت مرکز خرید برای کتابفروشی انتخاب شد. می‌گوید اگر قرار بود مثل مرکز خریدهای دیگر مغازه‌های پرت و دورافتاده به کتابفروشی داده شود موفق نمی‌شد: «بهترین جا هم همان جای کتابفروشی است به خاطر فود‌کورت. شبکه‌های اجتماعی هم برایمان مهم بود و توانستیم توجه مشتری‌های زیادی را به کتابفروشی جلب کنیم. یکی دیگر از کارهایمان که خیلی تاثیر‌گذار بود ایونت‌هایی است که برگزار می‌کنیم. ماهی سه تاچهار ایونت بزرگ که سیل جمعیت می‌آید و متوجه آنجا می‌شوند.» اما بعد از گفتن همه اینها می‌گوید که کتابفروشی به تنهایی نمی‌تواند سودآور باشد: «ما در کنارش مثل شهرکتاب‌ها نوشت‌افزار داریم. به طور متوسط یک‌سوم درآمدمان از کتاب است و دو‌سوم از اقلام دیگر. حقیقت این است که اگر نوشت‌افزار و صنایع دستی و وسایل بازی کودک نبود شاید خیلی مشکل می‌شد.»
بیشتر مشتری‌هایشان گذری هستند. درصد کمی آنهایی‌اند که خودشان کتابخوانند و هر هفته یا دو هفته یک‌بار می‌آیند و کتاب‌هایی را که می‌خواهند می‌خرند: «در اکثر کتابفروشی‌ها این‌طور است که بخش عمده‌ای از مردم دقیقاً نمی‌دانند چه می‌خواهند و گذری هستند و آمده‌اند سر بزنند. این به هوشمندی آن مجموعه برمی‌گردد که بتوانند مشتری‌هایی را که علاقه‌مندند ولی خیلی هم کتابخوان نیستند علاقه‌مند کنند و کتاب‌های خوبی به آنها معرفی کنند. کسانی‌اند که آمده‌اند دور بزنند و نگاهی بیندازند و فروشنده‌های ما آنها را علاقه‌مند می‌کنند و کم‌کم همان‌ها تبدیل می‌شوند به مشتری‌های دائمی.»
کارش را از یک کتابفروشی کوچک شروع کرده است، یک کتابفروشی که پاتوق شده بود. بعد کم‌کم به شهرکتاب‌ها رفت و در نهایت از وقتی که پالادیوم هنوز راه نیفتاده بود به آنجا آمد و بوک‌لند را راه انداخت: «فکر می‌کنم کتابفروشی‌های بزرگ الان اوضاع بهتری دارند. جایی که امکان گشتن و دور زدن به فرد بدهند. به خصوص که در تهران هم هر روز مراکز خرید بزرگ افتتاح می‌شود و فکر کنم بخش زیادی از کتابفروشی‌ها مثل ما می‌روند در این مراکز خرید. در نهایت کتابفروشی‌های کوچک با مشکلات زیادی برخورد خواهند کرد. کتابفروشی‌های بزرگ موفق‌تر خواهند بود.»
هیچ آماری نیست که درباره میزان درآمد سرپا ماندن یک کتابفروشی اطلاعاتی بدهد. کتابفروشی‌ها اطلاعات فروش خود را اعلام عمومی نمی‌کنند و دخل و خرجشان معلوم نیست. چیزی که ما می‌بینیم روزگار سخت کتابفروشی‌های مستقل کوچک است. آنها که دیگر نمی‌توانند مثل گذشته سرپا بمانند یا با سختی زنده مانده‌اند. آنها که بزرگ‌ترند و فضای بیشتری دارند مشتری جذب‌کن‌تر هستند و آنها که فروشنده‌های کاربلدتری دارند، می‌توانند کتاب‌نخوان‌ها را هم به مشتری کتاب تبدیل کنند. اوضاع در شهرستان‌ها نیز چندان روشن نیست. بعضی‌ها که با اقتضائات دنیای امروز بیشتر کنار آمده‌اند، فضای مجازی را جدی گرفته‌اند و سعی کرده‌اند حلقه مشتریان خودشان را پیدا کنند هنوز سرپا هستند. دیگران می‌روند در زمره آنهایی که اگر اوضاع به همین شکل ادامه پیدا کند، روزی به زودی خبر تسلیمشان را می‌شنویم. اما ایتالیایی‌ها که روزگاری شرایطی مشابه تهران را پشت سر می‌گذاشتند با راه‌حل‌های سیاستگذاران از این شرایط جستند.
تقریباً 1200 کتابفروشی مدرن و زنجیره‌ای در این کشور فعال است که تمرکز این کتابفروشی‌ها بیشتر در رم؛ میلان و ونیز است. به تازگی اتحادیه کتابفروشان ایتالیا اعلام کرده است که تقریباً 80 شهرستان ایتالیا فاقد کتابفروشی است. ناشران ایتالیایی قصد دارند که به علاقه‌مندان تاسیس کتابفروشی در این شهرستان‌ها وام‌های 50 هزار یورویی اعطا کنند، در این طرح اولویت با کافه‌هایی است که علاقه‌مند هستند بخشی از کافه خود را تبدیل به کتابفروشی کنند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها