تجارت کنسرت در ایران
زندگی تهرانی و قیمتهای نیویورکی
یکی از آسیبهایی که به جامعه امروز ایران وارد میکنند، اضمحلال تدریجی طبقه متوسط است. یعنی درگذر زمان طبقه متوسط چه اقتصادی و چه فرهنگی از بین رفته و ما با دو طبقه فقیر و غنی مواجهیم.
یکی از آسیبهایی که به جامعه امروز ایران وارد میکنند، اضمحلال تدریجی طبقه متوسط است. یعنی درگذر زمان طبقه متوسط چه اقتصادی و چه فرهنگی از بین رفته و ما با دو طبقه فقیر و غنی مواجهیم. میگویند اگر تمهیداتی در نظر گرفته نشود فاصله طبقاتی در ایران به مرور زمان شبیه به هند میشود که هم بیشترین میزان خانوادههای فقیر و بیچاره را دارد و هم تعدادی از سرمایهدارترین آدمهای روی زمین اهل آن سرزمین هستند. شاید این آسیب به اجتماع و اقتصاد ایران وارد نباشد، ولی به موسیقی ایران حداقل از بُعد برگزاری کنسرت وارد است.
حدود 10 ستاره موسیقی پاپ و چند استاد و ستاره موسیقی سنتی که مدام نام و تصویرشان را از رسانهها میشنویم و بقیه دیگر اهمیتی ندارند. نه اینکه بگوییم تیراژ عوام و تیراژ خواص، نه. هیچ. یعنی یا شما مازیار فلاحی، سیروان خسروی، همایون شجریان، علیرضا قربانی و ... هستی یا هیچ. این هیچ که میگویم منظورم این نیست که کسی به دیدن اجرای کنسرت نمیآید، میآید ولی در بهترین حالت دخل و خرج تهیهکننده کنسرت (اگر خود هنرمند نباشد که معمولاً اینگونه است) یکی میشود بدون هیچ سودی. بیش از 70 درصد هنرمندان بزرگ ایران اگر بدانند که کنسرتشان ضرر نمیدهد حتماً برنامه اجرا میکنند ولی مشکل این است که به جز نامهای خاص بقیه هنرمندان اجرای موسیقی را به لحاظ اقتصادی حیاط خلوت زندگی خود میدانند. چون اگر ضرر نکند درآمد نخواهد داشت و همین ضرر نکردن را برد محسوب میکنند.
استاد علیاکبر مردایمر بزرگ تنبورنوازی ایران که شهرت عالمگیری هم در خارج از ایران دارد، وقتی در تالار وحدت روی صحنه رفت که بیش از نیمی از سالن خالی بود. چرا؟ چرا بسیاری از کنسرتها که تصور میرود موفق خواهند بود به این سرنوشت دچار میشوند؟
اجاره سالن تقریباً همقیمت سالنهای مشابه در لندن و نیویورک است. قیمت بلیتها همینطور (جانی وینتر افسانه زنده موسیقی بلوز که دو سه ماه پیش در ایالت ایندیانا کنسرت برگزار کرد قیمت کنسرتش 25 دلار بود! یعنی حدود 80 هزار تومان. کنسرت سیروان خسروی، احسان خواجهامیری و همایون شجریان بلیتهای از این گرانتر هم دارند). تبلیغات محدود. صدا و سیما بیشترین بهره را از موسیقی میبرد و کمترین لطف را به موسیقی نمیکند که اعلام آهنگساز اثر هنگام پخش آن است. صدا و سیما تبلیغ نمیکند حتی برای کنسرتهای عاشوراییِ حسامالدین سراج. سختی روند اخذ مجوز. امکان لغو کنسرت و بر باد رفتن هزینهها و ...
آلبوم بازده اقتصادی ندارد. دانلود و تکثیر غیرمجاز کمر صنعت انتشار موسیقی را شکسته و این تکثیر و پخش غیرمجاز و بدون اجازه از صدا و سیما شروع میشود پس نمیتوان از مردم انتظاری داشت. میماند کنسرت. کنسرتی که میتواند به عدد میلیاردی هم برسد اما برای چند نفر؟
از کدام جهت وارد بحث صنعتی شدن موسیقی ایران بشویم که به نتیجه مطلوب برسیم؟ همه راهها بسته است. البته شبیه به فوتبال ایران از لحاظ دستمزد و قیمت اجاره سالن و قیمت بلیت و لباس پوشیدن ستارهها حرفهای شدهایم ولی آیا از لحاظ ساز و کار و زیرساخت، موسیقی ایران به سمت صنعتی شدن میرود؟
دیدگاه تان را بنویسید