گفتاری از آیدین آغداشلو درباره حراجهای بینالمللی آثار هنری
بازی حراج
آنچه مشخص است، اینکه هماکنون اقتصاد هنرهای تجسمی در ایران به یک شکوفایی دست پیدا کرده است که من امیدوارم این اتفاق تداوم داشته باشد و به شکل مستمری چه در زمینه خرید و فروش داخلی و همچنین در عرصه حراجیهای بینالمللی ادامه داشته باشد.
آنچه مشخص است، اینکه هماکنون اقتصاد هنرهای تجسمی در ایران به یک شکوفایی دست پیدا کرده است که من امیدوارم این اتفاق تداوم داشته باشد و به شکل مستمری چه در زمینه خرید و فروش داخلی و همچنین در عرصه حراجیهای بینالمللی ادامه داشته باشد. البته پدیده حراجیها برای ما پدیدهای جدید به حساب میآید و این در حالی است که در دنیا سابقهای بسیار طولانی دارد. به همین خاطر است که گاهی یا به اندازه کافی اطلاعات درست در این زمینه وجود ندارد و عدهای حراجها را نهایت همه چیز میدانند و گاهی نیز عدهای با بدبینی به این مساله نگاه میکنند و همه چیز را زیر سوال میبرند.
اما نکته مهم این است که همزمان با اتفاقی که از سال 2008 در دوبی رخ داد و آثار هنرمندان ایرانی با قیمتهای بسیار بالایی به فروش رفتند، مساله خرید و فروش آثار هنری در ایران نیز رونق پیدا کرد و در حال حاضر تعداد زیادی مجموعهدار جدید اضافه شدهاند که دلشان میخواهد هر میزان پول که لازم است، صرف کنند تا بتوانند مجموعهای هنری داشته باشند.
البته در این میان نمیتوان این مساله را نادیده گرفت که هر آنچه هماکنون در زمینه هنرهای تجسمی رخ میدهد، مربوط به بخش خصوصی است، در حالی که نیاز است تا بخشهای دولتی نیز تلاش خود را برای ایجاد موزهها و همچنین موسسات بزرگ هنری انجام دهند تا این اتفاق شکل مستمرتری به خود گیرد. از آن گذشته، باید آگاهی نسبت به این اتفاق در جامعه هنری ایران افزایش پیدا کند، گاهی همه چیز در حراجیها خلاصه میشود.
در حالی که حراجها نه قرار است استعدادهای جدیدی به جامعه هنری معرفی کند و نه میتواند کیفیت هنری آثار را تعیین کند. حراج تنها یک اتفاق اقتصادی است، اتفاقی که هر بار ساز و کار خودش را دارد و به هیچ عنوان قابل پیشبینی نیست، برای مثال گاهی اثری از من به قیمت بسیار بالایی به فروش رفته است که الزاماً بهترین کار من نبوده است. بنابراین میتوان حراجیها را یک بازی دانست.
بازیای که البته دلپذیر است؛ اما در عین حال از قاعده و قانون خاصی هم پیروی نمیکند؛ هر چند که نمیتوان این را به معنای بی در و پیکری آن دانست.
این بازی قواعد خاص خودش را دارد که ممکن است برای کسانی که خارج از آن دایره هستند، برخی ابهامات داشته باشد، مثلاً اینکه چرا تعدادی از بهترین نقاشان ایران که در تاریخ نقاشی ایران سهمی بسیار مهم دارند، سهمی در این اتفاق ندارند؟
با تمام اینها به نظر میرسد پیش از هر چیز باید هنرمندان ایرانی را نسبت به این پدیده تازهظهور در ایران آگاه کنیم؛ در این صورت ارزشی بیش از آنچه باید برای این پدیده قائل نخواهیم شد و از آن طرف شاید از بسیاری کپیکاریها که تنها و تنها به خاطر میل به حضور موفق در حراجیها انجام خواهد شد، دور شویم.
دیدگاه تان را بنویسید