تاریخ انتشار:
آیا اصلاح الگوی مصرف آب نیازمند شکلگیری یک جنبش اجتماعی است؟
نهضت صرفهجویی
«اینکه عدهای بیایند اینجا از من هر روز مطالبه کنند، سوال کنند، عصبانی و احساسی شوند یک روش است، یک روش هم این است که بگوییم ما هر کدام چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا ایران از این شرایط نجات پیدا کند.»
«اینکه عدهای بیایند اینجا از من هر روز مطالبه کنند، سوال کنند، عصبانی و احساسی شوند یک روش است، یک روش هم این است که بگوییم ما هر کدام چه کاری میتوانیم انجام دهیم تا ایران از این شرایط نجات پیدا کند.» این عبارت، گزیدهای از نوشتار معصومه ابتکار، رئیس سازمان حفاظت محیط زیست است که اواخر هفته گذشته روی صفحه فیسبوک خود قرار داد. او با این نوشته به زنجیره انسانی که فعالان زیستمحیطی و ساکنان اهواز برای اعتراض به انتقال آب کارون تشکیل داده بودند، واکنش نشان داده است. ابتکار در بخش دیگری از این یادداشت مینویسد: «...دوستانی که نگران چهارمحال یا آنهایی که نگران زایندهرود هستند بدانند هیچ منبعی برای نجات طبیعت منطقه، غیر از صرفهجویی و کاهش جدی مصرف آب وجود ندارد، زمان دعواهای حیدری نعمتی و هیاهو برای هیچ گذشته است.» او اما خطاب به فعالان زیستمحیطی و آنان که نگران وضعیت منابع آب در ایران هستند پیشنهادی هم ارائه کرده است: «جای دعوای منطقهای برویم با مردم، کشاورزان و صنایع، جنبش اجتماعی برای آموزش، اطلاعرسانی و تغییر نگرش مردم برای اصلاح الگوی مصرف به راه اندازیم و مطالبه ما صرفهجویی در آب باشد.» روی سخن
رئیس سازمان حفاظت محیط زیست، اگرچه این بار با مردمان اهواز، اصفهان و ارومیه است اما به راستی برای نجات ایران از تشنگی چه باید کرد؟ وظیفه هر یک از ایرانیان برای جلوگیری از تشدید بحران کمبود آب چیست؟
«ایران» تشنه است. آنقدر تشنه که ارومیه را، زایندهرود و بختگان را، پریشان، هامون، کارون و دهها رود دیگر را از این پس، تنها در نقشههای جغرافیا میتوان سراغ گرفت. نهتنها روانآبها که حتی وصف مزارع پسته کرمان را نیز در آیندهای نهچندان دور باید در خاطرهها جستوجو کرد. کارشناسان میگویند، پستهکاری در کرمان دیگر مانند گذشته گسترده نخواهد بود و ساکنان این منطقه در حال کوچ به مناطقی هستند که دارای منابع آب است. سفرههای زیرزمینی برخی شهرها، چنان از آب تهی شده است که این منابع زیرزمینی، جز آب شور تحفهای برای ساکنان این شهرها ندارد. در کنار این شواهد عینی، ارزیابی وضعیت منابع آب ایران با سنجههای جهانی نیز علائم نگرانکنندهای را مخابره میکند. بر اساس این معیارها، چنانچه میزان مصرف آب یک کشور حدود 20 درصد منابع آبی تجدیدپذیر باشد، این کشور در وضعیت امن قرار دارد. حال اگر میزان مصرف به 40 درصد منابع آبی تجدیدپذیر برسد، بدان معناست که این کشور روی مرز خطر ایستاده است و اگر اندازه مصرف، بیش از 40 درصد باشد، این کشور در وضعیت پرخطر قرار گرفته است. در شرایطی که منابع آبی تجدیدپذیر در ایران حدود 100
میلیارد مترمکعب برآورد شده است و با احتساب اینکه سالانه حدود 85 تا 90 میلیارد مترمکعب آب در کشور مصرف میشود میتوان به عمق فاجعهای که در پس سالهای غفلت پدیدآمده است، پی برد. نسخهای که کارشناسان و صاحبنظران حوزه مدیریت انرژی و آب برای بازگشت تعادل به ذخیره آب کشور ارائه میکنند این است که ظرف پنج یا شش سال آینده، میزان مصرف آب به یکدوم میزان مصرف فعلی کاهش یابد. در این صورت، چگونه باید به این میزان مصرف دست یافت؟
آیا آن گونه که ابتکار توصیه میکند، شکلگیری یک جنبش اجتماعی میتواند برای این صرفهجویی موثر واقع شود یا این هدف جز از طریق سیاستگذاری صحیح توسط دولت میسر نخواهد شد؟
دیدگاه تان را بنویسید