تاریخ انتشار:
بررسی مشکلات ساخت و ساز بیرویه در جنگلها در گفتوگو با هادی کیادلیری
پایان تلخ جنگل
ساخت و ساز ویلا در جنگلهای شمال کشور موضوع تازهای نیست، ویلاسازی در کشور به ویژه در جنگلهای شمال کشور در حال حاضر به منابع طبیعی و حیات وحش آسیب زیادی وارد کرده است.
طی سالهای اخیر ساخت و ساز در جنگلهای شمال کشور به شدت افزایش یافته است، حال چگونه میتوان این ساخت و سازها را کاهش داد و راهکار چیست؟
ساخت و ساز ویلا در جنگلهای شمال کشور موضوع تازهای نیست، ویلاسازی در کشور به ویژه در جنگلهای شمال کشور در حال حاضر به اندازهای به منابع طبیعی و حیات وحش آسیب وارد کرده که دیگر جنگلی وجود ندارد و همه طبیعت جنگلهای شمالی کشور تبدیل به درخت شده است. اکنون نیز این ویلاسازیها در جنگلهای مازندران افزایش یافتهاند. متاسفانه در این میان نه اهرمهای قانونی لازم و نه ضمانت اجرایی لازم وجود دارد. همچنین فشارهای لازمی که باید به این ساخت و سازها وارد شود نیز وجود ندارد. در حال حاضر نهتنها ناظری بر این نوع ساخت و سازها وجود ندارد بلکه کسانی که در این امر دخیل هستند هم اطلاعاتی از منابع طبیعی ندارند و نمیدانند چگونه باید این منابع را حفظ کنند. بنابراین ابتدا باید این مناطق شناسایی شوند.
در حال حاضر جنگل چندانی برای شمال کشور باقی نمانده است و همه در حال ساخت و ساز هستند. این در حالی است که متولی نظارت و جلوگیری از این ساخت و سازها سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور است، اما متاسفانه این سازمان آنچنان که باید برش ندارد یا ابزارهای برخورد آنچنانی با سازندگان در دست ندارد. بنابراین باید همه ارگانها و سازمانهای ذیربط با یکدیگر همکاری کنند. دیده میشود که در مواردی وقتی سازمان جنگلها با این ساخت و سازها برخورد میکند دیگر ارگانها خود را کنار میکشند و بنابراین عدهای از مردم و سازندگان با این سازمان دشمن میشوند و فکر میکنند مقصر اصلی این سازمان است در حالی که برعکس این موضوع رخ داده است.
در این میان دست این سازمان آنچنان که باید باز نیست و چندان قادر به انجام کارهای برخوردی و واکنشی نیست. این امر هم از دو دلیل نبود قدرت کافی و نبود برنامه و هدف جامع برای محیط زیست نشات میگیرد. بدین صورت که سازمان جنگلها قدرت اجرایی لازم را ندارد، در حالی که خود سازمان هم به این موضوع واقف است که به صورت صد درصد تصمیمگیرنده نیست. علاوه بر این موارد طرح و برنامهای هم برای محیط زیست این مناطق وجود ندارد و حتی ساخت و سازهای با حجم زیاد هم مورد توجه قرار نمیگیرد. متاسفانه در ساخت و سازهای جنگلهای شمال کشور نهتنها معماری مناسبی دیده نمیشود بلکه معماری و نوع ساخت و ساز با محیط زیست و طبیعت نیز همخوانی ندارد.
در مواردی حتی در جنگل یا در نزدیکی ساحل ساخت و سازهای چندین طبقه مجوز میگیرند و نمیدانیم که داستان از کجا نشات میگیرد و چه کسانی پشت پرده این مجوزها هستند. این موضوع آنچنان بدون برنامه شده است که حتی برای توریسم هم جذابیتی ندارد، این ساخت و سازها آنچنان افزایش یافتهاند که مسافران و توریستها نمیتوانند از جنگل و ساحل لذتی ببرند. طی سالهای اخیر هر کسی در کنار ساحل و در دل جنگل ساخت و سازی انجام داده است و هیچ نظارتی هم از سوی متولیان نشده است.
در این مدت نه وزارت راه و شهرسازی، نه سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور هیچیک در این باره دخالتی نداشتند و هر روزه تعداد سازندگان بیشتر شده است. متاسفانه ساخت و سازها تا جایی پیش رفت که نهتنها محیط زیست از بین رفت، بلکه در معماری و ساخت و ساز هم آنچنان که باید به محیط زیست احترام گذاشته نشد و بدون هیچ همخوانی با طبیعت پیش رفتیم. در این بین نیز در جریان این ساخت و سازها هر ارگانی ساز خود را میزند و هر بخشی هم حمایت خود را از این ساخت و سازها دارد، که این امر باعث افزایش آسیب به جنگلهای کشور شده است.
حال با وجود افزایش ساخت و ساز ویلا در جنگلهای کشور و اینکه به تازگی رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور در بخشنامهای به ادارات کل منابع طبیعی سراسر کشور خواستار برخورد جدی با هرگونه تصرف غیرقانونی و ساخت و سازهای غیرمجاز در اراضی ملی شده است، راهکار چیست؟ آیا میتوان این برخوردها را مثبت ارزیابی کرد یا اینکه این برخوردها بیشتر منجر به افزایش ساخت و سازها میشود؟
در این موارد اولین کاری که میتوان انجام داد این است که مردم سازمان جنگلها را به رسمیت بشناسند و همکاریهای لازم را در زمینه خرید و فروش زمینها و ساخت و سازها داشته باشند. در این میان اگر کارشناسان نظراتی ارائه میکنند، این نظرات شنیده شود و مورد تامل سازمان قرار گیرد. اما متاسفانه تنها کاری که در این موارد انجام نمیشود کارشناسی نشدن امور است. حال دومین مساله این است که باید در ابتدا سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشورها این ساخت و سازها را به رسمیت بشناسد تا بتواند در جهت رسیدگی به این مشکلات اقدام کند.
بدین صورت که اگر کارشناسانی در سازمان جنگلها نظراتی ارائه میکنند این نظرات از سوی هیچ جناحی نباشد و برای اجرای امور فشاری وارد نشود. این نظرات کارشناسی فقط در جهت چگونگی جلوگیری از ساخت و سازها و نحوه ساخت و ساز نیست، بلکه این نظرات باید با هدف باشد. هدفی که باید در ابتدا مشخص شود که چرا باید جلوی ساخت و سازها را گرفت یا اینکه مقاومت سازمان برای کاهش ساخت و سازها با چه هدفی همراه است.
آیا این اهداف در جهت حفظ محیط زیست است یا خیر؟ به هر حال باید این ساخت و سازها به گونهای باشد تا سلامت زمین حفظ شود. احساس میکنم هنوز ضرورت حفظ این مناطق درک نشده است و آگاهی ممکن تا اندازهای نیست که بتوان تصمیم زیستمحیطی گرفت. اگر این آگاهی وجود داشت حساسیت بسیار بیشتر از این موارد بود. در حال حاضر ساخت ویلا در شمال کشور آنچنان افزایش یافته است که نهتنها بافت منطقه تغییر کرده است بلکه بافتی جدید با ساختن آپارتمانهای چندین طبقه گسترش یافته است. به طور مثال در منطقه رامسر به جای ویلاسازی حجم قابلتوجهی جمعیت به این سمت آمده است و آپارتمانهای چندین طبقه مجوز ساخت گرفتهاند و شکل محیط زیست را تغییر دادهاند.
حال باید در نظر داشت که این آپارتمانها بر چه اساس و معیاری ساخته میشوند و چگونه توانستهاند عمق جنگل را تخریب کنند. گاهی گفته میشود این زمینها دست دامداران و کشاورزان آن منطقه است و این افراد متولی فروش آنها هستند، اما آیا این افراد به عمق جنگلها هم رفتهاند و مالک همه طبیعت هستند؟ یا اینکه باید کمی فکر کرد که دستهایی دیگر در این میان حضور دارند؟ در این میان سوال به وجود آمده این است که هنوز مشخص نیست نظارت بر این ساخت و سازها بر عهده چه کسی است. متاسفانه سازمان جنگلها ابزار و توان و کارشناس لازم را برای برخورد با اینگونه ساخت و سازها ندارد.
در حال حاضر برخی ساخت و سازهایی در حال انجام است که هیچ مجوزی ندارند. سازمان به تنهایی مقصر نیست و تمام ارگانهای دخیل در این امر سود میبرند. در این میان هر یک به دنبال منافع خود هستند و در تخریب محیط زیست مقصرند، در حال حاضر که این ساخت و سازها به صورت جدی در حال انجام است باید قوه قضائیه هم وارد میدان شود و به کمک محیط زیست آید.
متاسفانه در بخش ساخت و سازها افراد نهچندان متخصص وارد میدان شدهاند. اما نه کسی از آنها بازخواستی میکند و نه اینکه مجوزی خواسته و نظارتی برقرار میشود. گاهی تنها زور و قدرتمان را به رخ ضعیفان میکشیم و جایی که باید صحبت نمیکنیم و به راحتی قانون را دور میزنیم.
در وهله اول سازمان جنگلها باید خود را پالایش کند و کلیه ارگانهای مربوطه با آن هماهنگ شوند و طوری وانمود کنند که سازمان در مقابل مردم است و فکر میکنند دشمنشان هستند. بنابراین به دلیل اینکه ارگانها وانمود میکنند در حال توسعه روستاها هستند، سازمان جنگلها به عنوان دشمن سازندگی شناخته میشود در حالی که سازندگان میخواهند با نام توسعه به منافع خود دست یابند. سازندگی و توسعه به این صورت نیست و برخی آمدهاند با نام توسعه اقتصادی ساخت و ساز در جنگلها را رواج دادهاند. این افراد میخواهند با توسعه اقتصاد مردم روستاها منافع خود را تضمین کنند در صورتی که توسعه به این صورت اجرایی نمیشود.
در سالهای اخیر میزان ساخت و ساز در شمال کشور افزایش یافته است و اکثر شهرنشینان سعی دارند ویلا یا خانهای در شمال کشور داشته باشند، آیا آماری از درصد رشد این ساخت و سازها در دست است یا اینکه در این مدت چه تاثیرات منفی بر محیط زیست و حیات وحش شمال کشور وارد شده است؟
نمیتوان به صورت دقیق گفت که هر منطقه چند درصد افزایش ساخت و ساز داشته است. اما آنچه به راحتی میتوان اشاره کرد غیرقابل جبران و غیر قابل بازگشت بودن منابع طبیعی است.
به عنوان مثال تخریب شمال کشور تخریب فرهنگی است. اینکه این افراد با چه مجوزی در حال ساخت و ساز هستند، اینکه حتی دلشان هم برای طبیعتی که در آن زندگی میکنند نمیسوزد و در حال تخریب آن هستند، بسیار ناراحتکننده است. باید توجه داشت که در کنار این ساخت و سازها مشکلات دیگری همچون قاچاق چوب، مصالح ساختمانی و هزاران مساله دیگر رشد میکند و سازندگان به دنبال منافع خود هستند.
متاسفانه در سالهای اخیر یکی از بیشترین لطماتی که به طبیعت وارد شده در شمال کشور بوده است. به طور مثال در حال حاضر سد سیاهبیشه که دارای دیدی جذاب بوده است از بین رفته و به عبارتی نابود شده است چرا که هدف از سازندگان اطراف این سد توسعه ساخت و ساز در آن منطقه بوده است.
در سالهای اخیر خرید ویلا سرعت زیادی پیدا کرده و در شمال کشور به صورت یک مد درآمده است. برخی حتی برای تفریحات یک هفتهای در سال ویلا میخرند، برای جلوگیری از این روند و کاهش این ساخت و سازها چه کاری باید انجام داد؟
متاسفانه این ساخت و سازها هیچ برنامه و طرحی ندارد. باید این ساخت و سازها در قالب خاص و طرحی همگام با محیط زیست باشد. در این سالها منابع طبیعی و حیات وحش در شمال کشور آسیب جدی دیدهاند و به عبارتی برای همیشه نابود شدهاند. شاید بتوان در یک کلام گفت دیگر در شمال کشور جنگل وجود ندارد و فقط چند درخت و ویلاهای متعدد وجود دارد. حیات وحش از بین رفته است و دیگر حتی ببر و پلنگی در جنگلها و مراتع دیده نمیشود.
آیا در صورت همکاری دولت در برخورد با ساخت و سازها و سر و سامان دادن آنها این موضوع بهبود مییابد یا اینکه امکان کاهش ساخت و سازها فراهم میشود؟
منظور از همکاری همه ارگانها این است که برای کاهش این نوع ساخت و سازها همه ارگانها با یکدیگر هممسیر شوند نه اینکه در مقابل یکدیگر باشند. نظرات کارشناسی را بشنوند و با محیط زیست همگام شوند. چرا که باید کمی واقعبین بود و در نظر داشت که کشور رو به خشکسالی و مشکلات محیط زیستی است و در حال حاضر اولویت اول کشور مشکلات زیستمحیطی شده است.
بنابراین باید همه ارگانها بدانند که سلامت محیط زیست در درجه اول است، اما با این وجود هر یک به کار خود میپردازند و نظر کارشناسی را نمیپذیرند. در این میان نقش نیروهای اجرایی و انتظامی بسیار تاثیرگذار خواهد بود. اگر دولت خود تفریحاتی برای مردم در نظر میگرفت و امکانات و تسهیلاتی برای آنها داشت، شاید تا این اندازه خصوصیسازی و حضور مردم در طبیعت مشکلساز نمیشد.
بنابراین باید در ابتدا برنامه ساخت و سازها مشخص شود. اگر هدف ایجاد گردشگری باشد باید در ابتدا امکانات لازم در شهرها فراهم شود و ساخت و سازها نیز کنترلشده صورت گیرد تا هر کسی وارد مراتع و محیط زیست نشود و بخواهد ساخت و سازی راه اندازد و این چنین مشکلات ایجاد شود.
در حال حاضر هم این موضوع تا حدودی طبیعی است. وقتی مردم مکانهایی برای تفریح ندارند به سمت ساخت و ساز خصوصی میروند و این مشکلات ایجاد میشود و حال محیط زیست هر روز بدتر میشود. از طرف دیگر دولت باید امکاناتی برای مردم فراهم کند و تسهیلاتی در اختیارشان قرار دهد که متاسفانه این موضوع کمتر دیده شده است.
در مواردی دیده میشود که ویلایی لوکس در منطقهای ساخته میشود که فقط برای استفاده یک هفته در سال است و این ظلم بزرگی به طبیعت است که برای استفاده چند روزه این همه مصالح وارد شده است و منابع طبیعی از بین رفتهاند. با وجود مجوز این ساخت و سازها مشکلات زیستمحیطی نیز بیشتر میشود و چوبسوزی و قاچاق آن هم افزایش مییابد، در مقابل نیز این ساخت و سازها به کسانی که مجوز میدهند هم رخنه میکند و در مواردی به داخل سازمانها نفوذ میکند.
بیبرنامگی در شمال کشور به ویژه در بخش ساخت و ساز آنچنان زیاد است که این مشکلات هم از نظر عوارض طبیعی و هم مدیریتی در سطح کلان به خوبی دیده میشود. علاوه بر این مشکلات از نظر مسائل فرهنگی تا فرا سازمانی گسترش یافته است. نگاه به ساخت و ساز در جنگلها و مراتع نباید فقط به رسانهها معطوف شود بلکه باید فرهنگ این موضوع در میان مردم ایجاد شود و اجازه تخریب جنگلها از سوی مردم داده نشود.
سازمان جنگلها و مراتع و آبخیزداری کشور به تازگی بخشنامهای برای برخورد با این سازندگان داده است، این موارد برخوردی تا چه اندازه میتوانند برای حفظ منابع زیستمحیطی موثر باشند؟ آیا اخذ جریمه از این افراد برای ادامه ندادن ساخت و سازها کافی است؟
خیر، سازمان جنگلها آنچنان که باید برش ندارد و نمیتواند کار را پیش ببرد. در جریان هستم که این سازمان نه کارشناس به تعداد کافی دارد و نه از نظرات کارشناسان استفاده چندانی میکند.
انگار جنگلها به حال خود رها شدهاند. متاسفانه در شرایط کنونی حدود 50 درصد جنگلهای کشور بدون برنامه و طرح هستند. به همین دلیل زمینخواری افزایش یافته است و همه این موارد مزید بر علت شده است، همگی دست به دست هم دادهاند تا این اکوسیستم کشته شود.
دیدگاه تان را بنویسید