با نذر کتاب از ترویج کتابخوانی غفلت نکنیم
کار ناتمام اهدای کتاب
مطالعات جهانی پرلز که در ایران نیز انجام میشود، نشان میدهد میان مطالعه والدین و پیشرفت عملکرد دانشآموزان رابطه مثبتی وجود دارد. در ایران میانگین عملکرد دانشآموزانی که والدینشان بیش از پنج ساعت در هفته مطالعه میکنند بالاتر از میانگین عملکرد دانشآموزانی است که والدین آنها بین یک تا پنج ساعت در هفته یا کمتر از یک ساعت در هفته مطالعه میکنند.
در این مطالعات متغیرهای دیگری مثل تعداد کتاب در خانه؛ میزان خواندن کتابهای سرگرمکننده و نگرش مثبت به خواندن؛ مورد ارزیابی قرار گرفته و در نهایت نشان داده شده است بچههایی که با کتابهای غیردرسی سر و کار دارند، عملکرد بهتری در خواندن دارند. خواندن مهارت پایهای است که در آموزش همه علوم موثر است و یکی از مسائل و مشکلات دانشآموزان و دانشجویان ما در کسب دانش ضعف در مهارت خواندن است.
از اینها گذشته تحقیقات اجتماعی نشان میدهد خواندن تاثیرات اجتماعی عمیقی بر مخاطبان دارد. تحقیقات از سازگاری و همدلی بیشتر کتابخوانان نسبت به دیگران حکایت دارد.
کتاب و به خصوص کتابهای رمان و داستان به خوانندگان جوان کمک میکند که دنیای دیگری بسازند و رویاها و خواستههایشان را در دنیایی منظم تخیل کنند. به آنها امکان تبدیل زندگیهای دیگران را به تجربه زیسته میدهد. تخیل آنان را تقویت میکند، به تفکر انتقادی آنان میدان میدهد. به آنها امکان میدهد که دنیا را از چشم دیگران ببینند، قدرت درک دیگران و تفاهم با آنان را داشته باشند و توان استدلال کردن و گفتوگو کردن را تقویت میکند. کتابخوانها میتوانند بدون اینکه عقاید دیگران را رد کنند یا از عقیده خودشان دست بردارند، از شنیدن عقاید دیگران لذت ببرند.
برخی گمان میکنند فیلم یا بازیهای رایانهای و آموزشی میتواند جای کتاب را بگیرد، مهمترین ویژگی رسانههای جدید این است که مخاطبان خود را چنان جذب و غرق میکنند که او قدرت برخورد انتقادی خود را از دست میدهد و با تمام احساسش درگیر میشود، زیرا با ارائه فقط یک تصویر راه را بر خلاقیت و تفسیر میبندد، اما کتاب رسانه رهاییبخش است. خواننده کتاب حتی همان هنگام که جذب و غرق در کتاب شده است، میتواند تفسیری منحصر به فرد از کتاب داشته باشد و در آن تامل انتقادی داشته باشد. با چنین کارکردهایی است که کاهش تیراژ و تعداد کتاب فقط نگرانی از ضعف در یک صنعت نیست، بلکه نشانه بیماریهای عمیقتر اجتماعی است. یک پژوهش در تهران نشان داده است که فقط چهار درصد از هزینه خانوار سهم مجموع آموزش، فرهنگ و تفریح میشود که سهم کتاب در کل این بخش پنج درصد است.
به نمودار زیر نگاه کنید!
در این نمودار سرانه تیراژ کتاب در ۲۰ سال اخیر ترسیم شده است و همانطور که میبینید از آغاز دهه ۸۰ سال به سال تیراژ پایین آمده است. تازه باید توجه داشته باشیم که ۲۰ درصد از مجموعه حجم بازار کتاب در ایران به کتابهای کمک درسی و تست و حلالمسائل اختصاص دارد و ۱۷ درصد به کتابهای علوم عملی که در واقع در آمار کتابخوانی اهمیتی ندارند.
پایین بودن آمار کتابخوانی در ایران و کاهش سالانه تیراژ کتاب نه تنها خود به خود نگرانکننده است که از منظر تاثیر اجتماعی این نگرانی مضاعف میشود. تامل درباره علل پایین بودن میزان کتابخوانی در ایران نکته مهمی است و این موضوع به علل و عوامل مختلفی بستگی دارد، اما قطعاً در میان آنان، کمبود فعالیتهای ترویج کتابخوانی و در برخی مناطق عدم دسترسی به کتاب اهمیت بسزایی دارد. بخشی از این وظیفه بر عهده دولت است. تاسیس کتابخانههای عمومی و حمایت از برنامههای ترویچ کتابخوانی از وظایف دولت است، اما این موضوع چنان اهمیتی دارد که نمیتوان آن را به دولت واگذار کرد و کنار کشید. گسترش فعالیتهای داوطلبانه در حوزه ترویج کتابخوانی در سالهای اخیر از همین نگرانی حکایت دارد. در سالهای اخیر گسترش فعالیتهایی مانند نذر کتاب به شکلهای مختلف و در مناطق متفاوت، تشکیل کمپینهای اهدای کتاب و راهاندازی و تجهیز کتابخانه و توزیع کتاب در روستاها و مناطق دورافتاده پاسخی است به همین نگرانیها و دغدغهها. با این حال ضمن اینکه چنین حرکتهایی شایسته است و باید از آن حمایت کرد، به نظر میرسد اغلب این فعالیتها با این پیشفرض صورت میگیرد که
کتاب در دسترس نیست و چنانچه کتاب در دسترس قرار بگیرد، خوانده میشود. اگرچه نمیتوان منکر تاثیر دسترسی در خواندن شد، اما متاسفانه این تاثیر چندان معنادار نیست و بسیاری از اوقات بهرغم در دسترس بودن کتاب باز هم میزان کتابخوانی پایین است.
چنین وضعیتی ما را وا میدارد که کار را با رساندن کتاب تمامشده فرض نکرده و از فعالیتهای ترویج کتابخوانی غفلت نورزیم.
دیدگاه تان را بنویسید