رفتار زنان و مردان در ازدواج دوم چه تفاوتهایی دارد؟
مطلوبیت مجدد
طلاق و پس از آن ازدواج مجدد، در سالهای اخیر به بخشی انکارناپذیر از فرهنگ جامعه تبدیل شده است. آمار نشان میدهد ازدواج مجدد، معمولاً بسیار محتاطانهتر و انتخابیتر صورت میگیرد.
طلاق و پس از آن ازدواج مجدد، در سالهای اخیر به بخشی انکارناپذیر از فرهنگ جامعه تبدیل شده است. آمار نشان میدهد ازدواج مجدد، معمولاً بسیار محتاطانهتر و انتخابیتر صورت میگیرد. یعنی اگر شما مجرد باشید، احتمال بیشتری دارد حاضر به ازدواج شوید تا وقتی یک طلاق را تجربه کردهاید و قرار است برای ازدواج مجدد تصمیم بگیرید. به طور عادی، مردان و زنانی که احتمال دارد ازدواج مجددی داشته باشند، در رده سنی بالاتری قرار دارند و همین موضوع میتواند ترجیحات و انتخابهای آنان یا حتی موقعیتهایشان را تحت تاثیر قرار دهد. معمولاً مردان و زنان در بازار ازدواج مجدد، باید از میان مطلقههای دیگر و همچنین افرادی که در سن بالا هنوز تجربه ازدواج ندارند (معمولاً موقعیت اقتصادی-اجتماعی عالی هم ندارند) همسری برای خود انتخاب کنند. همچنین وجود بچه و دیگر مسائل مربوط به ازدواج اول نیز میتواند بر روند تصمیمگیری آنها موثر باشد. انگیزه نوشتن این مقاله، بررسی شباهتها و تفاوتهای ازدواج اول و ازدواج مجدد است. آیا در ازدواج مجدد، برآوردهای جنسیتی، مانند ازدواجهای سنتی برقرار است یا معیارهای مدرن مورد استفاده قرار گرفته و انتخاب شدن زنان نه
بر اساس ظاهر و تفاوت سنی، که بر مبنای موقعیت اقتصادی و اجتماعی و همگونی تحصیلات صورت میگیرد؟ آمار نشان میدهد درصد ازدواج مجدد در میان مردان مطلقه، بیشتر از زنان است. میدانیم در ازدواج سنتی، مردان بر اساس موقعیت اجتماعی، اقتصادیشان داوری میشوند، گزینهای که برای زنان مطرح نیست. در واقع طبق مقاله منتشرشده از بکر در سال 1981، در ازدواجهای سنتی سن، قدرت باروری و عواملی مانند این دو، در انتخاب شدن زنان نقش دارد. اما اگر ازدواج مجدد، از روشهای مدرن انتخاب پیروی کند، آمار باید نشان دهد بهبود موقعیت اجتماعی، اقتصادی اثر مثبت هم بر ازدواج مردان و هم زنان داشته است. البته در اغلب موارد، لازم نیست در مورد علت انتخاب طرف مقابل، از زوجها سوال شود. در واقع ترکیب هر زوج، به راحتی میتواند نشان دهد که ازدواج بر اساس معیارهای سنتی انجام شده یا مدرن. در ازدواجهای سنتی معمولاً ناهمگونی در زمینه سن و تحصیلات وجود دارد و مردان مسنتر با درآمد بالاتر و تحصیلات بیشتر، همسری جوان با تحصیلات و درآمد کم یا بدون درآمد دارند. این وضعیت در ازدواجهای مدرن به انتخابی همسان بدل میشود که در آن دو طرف تحصیلات، سن و موقعیت
اقتصادی اجتماعی تقریباً برابری دارند. در این مقاله، چهار مولفه در انتخاب همسر برای ازدواج مجدد را بررسی خواهیم کرد. موقعیت اقتصادی-اجتماعی، قیدهای باقیمانده از ازدواج اول، موقعیتهای انتخاب موجود و زمان. بعد از طلاق مردان در اکثریت مطلق موارد وضعیت مالی بهتری (نسبت به زمان متاهلی خود) خواهند داشت، همان درآمد سابق با مخارج کمتر مسلماً باعث بهبود اوضاع مالی میشود. حتی اگر مرد بخشی از هزینههای همسر سابق و فرزندان خود را هم بپردازد باز هم به طور معمول، مخارج او بسیار کمتر خواهد بود. این وضعیت در مورد زنان برعکس است. زنان به طور متوسط درآمد کمتری از مردان دارند و پس از طلاق به دلیل داشتن حضانت فرزندان، مخارج آنان افزایش یافته و در نتیجه اوضاع اقتصادی آنها بدتر خواهد شد. همچنین مردان با تحصیلات بالاتر به عنوان گزینههایی با موقعیت اجتماعی بهتری که احتمالاً در بلندمدت درآمد بالاتری هم خواهند داشت در بازار ازدواج مجدد مطرح میشوند، در حالی که تحصیلات زنان در بازار نسبتاً مردانه نیروی کار، ارزش چندانی نداشته و به عنوان بهبود موقعیت اجتماعی و اقتصادی محسوب نشده و موقعیت زنان را در بازار ازدواج مجدد، بهبود
نمیبخشد. اینها نشانههایی از این است که ازدواج مجدد، بیشتر از ازدواج اول افراد، با معیارهای سنتی سنجیده میشود. در بازار ازدواج مجدد، زنان با عواملی مانند سن، ساختار و موقعیت خانواده و... سنجیده میشوند و نه موقعیت اقتصادی اجتماعی خود آنها. همچنین مردانی که در بازار ازدواج مجدد حضور دارند، در مجموع بسیار بیشتر از جامعه مردان حاضر در بازار ازدواج اول، تمایل به انتخابی سنتی دارند، اغلب آنها، با توجه به گزینههای بالقوه موجود، همسری کمسنتر با تحصیلات کمتر را برای ازدواج مجدد انتخاب خواهند کرد.
همچنین زنان با قید و بندهای باقیمانده بیشتری از ازدواج اول خود روبهرو هستند. حضانت فرزندان عموماً با مادر است که این به معنای ارتباط مداوم با همسر سابق به دلیل هزینهها و مشکلات فرزندان است. همچنین وجود فرزندان در صورت ازدواج مجدد مادر، باعث ایجاد پیچیدگیهایی در درون خانواده میشود. بروز رفتارهای ناخوشایند اجتماعی از کودکانی که والدین آنها در ازدواج دیگری به سر میبرند، اتفاقی معمول است. به همین دلیل والدینی که مسوولیت نگهداری از فرزندان را بر عهده دارند، اغلب گزینههای مناسبی برای ازدواج مجدد ارزیابی نمیشوند.
علاوه بر ترجیحاتی که مردان و زنان در ازدواج مجدد دارند، این افراد پس از طلاق با محدودیتهایی هم روبهرو هستند. مهمترین محدودیت، میزان انتخابهایی است که افراد در برابر خود دارند. کسانی که گزینههای زیادی برای انتخاب دارند، مانند مردان با موقعیت اجتماعی اقتصادی بالا، میتوانند از این گزینهها کسی را که با ترجیحاتشان سازگاری دارد انتخاب کنند. اما اکثریت که انتخابهای بالقوه کمتری پیشرو دارند یا باید از بخش عمدهای از ترجیحات خود صرفنظر کنند یا اصلاً ازدواج نکنند. حتی در مواردی، میزان انتخابهای بالقوه مردان با موقعیت خوب برای ازدواج مجدد از امکان انتخاب مردان هرگز ازدواجنکردهای که در بازار ازدواج اول حضور دارند نیز بیشتر است. به این دلیل که در بیشتر موارد مردان مطلقه سن بالاتر و در نتیجه موقعیت مالی و کاری بهتر و تثبیتشدهتری دارند، چیزی که مردان جوانتر هنوز در اختیار ندارند. اما وضعیت در مورد زنان برعکس است، حتی زنانی با موقعیت اجتماعی بسیار خوب نیز از امکان انتخاب بسیار کمتری نسبت به زنان جوان برخوردار هستند. امکان انتخاب آنها به معدود مردان مسنتری که هنوز در بازار ازدواج مجدد هستند، محدود میشود.
زمان نیز در این میان بر انتخاب اثر منفی دارد. با گذشت زمان (چه گذشتن از زمان طلاق و چه بالاتر رفتن سن) میزان انتخابهای بالقوه کاهش مییابد و احتمال عدم ازدواج مجدد افزایش مییابد.
در مجموع بررسیها نشان میدهد ساختار بازار ازدواج مجدد با ازدواج اول، تفاوتهای مهمی دارد. مهمترین این تفاوتها، نحوه انتخاب است. انتخاب در ازدواج مجدد، بیشتر بر اساس معیارهای سنتی صورت میگیرد. این موضوع دلایل مختلفی میتواند داشته باشد. اولین دلیل، عوض شدن ترجیحات افراد است. شرکتکنندگان در بازار ازدواج مجدد در رده سنی بالاتری هستند و قابل تصور است که تمایل بیشتری نسبت به سنتها داشته باشند. دلیل دوم میتواند این موضوع باشد که تنها بخش سنتی مطلقهها، تمایل به ازدواج مجدد به صورت رسمی دارند. مهمترین دلیل اما، احتمالاً تغییر وضعیت مالی مردان و به دنبال آن تغییر معیارهای انتخاب آنان است. در بازار ازدواج اول با مردان جوانی روبهروییم که تازه وارد بازار کار شدهاند و طبیعتاً درآمد آنها برای اداره زندگی به تنهایی کافی نیست. این گروه برای ازدواج، از معیارهای مدرن استفاده میکنند و به دنبال همسری هستند که موقعیت اجتماعی، تحصیلاتی و اقتصادی مناسب و همسانی داشته باشد تا بتواند در تامین مخارج خانواده کمک کند. اما در بازار ازدواج مجدد با مردان مسنتری روبهرو هستیم که موقعیت مالی و شغلی مناسبی دارند و میتوانند
به تنهایی نیز مخارج خانواده را تامین کنند و در نتیجه معیارهای آنها متفاوت شده و به دنبال همسری جوانتر هستند.
البته لازم است تاکید کنیم، این نتایج مسلماً قطعی و غیرقابل تغییر نیستند. در حالی که این مقاله و بسیاری موارد مشابه به این نتیجه رسیدهاند که ازدواج مجدد بیشتر سنتی خواهد بود تا مدرن، بررسیهایی هم هست که عکس این نتیجه را نشان میدهد. اما به نظر نمیرسد اختلافنظری در این مورد وجود داشته باشد که ازدواج مجدد چه از نظر شخصی و چه اجتماعی، تفاوتهای مهمی با ازدواج اول دارد.
دیدگاه تان را بنویسید