راهنمای گردش و خرید در نمایشگاه کتاب تهران
عیش مُدام
اردیبهشت دیگری رسید و نمایشگاه کتاب تهران هم بساطش را پهن کرد؛ بساط به همین دلیل ساده که فروشگاهی بزرگ و شلوغ و پررفت و آمد با هزاران عنوان کتاب و میلیونها مخاطب گرد هم جمع میشوند به انگیزههای مختلف از آن جمله خرید کتاب؛ این راهنمایی برای آنهایی است که میخواهند بدانند چه عنوانهای تازهای از ادبیات ایران و جهان در نمایشگاه عرضه شده است.
اردیبهشت دیگری رسید و نمایشگاه کتاب تهران هم بساطش را پهن کرد؛ بساط به همین دلیل ساده که فروشگاهی بزرگ و شلوغ و پررفت و آمد با هزاران عنوان کتاب و میلیونها مخاطب گرد هم جمع میشوند به انگیزههای مختلف از آن جمله خرید کتاب؛ این راهنمایی برای آنهایی است که میخواهند بدانند چه عنوانهای تازهای از ادبیات ایران و جهان در نمایشگاه عرضه شده است.
نامههای عاشقانه احمد شاملو به آیدا
کتاب «مثل خون در رگهای من» شامل 20 نامه احمد شاملو به همسرش آیداست که در سالهای 40 و 50 خطاب به او نوشته است. آیدا سرکیسیان همسر احمد شاملو بعد از 15سالی که از مرگ این شاعر جریانساز میگذرد اجازه انتشار این نامهها را داده است. این مجموعه را نشر چشمه در 172 صفحه منتشر کرده است. مخاطبهای آثار احمد شاملو پیشتر در کتابهای «آیدا در آینه» و «آیدا: درخت و خنجر و خاطره!» و دیگر مجموعههای شعرهایش با روایتهای عاطفی-شاعرانه الف.بامداد و آیدا سرکیسیان روبهرو شدهاند. سینهچاکهای الف.بامداد این کتاب را هم میتوانند به قفسه کتابخانهشان اضافه کنند و در نثرهای او منظری دیگر از رابطه احمد شاملو و سومین همسرش را بخوانند. نامه یکی از خصوصیترین اشکال نوشتار نویسندگان و شاعران است؛ در این نامهها میتوان عواطف شخصی، نوع نگاه و منظر آقای شاعر به معشوقش را بدون الزامهای ژانری شعر و ادبیات دید. شاید عمده اهمیت این اثر شاملو نه در ارزشهای ادبی که تبیین و روایت بخشی از زندگیاش در رابطه با آیدا سرکیسیان باشد. در این اثر علاوه بر احساسات شخصی شاعر
اشارههایی به برخی مسائل ادبی و سیاسی روزگار هم هست. در انتهای کتاب نیز تصویر 17 نامه با دستخط شاعر گنجانده شده است. این مجموعه، دومین کتاب از نامههای احمد شاملو است و از قرار او نامهنگار قهاری هم بوده است و رفتهرفته این وجه از ویژگی او هم با انتشار نامههایش به آدمهای مختلف بیشتر دیده میشود. سال گذشته هم ع.پاشایی مجموعهای از نامههای شاملو به خودش را تحت عنوان «تهران. خیابان آشیخ هادی» در همین نشر چاپ کرده بود. همچنین مجموعهای از نامههای این شاعر، به پسرش «سامان» هم در راه نشر است. شاید الان هم منتشر شده باشد.
عشق اول
سروش حبیبی بیش از نیم قرن است به ایران نیامده است، اما هر سال کتابی به ترجمه وی از ادبیات جهان در نمایشگاه عرضه میشود. کتاب «عشق اول» دربر گیرنده سه داستان عاشقانه از داستایوفسکی و ایوان تورگنیف است. دو تا از این داستانها اثر داستایوفسکی است. این کتاب را نشر ماهی در نمایشگاه عرضه میکند، همچنین میتوانید از آثار این مترجم سراغ کتابهای «بانوی میزبان» و «همزاد» از همین نشر را هم بگیرید. او ترجمه کتابهای «رستاخیز» اثر لئو تولستوی را هم تمام کرده است، همچنین کتاب «ذلیلشدگان» یا «اهانتدیدگان» را ترجمه کرده است؛ اما چشمانتظار انتشار آنها در نمایشگاه نباشید.
کارد زدن به گوجهفرنگی
آسیه جوادی (ناستین) دستی در داستاننویسی دارد و دستی هم در پژوهش. او سعی میکند با تلفیق اینها روایتهایی جذاب به دست دهد. کتاب «کارد زدن به گوجهفرنگی» (یا سفرهتکانی مادر) تازهترین اثر این نویسنده را نشر آموت منتشر کرده است. نویسنده با زبانی خاطرهگونه شروع به بیان وقایع گذشته میکند و لابهلای آن و به شکل کاملاً زیرکانه و زیرپوستی، به آموزش تهیه انواع ربها، ترشیها، غذاها، شیرینیها و... میپردازد. نویسنده درباره اثرش میگوید، «این کتاب، فقط یک کتاب آشپزی نیست. سرتقی من در انجام این کارها فقط و فقط برای به یادآوردن چیزهایی است که ما را با کودکیهایمان پیوند میدهد و تنها این نیست بلکه زنده نگه داشتن حلاوت و خاطره عزیزانی است که این خاطرات را برای ما درست میکردند. اغلب زنان از کمبود وقت و غیرضروری بودن آن کارها صحبت میکنند و میگویند وقتی بهترینش در بازار یافت میشود انجام این کارها وقت تلف کردن است و راندن زن به آشپزخانهها و دوری آنها از کارهای اجتماعی و رشد همپای مردان و حرفهای دیگری که... اما من نه خجالت میکشم از انجام این کارهایی که
میتوان آمادهاش را تهیه کرد و نه فکر میکنم وقتم هدر رفته و نه فکر میکنم که استثمار شدهام. به میل و رغبت خودم و با ایقان به درستی این مراسم و دوست داشتن ایجاد فضایی دلپذیر آن را تا زمانی که توان دارم ادامه خواهم داد. این کارها به همان اندازه خانه، اطرافیان و خودم را غنا میبخشد که کم از نوشتن و خواندن یک داستان و دیدن تئاتر نیست.»
جنایت جردن
ژانر پلیسی یکی از پرطرفدارترین گونههای ادبی جهان هم جا پایش را سفت کرده است، علاوه بر ترجمه مجموعهای از آثار پلیسی آگاتا کریستی بریتانیایی و ژرژ سیمنون فرانسوی توسط ناشران مختلف، نویسندههای ایرانی هم این ژانر ادبی را جدیتر گرفتهاند و آثاری را در این حوزه خلق کردهاند. پیشنهاد میکنیم، روایت علیرضا محمودیایرانمهر از یک جنایت در خیابان معروف و مرفهنشین تهران را تهیه کنید و بخوانید. این رمان پلیسی با عنوان «جنایت جردن» را نشر چشمه در نمایشگاه کتاب عرضه کرده است. در رمان «جنایت جردن» کارآگاه «هوشنگ توانا» با قتلی فجیع روبهرو میشود. هوشنگ توانا افسر نیروی انتظامی است و سالها تجربه پلیسی دارد. او با دستیار تازهاش در آخرین روزهای مانده به عید نوروز با این پرونده عجیب روبهرو میشود... هوشنگ توانا کارآگاهی تنهاست که سوابق درخشانی در نیروی انتظامی دارد. عملگرا و کمی هم تندخوست و در عینحال اصولی دارد که شخصیت خاصش را ساختهاند.
داستانهای کیشلوفسکی
طرفدارهای سینمای کیشلوفسکی در ایران، حالا میتوانند داستانهایش را هم به فارسی بخوانند، مجموعه داستان «اتفاق» نوشته کریستف کیشلوفسکی با ترجمه عظیم جابری در نشر چشمه منتشر شده است. در این کتاب که سه داستان این فیلمساز است که بعدها دستمایه آثار سینمایی کیشلوفسکی نیز قرار گرفتند، میتوان فضای رخوتزده و دلمرده لهستان دهه 70 را مشاهده کرد که در آن اکثر آدمها در مسیر تند فراموش شدن قرار گرفتهاند. از سوی دیگر بیشتر داستانها بر اساس دیالوگ شکل گرفتهاند و در آنها عناصر بصری فراوانی نیز به کار رفته است. کیشلوفسکی در مقام داستاننویس، این داستانها را در نقد فضای سیاسی روزگار خودش نوشته و سعی کرده با پنهان کردن امر بیواسطه سیاسی در میان ماجراهای داستانها فرصت انتشارشان را به دست آورد. اهمیت این داستانها به عنوان آثاری منفک از سینمای او کاملاً مبرهن و واضح است و همین امر است که کتاب او را جذاب کرده است. به گفته مترجم کتاب، کیشلوفسکی همیشه به ادبیات علاقه بیحد و حصری داشت و همین امر باعث شد آثار سینماییاش نیز رنگ و بویی نزدیک به رمان و داستان پیدا کند.
تریلوژی «سه رنگ»، «زندگی دوگانه ورونیکا» و «ده فرمان» مشهورترین آثار سینمایی او هستند. دو فیلم «خوره دوربین» و «شانس کور» از جمله آثار سینمایی وی است که بر اساس داستانهایی از این کتاب ساخته شده است.
عذاب یا هفتخان زندگی
انتظار طولانی محمدرحیم اخوت برای انتشار رمان «عذاب یا هفتخان زندگی» بعد سالها به سر رسید؛ سراغ این رمان جذاب و در عین حال تلخ را در نمایشگاه کتاب تهران از نشر آگاه بگیرید. این رمان روایت زندگی شخصیتی بنام یعنی کمال ابرانی است. پیرمردی رسیده به سالهای تنهایی و عزلت به روزهای جوانیاش فکر میکند و خاطرههایش را به یاد میآورد. در فرآیند این رفت و آمدها به گذشته و حال داستان شکل میگیرد. شخصیت روزنامهنگار سالهای دهه 50 خیلی از رویدادها و اتفاقها را به یاد میآورد و از رهگذر این یادآوری ضمن روایت تاریخی اجتماعی نیم قرن گذشته، روایتی از زندگی خودش هم به دست میدهد. محمدرحیم اخوت درباره شباهت این شخصیت داستان با خودش میگوید: «تفاوتهایی هم بین شخصیت کمالالدین ابرانی و محمدرحیم اخوت وجود دارد. من در خیلی از رمانهایم، بعضی از شخصیتها را به نام اخوت آوردهام. در این رمان هم کمال مقدار زیادی از وجوه شخصیت محمدرحیم اخوت را دارد. تفاوتهایی هم بین این دو شخصیت هست. مثلاً کمال همسن و سال من است. ولی من در روستا به دنیا نیامدم. من در تهران کار نکرده بودم.»
برای آشنایی با نثر این روایت تکهای از آن رمان را بخوانید: «...طاهره خانم، هم صدای دلنشینی داشت، هم با شعر و شاعری سر و کاری کمابیش عمیق، کمال فکر میکرد مامان طاهره تمام غزلهای حافظ را از بر است؛ اما هر وقت حافظ میخواند، حتی اگر برای خودش یا دیگران فال نمیگرفت، حتماً از روی کتاب میخواند. خودش هم شعر میسرود؛ اما به ندرت آنها را برای کسی میخواند. آسیدابوالفضل یکی دو بار گفته بود اگر شعرهات را بفرستی برای مجلهها حتماً چاپ میکنند...»
سرودهای مخالف ارکسترهای بزرگ ندارند
مسعود کیمیایی، سومین اثر داستانیاش را در سه مجلد نوشته است و نشر اختران هم آن را در نمایشگاه کتاب عرضه کرده است. در روزگاری که عموم آدمها انتظارشان از نوشته به استتوسهایی کوتاه و چندجملهای کاهش پیدا کرده است! آقای فیلمساز به سیاق نویسندگان قرن نوزدهمی دست به خلق رمانی سهجلدی برده است. مسعود کیمیایی در تازهترین رمانش همان دغدغه پیشین در آثار سینمایی و داستانیاش را دنبال میکند؛ بیکم و کاست، از اینرو انتظار منظر تازهای در دیدگاه این هنرمند و فیلمساز نداشته باشید. اگر مشتاق مواجه شدن با همان دغدغههای قبلی این فیلمساز هستید حتماً «سرودهای مخالف ارکسترهای بزرگ ندارند» را بخوانید اگر هم نه که هیچ! کیمیایی در مراسم رونمایی از این اثرش گفت «در ادبیات بحث مستعمل شدن واژههاست. مثلاً درباره عشق، حافظ به نوعی از آن صحبت میکند که ترسیم عشق در کوچه و بازار است. اما این معنا وقتی مستعمل میشود، عوض میشود. در مورد رفاقت هم همینطور است. رفاقتی که فکر میکنی میشود نوشت، وقتی مینویسیاش، همه هستی رمانت را میبرد و انگار با جهان دیگری ارتباط
میگیری. بنابراین ادبیات جهان دیگری است.»
برای اینکه در محله گم نشوی
پاتریک مودیانو در نوامبر سال میلادی گذشته به عنوان برگزیده جایزه نوبل ادبیات معرفی شد؛ با انتشار این خبر، ناشران ایرانی ترجمهها و انتشار آثار متعددی از این نویسنده را در دستور کار قرار دادند. به اعتقاد برخی از منتقدان روایتهای او یادآور کتاب «در جستوجوی زمان از دست رفته» شاهکار مارسل پروست است، هرچند آثار این نویسنده همسنگ پروست نیست. رمان «برای اینکه در محله گم نشوی» اثری دیگر از این نویسنده را نشرهای ثالث و افراز در نمایشگاه کتاب عرضه کردهاند. ترجمه اثر منتشرشده در نشر ثالث به قلم لیلا سبحانی است و آن ترجمه دیگر را سعیده شکوری عرضه کرده است. تازهترین اثر این نویسنده، به از دست دادن چشماندازهای اطراف آدمی میپردازد. در این روایت هم مانند دیگر آثارش راوی میان زمان حال و گذشته و فلاشبکهای مدام و تداعیهای آزاد در رفت و آمد است. در معرفی رمان «برای اینکه در محله گم نشوی» آمده است: «این رمان هم تکهای از پازل مودیانو است و هر رمان تازه او یک اتفاق است. نهتنها به خاطر وجهه ادبی نویسندهاش، بلکه آثار او پازلی است که هر تکه آن شبیه تکه دیگری
است ولی در عین حال تکهها با هم ممزوج نمیشوند و میگذارند تا خواننده کمکم تابلوی درونی نویسنده را حدس بزند. آخرین رمان مودیانو زیبایی مالیخولیایی دارد.»
ماه عسل
از پاتریک مودیانو همچنین رمان «ماه عسل» در نشر چشمه چاپ شده است. برای آشنایی حداقلی با نوع روایت این نویسنده برگزیده نوبل پیشنهاد میکنیم بخشی از داستان «ماه عسل» را بخوانید: «...چشمم به تکه روزنامه کهنهای افتاد. تاریخش به زمستانی برمیگشت که اینگرید با ریگو آشنا شده بود. آن را اینگرید به من داده بود، آخرین باری که دیدمش. موقع خوردن شام شروع کرد به حرف زدن درباره آن روزها. از ساکش یک کیف پول پوست تمساح درآورد و از داخل کیف پول، تکه روزنامه را که با دقت تاخورده و تمام این سالها پیش خودش نگه داشته بود. یادم میآید آن لحظه سکوت کرد. نگاهش حالت عجیبی داشت. انگار میخواست باری را که از مدتها پیش روی دوشاش سنگینی میکرد، بردارد و بسپارد به من. یا شاید حدس میزد که من هم بعدها راه میافتم و دنبالش میگردم. آگهی کوچکی بود بین تبلیغها، درخواستها و پیشنهادهای کار، توی صفحه معاملههای ملکی و تجاری: دنبال دختر جوانی میگردیم به نام اینگرید تیرسن، 16ساله، 60 /1 قد، صورت بیضیشکل، چشمهای خاکستری، مانتو ورزشی قهوهای، ژاکت آبی روشن، دامن و کلاه بژ، کفشهای ورزشی مشکی،
لطفاً هر خبری از او دارید به آدرس پاریس، بلوار اورنانو، شماره 39 دوم، آقای تیرسن ارسال کنید.»
مجموعهای از احمدرضا احمدی
مجموعه شعر جدیدی از احمدرضا احمدی منتشر شد.
طرح جلد این کتاب با نقاشی آیدین آغداشلو همراه است و احمدی در ابتدای آن نوشته است: این کتاب هدیه به: آیدین آغداشلو، برای 55 سال دوستی و همدلی و قهر و آشتی.
بخشی از شعر «اتاق سرد» که در پشت جلد کتاب آمده است:
این اتاق سرد
این لیوان شکسته
این پرندهای
که در قفس
خود را به دیوارهای
قفس میکوبد
این فیلمی
که در پایانش
همهچیز منفجر میشود
حتا آن دختر زیبای
گیسوانبلند
با چشمان سیاه...
«خواب و خواب و خواب خوابی نیست» در 251 صفحه با شمارگان 1000 نسخه و قیمت 15 هزار تومان در نشر چشمه به چاپ رسیده است.
نامناپذیر
نخستین ترجمهها از آثار ساموئل بکت به نیم قرن پیش برمیگردد، در این دوره از نمایشگاه هم سهگانه معروف ساموئل بکت به ترجمه سهیل سمی در نشر ثالث منتشر شده است. میتوانید کتابهای «مالوی»، «مالون میمیرد» و «نامناپذیر» را هم به فهرست خریدتان اضافه کنید. ترجمه دیگری از رمان «نامناپذیر» به قلم وحید منوچهریواحد در نشر جامی منتشر شده است. این نویسنده و آثارش بینیاز از معرفی است و بسیاری از کتاببازها و حتی شماری از جمعیت فراوان کتابنخوانها هم این نویسنده ایرلندی را میشناسند اما همینقدر بگوییم که رمان «نامناپذیر»، رمان سوم از سهگانه این نویسنده است که با «مالوی» آغاز شد و در «مالون میمیرد» ادامه یافت. «نامناپذیر» رمانی است درباره قهرمانی با هویتی نامعلوم و به اثبات نرسیده، چه مرده چه زنده، هر دو حالت میتواند در کار باشد. برای خواندن یک رمان متفاوت و یکی از شاخصترین آثار ادبیات جهان 9500 تومان هزینه کردن البته با گرفتن تخفیف نمایشگاه، چندان رقمی نیست.
جشن بیمعنایی
«جشن بیمعنایی» بازتاب ناکامیهای نسل میلان کوندرا، با ترجمه قاسم صنعوی را نیز از نشر بوتیمار میتوانید تهیه کنید. این رمان روایت نسلی است که در سالهای جوانی و میانسالی زیر سیطره کمونیستها بودند و با آن حکومتهای استبدادی و هولناک و فجایع بیپایانی که متاثر از آموزههای مقتدا و پیشوایانشان «استالین جنایتکار» زندگی بیشمار کسان را در اروپای شرقی تباه کردند. آقای نویسنده که تلخی آن ایام را فراموش نکرده است و هستیاش تحت تاثیر آن تلخیها و تباهی قرار گرفته است اینجا هم «پای استالین» را به روایتش باز میکند. همانطور که در رمان مهم و اثرگذار «بار هستی» در فصل آغازین رمان به روایت کشته شدن پسر استالین در جنگ دوم جهانی میپردازد و از رهگذر بازخوانی آن خردهروایت راه به خوی مخوف و جنایتکار استالین میبرد. در «جشن بیمعنایی» نیز پای استالین کمونیست را به روایتش باز میکند؛ کابوس حکومت کمونیستها، بر چک و دیگر کشورهای اروپای شرقی، همچنان این نویسنده را تعقیب میکند، با اینکه از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و حکومتهای کمونیستی در اروپای شرقی سالها میگذرد اما آن
کابوس هنوز حی و حاضر است!
مرگ تکفرزند دوم
بختیار علی نویسنده کرد از معروفترین نویسندگان کردستان عراق است، تازگی هم رمان «مرگ تکفرزند دوم» این نویسنده به ترجمه سردار محمدی در نشر افراز منتشر شده است. بختیار علی کُرد در این روایت هم به شرح رنجها و زخمهای کردها پرداخته است و روایتی جذاب و اثرگذار به دست داده است. از این نویسنده قبلاً هم رمان «آخرین انار دنیا» به ترجمه مریوان حلبچهای در نشر ثالث منتشر شده است، همچنین ترجمه دیگری از این رمان را آرش سنجابی عرضه کرده است. «شهر موسیقیدانهای سفید» دیگر اثر این نویسنده محبوب کرد به ترجمه رضا کریممجاور در نشر مروارید منتشر شده است. شمس لنگرودی درباره این رماننویس کرد و رمان «آخرین انار دنیا» میگوید: «هرچه خواندنی توی دستتان است بگذارید زمین و «آخرین انار دنیا» را بردارید. شاهکاری غیرمنتظره، ظریف، معصومانه، عمیق با تخیلی شگفتانگیز و باورنکردنی که «بختیارعلی» نویسنده کرد عراقی نوشته و تاکنون به زبانهای آلمانی، روسی، عربی، انگلیسی و چندین زبان دیگر ترجمه شده است. چطور ممکن است در همسایگی ما نویسندهای چنین رمان عجیبی بنویسد و ما چطور باید درسمان را
میآموختیم که در سیلان ذهنی آرام (که به نظر میرسد انگار هر تصویر رمان به راه جدایی میرود) همه چیز گرد چند محور اساسی جمع شود به گونهای که هم اهل ادب دوستش بدارند و هم خواننده متعارف. آخرین انار دنیا درباره جنگ است، درباره رهبران سیاسی، فقر، عشق، مرگ، معصومیتهای پایمالشده! اما این موضوعات بهانه نمیشود که نویسنده به زاری مرسوم (از موضع برتر) به دفاع از مردم بپردازد. بختیارعلی در این اثر همراه و همقدم مردم و در دفاع از حقوق اساسیشان مینویسد اما نه علیه کسی شعار میدهد و نه از قداست تودهها میگوید. همه چیز در دستش جمع میشود تا به اثری انسانی، جاودانه و خلاقانه بدل شود.»
دیدگاه تان را بنویسید