تاریخ انتشار:
بررسی پیامدهای وضع مالیات بر سیگار در گفتوگو با جعفر خیرخواهان
دودی که به چشم غیرسیگاریها میرود
صحبت از مصرف سیگار که میشود، خیلیها برخورد قهری با آن را مناسب میدانند. از وضع مالیات تا برخورد با مصرف آن در مجامع عمومی. با این حال، این نوع برخورد، مخالفان خود را نیز دارد. خیلیها اینطور میگویند که اگر قرار باشد با وضع مالیات مصرف را کنترل کرد
صحبت از مصرف سیگار که میشود، خیلیها برخورد قهری با آن را مناسب میدانند. از وضع مالیات تا برخورد با مصرف آن در مجامع عمومی. با این حال، این نوع برخورد، مخالفان خود را نیز دارد. خیلیها اینطور میگویند که اگر قرار باشد با وضع مالیات مصرف را کنترل کرد، باید موارد دیگر را نیز در کنار آن در نظر داشت؛ مواردی از قبیل آموزش که درنهایت بتواند به صورت یک بسته جامع اجرایی شود. در عین حال، مصرف سیگار آنچنان افزایش و سن مصرف به اندازهای کاهش یافته که دولت را به یک برخورد قهری وادار کرده است. آنطور که وزیر بهداشت عنوان کرده، هزینههایی که سیگاریها به بخش سلامت وارد میکنند، به دوش افراد غیرسیگاری افتاده و در واقع دود آن به چشم غیرسیگاریها میرود. جعفر خیرخواهان اقتصاددان، معتقد است دولت برای وضع مالیات بر سیگار باید موارد بسیاری را در نظر داشته باشد. او حتی جامعه ایران را با آمریکا مقایسه میکند و میگوید برای ایران ممکن است کار سختتر باشد. استدلالی که خیرخواهان در این رابطه عنوان میکند، مربوط به فرارهای مالیاتی است. آنطور که خیرخواهان عنوان میکند، دولت در بخشهای دیگر 70 درصد مالیات وضع میکند اما
عملاً پنج درصد را میتواند دریافت کند که همین مساله، ناتوانی دولت در دریافت مالیات را نشان میدهد. او معتقد است دولت تجربه خوبی برای جلوگیری از فرارهای مالیاتی ندارد که حالا بخواهد این مساله را به سیگار نیز تعمیم دهد. در ادامه گفتوگوی تجارت فردا را با این اقتصاددان میخوانید.
آنطور که اخیراً وزیر بهداشت اشاره کردهاند، طرحی برای مالیات بر سیگار ارائه شده است. استدلالی که وزیر بهداشت برای این کار عنوان کرده، کاهش مصرف سیگار است که از طریق رشد مالیات میتوان آن را اجرایی کرد. نظر شما در این رابطه چیست؟
در هر جامعهای، کالاهایی وجود دارد که در واقع آثار منفی دارند. این آثار منفی هم روی خود فرد و هم روی اطرافیان دیده میشود. یکی از این کالاها سیگار است که دشمن سلامت و تندرستی انسانهاست. میدانیم که بالاترین ثروتی که یک فرد دارد همین سلامتی است. جامعه سالم، ارزش بسیاری دارد و اعتیاد به سیگار میتواند پیشدرآمد سایر اعتیادها و هزینههایی برای جامعه شود. پس دولت وظیفه دارد اینطور کالاها را مدیریت کند و جلوی استفاده از آنها را بگیرد. یعنی به هر شکلی که ممکن است بتواند مدیریتی بر آنها داشته باشد. یا مصرف آنها را محدود یا ممنوع کند یا هشدارهای لازم را به مردم بدهد که خودشان داوطلبانه از مصرف آن پرهیز کنند. در عین حال دولت میتواند با بالا بردن هزینههای آن، مصرف را کنترل کند. یکی از راههایی که دولت در این رابطه در اختیار دارد، وضع مالیات بر کالاهایی از جمله سیگار است که انتظار میرود با افزایش مالیات، مصرف سیگار کاهش پیدا کند. البته این افزایش مالیات بستگی مستقیمی به کشش قیمتی و تقاضای سیگار دارد. در حقیقت اگر کالای کاملاً بیکششی باشد نمیتوان مصرف آن را خیلی کم کرد.
خب این چطور قابل ارزیابی است؟ یعنی ما باید از طریق آزمون و خطا این میزان کشش را بررسی کنیم تا ببینیم امکان وضع مالیات وجود دارد یا خیر؟
نکتهای که در این راستا باید به آن توجه کرد این است که تنها توجه ما نباید معطوف به سیگار و وضع مالیات بر آن شود. بحث جانشینها هم هست. یعنی ممکن است ما به ظاهر مالیات سیگار را چند برابر کنیم و مالیاتی را بر سیگار ببندیم اما از طرفی هم، مردم به سمت کالای جانشین سیگار مثل قلیان یا مخدرات دیگری بروند. حتی این امکان وجود دارد که در وضع مالیات، تنها برخی انواع سیگار را با مالیات روبهرو کنیم و برخی دیگر را نه. همین مساله سبب میشود تا مردم به سمت سیگارهایی بروند که مالیات ندارند یا قیمت منطقیتری دارند. این مساله در نهایت سبب رسیدن به هدف اصلی یعنی کنترل مصرف نمیشود چرا که افراد در نهایت از جانشین سیگار استفاده میکنند. همین مساله سبب میشود که وضع سلامت جامعه بهبود پیدا نکند. در حقیقت صرف اینکه مالیات ببندیم، مشکل را حل نمیکند. ممکن است مشکلات دیگری در جاهای دیگر بروز پیدا کند یا اصطلاحاً یک «گریزگاه مالیاتی» ایجاد شود که در این شرایط، همه راههای گریز از مالیات را پیدا کنند. در چنین شرایطی، بیشتر افراد راههای دور زدن قانون را پیدا میکنند. حتی میتوان به این مساله نیز نگاه کرد که همزمان با اینکه دولت در
تلاش برای وضع مالیات است، ممکن است برخی افراد در پی واردات سیگار از کانالهایی باشند که نیازی به پرداخت مالیات نداشته باشد. یعنی سیگار از کانالهای بدون مالیات وارد شود که در حقیقت همان قاچاق میشود. همین مساله سبب بیتاثیر شدن سیاستهای دولت میشود که به نظر میرسد کلیه این موارد باید در تصمیمات دولت لحاظ شود.
نکته دیگری که در این رابطه مطرح میشود این است که مالیاتی که بر سیگار وضع میشود، به چه میزان باید باشد؟ بسیاری از کارشناسان اینطور میگویند که بالا رفتن عدد مالیات بر سیگار، میتواند تاثیر آن را از بین ببرد و نتیجه مطلوب حاصل نشود. نظر شما در این رابطه چیست؟ آیا میتوان عددی برای این مالیات در نظر گرفت؟
مهم این است که ما چه نوع مالیات بهینهای وضع کنیم و واقعاً بتوانیم این مالیات را دریافت کنیم. یعنی شما نمیتوانید جامعه ایران را با آمریکا مقایسه کنید. الان آنجا برای هر سیگاری که یک تا دو دلار قیمتش است، دیده میشود که تا چهار دلار مالیات در نظر گرفته میشود. این مالیات به صورت کاملاً دقیقی هم دریافت میشود اما باید این نکته را در نظر داشت که در ایران، چنین کاری با مشکلاتی روبهرو است چرا که نظام اداری ایران، توانایی بالایی برای اخذ مالیات ندارد. کما اینکه تاکنون نیز فرارهای مالیاتی بسیاری ثبت شده است. مهم این است که چنین تصمیمی، تنها روی کاغذ باقی نماند. حتی خود وزیر بهداشت هم به این مساله اشاره کرده بود که قوانین ما در ویترین باقی مانده است. به نظر میرسد در مورد مالیات بر سیگار باید به این نکته توجه کرد.
در زمینههای دیگر نیز این فرار مالیات دیده میشود. یعنی مثلاً 70 درصد مالیات وضع شده ولی عملاً مالیاتی که به دست دولت میرسد، پنج درصد است چون نمیتوانیم به درستی مالیات را از تولیدکننده یا مصرفکننده بگیریم. نظام اداری ایران ضعیف است و باید به این مساله توجه کرد چرا که این ضعف در نهایت خود را در ناتوانی دولت در اخذ مالیات نشان میدهد. در این میان، باید به این هم توجه کنیم که آیا امکان گرفتن مالیات وجود دارد یا خیر یا یک حد مناسبی برای این کار در نظر گرفته شود. باید در کنار وضع مالیات به این مساله نیز توجه شود که چه کارهای دیگری میتوان کرد که افراد تمایل کمتری به مصرف سیگار داشته باشند. خصوصاً در سنین نوجوانی که آگاهی ندارند. یعنی باید توجه کرد که در کنار مالیات باید چه کار کنیم که این وضع مالیات مفید واقع شود. همزمان میتوان آمار و اطلاعاتی داد که این سیگار کشیدن میتواند عمر را کوتاه کند و مشکلاتی به وجود آورد. مساله دسترسی آسان به سیگار نیز همیشه محل بحث بوده است. بسیاری از مواقع دیده میشود که بیشترین مراجعه به دکههای روزنامهفروشی، برای خرید سیگار است که همین مساله میتواند افرادی را که سیگار
نمیکشند نیز آزار دهد.
شما اشاره به کشورهای دیگر کردید، من میخواهم به صورت خاص بدانم میزان مالیات در کشورهای دیگر بر چه اساسی سنجیده میشود؟ حالا آن بحثی که شما اشاره کردید و گفتید که باید امکان دریافت مالیات را نیز در نظر داشت، یک بحث است اما میزان مالیات نیز مهم است. الان در کشورهای دیگر این میزان را بر چه اساسی در نظر میگیرند؟
میزانش را نمیدانم ولی با توجه به خطراتی که سیگار دارد، معمولاً تلاش میکنند به اندازهای در نظر گیرند که مصرفکنندگان از خرید آن صرفنظر کنند. در عین حال همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم، باید سیاستهایی در نظر گرفت که جانشینهای سیگار نیز محدود شود و فقط به این صورت نباشد که کلیه توجهها به یکباره به سمت سیگار رود. بسیاری از مواقع دیده میشود که قلیان جانشین سیگار میشود که این ماده هم میتواند ضررهای بسیاری در پی داشته باشد و چهبسا ضررهای بیشتری هم دارد.
این مالیات چقدر میتواند بازدارنده باشد؟ یعنی چقدر میتواند هدف دولت در کنترل مصرف را محقق کند؟
مساله مهم این است که ما اگر مصرف تنباکو را هدف بگیریم، ممکن است با مالیات بستن کم نشود بلکه نوع مصرف سیگارها از سیگارهای معمولی به سمت سیگارهای کوچکتر تغییر کند یا مصرفکنندگان به سمت قلیان کشیده شوند. همین مساله میتواند سیاست دولت را بیاثر کند. در چنین شرایطی اگر مصرفکنندگان به سمت قلیان بروند، آن وقت دولت باید چه کند؟ در چنین شرایطی، تنها یک جابهجایی صورت میگیرد. یعنی تعداد کسانی که سیگار مصرف میکنند یا مصرفکنندگان دخانیات هستند، کم نمیشود بلکه جابهجایی میان مصرف دخانیات صورت میگیرد که این مساله نیز فایدهای برای دولت ندارد. بسیاری مواقع دیده میشود که در سفرهخانهها آنقدر دود قلیان پر شده که افراد عادی امکان استفاده از آن فضا را ندارند. چنین اتفاقی به خوبی نشان میدهد که تنها ماده دخانی که مصرف آن به شدت بالا رفته، سیگار نیست و دولت باید به صورت همهجانبه به این مواد توجه کند.
پس نتیجه میگیریم که باید یک نگاه جامع داشته باشیم. نکته دیگر اینکه الان اعتراف میشود که سیاستهای قبلی شکست خورده است. خب چه تضمینی است که این پیشنهاد جدید وزیر بهداشت، سرنوشتاش به آن سیاستهای قبلی دچار نشود؟ پس ما بیاییم به جای اینکه با قاطعیت و بدون یک تحقیق علمی نظر دهیم، واقعاً یک مطالعات علمی صورت دهیم که ببینیم کدام راه میتواند موثرتر باشد. به دنبال راهی باشیم که آثار جانبی و فرار از قانون در آن کمتر باشد. در این صورت ما بهتر میتوانیم به هدف مدنظرمان برسیم. البته تجربه نشان داده که در برخی موارد به این تحقیقات بهای لازم داده نمیشود. خیلی خوب است که بررسیهای گستردهای انجام شود تا نرخ درستی برای مالیات در نظر گرفته شود اما نباید فراموش کرد که این مساله نیاز به کار پژوهشی دارد. در این میان باید بودجه مناسبی را برای این طرحهای پژوهشی در نظر گرفت تا مشخص شود چه سیاستی در این حوزه، میتواند در جامعه ما مفید باشد.
چه مسائل دیگری باید در کنار سیاست وضع مالیات در نظر گرفته شود تا آن هدفی که خود وزیر بهداشت گفتند محقق شود؟ شما به یک بخش آن اشاره کردید که مالیات روی کل سیگارها اعمال نشود اما نکتهای که مطرح میشود این است که چه کارهای جانبی میتوان برای کاهش مصرف سیگار انجام داد که مساله مالیات بر سیگار را پوشش دهد و تاثیر آن را بیشتر کند و البته این مالیات را به سمت بخش سلامت سوق داد؟
همانطور که گفتم ما باید این مساله را یک بسته کامل ببینیم. مثلاً من حتی شنیدم آدامسهایی هست که نیکوتین دارد و برای سیگاریها و آنهایی که قصد ترک سیگار دارند، مناسب است. خب بعد از مدتی هم آن را ممنوع کردند. یا حتی در مکانهای عمومی دیگر خیلی اجازه سیگار کشیدن نمیدهند. همین مساله یک نکته مثبت است. نکته مهم دیگر این است که آنچه مطلوب و ایدهآل ماست، لزوماً عملی و شدنی نیست. یعنی ما میخواهیم جامعهای داشته باشیم که به عنوان مثال، سیگاری نباشند. باید در کنار این هدف به این مساله نیز توجه داشت که تا یک حدی میتوان در این هدف موفق بود. باید با بررسی و تحقیق اقدام کرد تا بتوان تصمیم مربوطه را عملی کرد. مثلاً من جامعه آمریکا را مثال میزنم. ممکن است در جامعه آمریکا، با وضع مالیات سنگین بتوانند چنین قانونی را اجرایی کنند. آمار منتشرشده نشان میدهد سالانه 440 هزار نفر به خاطر سیگار میمیرند که همین مساله هزینههای بالایی همچون ضررهای 100 میلیارددلاری را به نظام بهداشت آمریکا وارد میکند. این هزینهها در واقع مرگهای قابل پیشگیری است. شاید هنوز هم بسیار دیده میشود که افرادی به علت یک عمر مصرف سیگار جان خود را از
دست میدهند در حالی که به راحتی میتوان این مرگ و میر را کنترل کرد. باید توجه داشت که به صرف مالیات، نمیتوان اقدام به کنترل یک مصرف کرد. همانطور که اشاره کردم باید یک مالیات فراگیر در همه انواع این مواد دخانی از سیگار تا قلیان و غیره صورت گیرد. چنین کاری نیاز به یک سرمایهگذاری برای اجرا دارد. در کنار وضع مالیات باید مساله آموزش را نیز در نظر داشت. به عنوان مثال در حوزه تصادفات جادهای، مواردی را به عنوان هشدار بیان میکنند که در حوزه آموزش بسیار موثر است. به نظر میرسد که در حوزه سیگار نیز میتوان چنین کاری کرد. حالا در جنبه سیگار و دخانیات هم اگر ادعا میشود که مصرف بالای آن، باعث کاهش عمر و مشکلات و هزینههای مختلف میشود، باید هشدارهای لازم را به مصرفکنندگان آن داد. نکته جالبی هم وزیر در این رابطه اعلام کرده بود که آمار سیگاریها حدود 10 میلیون نفر است. خب این افرادی که سیگار میکشند، هزینههای خود را به دوش چه کسانی وارد میکنند؟ پرواضح است که هزینه درمان این گروه، فشاری را به افراد دیگر نیز وارد میکند. در حقیقت کل جامعه چنین هزینههایی را تحمل میکند. پس باید راهی را پیدا کرد که این مصرف
روزافرون، کنترل شود. راه دیگری که برای این کنترل مصرف میتوان در نظر گرفت این است که خود سیگاریها، هزینه انتخاب نادرستشان را بپردازند. مثلاً میتوان حق بیمههایشان را بالا برد. در حقیقت از این طریق میتوان آنها را متوجه این مساله کرد که چقدر سیگار کشیدنشان فشار بالایی را روی دوش دیگر افراد وارد میکند. تنها از این طریق است که میتوان مصرف بسیار بالای سیگار را کنترل کرد و در عین حال، هزینههای مازاد این نوع مصرف را، مدیریت کرد.
دیدگاه تان را بنویسید