خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا
فرصتها و تهدیدها
موضوع عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا از ابتدای تاسیس این اتحادیه که مشخصاً همکاریهای اقتصادی را مورد نظر داشت، مبحثی جنجالآفرین بود.
موضوع عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا از ابتدای تاسیس این اتحادیه که مشخصاً همکاریهای اقتصادی را مورد نظر داشت، مبحثی جنجالآفرین بود. فرانسه مبتکر اصلی اتحادیه اروپا از بدو تاسیس اتحادیه با ورود و عضویت بریتانیا مخالف بود و لندن نیز نگاه مثبتی به این عضویت نداشت.
ترجیح بریتانیا در تمام طول عمر اتحادیه اروپا، حفظ پیوستگی و اتحاد فرا آتلانتیکی و ماوراء اطلسی و هم پیمانی با ایالات متحده آمریکا بود. در دهه 1970 که دولت بریتانیا تصمیم به پیوستن به اتحادیه اروپا گرفت، پایبندی به این عضویت تا حدود زیادی تابع وضعیت کلی اتحادیه اروپا بود به این معنا که در صورت تضعیف اتحادیه، لندن عزم خود را برای خروج از این اتحاد جزم میکند و چنانچه موقعیت و جایگاه قدرتمندی در صحنه بینالمللی کسب کند، بریتانیا بر ادامه عضویت خود در اتحادیه صحه خواهد گذاشت.
رویکرد تعاملی دولتهای مختلف بریتانیا با اتحادیه اروپا هم در همین چارچوب تعریف میشد. زمانی که اتحادیه در قدرت قرار داشت، لندن بر عضویت خود تاکید میورزید و زمانی که ضعف اتحادیه مشهود میشد، لندن خود را بیمیل برای ادامه عضویت نشان میداد.
تبعات سیاسی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا
اکنون به مرحلهای رسیدهایم که بحران یورو، ضعف اتحادیه را نمایانگر ساخته و بریتایا را به فراگیری حرکت نزولی قدرت اتحادیه اروپا حساس کرده است در نتیجه دولت لندن تصمیم دارد بیش از پیش به یکپارچگی و وحدت ماوراء اطلسی خود پایبندی نشان دهد و گامهایی موثر در تقویت این روند بردارد. در سایه چنین فضایی تصمیم به خروج از اتحادیه اروپا طبیعی است. اما خروج احتمالی بریتانیا از اتحادیه اروپا، مواضع اتحادیه را تضعیف ساخته و موقعیت این اتحادیه را در شکلگیری نظام ژئوپولتیک جهانی تضعیف میسازد. به این ترتیب قابل انتظار است که روند حرکت نظام جهانی به سوی یک نظام چندقطبی کند شود. اما از تبعات مثبت این تصمیم هم نباید غافل ماند؛ با خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، این اتحادیه دیگر مجبور نیست که خود را با خواستهای سیاسی ژئوپولتیکی ایالات متحده آمریکا سازگار سازد.
تاثیرات خروج بریتانیا بر حوزه یورو
با توجه به اینکه بریتانیا عضو شنگن و پول واحد اروپایی نیست در صورت برگزاری رفراندوم در این کشور پیرامون خروج از عضویت در اتحادیه اروپا و پاسخ مثبت مردم به موضوع رفراندوم، نتایج مستقیم این تصمیم متوجه حوزه یورو نخواهد شد. ممکن است خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا به طور غیر مستقیم بر وضعیت یورو تاثیرگذار باشد اما تاثیر مستقیم را به طور کلی شاهد نخواهیم بود. خروج بریتانیا از اتحادیه خواهناخواه مواضع اروپا در صحنه بینالمللی را متاثر میسازد و در سایه این تاثیرگذاری، تضعیف یورو قابل انتظار خواهد بود. به بیان دیگر ما در این موضوع سیاسی تاثیرات مستقیم اقتصادی را شاهد نخواهیم بود اما ممکن است که تاثیرات سیاسی، وضعیت اقتصادی و مالی حوزه یورو را تحت تاثیر قرار دهد.
از سوی دیگر میتوان انتظار داشت که خروج از اتحادیه، تاثیرگذاری بر توان سیاسی و ژئوپولتیکی اتحادیه اروپا و ضعف نسبی یورو در سایه این تحولات، قدرت پوند را به دنبال داشته باشد. علت خودداری بریتانیا از ورود به پیمان شنگن و پول واحد اروپایی این بود که هرگز اعتماد نداشت یورو بتواند در قالب یک ارز جهانی ثبات یافته و موفق باشد. امروز لندن بر این امر واقف شده که تردیدهای سابق نادرست نبوده است. اکنون بریتانیا هیچ چشمانداز روشنی را در انتظار یورو نمیبیند و بر همین اساس تلاش دارد با فرآیندهایی غیرمستقیم پوند را تقویت کند.
نگاه افکار عمومی بریتانیا به عضویت در اتحادیه
افکارعمومی بریتانیا مشخصاً در موضوع عضویت کشورشان در اتحادیه اروپا به دو بخش نسبتاً مساوی تقسیم میشوند. آنهایی که با سیاست در ارتباطند و به احساسات هویتی و ملی پایبندند، خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا را مورد نظر دارند و از هر نوع تصمیم دولت در این راستا حمایت میکنند. طرفداران خروج بریتانیا از اتحادیه اغلب به لحاظ سیاسی به طیف راست افراطی تعلق دارند یا مردمانی عادی با احساسات غلیظ ملی هستند که به اعتلای هویت ملی خود میاندیشند. اما بخش دیگری از افکار عمومی بریتانیا مخالف خروج از اتحادیه اروپا است. طبقه بازار، تجار و سرمایهداران و اصناف طیف مخالفین با خروج از اتحادیه اروپا را تشکیل میدهند. به بیان دقیقتر، آنها که با اقتصاد سر و کار دارند اهمیت بیشتری به اعتلای توان اقتصادی بریتانیا در منطقه و جهان میدهند و عضویت در اتحادیه اروپا را فرصتی طلایی برای تقویت ظرفیتهای اقتصادی و بازرگانی کشور میدانند.
خروج احتمالی بریتانیا از اتحادیه اروپا ممکن است طبقه سرمایه دار این کشور را بیاعتماد کرده و موجی از اختلافات داخلی را به همراه داشته باشد. به عبارت دیگر اقتصاد فراملی بریتانیا از طریق اتحادیه اروپا توسعه یافت. تجار و صنعتگران بریتانیایی بسیاری از بازارهای مهم را از طریق اروپا به دست آوردند و اروپا هم در طول عمر اتحادیه به یکی از بازارهای مهم تولیدات و فعالیتهای اقتصادی بریتانیا تبدیل شده است. اینها عواملی است که طبقه سرمایهدار و تولیدکننده بریتانیایی را در موضع مخالف دولتی قرار میدهد که خواهان خروج از اتحادیه اروپاست. این طبقات هر نوع افت احتمالی خود در آینده را متاثر از تصمیم دولت برای خروج از اتحادیه اروپا تحلیل خواهند کرد و تردیدی نیست که ضعف این طبقات، نزول قدرت پوند را هم در پی خواهد داشت. در هر حال دولت بریتانیا همواره تلاش کرده با مهارت به مانند یک بندباز تعادل را میان دو دیدگاه مخالف و موافق عضویت در اتحادیه اروپا برقرار سازد و در نتیجه تلاش برای ایجاد این توازن شاهد بودیم که بریتانیا در تمام طول عمر اتحادیه اروپا، عضویت خود را در این اتحادیه جدی نگرفته است. لندن همواره مترصد فرصتی بوده که یا عضویت خود در اتحادیه اروپا را در سایه تقویت یورو و مواضع جهانی اتحادیه تقویت کند یا اینکه در نتیجه تضعیف قدرت یورو و اتحادیه، این عضویت را به حالت تعلیق درآورد. در این میان موضع آمریکا نسبت به خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا قابل توجه است؛ واشنگتن همواره علاقهمند بوده که بریتانیا در اتحادیه اروپا حضور داشته باشد و از زیادهرویهای ژئوپولتیکی اتحادیه اروپا جلوگیری کند. طبیعی است هرگونه پیشروی ژئوپولتیکی اروپا به سود آمریکا نخواهد بود. به عنوان مثال بعد از فروپاشی شوروی، اولین تغییری که در مباحث جغرافیایی ژئوپولتیک جهانی رخ داد، اتحاد دو آلمان بود. این اتحاد گرچه دشواریهای اقتصادی زیادی برای آلمان و اتحادیه اروپا به همراه داشت اما نتایج و آثار مثبت فراوانی به بار آورد و نهایتاً آلمان را به ابرقدرت اقتصادی قاره سبز مبدل ساخت. با این وجود شاهد بودیم که بریتانیا تحت رهبری تونی بلر اصرار زیادی داشت که همه فقرای اروپای شرقی و اقمار شوروی سابق حتی ترکیه و اسرائیل را وارد اتحادیه اروپا کند. در واقع بلر تلاش داشت با توسعه افقی (افزایش تعداد اعضای اتحادیه اروپا) مانع از توسعه عمومی در این اتحادیه شود. از همان زمان شاهد روند نزولی قدرت اتحادیه اروپا بودیم چراکه توسعه عمودی اتحادیه متوقف و توسعه افقی زمینهساز ضعف مواضع و پول واحد اروپایی شد. بر همین اساس به نظر میرسد که اولویت و ترجیح ایالات متحده آمریکا ادامه عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپاست. در این چارچوب خروج احتمالی بریتانیا از اتحادیه اروپا به سود آمریکا نخواهد بود. درمجموع باید گفت که خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا در وهله اول به زیان اتحادیه خواهد بود و موجب ضعف در برخی ارکان نقشآفرینی ژئوپولتیکی اتحادیه خواهد شد اما در درازمدت چنانچه اتحادیه اروپا بتواند از بحران فعلی یورو خارج شود، خالی بودن جای بریتانیا در اتحادیه سخت به نفع این مجموعه خواهد بود چراکه میتواند به واقع نقش یک قدرت جهانی مستقل از آمریکا را ایفا کند.