علامتدهی ارز
افزایش نرخ ارز چگونه به رشد صادرات منجر میشود؟
توسعه صادرات به عنوان یکی از استراتژیهای راهبردی رشد اقتصادی، از جمله مسائلی است که تحت تاثیر سیاستهای پولی، مالی و ارزی دولتها قرار میگیرد. در این میان سیاست ارزی، نقش کلیدیتری در زمینه صادرات غیرنفتی ایفا میکند که دولتها نیز از این ابزار، در جهت بهبود تراز تجاری خود بهره میبرند.
علی طهماسبی: توسعه صادرات به عنوان یکی از استراتژیهای راهبردی رشد اقتصادی، از جمله مسائلی است که تحت تاثیر سیاستهای پولی، مالی و ارزی دولتها قرار میگیرد. در این میان سیاست ارزی، نقش کلیدیتری در زمینه صادرات غیرنفتی ایفا میکند که دولتها نیز از این ابزار، در جهت بهبود تراز تجاری خود بهره میبرند. نقش نرخ ارز در تراز تجاری کشورها، بسته به اثرگذاری آن بر قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در برابر تولیدکنندگان خارجی است. از سوی دیگر، تاثیرگذاری این متغیر اقتصادی بر سطح عمومی قیمتها نیز نشان از اهمیت این متغیر در سایر موضوعات اقتصادی میدهد. بر این اساس، یکی از مباحثی که در جریان تعیین نرخ ارز، مورد توجه و تاکید زیادی قرار میگیرد، آثار افزایش یا کاهش نرخ ارز بر تراز تجاری است. در این رابطه اخیراً، مسعود کرباسیان وزیر امور اقتصادی و دارایی با اشاره به تجربه سالهای گذشته کشور، ارتباط میان افزایش نرخ ارز با رشد صادرات را مورد تردید قرار داده است. البته این نخستین باری نیست که چنین موضوعی که از لحاظ تئوری در اکثر متون معتبر اقتصادی اثبات شده است، به صورت تجربی مورد توافق جمعی کارشناسان قرار نمیگیرد که نشان از پیچیدگی این ارتباط است. برخی افزایش نرخ ارز و کاهش ارزش پول ملی را به منظور رشد و توسعه صادرات غیرنفتی ضروری میدانند؛ ولی عدهای بر این باورند که مشکل صادرات غیرنفتی ایران تنها با افزایش نرخ ارز حل نخواهد شد، بلکه چهبسا این اقدام به تنهایی، مشکلات بیشتری از جمله افزایش تورم و بیثباتی در فضای کسبوکار را به همراه خواهد داشت. در یکی از گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس نیز که به بررسی 27 مقاله علمی پژوهشی در خصوص رابطه نرخ ارز با تراز تجاری پرداخته است، بیش از 53 درصد نتایج، رابطه مثبت میان این دو را تایید کردهاند و 35 درصد پژوهشها نیز رابطه منفی میان این دو را استنتاج کردهاند. مابقی نیز به نقش منحنی J در این زمینه پرداختهاند. موافقان بر این باورند که افزایش نرخ ارز واقعی موجب افزایش صادرات غیرنفتی و کاهش واردات میشود. اما منتقدان معتقدند بررسی روند تولید کشور، میزان و ترکیب صادرات غیرنفتی، متوسط رشد 30درصدی نقدینگی در هر سال، وجود تورم مستمر و بالا نشاندهنده این واقعیت است که افزایش نرخ ارز، اثر مثبتی بر روند تولید و صادرات نداشته است و چهبسا موجب بدتر شدن اوضاع نیز شده است. همچنین در ادامه یاد میشود که در صورت تایید وجود رابطه مثبت میان نرخ ارز و بهبود تراز تجاری، چگونه میتوان جلوی سایر پیامدهای زیانبار افزایش نرخ ارز را بر اقتصاد گرفت؟ عواملی همچون محدود بودن ظرفیتهای تولید کل و افزایش هزینههای تولید، میتواند هدف غایی افزایش نرخ ارز را تحت تاثیر خود قرار دهد. از اینرو افزایش نرخ ارز میتواند عاملی انگیزشی و نه راهکار نهایی برای حل مشکل صادرات غیرنفتی قلمداد شود. نکته بعدی که در اینگونه تحلیلها باید مدنظر قرار گیرد، نقش مداخلات دولت در مساله صادرات و واردات کشور و همچنین وجود یا نبود تحریمهای اقتصادی علیه کشور است. در نهایت به نظر میرسد موفقیت سیاست افزایش نرخ ارز در بهبود صادرات، منوط به فراهم بودن شرایط فنی و اقتصادی تولید و تنوع کالاهای صادراتی است تا علامتدهی نرخ ارز در یک نظام ارزی کارا، به رشد و شتاب صادرات غیرنفتی منجر شود.