شناسه خبر : 23769 لینک کوتاه

اتلاف منابع

وقوع آربیتراژ در بازار ارز چه پیامدهایی به همراه دارد؟

آربیتراژ زمانی ایجاد می‌شود که یک کالای مشابه در دو بازار مختلف یا در مواردی خاص در دو قالب متفاوت عرضه ‌شود اما قیمت‌های آن متفاوت باشد و این اتفاق در نتیجه ناکارآمدی بازار رخ می‌دهد. برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض ریسک بازار یا ریسک تغییر قیمت قبل از آنکه هر دو مبادله کامل شود، به صورت همزمان اتفاق می‌افتد.

آربیتراژ زمانی ایجاد می‌شود که یک کالای مشابه در دو بازار مختلف یا در مواردی خاص در دو قالب متفاوت عرضه ‌شود اما قیمت‌های آن متفاوت باشد و این اتفاق در نتیجه ناکارآمدی بازار رخ می‌دهد. برای جلوگیری از قرار گرفتن در معرض ریسک بازار یا ریسک تغییر قیمت قبل از آنکه هر دو مبادله کامل شود، به صورت همزمان اتفاق می‌افتد. آربیتراژ به‌طور کلی یعنی هر گاه کسی مالی را از بازاری بخرد و آن را در بازار دیگری به منظور استفاده از تفاوت قیمت بفروشد. وقوع آربیتراژ نیز می‌تواند برای اوراق بهادار دولتی به‌این شکل رخ دهد که نرخ بهره سیاستی، یک نرخ بهره یک‌شبه باشد و بازدهی اوراق بهادار دولتی با سررسید یک‌شبه باید برابر یا بسیار نزدیک به سطح نرخ بهره سیاستی باشد. بنابراین امکان دارد که فرصت‌های آربیتراژ به وجود بیایند که به موجب آن عاملانِ اقتصادی می‌توانند با استقراض پول از یک منبع با نرخ پایین‌تر و وام‌دهی آن وجوه با نرخی بالاتر، سود بدون ریسک به دست آورند. آربیتراژ ارز یعنی خرید ارز از آنجا که ارزان‌تر است و فروش همزمان در جایی که گران‌تر است. آربیتراژ ارز زمانی سودآور خواهد بود که تفاوت مکانی نرخ ارز از هزینه نقل و انتقال ارز بیشتر باشد. 

چنانچه می‌دانیم، سطح نرخ ارز از سوی نیروهای بازار تعیین می‌شود مگر اینکه بانک مرکزی یک نظام ثابت نرخ ارز را انتخاب کند. با این حال حتی با وجود یک نظام ارزی ثابت، بانک مرکزی برای حفظ تثبیت نرخ ارز در یک سطح اعلام‌شده، همچنان نیاز دارد که با نیروهای بازار مقابله کند. برای درک این موضوع که چرا نرخ ارز ممکن است به شیوه‌ای خاص در هر بستری حرکت کند، بسیار مفید خواهد بود که تمام تغییر و تحولات نظریات مربوط به نرخ ارز مورد بررسی قرار گیرند. به‌طور کلی نظریه‌های مربوط به نرخ ارز را می‌توان به چهار دسته اصلی طبقه‌بندی کرد که به قرار زیر هستند:

 1-‌ نظریه برابری قدرت خرید1 (PPP)، 2-‌ رویکرد پولی، 

3-‌ مدل‌های تعادل پرتفوی و 4-‌ ساختار خرد بازارهای نرخ ارز.

نظریه برابری قدرت خرید (PPP) درواقع مجموعه‌ای کلیدی را برای درک نرخ ارز فراهم می‌آورد. نظریه برابری قدرت خرید بر اساس مفهوم قانون یک قیمت است که به موجب آن اگر بازارها کاملاً کارا باشند و محصولات بتوانند آزادانه و بدون هیچ هزینه‌ای منتقل شوند، پس قیمت محصولات مشابه پس از تنظیم نرخ ارز، در همه جای جهان یکسان خواهند بود. به عنوان مثال فرض کنید که تولید یک نوع خاص از خودکار تنها محصول تولیدی در جهان است. اگر هزینه چنین خودکاری به عنوان مثال برابر با 5/1 دلار آمریکا در ایالات متحده و یک یورو در آلمان باشد، با توجه به نظریه برابری قدرت خرید، نرخ ارز بین دلار آمریکا و یورو باید  5/1 دلار در ازای هر یک یورو باشد. اگر نرخ ارز در سطح 5/1 دلار به ازای هر یک یورو نبوده و به جای آن دو دلار به ازای هر یورو باشد، در نتیجه آن یک تاجر آلمانی می‌تواند یک یورو به ایالات متحده آمریکا برده و آن را با دو دلار مبادله کند. وی سپس می‌تواند هر خودکار را با هزینه 5/1 دلار آمریکا خریداری کرده و سپس خودکارهای خریداری‌شده را به کشور آلمان برده و به قیمت یک یورو به فروش برساند. در این صورت تاجر آلمانی یا هر سرمایه‌گذار دیگری که چنین برنامه‌ای را اعمال کرده باشد، می‌تواند سود بدون ریسکی معادل 5/0 دلار آمریکا یا 25/0 یورو کسب کند.

در این مثال، زمانی که این فرصت سودآوری وجود داشته باشد، جویندگان سود اقدام به تبادل یورو به ازای دلار آمریکا کرده تا با استفاده از این فرصت، سود به دست آورند. با این حال همزمان با افزایش تقاضا برای دلار آمریکا، ارزش دلار آمریکا نمی‌تواند در نرخ دو دلار به ازای هر یورو به صورت پایدار باقی بماند. نرخ ارز دلار آمریکا در برابر یورو تقویت خواهد شد تا زمانی که به نرخی معادل 5/1 دلار به ازای هر یک یورو برسد که این نرخ با قیمت خودکار سازگار است. در این صورت هیچ‌گونه فرصت کسب سود بدون ریسک برای افراد وجود ندارد و نرخ ارز به سطح تعادلی خود دست می‌یابد. مفهوم نظریه برابری قدرت خرید به دو شکل وجود دارد؛ نظریه برابری قدرت خرید مطلق و نظریه برابری قدرت خرید نسبی. مثال خودکار که در بالا آورده شد مربوط به نظریه برابری قدرت خرید مطلق است که مستقیماً به قانون یک قیمتی اشاره دارد. نظریه برابری قدرت خرید مطلق نشان می‌دهد پس از تنظیم نرخ ارز، یک سبد از محصولات مشابه در هر دو کشور دارای قیمت‌های یکسان خواهند بود. چنانچه قیمت‌ها یکسان نباشند، نرخ ارز در تعادل نیست و همچون مثال خودکار که در بالا ذکر شد، سرمایه‌گذاران بین‌المللی می‌توانند فرآیند آربیتراژی را در پیش بگیرند که می‌تواند بر نرخ ارز فشار وارد کرده تا به سمت مقدار تعادلی خود حرکت کند. در زندگی واقعی با توجه به وجود هزینه‌های حمل و نقل و موانع تجاری بین دو کشور همچون وجود تفاوت در عوارض گمرک و نرخ‌های مالیات در کوتاه‌مدت و با توجه به این حقیقت که سرمایه‌گذاران قادر نیستند بین قیمت خدمات در مکان‌های خاص در دو کشور سوداگری کنند، نرخ ارز می‌تواند کاملاً متفاوت از مقدار تعادلی پیشنهاد‌شده از سوی نظریه برابری قدرت خرید مطلق باقی بماند. یکی دیگر از موارد کلیدی در فهم رفتار نرخ ارز، مفهوم برابری نرخ بهره پوشش‌نیافته (UIP) است. برخلاف مفهوم برابری قدرت خرید، مفهوم برابری نرخ بهره پوشش‌نیافته در‌بردارنده انتظارات سرمایه‌گذاران و نقش قیمت دارایی‌ها در تعیین نرخ‌های ارز است. برابری نرخ بهره پوشش‌نیافته فرض می‌کند که دارایی‌های داخلی و خارجی به‌طور کامل قابل جانشین شدن بوده و نرخ ارز برای کمک به برابری بازده‌های سرمایه‌گذاری در سطح بین‌المللی حرکت خواهد کرد به‌طوری که هیچ‌گونه فرصت آربیتراژی وجود نخواهد داشت. نرخ ارزی که سطح کل قیمت‌های داخلی را با سطح قیمت‌های بین‌المللی یکسان می‌کند یا نرخ ارزی که نشان‌دهنده نظریه برابری قدرت خرید است، یکی دیگر از تعاریف منتخب برای مفهوم نرخ ارز تعادلی است. نرخ ارز منطبق با نظریه برابری قدرت خرید، توانایی ارزش پول داخلی برای خرید یک سبد یکسان از کالاها و خدمات در سراسر کشورهای جهان را نشان می‌دهد. با این حال در عمل بسیاری از کالاها و خدمات را نمی‌توان در سراسر مرزها مبادله کرد و در نتیجه فعالیت‌های آربیتراژی که از طریق آن قیمت‌های داخلی و بین‌المللی برابر شده و تضمین می‌کند که نرخ ارز منعکس‌کننده نظریه برابری قدرت خرید است نیز ممکن است وجود نداشته باشد. 

درباره ایران و مشکلات نرخ ارز، بسیاری از اقتصاددانان معتقدند اصرار بر تعیین سقف نرخ دلار منجر شد که سفته‌بازان بازار، برای کسب سود ارز جایگزین را انتخاب کنند. این اقدام باعث شد که قیمت‌ها حبابی شود و در نتیجه رابطه برابری ارزها در بازار داخلی تغییر کند. با توجه به تعریف آربیتراژ ارزی که در بالا ذکر شد، افزایش ارزش یورو در بازار داخلی نسبت به بازار جهانی می‌تواند به آربیتراژ ارزی منجر شود و یک معامله‌گر از تفاوت قیمتی دو بازار کسب سود کند. در این وضعیت، معامله‌گر ارزی می‌تواند دلار را از بازار داخلی، خارج و آن را به یورو تبدیل کند. پس از آن معامله‌گر می‌تواند یورو را به بازار داخلی آورده و با فروش آن، حجم ریالی بیشتری نسبت به مقدار اولیه به‌دست ‌آورد. طبق نظر کارشناسان اقتصاد، سیاستگذار در این شرایط دو گزینه برای جلوگیری از وقوع آربیتراژ پیش رو دارد؛ یا حباب یورو را با پایین آوردن قیمت آن از بین ببرد یا اجازه دهد بهای دلار به تناسب شرایط کنونی تعدیل شود. روش اول اقدامی است که موجب از بین رفتن منابع ملی و اتلاف سرمایه می‌شود. در روش دوم نیاز است که ملاحظات سیاسی کنار گذاشته شود و به روندهای واقعی بازار توجه شود. به این ترتیب می‌توان با تنظیم قیمت دلار متناسب با سطح بهای ارز اروپایی زمینه‌های آربیتراژ ارزی را از میان برد. بسیاری معتقدند در این شرایط منابع کشور به شکل دلار از مرزها خارج شده و با هدف کسب سود ریالی به صورت یورو وارد بازار می‌شود.

بنابراین بسیاری از کارشناسان برای جلوگیری از وقوع آربیتراژ ارزی پیشنهاد می‌دهند که سیاستگذاران پولی بهای دلار را به تناسب شرایط کنونی تعدیل کنند. 

پی‌‌نوشت‌:
1- purchasing power parity (PPP)

 

دراین پرونده بخوانید ...