شناسه خبر : 1952 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

«ماملو» مشکلی را حل نمی‌کند

راهکار بلند‌مدت خروج از بحران بی‌آبی در گفت‌وگو با فاطمه ظفرنژاد

«ماملو» نام سدی است که قرار است در کنار هفت سد دیگر که آب تهران را تامین می‌کنند، در روزهای بی‌آبی تهران را نجات دهد. این سد که کارهای مطالعاتی آن از سال ۱۳۷۶ آغاز شده است

سارا مالکی
«ماملو» نام سدی است که قرار است در کنار هفت سد دیگر که آب تهران را تامین می‌کنند، در روزهای بی‌آبی تهران را نجات دهد. این سد که کارهای مطالعاتی آن از سال 1376 آغاز شده است، این روزها در حالی رو به اتمام و آماده بهره‌برداری است که با اما و اگرهای فراوانی برای تاثیرگذار بودن در رفع مشکل کم‌آبی تهران مواجه شده است. فاطمه ظفرنژاد، پژوهشگر آب و توسعه پایدار از جمله افرادی است که این سد را در رفع مشکل کم‌آبی تهران بی‌تاثیر می‌داند و به راهکار اساسی‌تر نظیر تغییر سیاست‌های سدسازی و رو آوردن به روش‌های سنتی حفظ آب مانند قنات عقیده دارد. معضل آب در تهران سبب شد با این پژوهشگر آب به گفت‌وگو بنشینیم.
در حال حاضر تاکید زیادی بر تامین آب تهران از دو سد شرق استان، یعنی سدهای لار و لتیان وجود دارد، سدهایی که در روزهای گذشته اخباری مبنی بر خشک شدن آب پشت این سدها منتشر شده است. اساساً خشک شدن دریاچه یک سد موضوعی امکان‌پذیر است؟ اگر این طور باشد، چه زمانی را می‌توان برای خشک شدن آب سدها پیش‌بینی کرد؟
شما می‌پرسید آیا ممکن است یک دریاچه مصنوعی بخشکد؟ در پاسخ شما باید بگویم که سیاستگذاری‌های کلان آب کشور چنان پر‌معضل و بیگانه با جامع‌نگری است که بزرگ‌ترین دریاچه طبیعی شور غرب آسیا، ارومیه را خشکانده دیگر از آنچه خودش مصنوعی و با بی‌درایتی تمام ساخته می‌شود چه انتظاری دارید؟ جز انحلال این دستگاه عریض و طویل و یکپارچه کردن مدیریت آب با منابع طبیعی و کشاورزی با حذف رویکرد سدسازی و ساخت‌وساز از آن کار دیگری می‌شود کرد که این همه تخریب را جبران کند؟ راه چاره دیگری نداریم. نگاهی به جدول سدهای ساخته‌شده از سوی آب منطقه‌ای تهران در شش دهه گذشته نشان می‌دهد که در پی سقوط حکومت ملی، سدسازی با تقلید از الگویی مغایر با بوم‌شناسی این سرزمین آغاز شد. سد کرج یا امیرکبیر روی رودخانه کرج از حوضه آبریز فرعی دریاچه نمک در 23‌کیلومتری شمال کرج، در سال‌های 1340-1336 ساخته شد. این سد بتنی قوسی با طول تاج 390 متر و ارتفاع 163 متر از سطح زمین قدرت تنظیم 435 میلیون مترمکعب را دارا بود. با ساخت سد کرج امکان انتقال حقابه کشاورزان کرج و شهریار، به تهران میسر و برای تبدیل باغشهر پایدار و کم‌معضل تهران به کلانشهری پرمصرف و آلوده‌کننده، مانند دیگر کلانشهرهای لاینحل مانده دنیای مدرن، نسخه‌پیچی شد، کلانشهری که امروز گورستان زباله‌اش در کهریزک، دریاچه زهرابه 16 هکتاری در کنار مناطق مسکونی پدید آورده و تصفیه این زهرابه آلوده با درجه خورندگی زیاد بسیار پرهزینه و پردردسر است. سد لتیان دومین سدی بود که برای تامین شرب کلانشهر تهران در سال‌های 1346-1342 روی رودخانه جاجرود از حوضه آبریز فرعی دریاچه نمک در 35‌کیلومتری شمال شرق تهران با طول تاج 450 متر و حجم تنظیم 290 میلیون مترمکعب ساخته شد. جاجرود از کوه‌های کلون بستک البرز سرچشمه می‌گرفت و پس از دریافت رودهای فشم، میگون، دماوند و آهار به طول 40 کیلومتر تا ورامین کشیده می‌شد و به دریاچه نمک می‌ریخت. بدین گونه حقابه‌های ورامین و دشت‌های شرقی به شرب تهران اختصاص داده شد. پس از ساخت این سد دیگر جاجرود آن سرزندگی را از دست داد و آن توصیف زیبایی که سهراب سپهری از سرزندگی آن داشت برای نسل‌های آینده نادیدنی شد. سد لار سد پرمعضلی بود که در 75‌کیلومتری تهران در شمال پلور روی رودخانه لار از سرشاخه‌های هراز قره‌سو از حوضه آبریز خزر با طول 1150 متر و با حجم نرمال 960 میلیون مترمکعب در فاصله سال‌های 1361-1353 ساخته شد. رود لار نیز از کوه‌های کلون بستک؛ ارتفاعات سه هزار متری البرز سرچشمه می‌گرفت و با دریافت شاخابه‌هایی چون آب باران و سفیدآب به هراز می‌پیوست. این سد موضوع بگومگو میان تهران و مازندران شد. اما سیاستگذاری‌های نادرست تامین آب تغییر نکرد. سد طالقان سدی بود که در 120‌کیلومتری شمال غرب تهران روی رود طالقان از سرشاخه‌های شاهرود و سفیدرود بزرگ از حوضه آبریز خزر در 1385 با حجم نرمال 420 میلیون مترمکعب ساخته شد. ساخت این سد حقابه کشاورزی و حقابه سفره‌های زیرزمینی را به تهران اختصاص داد تا اهل تهران با فشار آب لوله خیابان را از برگ درختان بروبند و استخرها را پر و خالی کنند. اثر این سد مانند یکی از ده‌ها سد ساخته شده در حوضه آبخیز سفیدرود بزرگ، بر تالاب بین‌المللی انزلی که ارتفاعش از ده‌ها متر به یک متر رسیده محسوس است. سد ماملو سدی بود که روشن نیست با کدام مجوز علمی روی جاجرودی که بالادستش سد غول‌آسای لتیان ساخته شده بود مجوز ساخت گرفت. بسیار محتمل بود که این سد نتواند آبی ذخیره کند اما با حجم نرمال 250 میلیون مترمکعب و با ادعای تنظیم 247 میلیون مترمکعب از 1376 زخمی شد. این سد محل تردیدهای بسیار بود اما بالاخره در سال 1389 گویا به پایان رسید. تاکید بر تامین آب از شرق شاید به این سبب باشد که استان البرز خودش با معضلات بزرگی روبه‌روست و دو سد کرج و طالقان که به قیمت خشکیدن باغ‌های پایین‌دست آب‌شان منتقل شده شاید دیگر انتقال آب‌شان با موافقت استان روبه‌رو نشود. معضل انتقال حوضه‌ای را در حقابه‌های خوزستان که میلیاردها مترمکعبش در بالادست با خطوط انتقال کوهرنگ یک تا سه، خط چشمه لنگان، خط دز به قمرود، خط سبزکوه، خط بهشت‌آباد و... برای توسعه غلط شهرهای مرکزی یا ساخت بسیار غلط کارخانه های فولاد در نقاط خشک منتقل می‌شود هم داریم.index:2|width:400|height:411|align:left

مسوولان آب منطقه‌ای استان تهران، از «صرفه‌جویی» مردم برای رفع بحران کنونی کم‌آبی و خروج از تنش آبی در کلانشهر تهران صحبت می‌کنند و مکانیسم‌های تنبیهی برای مشترکان پرمصرف در نظر گرفته‌اند. این نوع برخورد با معضل آب درست است و آیا تمام مشکلات کنونی بحران آب با صرفه‌جویی حل و فصل می‌شود؟
سیاست‌های کلان اصلاح الگوی مصرف پنج سال پیش از این اعلام شد اما دستگاه متولی آب ما نمی‌تواند مجری برنامه‌های درست صرفه‌جویی و اصلاح الگوی مصرف باشد زیرا به شدت زیر تفوق برنامه‌های سدسازی است، مدیریتی منتزع از دیگر منابع طبیعی دارد، بنیانش بر ساخت‌وساز بر پایه الگوی مصرف‌زدگی نابومی و تقلیدی نهاده شده است. از چنین دستگاه با چنین ماهیتی چه انتظاری دارید؟ این دستگاه اگر صرفه‌جویی را باور داشت آیا می‌توانست سالانه میلیاردها مترمکعب آب کمیاب این سرزمین را به‌سادگی با سدسازی و در دریاچه‌های مصنوعی به دست تبخیر در برابر خورشید بسپارد؟ حکمتی که گذشتگان ما به‌خوبی با آن آشنا بودند و از سده‌های پیش با وجودی که سدسازان ماهری بودند از سدسازی دست کشیدند و قنات‌ها و گردآوری باران و برداشت حساب شده از رودها را پی گرفتند. اگر این دستگاه صرفه‌جویی را باور داشت می‌توانست مخزن 40 درصد سدهایش را بزرگ‌تر از آورد رودها بسازد؟ و هزینه بسیار سنگین سدهای ناکارآمد و خطوط انتقال آب ناپایدار و به‌شدت مغایر با معنای صرفه‌جویی را به شرایط شکننده مملکت تحمیل می‌کرد؟ این دستگاه نمی‌تواند صرفه‌جویی را اعمال کند وگرنه امروز ما در یکی از کم‌آب‌ترین نقاط دنیا قیمت آب شهری کمتر از زباله نداشتیم و این دستگاه از بسیار سال‌ها پیش دستگاه‌های ساخت‌وساز مانند وزارت شهرسازی و شهرداری‌ها را مجبور می‌کرد بازچرخانی آب را در ساختمان‌ها اجباری کنند. آنها را مجبور می‌کرد ساختمان‌های با انرژی صفر بسازند. این دستگاه بیگانه با توسعه پایدار آیا می‌داند ساختمان صفر چیست؟ ساختمانی که آب را به گونه محلی تامین کند و با صرفه‌جویی بسیار بازچرخانی کند و در پایان در فضای سبز به کار گیرد. هم پساب نداشته باشد و هم کم‌مصرف باشد و هم حقابه‌های کشاورزی را حراج نکند. آیا این دستگاه نمی‌توانست در دهه‌های متوالی گذشته ساختمان‌سازی با انرژی صفر را جایگزین برقابی کند؟ بیش از چهار دهه است که برقابی به‌عنوان انرژی ناپاک شناخته شده و در خود این دستگاه بخشی به نام انرژی‌های نو پایه‌گذاری شد اما هرگز سدسازی و منافع شرکت‌های ساخت‌وساز در آبخیزها اجازه نداد که در ایران انرژی خورشیدی پا بگیرد اگرنه امروز ابزار تامین برق و گرما از نور خورشید روی بام هر ساختمان به تولید انبوه داخلی رسیده بود. دست‌کم این دستگاه آیا نمی‌باید انرژی خورشیدی را روی ساختمان‌های خودش نصب و آن را ترویج کند؟ چرا از ساخت پارک‌های آبی در این سرزمین بی‌آب جلوگیری نکرد؟ از همه مهم‌تر چرا اقدام مهمی برای احیای قنات‌ها نکرد؟ چرا با سدسازی غلط به از میان رفتن قنات‌ها کمک کرد؟

مصرف 80 تا 90‌درصدی آب در بخش کشاورزی تا چه میزان به واقعیت نزدیک است؟ آیا می‌توان با بستن آب بر روی کشاورزی منابع را حفظ کرد؟
مصرف 80 تا 90‌درصدی آب در بخش کشاورزی رقم نادرستی بود که از متولی آب به همه دستگاه‌ها سرایت کرد. متولی آب با عدد و رقم‌هایی که همه ما را به‌سادگی دچار اشتباه می‌کرد و می‌کند نشان می‌دهد که کشاورز مصرف‌کننده 90 درصد آب تجدیدپذیر کشور است. نگاهی به سدهای ساخته‌شده آب منطقه‌ای تهران نشان می‌دهد که چگونه میلیاردها مترمکعب حقابه کشاورزی منحرف و به مصرف بی‌رویه در تهران اختصاص داده شده است. این شیوه تامین آب به سراسر کشور سرایت کرد و بسیاری از کشاورزان حقابه‌هایشان یا حقابه‌های نانوشته‌شان که همان تغذیه سفره‌ها در اثر عبور جریان آب از رودخانه و سیلاب‌های آن بود را از دست دادند و به خاک سیاه نشستند. در همه این سال‌ها نامه‌ها و طومارهای شکایت آنان چه در مخزن سدها و چه در پایین‌دست سدها نادیده گرفته شد. ما به سبب دسترسی نداشتن به آمار سدها همه دچار آن اندیشه نادرست شدیم اما پس از شکستن دیوار آهنین و آزاد شدن بخشی از آمار سدها برای افکار عمومی و رسانه‌ها، روشن شد که چگونه میلیاردها مترمکعب حقابه کشاورزی منحرف می‌شود. لازم است به بیلان آب در حوضه آ‌بخیز که از سوی خبرگان امور آب عنوان شده و مطالب مستدلی درباره آن نوشته شده است توجه کنیم. اخیراً مطالبی از سوی آقای مهندس میرقاسمی دریافت کردم که نشان می‌داد خبرگان حوضه‌های آبخیزداری با این رقم اصلاً موافق نیستند و کارایی آب در کل حوضه را مد نظر قرار می‌دهند. برای رسیدن به صرفه‌جویی حقیقی در آب لازم است مدیریت آب را از وضعیت کنونی در آوریم و با حذف رویکرد سازه‌ای آن را یکپارچه کنیم. یعنی آن را با منابع طبیعی و کشاورزی یک‌کاسه کنیم و همه فعالیت‌های صنعتی و شهرسازی و ساختمان‌سازی و هر فعالیت دیگر وابسته به منابع آب را زیر دیده‌بانی و پایش شدید و سختگیرانه آن درآوریم. روند ساخت‌وسازها در تهران و دادن مجوز سالانه ده‌ها میلیون مترمربع ساختمان‌سازی بدون توجه به تامین آب در این کلانشهر بی‌آب نمونه حکمرانی بد شهری است که وزارت نیرو باید جلوی آن را می‌گرفت نه اینکه به آمارهای نادرست از مصرف آب در بخش کشاورزی دامن بزند. هرچند در بخش کشاورزی نیز روش‌های نادرست آبیاری جریان دارد اما این دلیلی نمی‌شود که مصرف بی‌اندازه آب در شهرها را نادیده بگیریم. در واقع این پراکنده بودن تصمیم‌گیری درباره آب و منابع طبیعی و کشاورزی در وزارتخانه‌ها و دستگاه‌ها و شهرداری‌هاست که به بحران آب به‌شدت دامن زده است.

سد ماملو به عنوان یکی از آخرین راهکارهای دولت برای بهبود وضعیت کنونی مطرح شده است. سد ماملو چه ظرفیتی برای انتقال آب به تهران دارد و آیا انتقال آب تهران از سد ماملو ممکن است؟ این موضوع از آنجا گفته می‌شود که برخی نظرات کارشناسی بر افتتاح شتابزده این سد به عنوان نقطه‌ضعف سد ماملو تاکید دارد و از این جهت، امکان هدر‌رفت منابع آبی از این مخزن را محتمل می‌دانند.
اشتباه بزرگ ساخت سد ماملو روی رودخانه جاجرود که بالا دست آن سد عظیم و غول‌آسای لتیان قرار دارد و خالی ماندن آن شاید شما را شگفت‌زده کند، اما مرا شگفت‌زده نمی‌کند. همان‌گونه که گفتم این سد با ظرفیت 250 میلیون مترمکعب در تراز نرمال و با ادعای تنظیم 247 میلیون مترمکعب ساخته شد. اما چگونه ممکن است سد لتیان اجازه دهد آبی در رودخانه جریان یابد. اندک جریان جاجرود پس از سد لتیان نیز به‌شدت آلوده به پساب‌های کارگاهی است و البته ما حق نداریم رودخانه را بخشکانیم. حتی اگر شاخابه‌های زیادی پس از لتیان به آن می‌پیوستند نیز امکان تنظیم 250 میلیون مترمکعب بسیار دور از دسترس می‌نمود. عددسازی‌های موسوم به برنامه‌ریزی منابع آب از شگردهای سدسازی است. بر اساس این برنامه‌ریزی‌های نادرست که خود غربی‌ها نامش را «ورودی آشغال/خروجی آشغال» یا به قول خودشان «garbage in garbage out» گذاشته‌اند هر گونه که بخواهی می‌توانی عددسازی کنی و رقم بدهی و از رایانه هرچه خواستی تحویل بگیری. مدیریت آب کشور آنقدر از این اشتباهات دهشتناک و پرهزینه داشته که این در میانش گم است. آنقدر سد خالی مانند پیشین، ساوه... یا سدهای سوراخ مانند لار، آبشینه، کرخه یا شور‌شده مانند قم، گتوند یا خوراک شور‌شده مانند میناب داریم که ماملو در میان آنها گم است. کاش این اشتباهات تنها هزینه مالی داشت. اشتباهات مدیریت آب کشور اثرات بسیار سنگینی بر سیما و منظر طبیعی کشور و به تبع آن بر جوامع بومی مولد داشته است. این اشتباهات به خالی شدن روستاها و به خطر افتادن شدید امنیت غذایی کشور انجامیده است. از آغاز روشن بود که سد ماملو فایده حقیقی و کارآمدی نمی‌تواند داشته باشد. شاید به همین سبب ساخت آن از سال 1376 مدام به تعویق انداخته می‌شد. به هر روی روشن است که نه این سد و نه هیچ سد دیگری مشکل‌گشای حل بحران آب کشور و کلانشهرهای پر‌معضل آن و از جمله تهران نیست و نمی‌تواند باشد. اگر دو سد دیگر در دست ‌ساخت را هم به اینها بیفزاییم و اگر ده‌ها سد دیگر هم بسازیم معضل آب کشور حل نخواهد شد. اصلاح سیاستگذاری‌ها تنها راه برون‌رفت از مصائب بی‌شمار و از همه مهم‌تر بحران آب است.

در حال حاضر مشاغلی وجود دارد که در صورت شدیدتر شدن بحران کم‌آبی و اجرای سیاستگذاری‌هایی نظیر جیره‌بندی آب به ورطه تعطیلی خواهد رفت. ضمن اینکه فضای سبز تهران نیز وجود گیاهان و فضای سبز با مصرف بالای آب را تایید می‌کند. اگر بحران آب با کاهش بارش‌ها همراه شود آیا باید از این نوع سیاستگذاری‌ها استفاده کرد و به هزینه این سیاست‌ها بی‌توجه بود؟
اصلاح سیاستگذاری‌های کلان کشور برای نخستین بار این امکان را به ما می‌دهد که 60 سال و حتی صدسال اشتباهات را بازبینی کنیم. وقت آن است که اتاق فکر حقیقی متشکل از صاحبانِ نظر در زمینه حکمرانی خوب تشکیل شود. آنگاه اگر به سبب ناسازگاری یک فعالیت با بوم‌ساخت سرزمین‌مان مانند پارک‌های آبی، ساختمان‌سازی و پدیده‌سازی و برج‌سازی‌های ناسازگار با بوم، خودروشویی یا مشاغل کاذبی از این دست تعطیل شد زمینه فعالیت‌های پایدار و سازگار با بوم‌ساخت کشور میسر می‌شود. می‌توان فعالیت‌های سازگار با بوم را پشتیبانی و ترویج کرد. برای نمونه کارآفرینان پایه‌گذار کارگاه‌های کوچک ساخت مولدها و آبگرمکن‌های خورشیدی، یا ساخت سامانه‌های تصفیه و بازچرخانی آب، یا ساخت شیرها و چراغ‌های کم‌مصرف، یا ساخت دستگاه‌های کودساز که زباله تر را به شیوه بهداشتی به کود کمپوست بدل می‌کند یا.... را می‌توان با وام‌های کم‌بهره به ایجاد مشاغل پایدار تشویق کرد. گسست فرهنگی منظر شهرهای ما را بی‌هویت کرده است و می‌بینیم که شهرسازی ما با موازین بوم‌شناختی به هیچ روی سازگار نیست. شهر تهران فضاهای سبزی دارد که گیاهانش غالباً نابومی و پرنیاز به آب مانند چمن و گونه‌های درختی نابومی است. آبپاشی و آبیاری به جای نیمه‌شب و صبح بسیار زود در وسط روز انجام می‌شود البته با این بهانه که بخشی از آب‌ها از آب زیرزمینی است، انگار آب زیرزمینی آب نیست. این همه اشتباهات کلان در ساختمان‌سازی و شهرسازی از تقلید و گسست فرهنگی سرچشمه می‌گیرد که دهه‌هاست با آن دست به‌گریبانیم. ساختمان‌سازی بی‌رویه، دریاچه مصنوعی ساختن و... بحران آب را تشدید می‌کنند. اینها نشان می‌دهد که دستگاه‌های حکمرانی ما با موازین توسعه پایدار ناآشنایند.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها