شناسه خبر : 13109 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بررسی راهکارهای حل بحران آب در گفت‌وگو با مجید دلاور

راهکارهای کارشناسی‌نشده پیشنهاد می‌دهند

مجید دلاور، استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در مورد بحران آب کشور دو راهکار داشتن نگرش مدیریت یکپارچه و توسعه بر اساس آمایش سرزمین در مناطق مختلف را ارائه کرده و از ارائه پیشنهادهای غیرکارشناسی گلایه می‌کند.

مجید دلاور، استادیار دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس در مورد بحران آب کشور دو راهکار داشتن نگرش مدیریت یکپارچه و توسعه بر اساس آمایش سرزمین در مناطق مختلف را ارائه کرده و از ارائه پیشنهادهای غیرکارشناسی گلایه می‌کند. از نگاه او که دکترای منابع آب دارد گاهی یک دیدگاه یا راهکار کلی و عمومی را برای همه مناطق کشور در نظر می‌گیرند که ممکن است این سیاست‌ها در یکسری از مناطق جوابگو نباشد. او در کنار راهکارهایی که ارائه می‌دهد به ارزیابی سیاست‌های دولت برای حل مشکل کم‌آبی هم می‌پردازد و توضیحاتی درباره راهکارهای تفکیک آب شرب از آب‌های غیرشرب، جریمه مشترکان پرمصرف، شیرین‌سازی آب دریای خزر و خلیج فارس و راهکار تبدیل پساب به آب بیان می‌کند. در همین حال او بر فرهنگ‌سازی هم تاکید و تصریح می‌کند که بهترین راهکار این است که جلوی برداشت‌های بی‌رویه از منابع آبی گرفته شود. مشروح گفت‌وگوی تجارت فردا با او را می‌خوانید.
پس از جدی‌تر شدن بحران آب یکی از مهم‌ترین راهکارهایی که دولت عنوان کرده این بوده که قصد دارند مصرف آب شرب را از آب‌های غیرشرب تفکیک کنند. فکر می‌کنید این راهکار چقدر می‌تواند در حل مشکل کم‌آبی موثر باشد؟
مساله آب در کلانشهرهایی مانند تهران مساله مهم و حادی شده است. با توجه به اینکه فرهنگ‌سازی‌ها در این بخش به صورت دقیق نبوده می‌توان گفت مصارف غیرشرب مردم خیلی بیشتر از مصرف آب شرب آنهاست. با توجه به این موضوع من فکر می‌کنم این راهکار می‌تواند مفید باشد اما قبل از آن تصور می‌کنم یکسری فرهنگ‌سازی‌هایی برای مردم لازم است؛ چرا که فرهنگ‌سازی می‌تواند خیلی بهتر در خدمت این راهکار باشد. به هر حال به نظر من با توجه به استفاده‌های بی‌رویه‌ای که از آب در بخش‌های مختلف می‌شود در کلانشهرها این راهکار می‌تواند خیلی موثر باشد.index:2|width:70|height:99|align:left

یکی دیگر از راهکارهایی که عنوان شده جریمه مشترکان پرمصرف است. این در حالی است که طبق سخنان وزیر نیرو در مجموع 92 درصد از آب‌های کشور در بخش کشاورزی مصرف می‌شود و از آن هشت درصد باقیمانده هم بخشی در صنعت مصرف می‌شود. با این وضعیت به نظر شما این راهکار دیگر دولت هم می‌تواند موثر باشد؟
این موضوع دقیقاً برمی‌گردد به اجبار برای فرهنگ‌سازی مردم. یعنی به گونه‌ای بالاخره مردم را مجبور کنند که فرهنگ مصرف آب را داشته باشند. به هر حال این هم یکی از راهکارهاست. ولی خب حالا با توجه به صحبت‌های وزیر نیرو مصارف عمده ما در کشاورزی است اما باید توجه کنیم که مشکلاتی که ما در بخش‌های کشاورزی داریم، در صنعت و بخش شرب هم با آن مشکلات مواجه هستیم. چون در بخش شرب علاوه بر اینکه لازم است ما آب در دسترس داشته باشیم، نیاز است که تاسیسات مورد نیاز برای تصفیه آب سالم و بهداشتی را هم داشته باشیم. به نظر می‌رسد با توجه به آن بحثی که قبلاً هم به آن اشاره کردم آن مصارف بی‌رویه‌ای که رخ می‌دهد می‌تواند در بخش آب شرب مفید باشد. البته به نظر من باید آن راهکارهای قبلی را در بخش‌های کشاورزی هم تعمیم دهند و در زمینه‌های کشاورزی و صنعت هم یک کنترل‌هایی صورت بگیرد. یعنی این راهکارها فقط به بخش شرب یا مصارف شهری تعمیم داده نشود. از طرفی به نظر من اگر آمایش سرزمین به خوبی صورت گیرد و این کشاورزی‌ها و بخش‌های صنعتی در مناطق خاص خودشان یا مناطقی که واقعاً استعداد دارند صورت بگیرد خیلی مفید خواهد بود.

درباره این سخن شما مصداق‌هایی هنوز به چشم می‌خورد که مثلاً در استان‌هایی مانند همدان در برخی از مناطق با وجود کمبود آب و مشکلات کشاورزان در تهیه آب مورد نیاز برای کشت، اما پس از راه‌اندازی چاه‌های جدید همچنان هدررفت آب رخ می‌دهد.
اتفاقاً این چنین مواردی در بخش کشاورزی خیلی زیادتر از بخش مصرف است. در بخش کشاورزی راندمان مصرف آب در حد 30 یا 40 درصد یا نهایتاً 50 درصد است و بقیه این آب دارد هدر می‌رود. یعنی هدری که به صورت پرت است؛ در واقع به صورت تبخیر در سطح خاک یا استفاده‌های نامناسب باعث می‌شود که تلفاتی در بخش کشاورزی داشته باشیم و عملاً استفاده مناسبی از آب در این بخش نمی‌شود. در بخش‌های دیگر کشور هم می‌بینیم عملاً فشارهایی که در آب آمده است اکثر آنها به همان استفاده‌های کشاورزی برمی‌گردد. مثلاً در دشت‌های بهار اصفهان اتفاق‌هایی که رخ داد و فروچاله‌هایی که به وجود آمد ناشی از کشاورزی و استفاده‌های بی‌رویه بوده است. به همین دلیل است که می‌گویم عملاً در این بخش‌ها هم فشارهایی باید وارد شود و حتی می‌توان این فشارها را از بخش‌های شرب هم بیشتر کرد.

البته بخشی از کشاورزان می‌گویند مثلاً چون آنچنان توان مالی ندارند نمی‌توانند با لوله‌کشی جلوی هدررفت آب را بگیرند. به همین دلیل شاید در کنار فرهنگ‌سازی، یک سیاست‌های جدید حمایتی هم نیاز باشد. در مورد این سیاست‌های حمایتی فکر می‌کنید چگونه دولت می‌تواند اقدام کند؟
ببینید بنده یکسری ایده دارم که البته از بعضی از این ایده‌ها، استقبال شده است. در کنار این ایده‌ها باید اشاره کنم که یکسری سیاست‌ها پیشنهاد می‌شود و خیلی هم روی آن پافشاری می‌کنند مانند فرض استفاده از آبیاری تحت فشار اما مساله اینجاست که در ارائه این پیشنهادها به برخی از مسائل توجه نمی‌کنند. مثلاً درباره مشکل دریاچه ارومیه که اکنون مشکل حادی هم شده پیشنهادهایی بعضاً غیرکارشناسی مطرح می‌شود؛ یعنی واقعاً به نظر می‌رسد تفکری در مورد آن نشده است. به نظر می‌رسد عملاً دیدگاه‌ها، دیدگاه‌های غیرکارشناسی است. ما یکسری تحقیقات در بخش‌های مختلف در حوزه دریاچه ارومیه داشتیم و مکاتباتی با افرادی که در این زمینه کار کرده‌اند انجام دادیم که اینها نشان می‌دهد در کشورهای مختلف به این نتیجه رسیده‌اند که عملاً آبیاری تحت فشار نمی‌تواند آب را ذخیره کند. یعنی دیدگاه‌ها نباید فقط معطوف به مزرعه باشد بلکه باید یک دیدگاه وسیع‌تر در مورد حوضه‌‌های آبریز داشته باشیم. چرا که ما علاوه بر اینکه مولفه‌هایی در نگاه مزرعه‌ای داریم، باید به مسائل دیگر هم توجه کنیم. مثلاً در نگاه مزرعه‌ای هرچند آبیاری تحت فشار خیلی درست است اما در دیدگاه وسیع‌تر این کار در بخش کشاورزی عملاً باعث فشار به آبخوان‌ها می‌شود. چرا که خیلی از این آب دارد به صورت آب برگشتی به آبخوان‌ها و رودخانه برمی‌گردد. اگر در آبیاری تحت فشار فرهنگ‌سازی همراهش نباشد، باعث می‌شود سطح زیر کشت گسترش پیدا کند و برداشت‌ها نه‌تنها کم نمی‌شود بلکه فشار بیشتری حتی به آبخوان‌ها در حوضه آبریز وارد خواهد شد. نکته مهمی که می‌خواهم به آن اشاره کنم این است که خیلی از راهکارهایی که دارد پیشنهاد می‌شود عملاً تحقیقات یا دیدگاه‌های کارشناسی به آن شکل پشت آنها وجود ندارد. یعنی یک دیدگاه عمومی در مورد یکسری مسائل وجود دارد که اینها را برای همه مناطق کشور تعمیم می‌دهند، در صورتی که ممکن است در یکسری از مناطق اینها خیلی جوابگو نباشند. در واقع منطبق با هر منطقه‌ای باید راهکاری ارائه شود و بر اساس آن هم تصمیم‌گیری کنند، نه اینکه یک دیدگاه کلی را به کل کشور تعمیم دهیم. آمایش سرزمین که به آن اشاره کردم همین است. یعنی بحث این است که ما منطبق با پتانسیل‌ها و ظرفیت‌هایی که در هر بخش وجود دارد در بخش‌های مختلف کشور و متناسب با دیدگاه‌هایی که در آن منطقه وجود دارد دیدگاه‌های فرهنگی، اجتماعی و همچنین با توجه به مباحث فنی که وجود دارد، راهکارهای خود را متناسب با آنها پیشنهاد دهیم.

اگر بخواهید به صورت مصداقی در مورد پایتخت صحبت کنید چه پیشنهاد مشخصی برای حل بحران تهران دارید؟
برای پایتخت چون بیشتر بحث آن همان آب شرب است باید فرهنگ‌سازی شود. ما در شرایط فعلی باید مدیریت بحران داشته باشیم و در این مرحله یعنی مقطع کنونی بیشتر از مدیریت ریسک باید به مدیریت بحران فکر کنیم. به نظر من اکنون تنها کاری که می‌توانیم بکنیم استفاده مناسب از منابعی است که الان وجود دارد. چون اکنون ظاهراً دارند از ذخایر مرده استفاده می‌کنند و عملاً اگر فرهنگ‌سازی مصرف یا همان بحث تفکیک مصارف صورت بگیرد مناسب است. در این مرحله فرهنگ‌سازی مصرف و صرفه‌جویی می‌تواند برای گذر از بحران در این مرحله امر مفیدی باشد. ولی باید برای مدیریت ریسک هم برنامه‌ریزی کنند و در مراحل بعدی و در گام‌های بعدی این راهکارهایی که مطرح است مانند استفاده از پساب‌ها و تفکیک آب شرب و غیرشرب را مدنظر قرار دهند و در کلانشهرهایی مثل تهران عملی کنند.

با توجه به اینکه در مقطع فعلی سفره‌های زیرزمینی ما آسیب دیده‌اند آیا با ریزش باران بخشی از مشکل کم‌آبی حل می‌شود یا اینکه باید از راه‌های دیگر سفره‌های زیرزمینی را احیا کرد؟
تغذیه سفره‌های ما عملاً از ریزش باران است که البته در بخش‌هایی از کشور به صورت مصنوعی هم انجام می‌شود ولی نکته اصلی آن برداشت‌های بی‌رویه‌ای است که دارد انجام می‌گیرد. یعنی ما اکنون اگر بیلان آبخوان‌ها را در نظر بگیریم می‌بینیم که برداشت‌ها واقعاً بیشتر از میزان استاندارد است و اکنون این آبخوان‌ها دچار مساله حادی شده‌اند. مصارف ما هم روزبه‌روز در حال گسترش است و باعث می‌شود فشار بی‌رویه‌ای به آبخوان‌ها وارد شود. مساله اصلی کنترل اینهاست. یعنی اگر مصرفی دارد می‌شود یا اینکه تخصیصی از آب‌های زیرزمینی پیدا می‌شود این تلفیقی و منطبق با مدیریت یکپارچه منابع آب باشد. مفهومش این است که ما بتوانیم از منابع سطحی و زیرزمینی به گونه‌ای استفاده کنیم که هم عدالت اجتماعی و هم مسائل زیست‌محیطی و هم مسائل اقتصادی را همزمان با همدیگر برآورده کنیم. این مساله اصلی است اما اگر در سفره‌های آب زیرزمینی برداشت‌های ما همچنان به شکل فعلی باشد مشکل حل نخواهد شد.

در واقع از نگاه شما بهترین راهکار این است که جلوی برداشت‌های بی‌رویه گرفته شود؟
به نظر من باید جلوی این موارد گرفته شود. مثلاً چاه‌های غیرمجازی که تعداد آنها سر به‌فلک کشیده و خیلی از مجوزهایی که بی‌رویه می‌دهند. به نظر می‌رسد برای کاهش چاه‌های غیرمجاز هم کار چندان آسان نیست. این مساله خیلی مهمی است که در کشور ما جلوی چاه‌های غیرمجاز گرفته شود و تخصیصی که از آب زیرزمینی صورت می‌گیرد، بر اساس ویژگی‌های آبخوانی آن منطقه باشد. اگر در این‌گونه موارد تخصیص منابع منطبق با مدیریت یکپارچه منابع آبی باشد مشکلی ایجاد نخواهد شد یا مشکل‌ها حل خواهد شد اما اگر چنین چیزی نباشد با تغذیه مصنوعی یا آب باران نمی‌شود امیدوار بود که آبخوان‌های ما به آن حالت اولیه‌ برگردند.

اگر بنای دولت بر این باشد که منابع و اعتباری را صرف حل مشکل آب کند یا اینکه بخواهد بخش خصوصی را برای سرمایه‌گذاری در این بخش دعوت کند، چطور باید این کار را انجام دهد؟ در واقع این پول‌ها باید در کدام بخش‌ها هزینه شوند؟
ببینید اکثر مشکلاتی که اکنون با آن روبه‌رو هستیم بحث توسعه‌محوری است که از قبل از انقلاب هم وجود داشته است و یکسری توصیه‌ها دادیم. توسعه روزبه‌روز افزایش پیدا کرد و سدهایی زده شد اما اینها بدون نگرش یکپارچه بود که باعث شد به یک بخش‌هایی فشار بیاید و بحث‌های زیست‌محیطی رخ دهد و خیلی از تالاب‌های ما رو به نابودی گذاشتند و عملاً با کمبود آب‌ها مواجه شدیم. اگر من بخواهم راهکاری پیشنهاد دهم می‌گویم اولاً نگرش ما یکپارچه شود، یعنی نگرش مدیریت یکپارچه داشته باشیم. البته در ایران هم چنین نگرشی وجود دارد اما من ندیدم که رعایت شود. با وجود این من اخیراً در وزارت نیرو این نگرش را دیدم و حتی طرحی هم به این اسم در وزارت نیرو وجود دارد اما من فعلاً ندیدم که این موضوع اجرا شود. نکته دیگری که لازم است به آن اشاره کنم بخش آمایش سرزمین است. در حوزه آب با توجه به این نگرش یکپارچه متناسب با درصد پتانسیل‌های هر منطقه باید تصمیم‌هایی اتخاذ کرد. اگر جایی واقعاً ظرفیت و پتانسیل منابع آبی برای کشت برنج وجود ندارد، نباید این کار انجام گیرد. مثلاً در اصفهان چه لزومی دارد که برنج کشت شود؟ یا مثلاً چرا باید در منطقه‌ای که خودش دچار کمبود آب است از صنایع پرمصرف مثل ذوب فلزات استفاده شود؟ در اینگونه مناطق می‌توان از پتانسیل‌های دیگر هم استفاده کرد، مثلاً اگر به زاینده‌رود آب وارد شود می‌توانند از پتانسیل گردشگری به نحو مطلوبی استفاده کنند و لازم نبود که صنایع به این شکل گسترش پیدا کند یا اینکه سراغ صنایع کم‌مصرف بروند. اگر بحث آمایش سرزمین به خوبی انجام شود و به موارد مهم در این حوزه توجه کنند و نگرش هم همان نگرش مدیریت یکپارچه منابع آب باشد، اوضاع بهتر خواهد شد.

در حال حاضر یکی از راهکارهایی که دولت عنوان کرده شیرین‌سازی آب دریای خزر و خلیج فارس است. فکر می‌کنید در این راهکار همان نگرش مدیریت یکپارچه منابع آب که شما به آن اشاره کردید مدنظر قرار گرفته است؟
ببینید کشورهای حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان و کویت آب شرب خود را به کمک آب‌شیرین‌کن‌ها از این منابع آبی تامین می‌کنند. عملاً هیچ مشکل خاصی هم در این مورد وجود ندارد اما ظرفیت این منابع آبی محدود است و انرژی زیادی هم مصرف می‌کنند و توسعه آنها فقط برای آب شرب مناسب است. البته شاید برای صنایع کوچک هم بتوانند از آنها استفاده کنند اما به هر حال فقط برای اینها از نظر اقتصادی مقرون به صرفه است. اما نکته‌ای که در این بخش‌ها خیلی مهم است مسائل مربوط به آب‌شیرین‌کن‌ها و موارد زیست‌محیطی است. آنچه مشکل به وجود می‌آورد مربوط به تلخ‌آب این آب‌شیرین‌کن‌هاست. این تلخ‌آب‌ها به خصوص در دریاچه‌ها یا دریاهایی مانند خلیج فارس و دریای عمان که در یک محیط بسته قرار دارند خیلی تاثیر می‌گذارند. این تلخ‌آب‌ها منجر به یکسری مسائل زیست‌محیطی می‌شود و با توجه به اینکه کشورهای حاشیه خلیج فارس هم از آن استفاده می‌کنند این تلخ‌آب‌ها علاوه بر اینکه باعث افزایش دما می‌شوند یا اینکه مسائل زیست‌محیطی برای گونه‌های جانوری به وجود می‌آورند باید حتماً در استفاده از آب‌شیرین‌کن‌ها به این موارد توجه شود و آنها را رعایت کرد. به عبارتی توسعه بیش از حد آنها در یک منطقه بدون در نظر گرفتن مسائل زیست‌محیطی می‌تواند مشکل‌ساز شود و مشکلات زیست‌محیطی به وجود آورد. شاید ما الان برای کمبود مصرف آب شرب در منطقه بتوانیم چنین نسخه‌ای تجویز کنیم اما ممکن است بعداً با یک مشکل دیگری مواجه شویم که این مساله را حادتر کند. مانند دریاچه ارومیه که همین وضعیت رخ داد و برای عارضه موضعی که وجود داشته ما گسترش بی‌رویه‌ای را تجویز کردیم ولی بعداً نگرانی به وجود آمده که عملاً باعث شده نگرانی‌های مربوط به مسائل زیست‌محیطی آن منطقه حادتر و شدیدتر شود. نظر من این است که در این مورد مسائل زیست‌محیطی و تلخ‌آب‌ها را در نظر داشته باشند و گسترش بی‌رویه نباشد.

درباره راهکار تبدیل پساب به آب که خودتان هم به آن اشاره کردید چه نظری دارید؟ فکر می‌کنید در این راهکار نگرش مدیریت یکپارچه منابع آب مدنظر قرار گرفته است؟
ببینید استفاده از پساب‌ها مساله واقعاً مهمی است، چرا که در بخش کشاورزی حدوداً 30 درصد آب‌ها پساب می‌شوند و در بخش‌های شرب و صنعت هم این مساله خیلی بیشتر است. یعنی با توجه به مسائل شربی که وجود دارد حدود 80 درصد این نوع مصرف به تلخ‌آب برمی‌گردد و عملاً از سیستم خارج می‌شود. اگر ما بتوانیم این مساله را مدیریت کنیم حالا نیاز نیست در مصارف شرب از این نوع آب‌ها بهره ببریم، حتی در مصارف غیرشربی هم می‌توانیم از آن استفاده کنیم. با این کار خیلی هم صرفه‌جویی شده و چند بار استفاده کردن از آب باعث می‌شود راندمان منطقه‌ای ما افزایش یابد. فکر می‌کنم سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها می‌تواند خیلی مفید باشد. حالا من توصیه نمی‌کنم در بحث شرب از این آب‌ها استفاده شود اما برای بخش‌های غیرشربی مانند مصارف کشاورزی می‌توان از این آب‌ها استفاده کرد. البته باید در این نوع مصرف مسائل بهداشتی و زیست‌محیطی را هم مدنظر داشته باشیم، مثلاً برای فضای سبز می‌تواند مفید و راهکار موثری باشد. به هر ترتیب من تا جایی که توانستم مسائلی را که در حوزه آب وجود داشت تشریح کردم اما نکته مهمی که مدنظرم است نگرش یکپارچه‌نگری و توسعه بر اساس آمایش سرزمین در مناطق مختلف است. اینها مسائلی است که بنده به عنوان راهکار پیشنهاد می‌دهم و در کنار اینها، استفاده از پساب‌ها که توسط برخی از مسوولان اعلام ‌شده هم می‌تواند برای حل بحران‌های آب در مناطقی که این پساب‌ها نگرانی زیادی ایجاد کرده، فرصتی تلقی شود و خیلی مفید باشد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها