تاثیر سرمایهگذاری خارجی بر رشد اقتصادی و اشتغالزایی
سرمایه و انتقال تکنولوژی
در بیشتر کتب اقتصادی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی(FDI) به عنوان یکی از کلیدیترین عوامل در توسعه اقتصادی و ادغام اقتصادهای در حال توسعه در بازار جهانی ذکر شده است.
در بیشتر کتب اقتصادی، سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) به عنوان یکی از کلیدیترین عوامل در توسعه اقتصادی و ادغام اقتصادهای در حال توسعه در بازار جهانی ذکر شده است. مثالهای متعددی برای تاثیرات مثبت FDI در اقتصادهای در حال توسعه وجود دارد، برای نمونه میتوان به موفقیتهای صنعتیسازی در اقتصادهای تازه صنعتیشده در آسیا مانند مالزی، تایلند، تایوان و چین اشاره کرد. پارامتر مشترک در موفقیت یا شکست FDI در تحریک رشد اقتصادی، وجود یا نبود ارتباطات مناسب در میان بخشهای خارجی، خصوصی و مردم در اقتصاد است. بر اساس مطالعات انجام شده روی نقش سرمایهگذاری مستقیم خارجی بر اقتصادهای در حال توسعه، FDI یک جریان ترکیبی از سرمایه و تکنولوژی است. نظریههای رشد و تجارت هم نشان میدهد جریان ورود سرمایه، ممکن است باعث افزایش سرانه تولید ناخالص داخلی در کشورهایی که سرمایه وارد میکنند، شود. به علاوه دسترسی به تکنولوژیهای بهتر، به عنوان تنها منبع رشد پایدار شناخته شده است. در نتیجه شیوههایی که به وسیله آنها تکنولوژیهای پیشرفتهتر بتوانند وارد اقتصادهای محلی شوند، و تاثیرات تجربی ورود این تکنولوژیها، در سالهای اخیر مورد توجه
بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. واضح است که سرمایهگذاری مستقیم خارجی تنها منبع سرمایه و تکنولوژی نیست. کشورها ممکن است به پسانداز خود یا قرض گرفتن سرمایه از بازارهای بینالمللی برای افزودن به سهام سرمایه خود تکیه کنند. حتی ممکن است کشورها برای ارتقای فناوریهای پیچیده از تحقیق و توسعه داخلی استفاده کنند. اما کشورهای در حال توسعه ممکن است در بازارهای اعتبار بینالمللی دچار محدودیت شوند و نتوانند منابع لازم را جهت راهاندازی تحقیق و توسعه داخلی تامین کنند. به علاوه، سرمایهگذاری مستقیم خارجی آلمان به اشتراکگذاری ریسک را بین صاحبان سرمایه خارجی و کشوری که این سرمایه را جذب کرده است به همراه دارد. این ویژگی سرمایهگذاری خارجی باعث میشود بسیاری از کشورها این نوع جذب سرمایه را بیشتر به کار ببرند و کمتر از گرفتن وام استفاده کنند. به علاوه FDI (اگر تنها راه نباشد) ممکن است یکی از کمهزینهترین روشهای دستیابی به تکنولوژیهای پیشرفته در کشورهای فقیر باشد. واضح است که تاثیرات مثبت روی اقتصاد محلی زمانی که اقتصاد از نرخ بالای بیکاری رنج میبرد، بسیار بیشتر خواهد بود. اول از همه، یک اثر مستقیم وجود دارد: ایجاد
شرکتهای خارجی تقاضای نیروی کار در اقتصاد میزبان را افزایش میدهد. دوم، اثر غیرمستقیم است. شرکتهای خارجی با درخواست کالا و خدمات تولیدی از تامینکنندگان به اقتصاد محلی متصل میشوند. این اثر غیرمستقیم تقاضای نیروی کار را افزایش میدهد و باعث کاهش نرخ بیکاری یا افزایش دستمزد یا ترکیبی از هر دو میشود.
سرمایهگذاری مستقیم خارجی و رشد اقتصادی
در تعریف سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) و سرمایهگذاری در سهام خارجی (FPI) باید به دو عنصر کلیدی توجه کرد. در FDI یا همان سرمایهگذاری مستقیم خارجی، سرمایهگذاری توسط ساکنان یک اقتصاد در اقتصادی دیگر صورت میگیرد، این نوع سرمایهگذاری، بلندمدت یا دارای منافع پایدار است. البته باید توجه کرد که در مقاله کشور محل اقامت با ملیت، تابعیت و شهروندی متفاوت است. دومین عامل کلیدی در این نوع سرمایهگذاری، میزان قابل توجه نفوذ در مدیریت شرکت است.
سرمایهگذاری مستقیم خارجی یکی از مهمترین روشهای انتقال تکنولوژی از کشورهای توسعهیافته به کشورهای در حال توسعه است. FDI همچنین در تحریک سرمایهگذاری داخلی و تسهیل بهبود سرمایه انسانی و موسسات در کشور میزبان نقش بسزایی دارد. سرمایهگذاری مستقیم خارجی به عنوان روش اصلی تحریک رشد و در نتیجه برای ایجاد تغییرات مثبت اجتماعی در کشورهای در حال توسعه مورد تحسین قرار گرفته است. FDI ممکن است با انتقال مستقیم تکنولوژی شرکتهای چندملیتی و راهکارهای ارگانی به شرکتهای وابسته در اقتصادهای میزبان و به روزرسانی سرمایههای نهفته مانند مدیریت و راهکارهای بازاریابی، به طور مستقیم بر رشد اقتصادی تاثیر بگذارد. چنین نفوذ جغرافیایی تکنولوژی و سرمایههای نامشهود به عنوان نتیجه حضور FDI ممکن است به طور مستقیم باعث بهبود صادرات، اشتغال و ادغام اقتصاد میزبان با بازار جهانی و مجبور کردن شرکتهای داخلی به ارتقای تواناییهای تکنولوژیک، مدیریتی و قابلیتهای تولیدی شود. یکی دیگر از راههایی که اقتصادهای در حال توسعه که از سرمایهگذاری مستقیم خارجی استفاده میکنند از آن سود میبرند، از طریق حضور سرمایهگذاری مستقیم خارجی و ارتباطات
پسین و پیشین است. ارتباط پیشین زمانی به وجود میآید که همکاری شرکت خارجی با تامینکنندگان داخلی منجر به بهبود توسعه زنجیره تامین داخلی و توسعه انسانی شود. از سوی دیگر، ارتباط پسین زمانی رخ میدهد که شرکتهای خارجی شروع به فروش محصولات یا خدمات خود به شرکتهای داخلی میکنند و باعث رشد کسب و کارهایی میشوند که از محصولات آنها استفاده میکنند. تجربههای تاریخی نشان میدهند تولید و انتقال ایدهها نقش کلیدی در تعیین استانداردهای جاری زندگی بشر دارند. شاید بتوان گفت کشورهای فقیر از شکافهای ایده رنج میبرند تا شکافهای اشیا، در نتیجه قسمت بزرگی از فقر جهانی را میتوان با هزینه نسبتاً کم به وسیله جبران عقبماندگی تکنولوژیک از بین برد. مفهوم روشنی از این تجزیه و تحلیل، ملتهایی هستند که خود را از جریان آزاد اندیشهها منزوی یا سدهایی را در برابر بهکارگیری تکنولوژیهای جدید ایجاد کردهاند. این ملتها از رکود نسبی رنج میبرند زیرا سیاستهای تجاری و باز بودن روی نوآوری و رشد تاثیر مستقیم دارند. سرمایهگذاری مستقیم خارجی میتواند به عنوان یک کانال مهم برای اشاعه نوآوریها و ایدههای جدید عمل کند و باعث افزایش روند رشد
شود. در نتیجه حداقل این پتانسیل وجود دارد که اقتصادهای فقیر بیشترین منفعت را از کم کردن محدودیتهای تجارت بینالمللی و تشویق جریان سرمایهگذاری خارجی و سرمایهگذاری روی نیروی انسانی ببرند. زیرا بدین وسیله میتوانند به انبار دانش جهان دسترسی پیدا کنند. سازمان ملل در کنفرانس تجارت و توسعه چندین نوع سرمایهگذاری مستقیم خارجی (FDI) را تعریف کرده است:
-سرمایهگذاری به دنبال دستیابی به منابع طبیعی
-سرمایهگذاری به دنبال بازار
-سرمایهگذاری به دنبال بهرهوری
-سرمایهگذاری به دنبال داراییهای استراتژیک
سرمایهگذاری به دنبال دستیابی به منابع طبیعی در بخش استخراجی، سرمایهگذاری به دنبال بازار، هرگونه سرمایهگذاری در جهت خدمت به بازار میزبان، سرمایهگذاری به دنبال بهرهوری، انتقال بخشی از کسب و کار یک شرکت به کشور دیگر برای کم کردن هزینهها و سرمایهگذاری به دنبال داراییهای استراتژیک، سرمایهگذاری در کشورهای دیگر جهت کسب تجربهها و تکنیکهای جدید است. تاثیرات محلی برای هر یک از روشهای سرمایهگذاری مستقیم خارجی ذکر شده متفاوت است. سرمایهگذاری به دنبال بازار ممکن است باعث افزایش اشتغالزایی و تجارت کمتر شود، در حالی که سرمایهگذاری به دنبال بهرهوری ممکن است هم باعث افزایش اشتغالزایی و هم باعث تجارت بیشتر شود. در کل، اقتصاددانان تقریباً روی این موضوع توافق دارند که صنایع تولیدی در تولید ثروت بیشتر از صنایع کالاها و خدمات نقش دارند. به همین دلیل استدلال میکنند که سرمایهگذاری مستقیم خارجی مربوط به صنایع تولیدی تاثیر بسیار بیشتری روی رشد اقتصادی دارند تا سرمایهگذاری مستقیم خارجی در بخش صنایع استخراجی. به همین دلیل است که به نظر میرسد مطالعات انجامشده در چین با این دیدگاه بسیار مطابقت دارد. حضور
سرمایهگذاری خارجی ممکن است روی سرمایه انسانی اثرات بسیار مثبتی داشته باشد و در نتیجه باعث رشد اقتصادی شود. رایجترین راه که FDI روی نیروی انسانی تاثیر مثبت میگذارد از طریق مزایای انتقال مالکیت است زیرا راهکارها و دانشهای تکنولوژیک، مدیریتی و بازاریابی باید به شرکتهای که روی آنها سرمایهگذاری شده است، انتقال یابد. جذب اینگونه دانشها و مهارتها از طریق جذب سرمایهگذاری مستقیم خارجی به بهبود فرآیند ارگانی و تولیدی شرکتهای محلی کمک میکند. چنین بهبودهایی در نیروی انسانی میتواند به صورتهایی مانند تشکیل شرکتهای مرتبط توسط نیروی آموزشدیده (کارمندان قبلی) در شرکتهای چندملیتی یا وابسته به آنها، با استفاده از دانشی که در اینگونه شرکتها کسب کرده است یا از طریق آموزش مستقیم استخدامهای محلی باشد. البته مزایای نفوذ اینگونه شرکتها در کشور میزبان بستگی به تواناییهای بخش خصوصی در آن کشور دارد، زیرا اگر آنها نتوانند اینگونه مهارتها و دانشها را جذب کنند، این مزایا دیگر وجود خارجی نخواهند داشت.
دیدگاه تان را بنویسید