داعش و تاثیرات آن بر خاورمیانه ناآرام در گفتوگو با اردشیر سنایی
سقف پیشروی داعش تا کجاست؟
در مورد اینکه داعش از بین خواهد رفت یا نه، الان به صراحت نمیشود نظر داد و همه اینها بستگی به شرایط دارد؛ اینکه تکلیف سوریه، رژیم بشار اسد، حکومت مرکزی عراق، جایگاه ایران و عربستان و ترکیه در عراق، وضعیت کردهای ترکیه و عراق و سوریه به کجا خواهد انجامید.
امروز شاید هیچکس را نتوان پیدا کرد که نامی از داعش نشنیده باشد، یک گروه تروریستی تکفیری با قرائتی به شدت افراطی و رادیکال از اسلام که حالا بیش از نیمی از عراق و سوریه را تحت سلطه دارد و این دو کشور را به کام جنگ و خونریزی کشانده، سودای گسترش قلمرواش را در سر دارد و در برپایی خلافت خودخواندهاش از هیچ وحشیگری و جنایتی فروگذار نمیکند. روزی نیست که در میان خبرها خبری از جنایات این گروه نشنویم و نخوانیم. گروهی که امروزه تقریباً تمام جهان حداقل در ظاهر به تکاپو افتادهاند تا از پیشرویاش جلوگیری کنند و آن را از بین ببرند؛ از اروپا و آمریکا گرفته تا کشورهای منطقه. ایران هم تمامقد مشغول مبارزه با داعش در عراق و سوریه است. اما به راستی داعش چگونه قدرتمند شد و از کجا شکل گرفت؟ خاستگاه فکری، اعتقادی و سیاسی این گروه کجاست و از چه حمایتها و پشتوانههایی برخوردار است؟ اعضای آن چه کسانی هستند و به چه باور دارند؟ برای پاسخ به این پرسشها با اردشیر سنایی استاد دانشگاه و کارشناس مسائل بینالملل به گفتوگو نشستیم. این استاد دانشگاه زمینههای شکلگیری داعش در سالهای اخیر و راههای عضوگیری و تامین مالی آن
را برشمرد و نسبت این گروه تروریستی با گروههای مشابه را بیان کرد. گفتوگوی ما را بخوانید.
به عنوان اولین سوال لطفاً بفرمایید اساساً خاستگاه داعش کجاست؟ چه کسانی جذب آن میشوند و بهطور کلی داعش چگونه شکل گرفت؟
داعش محصول تفکر افراطگرایی و بنیادگرایی مذهبی با قرائت افراطی و رادیکالیسم است که با برداشت متحجرانه و سنتی از اسلام در منطقه عراق و سوریه شکل گرفته است. ریشه آن برمیگردد به اشغال عراق توسط ایالات متحده در سال 2003 و در واقع نوعی حضور و نفوذ القاعده که از سالها پیش در منطقه شکل گرفته بود. در عراق برای مبارزه، به عبارتی میتوانیم بگوییم که شروع شکلگیری داعش، همان شکلگیری شاخه القاعده در عراق بعد از سال 2003 است، بهطور مشخص ابومصعب الزرقاوی در واقع بنیانگذار و رهبر اولیه القاعده در عراق بود که بعد از اینکه توسط نیروهای آمریکایی کشته شد، در سال 2006 ابوبکر البغدادی جانشین او شد و شاخه القاعده را در عراق در واقع ادامه داد؛ خیلی محلی برای حضور و فعالیت نداشتند تا اینکه رسیدیم به تحولات سال 2011 و اتفاقاتی که معروف به بهار عربی شد. با شروع بحران در سوریه این شاخه القاعده به داخل سوریه رفت و به صف گروههای مسلح علیه رژیم بشار اسد پیوست و آنجا با شاخههای دیگری از جمله
جبهه النصره و گروههای دیگر علیه بشار اسد ائتلاف کردند، به مرور زمان میانشان اختلافاتی پیش آمد و با تصمیمی که القاعده گرفت قرار شد این گروهها هر کدام حوزه مشخصی داشته باشند و شاخه القاعده عراق فعالیت خودش را در سوریه به این شکل پیگیری نکند یا آنجا کاملاً زیرمجموعهای از جبهه النصره باشد. اینجا زمینهای است برای اینکه یک انشعاب صورت بگیرد و برای اولین بار چیزی به اسم داعش متولد شود. اینها به نوعی انشعابی اعمال کردند از شاخه القاعده در عراق و سوریه. در واقع محل اولیه شکلگیری داعش به این شکل در سوریه بود. بعد از آن در سال 2012 با توجه به اختلافات سیاسی که در داخل عراق پیش آمده بود و دولت نوری المالکی مورد انتقاد گروههای سنی و گروههای کرد در عراق قرار گرفته بود داعش به سمت عراق برگشت و محل استقرار خودش را استان الانبار گذاشت؛ استانی که اولاً منطقهای سنینشین در عراق است و ثانیاً مخالف جریانهای شیعی حاکم بر عراق بود و هست و ثالثاً با حکومت مرکزی عراق هم بعد از دوره صدام حسین مشکل داشتند و زمینه برای فعالیت و گسترش روزافزون داعش در عراق فراهم شد بهگونهای که با اختلافات سیاسی که وجود داشت و آقای مالکی
حاضر به کنار رفتن از قدرت نبود و میخواست کماکان نخستوزیر عراق باقی بماند و گروههای سنی و کرد حاضر به پذیرش این مساله نبودند این اتفاق موجب شد یک ائتلاف و یک اتحاد نانوشته بین داعش، گروههای تکفیری، گروههای مخالف حکومت مرکزی عراق، کردهای مخالف حکومت مرکزی عراق، بعثیهای باقیمانده از دوران صدام حسین، دار و دسته وفادار به صدام حسین از جمله طه یاسین رمضان و امثالهم شکل بگیرد و زمینه برای پیشرویهای سریع و گسترده داعش در عراق فراهم شود. بهگونهای که در عرض چند هفته اینها به راحتی توانستند بخشهای زیادی از عراق را تصرف کنند و 60 درصد عراق را در عرض چند ماه به کنترل کامل خود دربیاورند، از جمله موصل که شاید بتوان گفت تسخیر موصل به راحتی انجام شد، موصلی که بیش از یک میلیون جمعیت داشت، داعش به راحتی توانست با سه هزار نیرو آنجا را بدون درگیری مسلحانه خاصی اشغال کند، ارتش باقیمانده در عراق هم ناراضیهای حکومت مرکزی بودند و بنابراین ارتش عراق اصلاً مقاومتی در مقابل پیشرویهای داعش در عراق انجام نمیداد، از طرف دیگر کردهای عراق هم دچار یک اشتباه استراتژیک و یک محاسبه اشتباه شدند و فکر کردند الان با پیشرویهای
داعش در مناطق مرکزی و جنوبی عراق زمینه برای اعلام استقلال آنها در شمال عراق فراهم است و داعش کاری به آنها نخواهد داشت، بنابراین در ابتدا مقاومتی هم از طرف پیشمرگهها و کردها در برابر داعش صورت نگرفت، تفکری مانند داعش وقتی توانست پیشرویهای سریع و گستردهای هم در داخل عراق، هم در داخل سوریه انجام دهد، بدیهی است که افراطیون سلفی، طرفداران قرائتهای رادیکال و بنیادگرا از اسلام از جمله از اروپا، کانادا، آمریکا و از این قبیل کشورها هم احساس کردند الان زمینه یک حرکت و یک جنبش آماده است و خودشان را از طرق مختلف از جمله از طریق خاک ترکیه به سوریه و عراق رساندند، بر اساس آمارهای مختلف بین شش تا 10 هزار اروپایی افراطی در منطقه، چه در سوریه چه در عراق به داعش پیوستند و به ظن خودشان دارند به یک مبارزه و جهاد علیه جبهه کفر میپردازند، همه اینها از یک سو و از سوی دیگر کمکهایی که بعضی از کشورهای منطقه از جمله عربستان به ویژه به لحاظ مالی برای گسترش نفوذ خودشان در منطقه از جمله در سوریه و بعد از آن در عراق و به ویژه برای مقابله با قدرت و نفوذ سنتی ایران در عراق در سال 2003 پیش آمده بود، مجموع این مسائل منجر به این شد
تا پدیدهای به اسم داعش در منطقه ما شکل بگیرد و به نظر میرسد زمینههایش تا مدتها وجود خواهد داشت و به این راحتی از بین نخواهد رفت.
آیا میتوان گفت داعش برآمده از همان گروههایی است که با بشار اسد مخالفت کردند؟
شاید بشود گفت در شروع نه، اینها جزو گروه مخالفان بشار اسد نبودند، داستان در سوریه کاملاً متفاوت بود، یعنی شش ماه بعد از شروع بهار عربی یا انقلابهای مردمی در خاورمیانه تظاهرات و راهپیماییهایی در سوریه علیه بشار اسد شروع شد و اتفاقاً از مناطق کردنشین سوریه هم آغاز شد. به تدریج زمینه برای حرکتهای خشونتآمیز فراهم شد. وقتی این شرایط پیش بیاید انواع و اقسام گروهها در مناطق مختلف میتوانند وارد آن کشور شوند و به صف مخالفان حکومت بپیوندند. داعش از ابتدا برای مبارزه با رژیم بشار اسد شکل نگرفت، شاید بتوان گفت این گروه جزو معدود نیروهای داخل سوریه است که خاستگاه و زادگاه سوری هم ندارد، یعنی عمدتاً افرادی هستند که از نقاط مختلف دیگری وارد این صحنه شدند چرا که احساس میکردند زمینه برای فعالیت و جذب نیرو فراهم شده، بنابراین، نمیتوانیم بگوییم داعش جزو نیروهایی بوده که از همان ابتدا علیه رژیم بشار اسد در سوریه شکل گرفته است، به نظر میرسد آنها در واقع از این فضا استفاده کردند برای ورود و برای فعالیتهای بعدیشان.
نسبت داعش با گروههای شبیه خودش مانند بوکو حرام و القاعده و جیشالعدل چیست؟
معمولاً بین گروههای تروریستی بنیادگرای مذهبی ارتباطاتی وجود دارد.القاعده قدیمیترین و ریشهدارترین گروه تروریستی در دهههای اخیر است، حداقل از دهه 80 میلادی به این سمت، به شکلی میتوانیم بگوییم مابقی گروهها متاثر از القاعده هستند، بعضی از اینها شاخههای القاعده بودهاند از جمله داعش در عراق و سوریه ولی خب بعد از مدتی بنا به دلایلی میانشان اختلافاتی بروز پیدا کرد و رسماً داعش و القاعده از هم جدا شدند و داعش خودش را جلوتر و پیشروتر از القاعده میداند و حتی شروع کرده به فعالیت در کشورهایی مانند پاکستان و افغانستان که قاعدتاً یک حوزه نفوذ سنتی برای القاعده بوده، بین بوکوحرام با این گروهها هم قاعدتاً ارتباطاتی وجود دارد، اما اینکه دقیقاً نوع ارتباطشان چیست خیلی مشخص نیست. جیشالعدل یک گروه تروریستی در شرق ایران است که متاثر است از تفکرات وهابیگری و افراطگرایی مذهبی، اما اینکه آیا با القاعده یا داعش ارتباطی دارد، دقیقاً مشخص نیست. به نظر میرسد به لحاظ فکری و ایدئولوژیکی به هم نزدیک هستند، اما اینکه آیا به لحاظ ارگانیک
و سازمانی و مالی بین اینها ارتباطاتی هست یا نه، دقیقاً اطلاعی از آن ندارم.
نسبت داعش با اسلام را چگونه میتوان تعریف کرد؟
به نظر من داعش متحجرترین، سنتیترین و بیربطترین قرائت از اسلام را دارد و اگر از دیدگاه توطئه نخواهیم نگاه کنیم، شاید بشود گفت بهترین خدمت را به دشمنان اسلام کرد. همین داعش و تفکرات داعش با اعمال و اقداماتی که انجام میدهند در مخدوش کردن چهره اسلام مهمترین نقش را دارند، گروهی جاهل و متعصب، گروهی فارغ از هر نوع انسانیت و عقلانیت اینطور مسائل را میشود به اینها نسبت داد.
توان نظامی و مالی داعش چقدر است و امکانات مالی و نظامی را از کجا تامین میکند؟
داعش در ابتدای شروع کارش کمکهای مالی از کشورهای خاص از جمله عربستان دریافت میکرد برای اینکه بتواند نیروهای بیشتری را جذب کند به ویژه در بحث وهابیت و سلفیگری و... به لحاظ مالی اینها را تغذیه میکردند، ولی به مرور داعش توانست به منابع مالی مناسبی در داخل عراق و سوریه دست پیدا کند. شهرهایی را که تصرف میکردند ذخایر آنها را میگرفتند، به غیر از آن به پالایشگاهها و چاههای نفت هم در عراق و هم در سوریه دسترسی پیدا کردند و بعد شروع کردند به فروش این نفت از طریق واسطهها و دلالها و بنابراین به منابع درآمدی خوبی دست پیدا کردند، به اضافه کمکهای مالی که از بعضی از گروههای تندرو در آمریکا دریافت میکردند و به همه اینها قاچاق و فروش اشیای عتیقه و اینگونه مسائل را هم اضافه کنید. با همه اینها به نظر میرسد داعش منبع مالی بسیار عظیمی دارد و از این راههایی که اشاره شد توانسته منابع مالی خوبی را جمعآوری کند.
داعش در شبکههای مجازی فعالیت بسیار وسیعی دارد، به نظرتان این شبکهها در ایجاد رعب و وحشت و جذب نیرو به داعش کمک کرده است؟
قطعاً، شاید بشود گفت یکی از ظرافتهای داعش توان استفاده از رسانهها و شبکههای اجتماعی و مجازی بود، و همه اینها خیلی ظریفتر از کارهایی بود که قبلاً القاعده انجام میداد. به نظر میرسد تیمهای فکری خیلی قویای دارند و کسانی که به بحثهای ارتباطات و روانشناسی و روانشناسی رسانه و با انواع و اقسام ابزارهای جدید که قابلیت نفوذ و تاثیرگذاری از طریق آنها وجود دارد، آشنا هستند بدیهی است در دنیای امروز داشتن ابزارهای اینچنینی و توان استفاده از اینها در جذب مخاطب به ویژه مخاطب خارج از منطقه بسیار تاثیرگذار است. هر کسی بتواند از فضای مجازی هوشمندانه و به موقع استفاده کند در جذب مخاطب برنده است. به نظر من گروههای دیگر هم باید تلاش کنند از طریق همین فضای مجازی چهره اصلی این گروه را نشان بدهند و چهره واقعی اسلام را به مردم بشناسانند و این مشکل را رفع کنند.
با توجه به شرایط ناآرامی که منطقه دارد تصور میکنید داعش میتواند وارد ایران شود؟
خیر، من معتقدم که داعش اصلاً علاقهای برای ورود به ایران و نزدیک شدن به مرزهای ایران و امثالهم ندارد، برای اینکه داعش شرایط ایران را کاملاً درک کرده، شرایط ایران کاملاً متفاوت از جاهایی مانند عراق و سوریه است و امکان اینکه گروههای تروریستی اینچنینی بتوانند با این تعداد نیرو کاری انجام بدهند ندارند، من هیچ تهدیدی را از سمت داعش احساس نمیکنم، تنها نکتهای که باقی میماند امکان رخداد دو موضوع هست؛ یکی فعالیتهای خرابکارانه و اقداماتی مانند بمبگذاری و اینطور مسائل در داخل خاک ایران که خب احتمالش هست و دوم هم جذب نیرو که با استفاده از ابزارها و رسانهها و همچنین مشوقهای مالی که معمولاً دارند ممکن است بخواهند انجام دهند، این دو مورد ممکن است ما را با پدیده داعش بهطور غیرمستقیم در داخل خاکمان مواجه کند.
ایران چه ویژگیهایی دارد که داعش را از خود دور میکند؟
ما سرزمینی هستیم یکپارچه، متمرکز، با قدرت مرکزی کاملاً مسلط بر کلیه کشور، دارای نیروی نظامی بسیار قوی، حداقل در منطقه، و با نیروهایی که در طول جنگ هشتساله نشان دادند که هرچقدر هم با حکومت مرکزی مشکل داشته باشند به هیچ وجه حاضر به همکاری با گروههایی که از خارج کشور بخواهند تهدیدی نسبت به تمامیت ارضی ما داشته باشند نخواهند بود، بنابراین این ویژگیها را اگر ما در کنار یکدیگر قرار بدهیم این بحث منتفی است که مثلاً گروهی 14 هزارنفری بخواهد وارد کشور شود و بعد اقداماتی را انجام بدهد و پیشرویهایی داشته باشد و...
به نظر شما چرا ائتلاف علیه داعش به نتیجه نرسید؟
این ائتلاف توسط ایالات متحده سازماندهی شد، زمانی که احساس کردند پیشرویهای داعش در عراق و سوریه به زیان منافع ایالات متحده است و خطر تجزیه در عراق به ویژه در بحث کردها منافع ایالات متحده و منافع بعضی از کشورهای منطقه از جمله ترکیه را تهدید میکند، ائتلافی شکل گرفت، منتها نظر من این است که ایالات متحده در حال حاضر به دنبال از بین بردن و نابودی کامل داعش نیست، بلکه به دنبال تضعیف و نگه داشتن داعش در همین سطح است.
چرا ایالات متحده این سیاست را دارد؟
از بین بردن داعش در سوریه به نوعی کمک به باقی ماندن و تقویت رژیم بشار اسد است و ایالات متحده چنین چیزی را نمیخواهد، یعنی هرچقدر داعش در سوریه تضعیف شود، موقعیت بشار اسد تقویت میشود، از آن طرف هم از بین رفتن کامل داعش در عراق موجب افزایش نفوذ ایران در عراق خواهد شد؛ اتفاقی که نه عربستان تمایلی به آن دارد و نه ایالات متحده، بنابراین داعش در این میان پدیدهای شده برای اینکه کشورهایی مانند ایالات متحده بتوانند از طریق افزایش برخورد با آن یا کاهش برخورد با آن منافعشان را پیش ببرند، بنابراین اینکه بگوییم چرا ائتلاف علیه داعش موفق نشد، خواسته ائتلاف، مبارزه قاطع و از بین بردن داعش از ابتدا نبوده است، و هدف همین بوده که به این شکل داعش را محدودشده نگه دارند تا ببینند در تحولات آتی منطقه چه استفادههایی میتوانند از آن بکنند.
چرا ایران در این ائتلاف با آمریکا متحد نشد؟ آیا ایران با این کار قصد داشت نشان بدهد میتواند به تنهایی با داعش مبارزه کند؟
ائتلاف علیه داعش توسط ایالات متحده سازماندهی شد و ایالات متحده تمایل چندانی برای اینکه بخواهد ایران را وارد این قضیه کند لااقل بهطور رسمی نداشت، از طرفی ایران هم بهطور رسمی تمایل چندانی برای ورود به این ائتلاف نداشت. به نظر میرسد ایران و آمریکا چون خودشان درگیر بحث بسیار مهم پرونده هستهای هستند و تمام تلاششان را برای حل و فصل این پرونده گذاشتهاند خیلی تمایلی به اینکه بخواهند در حوزههای دیگر بهطور رسمی وارد ائتلافی بشوند، ندارند.
شما در قسمتی از صحبتتان گفتید که داعش به چاه نفت دسترسی پیدا کرده و پیش از این هم خیلی از کارشناسان این هشدار را داده بودند که اگر داعش به نفت دسترسی پیدا کند و بتواند آن را بفروشد خطر بزرگتری منطقه و حتی جهان را تهدید میکند، کشورهایی که در حال مبارزه با داعش هستند چگونه میتوانند از فروش نفت توسط این گروه جلوگیری کنند؟
این کار سختی است و به نظر میرسد کالاهایی مانند نفت که خریداران خاص خودش را دارد، صرفاً کنترل مرزها و کارهایی از این قبیل خیلی جوابگو نیست و شاید جز اینکه منابع دسترسی نفت داعش را یا بگیرند یا بزنند راه دیگری به نظر نمیرسد، برای اینکه نفت کالایی است که توسط دلالها و فارغ از اینکه از چه کسی میخرند و به چه کسی میفروشند، خرید و فروش میشود. وقتی فروشندهای در بازار باشد که نفت بشکهای 80 دلار را 40 دلار حاضر است بفروشد بدیهی است که خریدار هم پیدا میکند، بنابراین به نظر میرسد فقط گرفتن حوزههای نفتی یا از بین بردن آن برای مدتی میتواند جلوی این منبع درآمدی داعش را بگیرد.
از زمان شکلگیری داعش تا الان خیلی شنیده شده که عربستان و ترکیه از این گروه حمایت میکنند و این در حالی است که این دو کشور در کشمکشهای سوریه و عراق حتی بهطور لسانی هم این گروه را محکوم نکردند، نظر شما در مورد حرکات و سکوت این دو کشور چیست؟
اینکه آیا عربستان یا ترکیه از داعش حمایت کرده یا میکنند اسناد و مدارک مشخصی در این زمینه وجود ندارد، و هر چیزی که گفته شده به شکل حدس و گمان است. به نظر میرسد با ظهور پدیده داعش، عربستان به خاطر اینکه جلوی نفوذ سنتی ایران در عراق و سوریه را بگیرد از این گروه حمایت کرده است، منافع عربستان ایجاب میکرد برای مقابله با افزایش نفوذ ایران از اینها حمایت کند، در مورد ترکیه هم به نظر میرسد در بحث تاثیر مسائل عراق به ویژه کردهای عراق روی کردهای ترکیه و همچنین مباحثش با سوریه و رژیم آتی سوریه یکسری ملاحظاتی داشته و اگر ارتباطاتی هم برقرار شده بیشتر به دلیل نگرانیهای ترکیه بوده تا برطرف بشود و بنابراین این کشور سعی کرد از این قضیه و پدیده در راستای منافع خودش استفاده کند.
به عنوان آخرین سوال به نظر شما تاریخ انقضای داعش کی فرامیرسد و با توجه به شرایط منطقه آیا امکان به وجود آمدن گروههای اینچنینی در آینده وجود دارد یا خیر؟
در مورد اینکه داعش از بین خواهد رفت یا نه، الان به صراحت نمیشود نظر داد و همه اینها بستگی به شرایط دارد؛ اینکه تکلیف سوریه، رژیم بشار اسد، حکومت مرکزی عراق، جایگاه ایران و عربستان و ترکیه در عراق، وضعیت کردهای ترکیه و عراق و سوریه، آینده مناسبات بین ایران و آمریکا به ویژه بعد از توافق هستهای و نهایتاً منافعی که ایالات متحده در منطقه دارد همه اینها را باید در نظر گرفت تا ببینیم آیا پدیده داعش از بین خواهد رفت یا به همین صورت باقی خواهد ماند، در مورد بخش دوم سوالتان و اینکه آیا در آینده ممکن است گروه دیگری با چنین تفکراتی شکل بگیرید باید بگویم بله، تا زمانی که در منطقه جایگاه و بستر مناسب برای رشد افراطگری، بنیادگرایی مذهبی و تفکرات متحجرانه وجود داشته باشد ظهور داعش و داعشهای جدید امری ممکن است.
دیدگاه تان را بنویسید