چگونه تکنولوژی به جنگ با نابرابری میرود؟
دستمزد بالاتر، زندگی بهتر
افزایش نابرابری درآمدی، مجادلات سیاسی و بحثهای اقتصادی فراوانی را باعثشده است. اما یک جنبه از آن هنوز مورد بررسی کافی قرار نگرفته است. ما باید بدانیم تحت چه شرایطی، نیروهای بازار، به طور خود به خود، این روند افزایشی را متوقف یا معکوس خواهند کرد؟
افزایش نابرابری درآمدی، مجادلات سیاسی و بحثهای اقتصادی فراوانی را باعث شده است. اما یک جنبه از آن هنوز مورد بررسی کافی قرار نگرفته است. ما باید بدانیم تحت چه شرایطی، نیروهای بازار، به طور خود به خود، این روند افزایشی را متوقف یا معکوس خواهند کرد؟
پیشرفت تکنولوژی باعث افزایش نابرابری شده است، اما راههای مختلفی هم وجود دارد که میتوان از تکنولوژی برای کاهش نابرابری استفاده کرد. به عنوان مثال، کامپیوترها ابعاد مختلف زندگی ما را بهبود دادهاند، اما هنوز برای کاهش قیمت مراقبتهای بهداشتی و آموزش به کار گرفته نشدهاند. البته ممکن است در چند دهه اوضاع تغییر کند: تصور تشخیص بیماری به صورت آنلاین و با استفاده از هوش مصنوعی، سخت نیست. رقابت آنلاین برای تهیه سرویسهای خدمات درمانی افزایش خواهد یافت و شفافیت بیشتر در قیمتگذاری، رقابت را افزایش خواهد داد و تحصیلات بسیار ارزانتر برای تعداد دانشآموزان بیشتری فراهم میشود. در چنین جهانی، سرویسها و خدمات بهتر و ارزانتر، دستمزد واقعی افراد را افزایش خواهد داد. این روشی بسیار کارآمدتر از تلاش برای بستن قراردادی با مبلغ بالاتر در محیط کار است.
یافتن روشی برای اینکه فناوری اطلاعات، هزینههای مسکن را کاهش دهد شاید سختتر باشد. ممکن است نوعی اقتصاد اشتراکی به افراد اجازه دهد در خانههای کوچکتر زندگی کنند و وسایل و تجهیزات مورد نیاز خود را به جای خریداری و نگهداری در خانه، اجاره کنند. این کار باعث میشود افراد بتوانند با هزینهای کمتر در بخشهایی از شهر و کشور سکونت کنند که در آنها میتوانند مشاغلی با درآمد بالا به دست آورند. مزیت دیگری که در آینده خصوصاً برای کارگران کممهارت ممکن است ایجاد شود، ساخت رایانههایی با کاربری آسان است که افراد با تحصیلات ابتدایی هم بتوانند از آن استفاده کنند. در حال حاضر یک شکاف نسلی برای استفاده از تجهیزات الکترونیکی وجود دارد و بسیاری مشاغل نیاز به مهارتهای برنامهنویسی و حتی سختتر از آن مهارت کارآفرینی دارند. خلاصه اینکه افزایش نابرابری به این دلیل اتفاق افتاده است که سود حاصل از بخش فعال اقتصاد، تنها بین تعداد اندکی تقسیم میشود. این نوع خاص از نابرابری، کاملاً تغییر خواهد کرد. با خروج نسل قبل از بازار نیروی کار، افرادی جانشین آنها خواهند شد که آگاهی بیشتری در مورد یارانه و تکنولوژی دارند. احتمالاً در آن زمان
حتی این امکان وجود دارد که تنها با صحبت کردن با کامپیوتر، بتوانیم از آن استفاده کنیم. با آسانتر شدن کاربری ماشینها و کامپیوترها، وضعیت برای نیروی کار غیرماهر، بهتر خواهد شد.
همچنین آینده ممکن است مشاغل جدیدی را هم به ارمغان بیاورد. انسانهایی که در قالب یک تیم، با روباتهای هوشمندی که برای انجام وظایف خود به همکاری انسان نیاز دارند، کار میکنند. شاید روباتها جایگزین انسانها در بخشی از مشاغل شوند اما انسانها نیز کارهایی را انجام خواهند داد که یک روبات نمیتواند انجام دهد؛ کارهایی مانند رفع مشکل سیستم یا تلفن زدن به مسوول. این شغلهای جدید نیاز به انعطافپذیری و تطابق بالایی دارند و از این نظر تا حدی شبیه به کار کردن در مشاغلی هستند که پیش از این در کارخانهها وجود داشت. اگرچه لازمه آن استفاده از تجهیزات جدید است اما به کمک پیشرفت رابطهای کاربری انسان و کامپیوتر، نیازی به اطلاعات زیاد تکنولوژیک برای انجام این کارها نیست. این وضعیت میتواند درآمد نیروی کار غیرماهر را نیز افزایش دهد. تجربه دیگری در زمینه فناوری اطلاعات که احتمالاً دامنه تجربه آن گستردهتر خواهد بود، استفاده از تکنولوژی برای معکوس کردن روند نابرابری خواهد بود که از بخش مالی اقتصاد تغذیه میشود. به عنوان مثال تا چند سال پیش، درآمد ناشی از معاملات با بسامد بالا بسیار بیشتر از امروز بود. این کاهش درآمد بیشتر به
دلیل افزایش شرکتهایی که این نوع معاملات را انجام میدهند، رخ داده است. هنوز اتفاقی مشابه در مورد سود صندوقهای مالی رخ نداده است. اما آیندهای که در آن روشهای معامله و سرمایهگذاریهایی که در حال حاضر فقط توسط این صندوقها استفاده میشوند کاربران وسیعتری بیابند، چندان دور از ذهن نیست.
بخش نهایی، کاهش نابرابری است که عامل ایجاد آن اقتصادهای نوظهور و خصوصاً چین است. ما ساکنان فعلی ایالاتمتحده و سایر کشورهای توسعهیافته، احتمالاً نسلی هستیم که بار عمدهای از هزینه توسعه اقتصادی چین را به دوش میکشیم بدون آنکه سودی متناسب از آن ببریم. اقتصادهای نوظهور در حال حاضر آنقدر ثروتمند و پیشرفته هستند که با افزایش قیمت کالاهایی که تولید میکنند، باعث افزایش دستمزد نیروی کار متوسط آمریکایی خصوصاً در بخش تولیدات کارخانهای شوند. اما آنها همچنان قیمت تولیدات خود را برای مصرفکنندگان اقتصادهای توسعهیافته پایین نگه میدارند و در عین حال نوآوری چندانی برای تولید محصولات جدید و متنوع ندارند. در حالی که تولیدات آمریکایی که به بازار فرانسه و انگلستان فرستاده میشود، معمولاً جدید و خلاقانه هستند. این وضعیت احتمالاً در چند دهه آینده خاتمه خواهد یافت و کشورهایی مانند چین و هند و سایر اقتصادهای نوظهور، محصولاتی جدید و خلاقانه به بازار عرضه خواهند کرد. این اتفاق میتواند نتایج مهمی دربر داشته باشد. تا زمانی که اقتصادهای نوظهور، به طور نسبی، فقیر هستند محصولات جدید ارائهشده توسط آنها میتواند برای بخش
کمدرآمد آمریکایی سودآور باشد. به عنوان مثال هند در حال حاضر پیشرو ایجاد تکنیکهای عمل قلب و سایر خدمات پزشکی باکیفیت است. این روشها در صورت ایجاد میتواند در ایالاتمتحده نیز استفاده شود. تصور کنید چین در آینده بتواند خودروهایی ارزان و امن یا درمانی برای سرطان فراهم کند. در این حالت آمریکاییها هم میتوانند بدون آنکه کار خاصی برای ایجاد این امکانات کرده باشند از مزایای آن استفاده کنند.
صریح بگوییم تمام این حرفها گمانهزنی است و نباید به عنوان استدلال برای اجتناب از ارتقا دادن اقتصاد ما در شرایط کنونی به کار رود. علاوه بر این ممکن است رویدادهای دیگری رخ دهد که مسیرهایی کمتر قطعی به بازار برگردانده شود. اما این احتمالات مشکل نابرابری را بازسازی میکند. در یک مدل عمومی که توسط توماس پیکتی اقتصاددان فرانسوی ارائه شده است، نابرابری به طور بنیانی در مورد سرمایه در برابر کار است. در این دیدگاه، سرمایه نقشی رو به فزونی پیدا میکند چرا که نرخ بازگشت پسانداز و سرمایه به نسبت بالاست. آنطور که توماس پیکتی میگوید پاسخ طبیعی به عکس کردن این روند، حمله مستقیم به نرخ بازگشت سرمایه است؛ وضع قانونی مانند اخذ مالیات بر ثروت در سراسر جهان. در سناریویی که چارچوب آن اینجا مشخص شد باید بگوییم نابرابری فزاینده تا حدود زیادی مشروط به تکنولوژیهای خاص و وضعیت جهان در زمان حاضر است. حرکت بهسوی نابرابری بیشتر اغلب منجر به ایجاد نیروهای خنثیکننده میشود. حتی اگر مدت زمان زیادی طول بکشد تا آن نیروها به باروری و بلوغ برسند. از این دید، بهتر است بهجای آنکه به دنبال ضربه زدن به سرمایه باشیم، توجه خودمان را معطوف
به احتمالات و امکانهای ایجاد نوآوری، تغییر و پویایی در آینده بکنیم. حتی اگر نابرابری درآمدی در کوتاهمدت تداوم داشته باشد، که من معتقدم همینطور خواهد بود، آیندهای دور اما باورپذیر وجود دارد که در آن همه ما وضعیت بهتر و برابرتری داریم. تاریخ تکنولوژی به ما این نوید را میدهد که فرصتهای جدید برای زندگی بهتر با دستمزد بالاتر در حال خلق شدن است، فقط سرعت آن به میزانی که ما دوست داریم، نیست.
دیدگاه تان را بنویسید