وزیر امور خارجه آمریکا در داووس ۲۰۱۶ چه گفت؟
جهان به سمت بهترشدن
نشست سالانه مجمع اقتصاد جهانی، در تاریخ ۲۰ ژانویه ۲۰۱۶ شروع به کار کرد. همانند هر سال، فعالان سیاسی و اقتصادی و نخبگان فرهنگی و اجتماعی در کنار هم پیرامون مسائل جاری جهان به گفتوگو پرداخته و دستور کار آینده خود را با یکدیگر هماهنگ کردند. داووس امسال با شعار رسمی «رامسازی انقلاب چهارم صنعتی» در حالی شروع به کار کرد که دغدغههای اصلی این نشست، اتوماسیون، مهاجرت، تروریسم، سقوط شاخصهای اقتصادی و تغییرات آب و هوایی بود. در حالی که اکثر صحبتها در داووس تیره و تار بود، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در سخنرانی خود اظهارات امیدوارکنندهای داشت. وی با دفاع از تشکیل ائتلاف گسترده علیه داعش و موفقیتآمیز بودن آن، خواستار همکاری بینالمللی برای مبارزه علیه افراطگرایی و تروریسم شد. کری فساد را به عنوان یک خطر اجتماعی و از بین برنده فرصتها دانست که جرائم سازمانیافته را افزایش داده و راه را برای افراطگرایی هموار میکند.
چهل و ششمین نشست سالانه مجمع اقتصاد جهانی، در تاریخ 20 ژانویه 2016 شروع به کار کرد. همانند هر سال، فعالان سیاسی و اقتصادی و نخبگان فرهنگی و اجتماعی در کنار هم پیرامون مسائل جاری جهان به گفتوگو پرداخته و دستور کار آینده خود را با یکدیگر هماهنگ کردند. داووس امسال با شعار رسمی «رامسازی انقلاب چهارم صنعتی» در حالی شروع به کار کرد که دغدغههای اصلی این نشست، اتوماسیون، مهاجرت، تروریسم، سقوط شاخصهای اقتصادی و تغییرات آب و هوایی بود. در حالی که اکثر صحبتها در داووس تیره و تار بود، جان کری وزیر امور خارجه آمریکا در سخنرانی خود اظهارات امیدوارکنندهای داشت. وی با دفاع از تشکیل ائتلاف گسترده علیه داعش و موفقیتآمیز بودن آن، خواستار همکاری بینالمللی برای مبارزه علیه افراطگرایی و تروریسم شد. کری فساد را به عنوان یک خطر اجتماعی و از بین برنده فرصتها دانست که جرائم سازمانیافته را افزایش داده و راه را برای افراطگرایی هموار میکند. وزیر امور خارجه ایالات متحده از همه جوامع بشری خواست فساد را محکوم کرده و با برداشتن موانع پیش روی نوآوری، فرصتها را در اختیار قشر جوان قرار دهند. در ادامه مشروح سخنرانی
«جان کری» در نشست سالانه مجمع جهانی اقتصاد آمده است.
اول از همه باید به دلیل معرفی بسیار گرم از کلاوس تشکر کنم. من از رهبری فوقالعاده شما در برگزاری مجمع جهانی اقتصاد طی سالهای اخیر تشکر ویژهای دارم. همانطور که شما اعلام کردید، من افتخار داشتم که اینجا حضور داشته باشم. این سختترین سفر برای همه ما بوده است. من به دنبال کوهستان و برف تازه بودم و در اینجا همه اینها را مشاهده کردم. در اینجا متوجه شدم که تا حدی محروم هستم.
یک لحظه پیش، من در اتاقی لوکس در خارج از این سالن حضور داشتم و در آنجا با مشاوران نشست داووس ملاقات کردم. همچنین از ملاقات با علمای مذهبی بسیار خشنود هستم. ما برای دقایقی مکالمه خوبی داشتیم، چیزی که من به شدت پیگیر آن بودم. من فکر میکنم مطمئناً مذاکرات بیشتر و بیشتری نیاز خواهد بود. مردم بیشتری نیاز دارند که بدانند جدایی شیعه و سنی باعث سوءبهرهبرداری از اسلام میشود. بنابراین صحبت با سخنگویان هر دو مکتب اسلام واقعی برای آشتی و صلح امتیاز بسیار بزرگی محسوب میشود.
من میخواهم به شما بگویم که از بازگشت به داووس بسیار خوشحال هستم. برای مدت زمان طولانی من در اینجا حضور داشتهام. بگذارید یک داستان بسیار شخصی را برایتان بازگو کنم. پدر من در امور خارجه بود و مدت کوتاهی پس از جنگ در برلین به استخدام درآمد. او مشاور عالی کمیساریای عالی آلمان بود و من در آن زمان به مدرسه میرفتم. آن زمان 11 سال داشتم و او مرا با خود به اینجا میکشید، من هیچوقت اسکی نرفته بودم و او مرا در روز اول به پیست اسکی پارسن میبرد و من کل کوهستان را دندهعقب رفتم و این یک خاطره لعنتی مهیج بود.
دوستان، امروز که به اینجا آمدیم همه ما با مسائل مختلفی در ذهنمان درگیر هستیم. از همه شما میخواهم که به ماندگارترین تصاویری که از سال گذشته در ذهنتان ثبت شده فکر کنید. به بدن پسر کوچکی که در شنهای ساحل افتاده بود، چهرههای نقابدار و چاقو به دست که در جلوی آنها زندانیانی با روپوش نارنجی نشستهاند، محلههای شهری که در اثر جنگ به تلی از خاک و خاکستر تبدیل شدهاند، خلبان اردنی که زندهزنده در یک قفس سوزانده شد. من فکر نمیکنم هیچ زمانی در طول زندگی خود (که در سایه جنگ جهانی دوم بزرگ شدم) چنین قساوتی را دیده باشم. شبکههای خبری داستان تلخ جنایت وحشیانه تروریستی را بازگو کردند، مردم دنیا در خشونتهای فرقهای شکنجه شدهاند، رسانههای اجتماعی با فوران نفرت خدشهدار شدهاند و میلیونها آواره برای رسیدن به آزادی و زندگی بهتر خطر همه چیز را به جان میخرند.
در حال حاضر، ما در بخشهایی از جهان همهروزه با ترس و تعارض درگیر هستیم، افرادی که خود را منفجر میکنند، مردمی که به زندگی امروز اهمیتی نمیدهند ولی در مورد چیزی که در آینده به آنها گفته شده است اهمیت میدهند، افرادی که مردم بیگناه را به سادگی از بین میبرند. بسیار متاثرکننده است.
بنابراین قابل درک است که زندگی کردن با چنین تصویری در ذهن، ما را مجبور به پذیرش استانداردهای جدید میکند؛ استانداردهای جدیدی که از آن چیزی که ما میخواهیم یا انتظار آن را داریم بسیار کمتر است. و اگر چنین چیزی درست است، تمام تلاشهای خیرخواهانه هر وزیر امور خارجه یا رئیسجمهور یا نخستوزیری هیچ خواهد بود. ما تنها در حال وقتگذرانی برای چینش مجدد صندلی در عرشه تایتانیک جهانی خود هستیم که همچنان در حال غرق شدن است.
نیمه پر لیوان
ولی من آن را باور ندارم، اینجا جایی است که ما باید خودمان را پیدا کنیم. ما نه در استانداردهای جدید زندگی میکنیم و نه میخواهیم استانداردهای جدید داشته باشیم. ما زندانیان آینده از پیش تعیینشده نیستیم. برای من، سرخوردگی نشانه ضعف نیست. در واقع، من معتقدم تعهد ما در مورد رسیدگی به چالشهایی که با آن مواجه هستیم در واقع اطمینانبخشترین قدرت ماست. مردم به داووس نیامدهاند تا وضعیت کنونی را جشن بگیرند، هیچ کدام از شما به این خاطر اینجا نیستید. شما به اینجا آمدهاید تا دنیا را به جهانی بهتر تغییر داده و آینده را تعریف کنید.
در حال حاضر بدیهی است، که ما با چالشهای واقعی و فوری مواجه هستیم. در واقع همینطور هم هست. چه زمانی بوده که نسل بشر مورد آزمایش قرار نگرفته است؟ این زمان به طور ویژهای با قبیلهگرایی، ناسیونالیسم تهاجمی و حتی افکار قرونوسطایی تعریف شده است که ما را به یاد گذشتههای خونین و دور میاندازد. و ما غم و اندوه آوارگان و بیخانمانهای بینالمللی را احساس میکنیم. من معتقدم داووس چنین بستری را فراهم کرده است. فرصتی برای اینکه شما انگشتان خود را روی نبض جهان بگذارید، و این نبض به من میگوید که تمام افرادی که اینجا هستند احساس میکنند باید کاری کرد و این وظیفه مشترک همه ماست.
ولی من باور ندارم که راه پیشروی ما به وسیله منفیبینها، که تنها چالش و آشفتگی را دیده است، معین شده است. صراحتاً بگویم، آنها تغییرات مثبت اتفاق افتاده در دنیا را نادیده گرفتهاند. من آگاه هستم که رسانه به صورت خودکار، به دلیل ماهیت رقابتی و طبیعت شبانهروزی رسانه، مخاطبان خود را پیدا میکند. داستانهای خوب مانند داستانهای بد فروش نمیروند.
اما واقعیت این است که تغییرات برای بهتر شدن جهان اتفاق میافتد و حرکت آن هم با سرعتی بیش از قبل در حال رخ دادن است. طی سالهای 1990 تا 2015، نرخ مرگ و میر کودکان به بیش از نصف کاهش یافت. امید به زندگی و تعداد پسران و دخترانی که در کشورهای در حال توسعه به مدرسه میروند به طرز چشمگیری افزایش یافته است. در سال 2001، کمتر از یک میلیون نفر از کودکان افغانستان به مدرسه میروند که همه آنها پسر بودند، امروز، در حدود هشت میلیون کودک به مدرسه میروند و تقریباً 40 تا 45 درصد آن دختر هستند. تغییر! بیش از 5 /2 میلیارد نفر در سال گذشته به آب پاکیزه دسترسی داشتند و تعداد افرادی که در فقر مطلق زندگی میکنند بیش از یکدوم کاهش یافته است.
برنامه هستهای ایران
اتفاقات موفقیتآمیزی چون این، در واقع اوج یک قله است. آن را بسنجید! در مورد برنامه هستهای ایران هم باید عرض کنم وقتی من به مناطق مختلف سفر میکردم بسیاری از راهبران دنیا به من میگفتند که شما باید ایران را بمباران کنید، این راهحلی است که شما میتوانید مشکل را حل کنید. در حال حاضر به دلیل برنامه جامع اقدام مشترک، مسیر ایران برای ساخت بمب اتمی مسدود شده و به این صورت یک منبع اضافی خطر در خاورمیانه حذف شده است.
دو سال پیش، زمانی که مذاکرات رسمی آغاز شد، فعالیتهای هستهای ایران از چند صد دستگاه در سال 2000 به بیش از 19 هزار دستگاه افزایش یافته بود. ایران آماده بهکارگیری راکتور آبسنگین بود تا بتواند پلوتونیوم درجه تسلیحاتی در یکی دو سال آینده تولید کند. و ایران دارای ذخایر در حال رشد و بزرگ اورانیوم غنیشده بود. کارشناسان به ما گفتند که ایران خواهد توانست، اگر تصمیم آن را داشته باشد، تمامی مواد شکافتپذیر برای ساخت یک سلاح هستهای را در کمتر از دو ماه فراهم آورد.
این موضوع را با شرایط کنونی مقایسه کنید. تحت برجام، هر یک از مسیرهای ایران برای رسیدن به بمب بسته شده است، مسیر اورانیوم، مسیر پلوتونیوم، مسیرهای مخفی همگی مسدود شدهاند. با توجه به کاهش چشمگیر ذخایر اورانیوم (حدود 98درصدی) و کاهش ظرفیت غنیسازی، ایران موافقت کرد که حداقل برای یک دهه بر سر این موضوع به توافق برسد. همچنین 130 بازرس انرژی اتمی شبانهروز از تاسیسات هستهای ایران بازدید کردند تا در راستیآزمایی شرکت کنند.
در حال حاضر قبل از آغاز مذاکرات، آژانس انرژی اتمی قادر به پاسخگویی به سوالات نبود. این دلیلی بود که ما تحریمها را اعمال کردیم. به همین دلیل ما به رویارویی پرداختیم. امروز، به دلیل نظارت بیسابقه و تایید موارد موردنیاز به عنوان بخشی از برجام، دنیا نسبت به آن چیزی که در ایران اتفاق میافتد اعتماد دارد.
ایران برای شکستن مخفیانه توافق، نیاز دارد تا تکنسینهایش کاری بیش از پنهان کردن تسهیلات فرآیندی خود در اعماق زمین انجام دهد. آنها مجبور هستند تا یک زنجیره کامل تامین هستهای را از ابتدا تا انتها انجام دهند. و متخصصان ما بر این عقیدهاند که بدون ردیابی، آنها قادر به انجام این کار نخواهند بود. برخی از محدودیتهای اعمالشده در برنامه برای 10 سال، برخی به مدت 15 سال، برخی برای 20 سال و برخی برای 25 سال خواهد بود. گردش اورانیوم از معدن به آسیاب و سپس به کیک زرد و بعد به سانتریفیوژ و سپس زبالههای اورانیومی و در واقع کل چرخه به مدت 25 سال نظارت خواهد شد. ولی مهمتر از همه، تمامی نظارت گسترده و مفاد بازبینی در آژانس بینالمللی انرژی اتمی وجود دارد چراکه اشتباهی که در قبال کره شمالی انجام شد در حال حاضر روی طول عمر برنامه هستهای ایران تاثیرگذار بوده است. و ایران قبول کرده که هیچگاه به دنبال سلاح هستهای نخواهد بود و این موضوع در قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل مدون شده است.
دوستان من، منطقه امنتر شده است. دنیا امنتر شده است.
بحرانهای جهانی
ماه دسامبر گذشته، نمایندگان بیش از 190 کشور در پاریس گرد هم آمدند تا تعهدات خود را برای ساختن آیندهای با سطح کربن کمتر اظهار کنند. آیندهای که در آن انتشار گازهای گلخانهای کمتر بوده و از بدترین عواقب تغییرات اقلیمی جلوگیری کند. ما بیش از 20 سال روی این موضوع کار کردیم. من در کنفرانس سال 1992 ریو حضور داشتم، به عنوان بخشی از نمایندگان به همراه ال گور و تیم ورث و گروهی از مردم که بسیاری از شما آنها را میشناسید. ولی این یک حرکت خودجوش و داوطلبانه بود. بعد از تلاشهای کیوتو و تلاشهای دیگر نهایتاً به یک رویداد چندجانبه منحصربهفرد رسیدیم.
سه سال پیش، زمانی که من به عنوان وزیر امور خارجه آمریکا انتخاب شدم، ما با تجربه شکست کپنهاگ از یک سو و مشکل چین از سوی دیگر زندگی میکردیم. پرزیدنت اوباما از من خواست تا به پکن بروم و یک همکاری جدید را در زمینه تغییرات اقلیمی (اگر امکانپذیر بود) با چین ایجاد کنم. همه در شک و تردید بودند. ولی ما یک رابطه قوی ایجاد کردیم و در نهایت، دو رئیسجمهور (اوباما و شی) یک سال قبل از اجلاس پاریس در پکن قامت راست کرده و با یک اعلامیه تاریخی موجب تغییر در دینامیک کلی مذاکرات پاریس شدند.
در ماه آگوست، من به منظور بالا بردن پرچم آمریکا در سفارت خود در کوبا برای اولین بار در 54 سال اخیر افتخار سفر به هاوانا را پیدا کردم. پرزیدنت اوباما تصمیم جسورانهای برای بهبود و عادیسازی روابط دیپلماتیک با کوبا گرفت که به نفع منافع هر دو کشور بوده است ولی این موضوع نشاندهنده تمایل ما در تلاش برای کمک به شهروندان این کشور به منظور زندگی در یک جامعه مرفهتر و بازتر بوده است. ما مصمم بودیم تا بعد از دههها سیاستی که به کار ما نمیآمد از این نقطه بحرانی عبور کنیم. همه شما از یک ضربالمثل قدیمی آگاه هستید، اولین راه برای حل مشکل کندن چاه عمیق و عمیقتر، متوقف کردن حفاری است. با این حال میدانیم که ما یک راه طولانی در پیش داریم ولی ما در حال حاضر شاهد پیشرفت هستیم.
سال گذشته، سفر شهروندان آمریکا به کوبا بیش از 50 درصد نسبت به سال گذشته افزایش یافت. ما همچنین شاهد تقویت بخش خصوصی در حال رشد کوبا بودیم که در حال حاضر هزاران کارگر کوبایی در آن مشغول به کار هستند. دولت کوبا اولین توافقنامه رومینگ تلفن همراه را با یک شرکت آمریکایی امضا کرد که به شهروندان کوبایی کمک خواهد کرد تا به اطلاعات دسترسی داشته و با دنیا در ارتباط باشند. و همه حضار اینجا میدانند که این موضوع به تغییر تفکر و رفتار کمک میکند.
در ماه اکتبر، بعد از هفت سال مذاکره، آمریکا به 11 کشور دیگر عضو همکاری ترنس-پاسیفیک پیوست. یک توافقنامه تجاری که استانداردهای زیستمحیطی و نیروی کار را تا 40 درصد از اقتصاد جهانی افزایش میدهد و در حال حاضر، دیگر کشورهای حاشیه اقیانوس آرام میخواهند عضوی از این همکاری باشد. آنها میخواهند بخشی از این استانداردهای بالای سازگار با محیطزیست و شرکتهای کسب و کار باشند.
سال گذشته در چنین زمانی، کارشناسان پیشبینی کرده بودند که ویروس ابولا جان میلیونها نفر را قبل از کریسمس سال گذشته خواهد گرفت. مجدداً، رئیسجمهور اوباما برای اتحاد مردم در سازمان ملل تلاش کرد. او یک تصمیم پرریسک و بدون دانستن تمامی عواقب آن گرفت (البته بر اساس مشاوره متخصصان بهداشت) و این تصمیم نیز اجرا شد. ما چندین هزار سرباز آمریکایی را به آنجا فرستادیم تا ظرفیتی ایجاد کنند که قادر به پاسخگویی به این بحران باشند و به کمک همکاری کشورهای دیگر در دنیا، به خصوص فرانسه و بریتانیا و چین و ژاپن و سایر کشورها یک ائتلاف گسترده برای آموزش عمومی به مردم، ایزوله کردن مبتلا شدگان و جلوگیری از گسترش ویروس تشکیل دادیم تا تفاوت میان مرگ و زندگی را برای صدها هزار مردم بازگو کنیم.
در واکنش به بحران کلی پناهندگان، رئیسجمهور اوباما پاییز امسال میزبان نشست سازمان ملل متحد خواهد بود و این نشست نقطه اوج تلاشهای دقیق و پایدار برای اوجگیری جامعه جهانی در جبهههای مختلف به منظور افزایش 30 درصدی بودجههای انساندوستانه، رشد تعداد اهداکنندگان انساندوستانه و تلاش برای حداقل دو برابر شدن اسکان پناهندگان از طریق کانالهای امن و قانونی خواهد بود. همچنین افزایش تعداد کشورهای پذیرنده پناهندگان به دستکم 10 کشور و فرستادن یک میلیون کودک به مدارس و پذیرفتن یک میلیون نفر برای کار قانونی از دیگر اهداف این نشست خواهد بود.
هماکنون، بخش خصوصی، جامعه مدنی و سازمانهای مذهبی نیز برای کمک به یکپارچهسازی پناهندگان درون جوامع اجتماعی و آکادمیک و همچنین دسترسی به اشتغال اعلام آمادگی کردهاند و من میدانم که ما میتوانیم این کار را بدون در معرض خطر قرار دادن امنیت کشورهایمان انجام دهیم.
دوستان من، در سراسر جهان شما هر روز خبری در این مورد نمیشنوید، شما هر روز در این مورد نمیخوانید. ولی هر روز، دیپلماتهای ما در کنار سازمانهای منطقهای به شدت در تلاش برای ایجاد صلح در سرزمینهای دچار مشکل هستند. ما با کشورهای دیگر برای کمک به دولت لیبی مشغول هستیم. قبل از کریسمس، ما یک نشست در سطح وزرا در رم برگزار کردیم. مقامات لیبیایی نیز در آن حضور داشتند. آنها با تشکیل یک دولت جدید موافقت کردند و هماکنون ما در کنار هم برای یافتن راهی برای برپاماندن آن در تریپولی هستیم.
ما در حال تلاش برای پایان دادن به جنگ در کلمبیا هستیم. من یک فرستاده ویژه را در این مورد منصوب کردم و دو هفته دیگر به مناسبت 15سالگی روابط آمریکا و کلمبیا، ما از رئیسجمهور سانتوز در واشنگتن استقبال خواهیم کرد. ما در تلاش برای کمک به خاتمه نبرد با فارک به عنوان یکی از طولانیترین غائلههای این سیاره خاکی هستیم.
ما در حال تلاش برای ذوب شدن یخ روابط میان هند و پاکستان هستیم. بحث و تبادل نظر میان نخستوزیر شریف و نخستوزیر مودی اتفاقی نبود. در اوایل هفته در داووس، بایدن معاون رئیسجمهور و من با رئیسجمهور اوکراین پوروشنکو برای کمک به اطمینان از اجرای کامل توافقنامه مینسک دیدار کردیم و من معتقدم که با تلاش و حسن نیت از سوی دو طرف مشکل حل خواهد شد.
حتی در سرزمینهای در حال صلح، آشتی همچنان یک امر ضروری است و ما در حال کار روی آن هستیم. این مهمترین دلیلی است که ما در حال حمایت از بهترین شانس در یک دهه اخیر برای رسیدن به توافق در قبرس هستیم. من اخیراً آنجا بودم و با رهبران دو جناح ملاقاتی را ترتیب دادم و شام را با هر دوی آنها بودم. همچنین ما از یک راهحل نهایی بین ژاپن و کرهجنوبی برای پایان دادن به حساسیتهای به جا مانده از جنگ جهانی دوم به شدت استقبال میکنیم.
بنابراین خانمها و آقایان، جهان در حال مشاهده یک گره کور جهانی نیست. ما در کابوسی گرفتار نشدهایم که نتوان از آن بلند شد. حقایق و درسها کاملاً واضحاند: اگر ما پافشاری کنیم، اگر جدی باقی بمانیم، اگر به حل مشکلات ایمان داشته باشیم و مشکلی خلق نکنیم، آنگاه میتوانیم پیشرفت ایجاد کنیم. و موضوع بسیار جذاب و مهم این است که در این لحظه ما یک فرصت فوقالعاده برای خیره کردن نگاه جهانیان به خود خواهیم داشت، اگر انتخاب درستی داشته باشیم.
افراطگرایی و فساد
همانند پیشینیان برجسته خود که بر افسردگی، فاشیسم و جنگهای جهانی فائق آمدند ما نیز میتوانیم این داستان را به داستانی تبدیل کنیم که خودمان میخواهیم. و موفقیت نیاز به راستگویی و بیان حقیقت، اراده قوی و تلاش برای حل سه چالش مرتبط به هم دارد. نه بر حسب اولویت اما نخست، تقاضا برای یک حاکمیت خوب، دوم نیاز حیاتی برای فراهم آوردن محیطی برای جوانان سراسر دنیا به منظور رشد با سرعت فوقالعاده و مهیا کردن فرصتهای اقتصادی و اجتماعی برای کسانی که سزاوار آنها هستند و سوم، پیروز شدن در مبارزه علیه استثمارگران بزرگ و دروغگویان و جنایتکارانی که به معنای واقعی کلمه دین را دزدیدهاند، در واقع پیروزی در نبرد برابر خشونتگرایان افراطی.
ما باید اذعان کنیم که آفت خشونت افراطگرایانه، طمع، شهوت قدرت، اغلب در دولتهایی پیدا میشود که دولتها شکننده بوده و رهبران آن بیکفایت و متقلب هستند. و این دلیلی است که چرا کیفیت حاکمیت دیگر یک نگرانی داخلی نیست. در اوکراین، تحت رهبری رژیم قبلی، رشوه رسمی و طمع و حرص باعث یک بحران بینالمللی شد. در سوریه، بشار اسد تمایلی برای پاسخ به نگرانیهای افراد جوانی که برای دستیابی به فرصتها، مشاغل و تحصیل به خیابانها آمدند نشان نداد. و وقتی خانوادهها نگران حال آنها شدند برای حمایت از فرزندانشان به بیرون آمدند و در جواب با تفنگ و گلوله مواجه شدند. در لیبی و یمن، فقدان یک حاکمیت موثر موجب درگیریهای منطقهای شد. در بروندی، بیاحترامی به قانون اساسی منجر به وقوع خشونت شد. در بسیاری از کشورهای دیگر، تنها یک فساد ساده جنبشهای مخالف قدرتمندی را ایجاد میکند که اقتصاد داخلی راهی برای مقابله با آنها پیدا نمیکند.
در حال حاضر بدیهی است که فساد یک مشکل جدید نیست. هر ملتی در طول تاریخ توسعه خود دستکم یک بار با آن مواجه شده است. پدران بنیانگذار آمریکا از تهدید فساد به خوبی آگاه بودند، اما امروز، فساد با سرعت هشداردهندهای رشد کرده و تهدیدی برای رشد جهانی، ثبات جهانی و در واقع آینده جهان به شمار میآید.
و زمانی که نخستوزیر عبادی و من در مورد اصلاحات در عراق صحبت کردیم، وی اظهار داشت زمانی که بر راس امور قرار گرفت، دریافت که دولت با حقوق و دستمزد 50 هزار سربازی درگیر بود که حتی وجود نداشتند. این موضوع بدان معنا بود که مقامات دولتی متقلب بهجای ایجاد نیروی امنیتی و فراگیر مورد نیاز عراق، 380 میلیون دلار پول به جیب زده بودند.
هنگامی که بوهاری، رئیسجمهور نیجریه در بهار گذشته زمام دولت را در دست گرفت، او ارتشی در اختیار داشت که با کمبود دستمزد، سوءتغذیه و ناتوانی در حفاظت از مردم نیجریه در مقابل بوکوحرام مواجه بودند. و یکی از دلایلش این بود که بودجه ارتش راهی به جز جیب ژنرالها پیدا نمیکند. در همین هفته، ما گزارشهایی را مشاهده کردیم که بیش از 50 نفر در نیجریه، شامل مقامات دولت سابق، 9 میلیارد دلار از خزانه به سرقت بردند.
هنوز هم در ایالات متحده، ما به پیگرد قانونی فساد ادامه میدهیم و با یک سیستم مالی زندگی میکنیم که در آن پول حرف اول را میزند، سیستمی که هیچ کشوری در دنیا نباید آرزوی داشتن آن را بکند. من سابقاً دادستان بودم و میدانم که نگه داشتن مردم در جایگاههای مسوولیتپذیری عمومی کار بسیار سختی است. ولی همچنین واقف هستم که این موضوع چقدر اهمیت دارد.
واقعیت این است که در واقع هیچ چیز فسادانگیزتر و مخربتر از این باور برای شهروندان نیست که نظام در برابر آنها قرار گرفته است و کلاهبرداران آینده مردم را دزدیدهاند و سودهای نامشروع خود را در موسسات مالی ظاهراً مشروع در سراسر جهان واریز کردهاند.
فساد یک خطر اجتماعی است، چرا که جرائم سازمانیافته را تغذیه میکند، فساد دولت ملی را از بین میبرد، فساد فرصتها را بهخصوص برای زنان و دختران به مخاطره میاندازد، تخریب محیط زیست را تسهیل میبخشد، به قاچاق انسان کمک میکند و کل جامعه را تضعیف میکند. فساد آینده را نابود میکند.
فساد مردم را رادیکال میکند چرا که فساد ایمان به مشروعیت را از بین میبرد. فساد باعث از بین رفتن خلأها و ورود غارتگران به داخل آن میشود. و هیچکس نمیداند این غارتگران و کسانی که از فساد به عنوان یک ابزار استفاده میکنند بهتر از گروههای افراطی خشن باشند.
فساد از بینبرنده فرصت است چرا که مانع از سرمایهگذاری صادقانه و پاسخگویانه میشود. فساد راهاندازی کسبوکارها را گرانتر میکند، هزینههای خدمات عمومی را برای مالیاتدهندگان داخلی بالا برده و کل بودجه کشور را در اختیار قشر خاصی قرار میدهد.
و به همین دلیل ضروری است که جوامع کسبوکار جهانی شروع به تقاضای استاندارد متفاوتی از رفتار کند تا ما به مبارزه عمیقتر با فساد پرداخته و آن را به عنوان اولویت درجه اول امنیت ملی قرار دهیم. این دلیلی است که چرا ما در حال حاضر به بیش از 25 کشور برای ساخت سایتهای ثبتنام کسبوکار آنلاین که به کاهش فرصتهای اختلاس کمک میکند، کمکهای فنی ارائه میکنیم. این دلیلی است که چرا ما برنامههای اجرای قانون خود را گسترش دادیم، برنامههایی که قضات را برای به اشتراکگذاری بهترین جریان کار در دادگاهها به خارج از کشور فرستادیم. و به همین دلیل وزارت دادگستری ایالات متحده توانست 143 میلیون دلار از سال 2004 برگرداند و در حال حاضر بیش از میلیاردها دلار از داراییهای ربودهشده را تحت پیگرد قرار داده است.
هزینههای فساد اقتصاد جهانی (تولید ناخالص داخلی جهانی) بیش از هزار میلیارد دلار در سال بوده و هزینه اقتصادی جهانی بر پایه بینالمللی در حدود 6 /2 هزار میلیارد دلار خواهد بود. تصور کنید این تفاوت، میتواند متعلق به تمامی کودکان زیر 30 سالی باشد (60 درصد در برخی از کشورها) که حسرت مشاغل، فرصتها، برق و تحصیل را میخورند. این فساد، تکتک اولویتهای امنیتی، دیپلماتیک و اجتماعی دولت آمریکا و دیگر دولتهایی را که به کشورهای دنیا کمک میکنند پیچیده میکند. و این فساد به خودی خود ایجاد تنش و بیثباتی کرده و یک بستر مساعد برای غارتگران فراهم میآورد. من از تلاش همهجانبه دولت آمریکا برای مبارزه با قاچاق انسان خبر دارم. در سال 2016 بیش از 20 میلیون نفر (یا به گفته بعضیها 27 میلیون نفر) قربانی بردهداری نوین صنعت غیرقانونی 150 میلیارد دلاری قاچاق انسان بودهاند.
نیویورکتایمز به تازگی در صفحه اول خود یک داستان تاثیرگذار از پسری کامبوجی منتشر کرد که اغوا میشود که کشور خود را به مقصد تایلند ترک کند با این باور که او بخشی از یک شرکت ساخت و ساز است. او دو سال با یک زنجیر در گردن خود به عنوان یک برده برای ماهیگیری غیرقانونی مشغول به کار بوده است. این ارقام وجدان هر فردی را به درد میآورد چرا که پول مشروع است و همواره برای مسائل مختلفی استفاده میشود. همه ما با این موضوع موافق هستیم که در قرن بیستویکم هرگز، هرگز و هرگز نباید اجازه دهیم برچسب قیمت برای آزادی انسانی دیگر وجود داشته باشد.
نتیجه نهایی این است که افشا و محکوم کردن فساد، پاسخگو بودن و تغییر فرهنگ فساد مسوولیت تمامی مردم است. فرهنگ فسادی که مسیر مردمی که استانداردهایی تصویبشده از مدتها قبل را قبول داشتند تغییر میدهد - چه استانداردهای بانکداری بازل و چه استانداردهای جهانی حقوق بشر- و تخلفات را جایگزین استانداردهایی نظیر صداقت و کسب و کار منظم میکند. هیچ وقت فراموش نکنید، تاثیر فساد همه افراد را لمس میکند، کسبوکارها، بخش خصوصی، همه شهروندان. ما همه برای آن هزینه دادهایم. پس همه با هم باید به مبارزه با آن بپردازیم، نه از روی اکراه بلکه از صمیم قلب و با پذیرش استانداردهایی که فساد را یک استثنا میداند نه یک هنجار.
در حال حاضر، تاکید بر فضیلت و آزادی نیاز به تعریف رویکرد ما از چالش دوم دارد و این موضوع تقاضای جمعیت جوان رو به رشد را برای فرصتهای اقتصادی برآورده میکند.
در آفریقا، در حالی که ما امروز اینجا در داووس هستیم، 700 میلیون انسان کمتر از 30 سال وجود دارد. همه آنها به دنبال فرصت هستند، ولی آنها همچنین به دنبال عزت و احترام نیز هستند. و بسیاری از آنها در حال حاضر گوشی هوشمند در اختیار دارند و در طرف دیگر ما این افراد را در تماس با دنیا میبینیم و همه ما خیلی خوب میدانیم که افراطگرایانی در آنجا وجود دارند که کاملاً آماده هستند یا حتی ممکن است آماده هم نباشند. آنها روی تخلفات و شرارت و فساد حساب باز کردهاند، چرا که آنها به صورت سازماندهیشده به این جوانان روی آورده و آنها را اغوا کرده و به سوی بنبست میکشانند. تنها فقدان فرصت و شغل نیست که زمینه را برای افراطگرایان فراهم میکند. آنها تنها مشاهده میکنند که فساد و الیگارشی و تخریب منابع خلأها را پر میکنند چرا که روی کاغذ این مفاهیم به نظر موجب رشد اقتصادی میشوند ولی در واقع این یک راه دیگر برای ایجاد حس تحقیر و ناامیدی و سپس تصاحب برآشفتگی جوانانی است که فرصتهای واقعی را رد کردهاند و تبدیل به افراطگراهای رادیکال امروز شدهاند.
در حال حاضر ما قادر نخواهیم بود همانند قبل از عهده کارها برآییم. ما پیروز نبرد برای 700 میلیون کودک نخواهیم شد مگر اینکه آنها به مدرسه بروند. و میلیونها نفر از آنها نیاز دارند در آینده به مدرسه بروند. یک کودک 10ساله طی 10 سال 20ساله خواهد شد. آن زمان او به چه کاری مشغول است؟ کجا خواهد بود؟ اگر این کودکان بدون آموزش بزرگ شوند، اگر بدون ارزشها بزرگ شوند، اگر بدون فرصتهایی برای زندگی بهتر بزرگ شوند، چه کسی میداند که چه بر سر آنها خواهد آمد؟ و این دلیل دیگری است که چرا اهداف توسعه اجراشده توسط سازمان ملل در سال گذشته اینقدر مهم است. این اهداف همه این مسائل را در نظر گرفته است.
اتحاد
به 14 سال قبل برگردیم زمانی که اولین گزارش توسعه انسانی عرب منتشر شد. آیا به یاد دارید؟ گزارش تاکید داشت که «عدم مطابقت میان آرزوها و اجرای آن در برخی موارد منجر به بیزاری و بیحسی و نارضایتی از منشاء انسان میشود». این راه قبل از سوریه، قبل از میدان تحریر و قبل از اینکه میوهفروش تونسی برای نشان دادن حس از خودبیگانگی اقدام به خودسوزی کند نوشته شده بود.
و این راه بسیار نگرانکننده است. چرا که با کم کردن نفت از معادله، با کشورهایی مواجه خواهیم شد که به اندازه کافی چیزی را که بقیه جهان میخواهند تولید نمیکنند، آنها چیزی را که برای تشویق سرمایهگذاری لازم است انجام نمیدهند، آنها حتی در میان خود نیز معامله موثر انجام نمیدهند و آنها همواره از هوشمندانهترین سرمایه خود (سرمایه انسانی) استفاده نمیکنند.
در میان چهار فعال اقتصادی در دنیا تنها یک زن وجود دارد و 25 درصد از جوانان بیکار هستند. این یعنی میلیونها جوان به دلیل وجود رسانههای اجتماعی نهتنها ناامید شدهاند بلکه به طور کامل از نداشتههای خود در دنیایی که به آن به صورت شبانهروز متصل هستند آگاهی دارند. بنابراین چه بر سر تمام انرژی و جاهطلبی آنها میآید؟ آنها به چه کسانی گوش میدهند؟ چه طرز فکری بر وظیفهشناسی آنها حکمفرما خواهد شد؟
در حال حاضر، در نیمه پر لیوان، این مطالعات مشابه پتانسیل فوقالعاده مناطق را در مواردی نظیر کشاورزی، خدمات حرفهای، توسعه انرژیهای جایگزین و گردشگری نشان میدهد. و این پتانسیل تنها در صورتی تحقق خواهد یافت که مطالعه دیگری صورت گیرد. این پتانسیل با در نظر گرفتن عمل، محقق خواهد شد. دولتها، بخش خصوصی و جامعه جهانی باید اعمال فعالانه بیشتری برای استفاده از فرصتهای موجود انجام دهند. و این ضرورت باید در تمام نقاط دنیا اعمال شود. دولتها در هر کجای دنیا باید موانع پیش روی نوآوری را از سر راه بردارند، آنها باید آغاز یک کسب و کار را راحتتر کنند، آنها باید راه را برای سرمایهگذاریهای خارجی باز کنند و همانند یک لیزر بر تنوعبخشی و بوروکراسیهای ساده تمرکز کرده و از تراکم موسسات نظامی در شرکتهای خصوصی جلوگیری کنند و بالاتر از همه باید به زنان و دختران برای رقابت با مردها و پسرها در کلاس درس و محل کار شانسی برابر بدهند. این تنها راه برای تامین نیازهای یک ملت و رسیدن به یک جهان مدرن است.
در حال حاضر، همه میدانند که حتی با ایجاد رفاه و بهبود حکومت و مبارزه با فساد، ما نیازمند یک تعهد اساسی برای تامین امنیت مردمان خود هستیم. و این آخرین چالش پیش روی ماست. سومین چالشی که من قبلاً به آن اشاره کردم. در قرن بیست و یکم، ما هر روز فرامیگیریم که «همسایه» همه جا هست (تمامی کشورها همسایههای ما هستند) و برای هوشیاری ما در قلمرو یا زمان هیچ محدودیتی وجود ندارد.
سال گذشته در این مجمع، من پیشنهاد دادم که مبارزه با افراطگرایی خشونتآمیز به عنوان بزرگترین چالش برای نسل ما خواهد بود. هیچ اتفاقی در سال جاری نتوانسته نظر من را تغییر دهد. ولی میخواهم تاکید کنم که رویارویی با نیروهای ترور از اصلاح حکومت یا تقویت جوامع در مسیرهای دیگر جدا نیست. زیرا انجام این کار زیربنای از بین بردن فرصت برای افراطگرایی خواهد بود.
برای رویارویی با این چالش ما باید از دو خطر بزرگ اجتناب کنیم. اول اینکه ما با این خشونت به عنوان نوعی «حالت نرمال جدید» رفتار میکنیم، تنها به عنوان یک واقعیت در زندگی مدرن که ما به دنبال همزیستی با آن هستیم. و خطر دوم این است که ما بیش از حد واکنش نشان دهیم، و دشمنان خود را بسیار گسترده تعریف کنیم که این موضوع باعث میشود کارمان نتیجه عکس دهد. تلاشهای ما باید به سمت کسانی باشد که حملات تروریستی را برنامهریزی، پشتیبانی مالی و اجرا میکنند نه کمتر و نه بیشتر. چرا که ما یک واقعیت مهم و اجتنابناپذیر را تشخیص دادهایم: درگیری بین یک تمدن و تمدن دیگر نیست، چیزی که گاهی اوقات من و شما آن را در جاهای مختلف میخوانیم. درگیری بین خود تمدن و بربریت است. ماه گذشته، یک مرد مسلح از گروه الشباب اتوبوسی را در نزدیکی شره الواک کنیا متوقف کرد، و از مسافران خواست با توجه به دینشان از هم جدا شوند. در عوض، مسلمانان روسریهای خود را با مسیحیان به اشتراک گذاشتند تا هویت خود را پنهان کنند. و یک مسافر مسلمان به سادگی گفت: «ما به هم محکم چسبیدهایم. شبهنظامیان گفتند به ما شلیک میکنند ولی ما همچنان از انجام خواسته آنها
خودداری کردیم و از برادران و خواهران خود محافظت کردیم. در نهایت تروریستها از خواسته خود کوتاه آمده و از آنجا رفتند.»
در ماه ژوئن، یک گروه وابسته به داعش یکی از قدیمیترین مساجد شیعیان در کویت را مورد حمله قرار داد، در این حمله 27 نفر از نمازگزاران جان خود را از دست دادند. هدف این حمله، ایجاد نفاق میان مسلمانان شیعه و سنی بود. در عوض رهبران سنی کویت از پیروان خود خواستند در مساجد شیعیان نماز برپا کنند. 35 هزار نفر در مراسم تشییع قربانیان این حادثه حضور داشتند. دولت قول داد مسجد را بازسازی کند و رهبران کسب و کار اهل سنت نیز بازسازی مسجد را به صورت رایگان بر عهده گرفتند.
حقیقت این است که پس از عمل تروریستی، تلاشهای فراوانی برای ترویج احترام میان مذاهب و پلورالیسم وجود داشته است. در کنیا، سازمان خواهران بدون مرز در تلاش است از افراطگرایی جوانان جلوگیری کند. در آفریقای مرکزی و نیجریه، رهبران مسلمان و مسیحی در کنار هم برای کاهش تنشهای فرقهای همقسم شدهاند. در نروژ، بیش از هزاران مسلمان یک زنجیره انسانی در اطراف یک کنیسه تشکیل دادند تا تهدیدهای افراطگرایان علیه یهودیان را محکوم کنند. در لندن، یهودیان ارتدوکسی برای محافظت از همسایگان مسلمان خود در برابر جرائم ناشی از تنفر، تشکیل گشتهای خیابانی دادهاند. در کشورهای دیگر نیز شهروندان با هر پیشزمینهای در پاسخ به هر حمله مرگبار اعلام کردند که از این اعمال مرعوب نمیشوند و این مسائل باعث نخواهد شد تا ما ارزشهای خود را رها کنیم.
همین ماه گذشته، زمانی که رهبر داعش از مسلمانان سراسر جهان خواست به جریان آنها بپیوندند، مسلمانان در توئیتر پاسخ دادند: «شرمنده، ولی ما در حال تماشای جنگ ستارگان هستیم» یا اعلام کردند: «متاسفم، من برای پیوستن به یک جامعه متمدن و عملگرا سرم شلوغ است».
برخی از تروریستها میگویند بزرگترین مزیتی که دارند این است که آنها مبارزانی از خودگذشته هستند که مایل به منفجر کردن خود هستند. ولی در واقع، مزیت ما این است که از کسی نمیخواهیم خودش را منفجر کند. تروریستها مردم را از هم جدا میکنند، ما میخواهیم مردم و ملتها در کنار هم باشند و هستند. دولتهای نیجر و چاد برای مبارزه با بوکوحرام در حال کمک به نیجریه هستند. اتحادیه آفریقا با همکاری سومالی در حال مبارزه با الشباب است و ائتلاف بینالمللی علیه داعش در حال حاضر دارای 65 عضو است. و ائتلاف چیزی است که جهان تا قبل از این هرگز ندیده بود. اعضای آن در هر گوشه از جهان حضور دارند، همه آنها در تلاش برای اهداف مشخصی هستند. برخی از آنها به آموزش نیروهای مسلح عراق پرداختهاند، برخی دیگر پول داعش را مسدود کردهاند. برخی از آنها با تبلیغات تروریستها مقابله میکنند. همه در حال تلاش برای متوقف کردن به خدمت گرفتن جنگجویان خارجی توسط داعش هستند. و بسیاری از رهبران درون ائتلاف از کشورهای عرب هستند، چرا که هیچکس به اندازه آنها پیروزی در نبرد افکار عمومی را بلد نیست.
از 16 ماه پیش که ما در کنار هم جمع شدیم، نیروهای ائتلاف نزدیک به 10 هزار حمله هوایی را سازماندهی کردند. ما نشان دادیم ترکیب پشتیبانی هوایی ائتلاف و حمله زمینی همپیمانان محلی چقدر موثر خواهد بود. ما در حال از بین بردن رهبران تروریستها هستیم. ما چاههای نفت، مراکز جمعآوری پول نقد و پالایشگاههای آنها را بارها مورد حمله قرار دادیم. ما در حال نزدیک شدن به کنترل کامل مرز سوریه-ترکیه هستیم. ما بخش اعظم بزرگراههای استراتژیک بین دو سنگر داعش (موصل و رقه) را در اختیار گرفتهایم. داعش حقوق اعضای خود را 50 درصد کاهش داده است؛ حقوق بالایی که یکی از ابزارهای به خدمت گماردن جنگجویان بود. در حال حاضر دشمن تنها 30 تا 40 درصد از قلمرو قبلی خود را در اختیار دارد و در حال حاضر با اینکه تا پایان یافتن مبارزه راه زیادی باقی است ولی ما در مسیر درستی قرار گرفتهایم.
به تکریت، قلب اهل سنت عراق نگاهی بیندازید. یک سال پیش، شهر توسط داعش غارت شده بود. همه شهر را ترک کرده بودند. اراذل و اوباش همه چیز را سرقت میکردند. هر کسی را که با آنها همکاری نمیکرد میکشتند و تصاویر جنایات خود را در یوتیوب منتشر میکردند. دانشگاه محلی را مقر فرماندهی خود قرار داده بودند. ولی امروز، دانشگاه برای 16 هزار دانشجو مجدداً بازگشایی شده است، 90 درصد از جمعیت تکریت به شهر خود بازگشتهاند و داعش در هیچ جای شهر دیده نمیشود.
حال به الرمادی نگاهی بیندازید، مرکز استان الانبار. ماه می گذشته، این شهر توسط تروریستها سقوط کرد. نخست وزیر عراق فوراً قول داد آن را باز پس گیرد. و حالا، بعد از ماهها آموزش، پاکسازی مواد منفجره، دفع تکتیراندازها، و با دادن تلفات بیش از هزار نیروی عراقی، آنها قلب شهر را باز پس گرفتهاند. و نیروهای امنیتی عراق، با حمایت ما، در حال بازپسگیری تمامی استان الانبار هستند. هر روز، ما در حال یادگیری بیشتر هستیم و هر روز فشار خود را بر داعش تشدید میکنیم. در پایان، به کلمات من توجه کنید، داعش شکست خواهد خورد و پیشرفت ما در راه رسیدن به هدفی که دنبال میکنیم غیرقابلانکار است. سرعت عملیاتی ما در حال شتاب گرفتن است، حمایت متحدان بسیار گسترده شده و همپیمانان ما بر روی زمین بسیار قویتر شدهاند و تروریستها هیچوقت نخواهند فهمید چه چیزی و از کجا به آنها ضربه خواهد زد.
مسوولیت جوامع مدنی
در حال حاضر، من باید عرض کنم که در پایان، ما کاری بیشتر از پایان دادن به تهدید داعش خواهیم داشت، مذاکره برای پایان دادن جنگ در سوریه، و این دقیقاً آن چیزی است که در تلاش برای انجام آن هستیم. دستیابی به این هدف آسان نخواهد بود. هر چند ما گامهای مهم اولیه را برداشتهایم. نخست اینکه یک گروه پشتیبانی با 20 عضو تشکیل دادهایم که در آن تمامی کشورهایی که نقش مستقیم در سوریه دارند حضور دارند. عربستان سعودی، ترکیه، ایران و روسیه در این گروه هستند. همه ما در کنار هم و پشت یک میز نشستهایم. دوم اینکه، ما در مورد لیستی از اصول تاییدشده توسط شورای امنیت سازمان ملل به توافق رسیدهایم و به دنبال رسیدن به یک سوریه باثبات، مستقل، فراگیر و غیرفرقهای هستیم. و سوم، ما در حال تنظیم برنامه برای مذاکرات مستقیم میان دولت و مخالفان هستیم، که به زودی در ژنو آغاز خواهد شد، به منظور تلاش برای پیدا کردن راهحلی سیاسی برای پایان دادن به جنگ، راهحلی که همه میگویند تنها راهحل برای این مشکل خواهد بود. ما در تلاش برای یافتن یک جابهجایی سیاسی و انتخابات تحت نظارت بینالمللی هستیم. و
ما باید طبق یک جدول زمانبندی قدمها را برداریم و به انتهای راه برسیم. این یک طرح کلی است و اکنون باید اجرایی شود.
در حال حاضر بسیاری از موانع باقی ماندهاند، ولی همچنین دلایل قانعکنندهای وجود دارد که چرا این طرح به این اندازه مهم است. تمام کشورها در منطقه مخالف داعش هستند و حتی دولتهایی که با یکدیگر بر سر مسائل دیگر مخالف هستند اذعان دارند که باید یک راهحل دیپلماتیک برای پایان دادن به جنگ پیدا کرد. هیچ کس به اندازه خود سوریها
برای نوشتن فصل تازهای در تاریخ انگیزه ندارند.
طبق معمول، در حالی که ما اینجا در داووس جمع شدهایم، و همانطور که از اظهارات من مشخص است ما با چالشهای عظیمی مواجه هستیم. ولی باید به یاد داشته باشیم در مقایسه با نسل قبل ما با مزایای فوقالعادهای مواجه هستیم. کودکی که امروز به دنیا میآید به احتمال زیاد بسیار سالمتر از هر زمانی در تاریخ خواهد بود، به اندازه کافی غذا دارد و احتمال بیشتری برای واکسیناسیون در اختیار دارد. این کودک با احتمال بیشتری به مدرسه میرود و احتمالاً عمر طولانیتری خواهد داشت. افراد و شرکتها در سراسر جهان در فناوریهای جدید، بهداشت و رشد اقتصادی پیشرفت میکنند.
بر اساس اعلام بانک جهانی، نرخ فقر مطلق برای اولین بار در تاریخ به زیر 10 درصد سقوط کرده است. در مقایسه با سال 1987 که اولین مجمع جهانی اقتصاد تشکیل شد، تعداد کشورهای دموکراتیک دو برابر شده و تعداد سلاحهای هستهای به دوسوم کاهش یافته است.
همه اینها به این دلیل نیست که یک کشور یا دولت به تنهایی آن را انجام داده است. اینها زمانی اتفاق میافتند که مردم در گروههایی بر اساس اعتقاد و ایمان، سازمانهای غیردولتی، بخش خصوصی و کسبوکارها با ارزش نهادن به مهارتها و ارزش نهادن به کرامت انسانی و احترام به حقوق یکدیگر به کمک هم بیایند و وقتی که آنها به امکان پیشرفت باور داشته باشند دیگر مهم نیست که چقدر موانع پیش روی آنها باشد.
این یک فرمول پیچیده نیست، ولی به من احساس اعتماد به نفس میدهد که ما میتوانیم به چیزی که میخواهیم دست پیدا کنیم. با تشویق نوآوری، ما میتوانیم روی خلاقیت فردی مردم در دانشگاهها و آزمایشگاهها و حتی در زیرزمین و گاراژها به منظور ایجاد ایدههای جدید حساب باز کنیم. ایدههایی که ما را قادر خواهد ساخت مرزها را در زمینههای انرژی، آموزش، امنیت مواد غذایی و بهداشت به عقب برانیم. و از طریق فرآیند بحثهای آزاد نظیر چیزی که ما در اینجا انجام میدهیم، به شناسایی راههایی برای پیشرفت حکمرانی به منظور ترویج رفاه مشترک، ایجاد جوامعی با رهبران مسوولیتپذیر و شهروندانی با حق رشد تحت لوای قانون ادامه خواهیم داد.
و با اصرار بر حقوق و کرامت انسانی، ما تضمین میدهیم که داعش و گروههای تروریستی مشابه که به مردم چیزی جز نابودی و مرگ ارائه نمیدهند محکوم به شکست هستند. ما اینگونه جهان را تعریف میکنیم، نه با نابودی جهان، نه با جداسازی قبیلهها، فرقهها یا مذاهب، نه با تعارض و جنگ بلکه با فرصت. فرصت چیزی است که داعش، بوکوحرام و الشباب هرگز به مردم ارائه نمیدهند.
بنابراین، مسوولیت ما روشن است: ساختن یک آینده برای خودمان که در آن ماندگارترین تصاویر چیزی نباشد که من در شروع صحبتهایم از آنها گفتم، بلکه به جای تولید خشونت، تصاویری زیبا به ذهن بماند: دختری در مدرسه در حالی که هرگز قادر به رفتن به مدرسه نبود، محل کاری با مشاغل بالا در حالی که هیچ شغلی در گذشته در آن وجود نداشت، انگشت جوهریشده یک رایدهنده در حالی که قبلاً حق رای نداشته، یک سر در تعظیم در نماز با احساس آرامش و امنیت و یک پسربچه
کوچک با بیل پلاستیکی و در حال شنبازی در یک ساحل. این ماموریت مشترک نسل ماست، ایجاد بزرگترین واحه ممکن تاریخ که هیچ فیلم جنگی در آینده ساخته نشود، هیچ خاطره جنگی وجود نداشته باشد، هیچ خاطره نسلکشی نیاز نباشد. زمان ساخت یک زندگی با ارزش است. این وظیفهای است که همه ما در آن سهیم بوده و میتوانیم واقعاً در آن نقشی ایفا کنیم. و من امیدوارم که این ماموریت الهامبخش همه ما برای برداشتن گامهای بزرگ بیشتر به منظور تعریف آیندهای مملو از صلح و نجابت باشد.
دیدگاه تان را بنویسید