تحلیل پژوهشگر بانک مرکزی انگلستان از دلایل رفع تحریمهای ایران در اروپا
سلام گرگ بیطمع نیست
سیستم بانکی ایران حتی بدون در نظر گرفتن تحریمها استانداردهای لازم و زبان مشترک سیستم بانکداری جهانی را ندارد. بانک مرکزی ایران و دیگر بانکهای کشور تنها به سبب اعمال تحریمها نیست که به این اوضاع رسیدهاند. بلکه بهجهت عدم قابلیت ارتباط و مراوده با سیستم بانکداری بینالمللی است.
میگوید با توجه به وضعیت نامساعد اقتصادی این روزهای قاره اروپا برخی از کشورهای این قاره تصمیم گرفتهاند که روابط اقتصادی با ایران را مجدداً در دستور کار خود قرار دهند و این کشور را به عنوان یکی از مقاصد صادراتی خود انتخاب کنند. تاکید میکند که مذاکرات هستهای فرصتی را برای کشورهای اروپایی ایجاد کرد تا خارج از عرف تجاری سالهای گذشته برای رابطه با تهران برنامهریزی کنند و به نظر میرسد این کشورها برای تسریع در صادرات کالاهای نهاییشان به ایران درصدد باشند تا مذاکرات هستهای با شتاب بیشتری دنبال شود. علی حبیبنیا، پژوهشگر بانک مرکزی انگلستان و دانشجوی دکترای اقتصاد مدرسه اقتصادی لندن با بیان مباحث فوق در رابطه با بیصبری شرکتهای اروپایی برای ازسرگیری مناسبات اقتصادی با ایران اظهار میدارد: تمام محصولات صادراتی اروپا لزوماً کالاهای مورد نیاز ایران نیست. این در حالی است که ما برای قوت و قدرت صنعت و تولید خودمان نیازمند واردت تکنولوژی و ماشینآلات هستیم نه کالاهای لوکس و مصرفی. وی همچنین با انتقاد از افرادی که شرایط اخیر کشور را تنها معلول محرک تحریمها میدانند، خاطرنشان میکند: تمامی ناکامیهای
سالهای اخیر اقتصاد کشور نه به جهت اعمال تحریمها بلکه به دلیل سوء مدیریت دولتها و بروز فساد در اقتصاد ایران است؛ شیوه نادرست اجرای سیاستهای اقتصادی در کنار شیوع فساد مالی، اقتصاد ایران را پیش از اعمال تحریمها هم، تحلیل برده بود و شاید تحریمها تنها توانست اندکی آن را تسریع و تشدید کند. وی همچنین معتقد است طولانیتر شدن روند مذاکرات که این روزها از سوی برخی از مقامات کشورمان بیان میشود تنها به ضرر ایران است چرا که این روند موجب خواهد شد تا اقتصاد ما که همچنان وابسته به درآمدهای نفتی است با مشکلات عدیدهای مواجه شود و امکان دسترسی به درآمدهای نفتیمان نیز به سختی صورت پذیرد.
بر اساس حکم دادگاه بدوی اتحادیه اروپا تعدادی از اشخاص و موسسات ایرانی از محدودیتهای اعمالی این اتحادیه رهایی یافتهاند. هرچند که مقامات اروپایی و آمریکایی با ابراز ناخشنودی از حکم این دادگاه میگویند حکم دادگاه اروپایی مسیر را برای متزلزل شدن بدنه تحریمها هموار میکند و پس از این ما باید شاهد درخواستهای بیشتری از ایران برای لغو تحریمها باشیم.
قاعدتاً حکم اخیر دادگاه اروپایی در رابطه با تحریمهایی است که کشورهای عضو اتحادیه اروپا را دربر میگیرد و نه تحریمهای چندجانبه شورای امنیت سازمان ملل و آمریکا. فلسفه رفع تحریمهای اخیر را هم باید در انتفاع کشورهای اروپایی در رفع تحریم از ایران جستوجو کرد. شما میدانید که این کشورها از دیرباز مناسبات اقتصادی بسیار زیادی با ایران داشتهاند و کشور ما یکی از بازارهای هدف صادرات کالا و خدمات این کشورها به حساب میآید. با نگاهی گذرا به آمارهای سازمان تجارت جهانی مشاهده میکنیم که پیش از جدی شدن روند تحریمها حدود 20 درصد از صادرات نفت ایران و همینطور بسیاری از کالاهای غیرنفتی به مقصد اروپا بارگیری میشد و متقابلاً کشورهای اروپایی نیز کالاهایی
را که مزیت نسبی در تولید آنها داشتند روانه بازارهای ایران میکردند. در میان این کشورها نیز حجم تجارت آلمان و ایتالیا با ایران بر دیگران پیشی داشت. اما اتفاقی که پس از اعمال تحریمهای شورای امنیت و خزانهداری آمریکا افتاد این بود که اروپاییها نیز به تبعیت از دولتمردان واشنگتن تصمیم گرفتند محدودیتهای سفت و سختی را علیه اقتصاد ایران به مرحله اجرا درآورند. اعضای اتحادیه اروپا به دلیل روابط تجاری و سیاسی گستردهای که با آمریکاییها داشتند پا در جای آنها نهادند و ایران را تحریم کردند البته در این میان برخی از بانکهای معروف اروپایی و غولهای بزرگ اقتصادی این کشورها تلاش کردند با دور زدن تحریمها به روابط و مناسبات تجاری و بازرگانیشان با ایران ادامه دهند هر چند که در نهایت این بانک و شرکتها نیز به دلیل نادیده گرفتن تحریمها با جرائم بسیار سنگینی روبهرو شدند. اما با توجه به وضعیت نامساعد اقتصادی این روزهای قاره اروپا برخی از کشورها تصمیم گرفتهاند مجدداً روابط اقتصادی با ایران را در دستور کار خود قرار دهند و این کشور را به عنوان یکی از مقاصد صادرات محصولاتشان انتخاب کنند. در حقیقت مذاکرات هستهای فرصتی را
برای این کشورها ایجاد کرد تا خارج از عرف تجاری سالهای گذشته برای رابطه با تهران برنامهریزی کنند. به نظر میرسد که این کشورها برای تسریع در صادرات کالاهای نهاییشان به ایران هم درصدد باشند در مذاکرات هستهای با تهران شتاب بیشتری داشته باشند. شتابی که بیش از ایران کشورهای اروپایی را منتفع خواهد کرد اما در عین حال انگیزهای را برای توقف تحریمهای تهران ایجاد خواهد کرد.
به مناسبات محکم اروپا و آمریکا و تبعیت بیچونوچرای اعضای قاره سبز از واشنگتن اشاره کردید. آیا با وجود روند درهمتنیده تحریمهای ایران در آمریکا، اروپاییها به راحتی با توقف محدودیتهای اقتصادی تهران موافقت میکنند؟
معتقدم به دلیل شکل روابط و نوع تبادلات بانکها و شرکتهای اروپایی با آمریکا، این شرکتها و موسسات به راحتی نتوانند تحریمهای ایران را متوقف کنند. قاعدتاً این روابط و مناسبات که قدمتی بسیار طولانی دارد به جهت مراوداتی کوتاهمدت به خطر نمیافتد و اروپاییها تمایل ندارند که این شریک استراتژیک خود را از دست بدهند.
اما شما اشاره کردید که وضعیت نامساعد اقتصادی کشورهای اروپایی اعضای این اتحادیه را ناگزیر به برقراری رابطه با ایران میکند؟
بله، همینطور است. شاید بهتر باشد که به این سوال شما اینگونه پاسخ دهم که اروپاییها مایلند که بخشی از مشکلات اقتصادی خود را با ارتقای مناسبات اقتصادی با تهران حل و فصل کنند تا بتوانند برخی از کالاهای نهایی خود را در بازاری جدید به فروش برسانند اما در نهایت ممکن است به دلیل شکل روابطی که میان نهادها و موسسات مالی اروپا و آمریکا وجود دارد این اجازه را پیدا نکنند که وارد بازار ایران شوند چرا که در دکترین سیاست خارجی این کشورها رابطه بلندمدت با آمریکا از روابط مقطعی با ایران از اهمیت بیشتری برخوردار است.
آمریکاییها معتقدند تحریمهایی که طی دهه اخیر و از سال 1382 علیه اقتصاد ایران اعمال شده است سختترین شکل تحریمهاست که میتواند در رابطه با یک کشور خارجی به کار گرفته شود و نتایجی اینچنین به همراه داشته باشند. (غربیها مدعی هستند تحریمهای ایران زیرساختهای اقتصادی و زیربنایی این کشور را با مشکلات عدیدهای مواجه ساخته است.)
برای درک بهتر میزان اثرگذاری تحریمها ابتدا باید به این نکته اشاره کرد که کشورهای تحریمگذار معمولاً سعی میکنند که محدودیتهای اقتصادی کشورهای موردنظر را به گونهای اجرا کنند که خود کمترین ضرر را از آن ببینند، یعنی این تحریمها منافع آنها را به چالش نکشد و با مشکل مواجه نسازد. به طور مثال تحریمهای ایران زمانی به اجرا درآمد که تقاضای جهانی نفت نسبت به دورههای گذشته در سطح پایینتری قرار داشت و عرضه این محصول حیاتی به نوعی در کنترل آمریکاییها درآمده بود؛ در این دوره اقتصاد جهانی در دوره رکود به سر میبرد و تحریمهای ایران تاثیر زیادی بر اقتصاد جهانی باقی نمیگذاشت. نکتهای که مایل به تاکید بر آن هستم این است که متاسفانه وضعیت اقتصاد ایران پیش از اعمال تحریمها
نیز چندان مناسب نبود. این موضوع را برای این بیان کردم تا بدانید که تمامی ناکامیهای سالهای اخیر اقتصاد کشور نه به جهت اعمال تحریمها بلکه به دلیل سوءمدیریت دولتها و بروز فساد در اقتصاد ایران است. شیوه نادرست اجرای سیاستهای اقتصادی در کنار شیوع فساد مالی اقتصاد ایران را پیش از اعمال تحریمها تحلیل برده بود و شاید تحریمها تنها توانست اندکی آن را تسریع و تشدید کند و بیان این نکته نیز ضروری است که سوءمدیریتهایی که به آن اشاره کردم در دوران اعمال تحریمها نیز همچنان پابرجاست. بنابراین نباید گمان کرد که تمام ناکامیهای اقتصادی کشور تنها محدود به سالهای اخیر و پس از افزایش محدودیتهای کشورهای اروپایی و آمریکا به وجود آمده است. هرچند که ما نمیتوانیم منکر اقدامات فراوان و مستمر کشورهای غربی برای لطمه به اقتصاد ایران باشیم. تلاشی که از سال 1390 و با افزایش محدودیتهای حوزههای نفتی و بانکی کشور آغاز شد و همچنان نیز به قوت خود باقی است. با توجه به اینکه درآمد اصلی دولت ایران از صنعت نفت و فروش محصولات این حوزه است قاعدتاً با اعمال تحریمها در این حوزه بخش زیادی از درآمد نفتی ایران از دسترس دولت خارج شد.
تحریمهایی که بر بانک مرکزی و حدود 15 بانک دیگر نیز صورت گرفت ایران را از چرخه تبادلات مالی بینالمللی خارج کرد. در این شرایط ما نه میتوانیم به راحتی نفتمان را بفروشیم و نه اینکه درآمدهای حاصل از فروش نفت و محصولات آن را وارد کشور کنیم. این محدودیتها تاثیر مستقیمی بر درآمدهای کشور که قطعاً بخش اعظم آن از فروش نفت بود، باقی میگذارد و ما را به شرایط امروزمان رساند. ذکر این نکته ضروری است که اگر ما در دورههای گذشته درآمدهای نفتی خود را مدیریت و ذخیره کرده بودیم هیچگاه با مشکلات کنونی مواجه نمیشدیم و تحریمها نمیتوانست تا این اندازه بر اقتصاد و معیشت مردم اثرگذار باشد. در حال حاضر بسیاری از کشورهای جهان مانند ما درآمد اصلیشان از محل فروش نفت است اما تغییر قیمت نفت که این روزها در حال کاهش نیز است تاثیر چندانی بر اقتصادشان نداشته است. میدانید چرا؟ برای اینکه مدیران این کشورها درآمد نفتی را سرمایه ملی تلقی میکنند و با سرمایهگذاری درست این درآمدها اقتصاد کشورشان را از نوسانات ناشی از بازار نفت در امان نگه میدارند و با فساد و رانتخواری مبارزه میکنند. قطعاً تحریمها بر صنایع نفتی و بانکی ما اثرگذار
است اما اینکه چرا حجم و میزان مشکلات آن تا این اندازه نفسگیر و تاثیرگذار است تنها به جهت سوء مدیریت اقتصادی دولت است.
شما به سوءمدیریت در زمان دولتهای نهم و دهم و حتی پیش از آن اشاره کردید و اینکه اگر شیوه مدیریت اجرایی کشور در مسیری صحیح و اصولی قرار داشت ما با مشکلات عدیده فعلی مواجه نمیشدیم. حتی تشدید تحریمهای صنایع بانکی و نفتی کشور که در سال 1390 به وقوع پیوست، نمیتوانست تا این اندازه تاثیرگذار باشد. اما با این وجود شاید سوءاستفاده برخی از کشورهای دیگر نیز به روند تحلیلبرنده اقتصاد ایران کمک کرد. کشورهایی چون هند و چین که نفت ایران را دریافت میکردند اما در زمان سررسید مالی با عذر و بهانههایی چون عدم امکان ارائه ارز، ما را وادار به واردات کالا از کشورهایشان میکردند یا این پولها را در حسابهای خود نگهمیداشتند و با چرخه مالی ناشی از این حسابها سالانه میلیونها دلار کسب درآمد میکردند. حتی برخی از این کشورها در نهایت پول ما را به روپیه یا ین میپرداختند و همین تغییر روپیه و ین به دلار یا یورو ایران را متحمل هزینههای سنگینی میکرد.
در این سوال مباحثی در رابطه با سیستم بانکی کشور مطرح شده است که مایلم به برخی از آنها اشاره کنم. ابتدا اینکه باید توجه داشته باشید که سیستم بانکی ایران حتی
بدون در نظر گرفتن تحریمها استانداردهای لازم و زبان مشترک سیستم بانکداری جهانی را ندارد. یعنی بانک مرکزی ایران و دیگر بانکهای کشور تنها به سبب اعمال تحریمها نیست که به این اوضاع رسیدهاند. این بانکها توانایی و قابلیت ارتباط و مراوده با سیستم بانکداری بینالمللی را ندارند و بر همین اساس هم بود که معمولاً بانکهای ایرانی نمیتوانستند به صورت مستقیم با بانکهای اروپایی و بانکهای کشورهای دیگر تبادلات خود را انجام دهند و معمولاً مجبور بودند از بانک واسطهای در ترکیه و کشورهای دیگر کمک بگیرند و کارمزدی چندین برابر پرداخت کنند. فرصتی که تحریم برای این بانکهای واسطه ایجاد کرد این بود که توانستند با سوءاستفاده از فضای ایجادشده تبادلات بانکی ایران با بانکها و موسسات مالی موردنظر را با هزینهای به مراتب گرانتر و گزافتر از نرخهای پیشینشان انجام دهند و از این حیث سود فراوانی را نصیب خود گردانند. در مورد بخش دوم سوال شما که به انتقاد از عملکرد کشورهایی چون چین و هند در رابطه با ارائه مبالغ مالی حاصل از فروش نفت ایران پرداختید نیز باید گفت متاسفانه کشورهای واردکننده نفت، از تحریمها نهایت استفاده را بردند و به
هر شکلی که خواستند با ما رفتار کردند. باید بپذیریم که در مذاکرات کنونی ایران و گروه 1+5 نیز ما نقطه قوتی نداریم که بتوانیم خواستههایمان را در گفتوگوهای هستهای مطرح کرده و برای تحقق آنها پافشاری کنیم. البته میخواهم به این نکته نیز اشاره کنم که در صورت لغو تحریمها هم شاید ما تا مدتها با همین شرایط مواجه باشیم چرا که قطعاً مشتریان و طرفهای تجاری ایران به دلیل شرایط تحریمها به دنبال واردکنندگان جدید و بازارهای دیگری رفتهاند و شاید مدت زمان مدیدی نیاز باشد تا آنها مجدداً به بازارهای ما بازگردند. البته قطعاً در مورد ایران نیز شرایطی اینچنین حکمفرماست. یعنی با طولانیتر شدن پروسه اجرای تحریمها ما هم طرفهای تجاری جدیدی را جایگزین شرکای اقتصادی گذشته خود کردهایم که البته به دلیل تحریمها از ثبات برخوردار نیستند و در قراردادهایمان قدرت مانور چندانی نداریم و مجبوریم به شرایط آنها تن بدهیم. هر چند که همین حالا هم شاید بسیاری از کشورها به لحاظ حقوقی توانایی تبادلات با ایران را داشته باشند اما به دلیل ریسک انجام مبادله با ایران تمایلی برای انجام آن نداشته باشند. در حال حاضر کشورها به ایران به عنوان یک طرف
تجاری بلندمدت نگاه نمیکنند. چرا که مطمئن نیستند روند تحریمها در سالهای آینده به سمت کندتر شدن حرکت میکند یا مجدداً تشدید میشود. در حقیقت برایشان روشن نیست که همکاریهای جدید با ایران تا چه حد برایشان ریسک دارد و سعی میکنند با امتیازاتی که از ایران میگیرند این ریسک را پوشش دهند. این کشورها معمولاً تلاش میکنند همکاری کوتاهمدتی با تهران داشته باشند و از همین همکاریهای نیمبند به امتیازات مورد نظرشان دست مییابند.
شرایط سالهای نخست روی کار آمدن آقای احمدینژاد و سیاستهای دولت او همراه با اعمال موجی از تحریمهای یکجانبه، چندجانبه و جهانی علیه ایران بود اما شاید به واسطه سرازیر شدن دلارهای نفتی به اقتصاد کشور که بیشتر به واسطه افزایش قیمت ناگهانی طلای سیاه بود هیچکس به درستی این وضعیت را درک نکرد.
معتقدم دلارهایی که در آن سالها به دلیل افزایش قیمت نفت و میزان فروش محصولات نفتی در اختیار دولت ایران قرار گرفت اثر مثبتی بر زندگی مردم باقی نگذاشت و به نوعی صرف واردات بیشتر شد. این حجم بالای واردات اکثراً کالاهای نهایی را شامل میشد و وضعیت اسفباری را بر بخش تولید کشور حاکم کرد و روز به روز آن را ضعیفتر کرد. بر همین اساس هم بود که با تشدید تحریمها و زمانی که ما امکان تکرار این حجم از واردات را نداشتیم عملاً بخش تولید در ایران از عرضه کالاهای مورد نیاز ناتوان بود. دولت ایران با توجه به اینکه منبع اصلی درآمدش از نفت است، نه مالیاتی که مستقیم از مردم و بنگاهها دریافت کند خود را پاسخگو و مسوول در برابر معیشت مردم نمیداند و تلاشی برای جلب اعتماد مردم و شرکت دادن آنها در فعالیتهای خود نمیکند و
زیرساختهای لازم برای بهبود کسب و کار و رونق تولید در ایران مهیا نمیشود.
به تمایل بانکهای اروپایی برای لغو تحریمهای ایران اشاره کردید. بسیاری از هیاتهایی که از زمان انعقاد توافق ژنو تاکنون به ایران سفر کردهاند متفقالقول هستند که اروپا تا زمان توقف تحریمهای جهانی و دوجانبه اعضای این اتحادیه امکان همکاری تجاری و بازرگانی با ایران را ندارد.
نکاتی که در این ملاقاتها باید در نظر گرفت این است که حتی با توقف اعمال تحریمها و آزادسازی اموال بلوکهشده ایران این داراییها صرف خرید کالای نهایی از اروپا میشود. این کالاها تماماً محصولاتی است که اروپاییها از قابلیت فراوانی در تولید آنها برخوردارند و لزوماً کالاهای مورد نیاز ایران نیست. این در حالی است که ما برای قوت و قدرت صنعت و تولید خودمان نیازمند واردات تکنولوژی و ماشینآلات هستیم نه کالاهای لوکس و مصرفی.
بنابراین این تحلیل که اروپا میتواند زودتر از آمریکا اقدام به لغو تحریمهایش کند، چندان هم بیربط نیست. اینکه تحریمهای درهمتنیده آمریکا با مسائلی چون وضعیت حقوق بشر ایران، تروریسم، عدم دخالت در اوضاع کشورهای منطقه در ارتباط است و حتی لغو یکی از آنها مستلزم لغو دیگری است. اما در مورد اروپا اینطور نیست و اگر توافقی صورت گیرد امکان لغو محدودیتهای اقتصادی ایران شدنی است. با توجه به سفرهای متعدد مقامات برخی از کشورهای اروپایی به تهران فکر میکنید کدامیک از این کشورها زودتر اقدام به لغو تحریمهای ایران کنند و این اقدام در رابطه با کدام کالاها سریعتر انجام شود؟
در مورد لغو تحریمها امکان آن وجود دارد که کشوری مانند انگلستان بتواند مستقلتر از دیگر کشورها اقدام کند اما در مورد کشورهای دیگر اروپایی به جهت آنکه این کشورها در قالب اتحادیه اروپا برنامهریزی و حرکت میکنند گمان نمیکنیم به تنهایی اقدام به کاهش تحریمهای ایران کنند.
همین رای توقف برخی از تحریمهای اقتصادی ایران توسط دادگاهی در انگلیس صورت گرفته است و با وجود آنکه انگلیسیها زودتر از دیگر کشورهای اروپایی اقدام به تحریم ایران کردند اما سریعتر از این کشورها نیز رای به برائت موسسات و بانکهای ایرانی دادند.
بحثی که شما به آن اشاره کردید در مورد تحریمهای بانکهای صادرات و ملت و شرکتهای کشتیرانی و نفتکش ایران بود که انگلیسیها اقداماتی را در مورد آنها انجام دادند. اما موضوعی که وجود دارد آن است که لغو این محدودیتها به نسبت تحریمهای اصلی و اثرگذاری آنها حرکت بسیار کوچکی است و به نظر میرسد امتیازاتی که ما باید در دستیابی به این اهداف ارائه دهیم بسیار بیشتر از آن چیزی است که به دست میآوریم. آنها از ما امتیازات عدیده و بزرگی میخواهند اما در مقابل آنچه ارائه میکنند چندان بااهمیت نیست. اروپاییها میخواهند در قبال کاهش یکسری از هزینههای حمل و نقل در شرکت نفتکش ایران و بیمه معلم یا رفع تحریم از بانک سینا که فکر نمیکنم تاثیرگذاری چندانی در مبادلات ما با جهان داشته باشند دورنمای اقتصادی بسیار تعیینکنندهای برای خود ترسیم کنند. اروپاییها از مدتها
پیش و حتی قبل از آغاز مذاکرات هستهای با ایران با برآورد کردن اوضاع اقتصادی کشور ما و نقش آن در بهبود وضعیت نامناسب اقتصادی کشورهای عضو این اتحادیه تصمیم گرفتند وارد گفتوگو با ایران شوند. البته این گفتوگوها به نحوی خواهد بود که ضمن حفظ بخش اعظمی از محدودیتهای اقتصادی ایران، تهران برای پذیرش خواستههای کشورهای اروپایی و آمریکا آماده شود. علاوه بر این باید توجه داشته باشید که پیروزیهای اخیر ایران در دادگاه اروپا بیشتر بر این اساس است که این دادگاه با تفکیک حوزه مسوولیت و عملکرد خود از تصمیمات سیاسی این اتحادیه به صورت مستقل عمل میکند و اعضای اتحادیه اروپا نیز نتوانستهاند دلایل قانعکننده و محکمهپسندی از دلایل تحریمهای بانکهای ایرانی در جلسات این دادگاه ارائه کنند. جالب است بدانید حتی اگر ما اعتراضی نسبت به این تحریمها نداشته باشیم، تحریمها هر شش ماه یک بار مورد بازبینی مجدد قرار میگیرد. اتفاقی که در خصوص بانک مرکزی ما افتاد این بود که اروپاییها نتوانستند ثابت کنند این بانک به صورت مستقیم در فعالیتهای هستهای ایران دخالت دارد اما به راحتی قابل نشان دادن است که بانک مرکزی ایران نهاد اقتصادی
مستقلی نیست و تامینکننده خواستههای دولت است تا انجام وظایف تعریفشده آن. و در حالت کلی اگر بخواهم به سوال شما پاسخ دهم باید بگویم هیچیک از اعضای اتحادیه اروپا به صورت مستقل و تکبهتک قادر به رفع تحریمهای ایران نیستند. در خصوص رفع تحریمها معتقد هستم کشورهای اروپایی درصدد این هستند که با دریافت امتیازات تجاری از ایران برای محصولات خود بازاری فراهم کنند و اگر ما سعی نکنیم در این مبادلات، کالاهایی را که به افزایش تولید داخلیمان کمک کند وارد کنیم یا متقابلاً صادرات غیرنفتی خود را افزایش دهیم بازنده این قراردادها خواهیم بود.
لابیگریهای ایران میتواند تاثیری در بهبود امور داشته باشد؟ اخیراً لابی با HSBC صورت گرفته است تا روند مراودات و مناسبات ایران و اروپا را تسهیل و تسریع کند.
HSBC در گذشته نیز با ایران ارتباط داشت اما این رابطه نه به صورت مستقیم بلکه با واسطهگری بانکهای ترکیه صورت میگرفت. البته این شکل از روابط هزینههای مبادلات ما را بسیار افزایش میداد و ایران را با وضعیت نامساعدی مواجه میساخت. به گمان بنده اگر حالا هم ما به ارتباط با این بانک روی آورده باشیم این عمل مجدد با واسطهگری یک بانک ثالث صورت میگیرد و چرخه معیوب مبادلات ما با این بانک اروپایی مجدد تکرار میشود. ما باید با دیدی منطقی و وسعتگرایانه به این موضوع نگاه کنیم و ببینیم ارتباط با کشورهای اروپایی تا چه اندازه برآوردکننده خواستههای ماست. اگر این شکل از روابط تنها سودی یکطرفه برای اعضای این قاره داشته باشد قطعاً به نفع ما نیست. در شرایط فعلی هم ما و هم اروپاییها به این روابط نیاز داریم، حالا چه دلیلی دارد که تنها ایران پرداختکننده هزینههای آن باشد؟ چرا ما باید در روابطی پای بگذاریم که تولید ما را به نابودی بکشاند و
تولیدکننده ما را خانهنشین کند؟ قاعدتاً هر رابطه تجاری و اقتصادی زمانی سودمند است که مولد تولید باشد و بر افزایش دامنه اشتغالزایی کشور تاثیر بگذارد. بحث لابی و لابیگری هم که شما به آن اشاره کردید از قدیمالایام در مناسبات تجاری ایران و کشورهای دیگر وجود داشته است. موفقیت این لابیگریها بدان جهت است که بسیاری از سیاستمداران به نوعی سهامداران شرکتهای بزرگ اروپایی هستند و این شرکتها سعی میکنند با برقراری مناسبات اقتصادی با ایران به نوعی در سیاستهای دوجانبه اعمال نفوذ کنند. اما بحثی که در این میان وجود دارد این است که عمده تحریمهای ایران ارتباطی به برنامه هستهای ما ندارد و محدود به نتیجهگیری از مذاکرات هستهای ایران نمیشود. این مناسبات بحثهایی نظیر حقوق بشر و نوع همکاری ایران با کشورهای منطقه را نیز شامل میشود. بنابراین فکر میکنم تاثیر رفع تحریمها بر اقتصاد ایران به نوعی موقتی باشد و بیشتر به برونرفت اروپا از اوضاع فعلیاش کمک میکند.
کمتر از چند هفته دیگر ایران و 1+5 برای دستیابی به توافق نهایی پای میز مذاکره مینشینند. آمریکاییها میگویند در این مدت کم هم ما میتوانیم به توافق نظر برسیم اما ایرانیها با طرح دیدگاههای مذاکرهکننده ارشد خود آقای عراقچی گفتهاند که امکان تمدید مذاکرات وجود دارد. برداشت شما از این موضوعات چیست؟ آیا امکان دستیابی به توافق وجود دارد؟
قاعدتاً طولانیتر شدن روند مذاکرات بیشتر ایران را متضرر خواهد کرد. این روند موجب خواهد شد تا اقتصاد ما که همچنان وابسته به درآمدهای نفتی است با مشکلات عدیدهای مواجه شود و امکان دسترسی به درآمدهای نفتیمان نیز به سختی صورت پذیرد. عدم دستیابی به توافق در ماه نوامبر نتیجه دیگری نیز در بر دارد و آن، این است که با هر تمدیدی بخش مختصری از این درآمدها آزاد شود اما نمیتواند صرف کارهای زیرساختی کشور شود و بر همین اساس نیز معتقدم طولانیتر شدن پروسه توافق بههیچوجه به نفع ایران نیست. البته همانطور که پیش از این نیز به آن اشاره کردم باید ببینیم در ازای دستیابی به توافق چه امتیازی خواهیم داد.
دیدگاه تان را بنویسید