تاریخ انتشار:
مسافران خارج انتصابی بودند
وقتی به چهار سال پیش برمیگردیم و وضعیت بخش خصوصی را رصد میکنیم میبینیم که در طول این مدت فضا به لحاظ قانونی و حمایت افکار عمومی کاملاً به نفع بخش خصوصی بود.
وقتی به چهار سال پیش برمیگردیم و وضعیت بخش خصوصی را رصد میکنیم میبینیم که در طول این مدت فضا به لحاظ قانونی و حمایت افکار عمومی کاملاً به نفع بخش خصوصی بود. قانون اصل 44 به تصویب مجلس رسیده بود و قانون بهبود فضای کسبوکار هم با حمایت قاطع نمایندگان از تصویب گذشته بود. شورای گفتوگوی دولت با بخش خصوصی شکل گرفته بود. مجموعه مجلس و مردم با هم یکدل شده بودند تا بخش خصوصی واقعی هم شکل بگیرد و هم راه توسعه و تکامل را بپیماید. اما نتیجه این همدلیها با کارشکنی برخی دولتمردان به جایی نرسید و دولت به جای اینکه در ضلع سوم این همدلی قرار بگیرد، متاسفانه به سدی بر سر راه بخش خصوصی تبدیل شد. شورای گفتوگو به خاطر برخی لجبازیها از سوی دولتیها تحریم و در نطفه خفه شد. وقتی که این شورا تشکیل شد شور و شوق زیادی بین فعالان اقتصاد کشور به وجود آمد چرا که تصور میکردند میتوانند بدون لکنت با دولت به گفتوگو بنشینند و از مشکلاتشان سخن بگویند. قانون بهبود فضای کسبوکار هم عملاً مورد توجه دولت قرار نگرفت و به بایگانی رفت. اصل 44 هم آنچنان که باید جدی گرفته نشد و از دل واگذاریهای صورتگرفته بخش خصوصی واقعی بیرون نیامد.
بخش خصوصی با اینکه میتوانست مدیریت برخی صنایع بزرگ را بر عهده بگیرد نتوانست سهم زیادی از واگذاریها به دست بیاورد و به حق خود نرسید. با اینکه در اجرای اصل 44 تجربههایی مانند آلمان شرقی وجود داشت اما این تجربهها کمتر مورد استفاده قرار گرفت و واگذاریها عمدتاً به سمتی رفت که افراد باتجربه و متخصص نتوانند در این صنایع به عرض اندام بپردازند.
بخش خصوصی تماشاگر بود
سالهای اخیر را که مرور میکنیم میبینیم دولت کمتر علاقه و اعتقاد به بخش خصوصی داشت و فضای زیادی را در اختیار این بخش قرار نداد. جالب است که حتی مثلاً امتیاز برگزاری مراسمها ملی مانند روز صنعت و معدن یا صادرات را به بخش خصوصی و تشکلهای آنان واگذار نکرد و خود مسوول برگزاری این گونه مراسمها بود. در این مدت بخش خصوصی فقط تماشاچی بود نه کارگردان یا حتی بازیگر. در این سالها هیاتهای زیادی از کشورهای مختلف به ایران آمدند اما کمتر پیش آمد از بخش خصوصی بخواهند بخشی از امور میزبانی را بر عهده گیرند. نمیدانم دلیل این همه کممحلی به بخش خصوصی چه بود. با وجود اینکه مسوولان عالیرتبه نظام هم بارها در پیامهای خود از حمایت کار و سرمایه ایرانی سخن گفتند اما در عمل دولت به راحتی از کنار این توجهات میگذشت و ما را بازی نمیداد.
دیگر دیر است
تحریمها که اتفاق افتاد تازه دولت بیدار شد و نتیجه غفلت و یا بهتر بگویم، کم محلی خود را به بخش خصوصی دید. روزی به سراغ ما آمدند که خیلی دیر شده بود. آن روزها میگفتیم ما را جدی بگیرید و تقویت کنید اما انگار گوش کسی بدهکار نبود! تحریمها که گسترش یافت پیغام دادند که بیایید وسط. اما خیلی دیر شده بود. با چه توانی باید میآمدیم؟ این رفتار مرا یاد شعر مرحوم قیصر امینپور انداخت: ناگهان چقدر زود دیر میشود. از چند ماه پیش دعوتهای زیادی میشود که بخش خصوصی به همراه دولت یا نمایندگان آن به سفر خارج از کشور برود اما تا جایی که من میدانم از این سفرها استقبال زیادی صورت نگرفت، چون برایشان فایدهای به همراه نداشت. برخی سفرها هم به ابتکار اتاق بازرگانی برگزار شد که دو سفر به چین و هندوستان انجام شد. خوشبختانه در این دو سفر بخش خصوصی در راس هیاتی بلندپایه ظاهر شد و توانست با تجار و فعالان اقتصادی این دو کشور مذاکرات خوبی انجام دهد.
هیچگاه ندیدم دولت دعوتنامه بفرستد
هیچگاه در طول هشت سالی که گذشت به خاطر ندارم از طرف دولت بخواهند بخش خصوصی در سفرهای خارجی حضور یابد و آنان را همراهی کند. انگار مسافران از قبل انتصاب شده بودند که به این سفرها بروند. البته سفر خاصی هم صورت نگرفت. بیشتر سفرها یا به آمریکای لاتین بود یا کشورهای آفریقایی. اما در همین سفرها هم صلاح ندانستند بخش خصوصی حضور داشته باشد. در سفرهایی هم که به آمریکا صورت گرفت توقع بر این بود بخش خصوصی همراه با رئیسجمهور در این کشور حضور یابد و با خود ایرانیهای مقیم این کشور به مذاکره بپردازد که این اتفاق نیفتاد. هر کدام از این سفرها خود فرصتی بود که برای بخش خصوصی از دست رفت.
دیدگاه تان را بنویسید