تاریخ انتشار:
نگاهی به چرخههای تجاری در اقتصاد ایران
در رکودیم؟
میدانیم که اقتصاد ایران دارای تورم است.
با این وجود، درک وضعیت رکودی برای عموم و حتی برای کارشناسان سختتر از تورم است. قدرت شهودی رکود، کمتر از تورم است و در نتیجه فضایی برای مدافعان وضعیت موجود ایجاد میشود به شکلی که آنان بتوانند مدعی باشند، رکودی وجود ندارد. اگرچه به باور بسیاری از کارشناسان اقتصاد ایران به رکود افتاده است، لیک دلیل آنان برای این مدعا چیست؟ چه شاخصی برای این گزاره وجود دارد؟ اصولاً وضعیت رکودی - تورمی چگونه ایجاد میشود؟ آیا میتوان سناریو و فرضیهای را تعریف کرد که هم بتوان در آن تورم را توجیه کرد و هم رکود را؟ آیا ادوار و نوسانات اقتصادی به تنهایی برای نشان دادن شرایط اقتصاد کافی است؟ آیا روند و نوسانات اقتصاد همجهت هستند.
تشخیص ادوار تجاری
لوکاس در مقاله مشهور خود در باب ادوار تجاری، آن را اینگونه تعریف میکند که ادوار تجاری انحرافات تکراری تولید ناخالص داخلی واقعی پیرامون روند بلندمدت است.
در نمودار 1، تولید ناخالص داخلی واقعی در طول زمان نشان داده شده است که منحنی همان آمار قابل مشاهده است. روند بلندمدت تولید ناخالص داخلی واقعی به وسیله خط مستقیم ترسیم شده است و در این حالت سه دوره رکود و رونق مشخص میشود. نقاط A و C نشاندهنده رونق و نقطه B نشاندهنده رکود است. در دنیای واقعی یافتن این نقاط کار سادهای نیست و در اغلب اوقات نیازمند ابزارهای آماری و سنجی هستیم. روش اغلب این ابزار به صورتی است که روند را از دادهها فیلتر میکند و در نتیجه شما با منحنی حول خط افقی مواجه هستید و آنگاه راحتتر میتوان دورههای رکود و رونق را به دست آورد.
اما به جز تولید ناخالص داخلی، متغیرهای دیگر نیز در ادوار تجاری، خصلتهایی از خود نشان میدهند که آن متغیرها نیز میتوانند نشانهای باشند از وقوع ادوار تجاری. اغلب این متغیرها همجهت با دور تجاری تغییر میکنند بدین مفهوم که با افزایش تولید ناخالص داخلی واقعی افزایش و با کاهش آن کاهش مییابند. از سوی دیگر این متغیرها میتوانند پیش از حرکت تولید ناخالص داخلی واقعی حرکت کنند یا همزمان با آن و یا بعد از آن تغییر کنند. از این روی میتوان از متغیرهایی که پیش از حرکت تولید ناخالص داخلی تغییر میکنند به عنوان شاخصی برای پیشبینی استفاده کرد. هوشمند و همکارانش (1387) در بخشی از مقاله خود با ترجمه مقاله زارنوویتز (1992) این متغیرها را بیان کرده و ضمن آنکه جهت حرکت این متغیرها را با دور مشخص میکنند، زمان حرکت آن را نیز مشخص میکنند.
جدول 1، گروهی از متغیرها را که در ادوار تجاری دچار دگرگونی میشوند، نشان میدهد. تمامی متغیرها به جز بیکاری همجهت با دور تجاری تغییر میکنند و برخی از متغیرها نیز پیش از وقوع دور تجاری نمایان میشوند.
بنابراین برای بررسی دورههای تجاری از این متغیرهای کلان استفاده میشود و بهره بردن از شاخصهایی که گاهی مقامات از آن سخن میرانند مانند میزان مصرف برق امری معمول در مشخص کردن ادوار تجاری و مشخص کردن رکود و رونق نیست. اگرچه شاید در صورت فقدان شاخصهای قابل اتکا بتوان با ملاحظات بسیار از این متغیرهای غیرمرسوم استفاده کرد، اما باز این متغیرها شاخص مناسبی برای تعیین ادوار تجاری نیستند. اما این ملاحظات چیستند؟ به عنوان مثال برای استفاده از میزان مصرف برق توسط واحدهای تولیدی، باید پارامتر کارایی و قیمت برق مورد ملاحظه قرار گیرد. به عنوان مثال شوک قیمتی ناشی از هدفمندی یارانهها بیتردید باعث صرفهجویی برق توسط بنگاههای تولیدی شده و میزان مصرف را با شوکی منفی مواجه کرده است و بعد با ثابت ماندن بهای آن و در نتیجه کاهش قیمت نسبی آن در سالهای بعد بیتردید میزان مصرف برق میبایست بیشتر شده باشد. پس این امکان وجود دارد که افزایش در برق مصرفی بنگاههای تولیدی بیش از آنکه وابسته به تولید بیشتر باشد به دلیل تغییرات قیمتی حاصل شده باشد. با خارج کردن پارامترهای این چنینی تازه میتوان از آن برای تشخیص ادوار تجاری استفاده کرد.
با این وجود معلوم نیست که وقتی ما برای سالهای متمادی میتوانستیم تولید ناخالص داخلی واقعی را محاسبه کنیم دیگر چه نیازی به این شاخصهای غیرمعمول؟
عوامل دخیل در ادوار تجاری ایران
هوشمند و همکارانش (1387) با آزمون کردن متغیرهایی که در بالا ذکر شد، نشان میدهند مصرف کالاهای بادوام، سرمایهگذاری در ماشینآلات و تجهیزات و در نهایت درآمد ناشی از صادرات نفت و گاز بر روی ادوار تجاری تاثیرگذار هستند و این اثر از نظر آماری معنیدار است. بدین معنا که افزایش هر کدام از این متغیرها میتواند باعث ایجاد رونق و کاهش آنها باعث ایجاد رکود شود. از سوی دیگر رابطه میان این متغیرها و ادوار تجاری میتواند دوسویه باشد بدین معنی که مثلاً در صورت تحقق رونق اقتصادی، مصرف کالاهای بادوام بیشتر میشود. از سوی دیگر آنان نشان میدهند که متغیری مانند واردات اثری بر ادوار تجاری ندارد. روند متغیرهای دخیل در ادوار تجاری در سالهای اخیر به جز مصرف کالاهای بادوام نزولی بوده است و همین امر نشانی است بر اینکه اقتصاد ایران در وضعیت رکودی قرار گرفته است و در صورتی میتوان امید به رونق داشت که این متغیرهای کلیدی رو به بهبود روند. ]
ادوار تجاری ایران
در تحقیق مورد اشاره با استفاده از دادههای سالانه و فیلتر هودریک - پرسکات که ابزاری آماری برای فیلتر کردن روند است، ادوار تجاری برای ایران از سال 1338 تا سال 1384 به دست آمده است و بر مبنای نقاط کمینه ادوار شامل سالهای 1343-1338، 1349-1343، 1353-1349، 1359-1353، 1367-1359، 1374-1367،
1380- 1374. این ادوار در نمودار 2 مشخص شده است.
اگرچه در این تحقیق دورهها، حداکثر هشت سال تخمین زده شده است اما در تحقیقات دیگر این دورهها بزرگتر است مثلاً صمدی و جلایی (1383) آن را حدود 11 سال تخمین زدهاند. در نمودار 2، ادوار تجاری از شوک نفتی دهه 1350 بدین سو عمیقتر شده است بدین معنا که دورههای رکود و رونق عمیقتر شده تا اوایل دهه 1370 و اجرای برنامه توسعه دوم و در کل دوره اصلاحات. همچنان که انتظار میرود پس از دوره اصلاحات اقتصاد ایران به رکود میرود و البته در این نمودار معلوم نیست عمق رکود چه میزان بوده و تا چه زمانی تداوم داشته است. با این وجود حسب عوامل دخیل در ادوار تجاری ایران میتوان عنوان داشت احتمالاً بسیار سخت بتوان باور کرد که دور تجاری ایران رو به صعود گذاشته است.
امکان رکود و رونق همزمان
آیا میتوان رکود و رونق همزمان را داشت؟ رقم در این بخش بیش از آنکه بخواهد گزاره ثابتشدهای را بیان کند، بیشتر به دنبال ارائه فرضیهای است که بتوان وضعیت موجود اقتصاد ایران را با آن توضیح داد. این امکان وجود دارد که محققان در مقالهای علمی، این فرضیه را به آزمون گذارند. اما فرضیه چیست؟ از آنجایی که روند بلندمدت تولید ناخالص داخلی واقعی وابسته به نرخ پسانداز و نرخ انباشت سرمایه است، به نظر میرسد با کاهش انباشت سرمایه که برخی از منابع آماری از آن سخن میرانند، روند بلندمدت اقتصاد ایران نزولی شده است و ادوار تجاری حول این روند نزولی شکل گرفته است.
از این جهت تصویری از اقتصاد ایران میتوان به دست داد که در آن هر چند ممکن است اقتصاد در سیکل صعودی باشد اما به طور کلی روند نزولی را طی میکند. این امر در نمودار 3 مشخص شده است.
در نمودار 3، در نقاط D و E هر چند اقتصاد در نقطه اوج خود قرار دارد و برخی میتوانند از آن به رونق تعبیر کنند، اما عملاً اقتصاد رو به نزول میگذارد. شاهبیت کلام آن است که در وضعیت کنونی شاید برخی بر این نظر باشند که اقتصاد ایران در دوره رکود خود نیست اما در بهترین حالت اقتصاد در نقاط اوج نمودار 3 است و اگرچه نوساناتش نمایانگر رونق است اما رونقی که در روند سقوط اقتصاد حاصل شده است و حتی این رونق نیز نمیتواند باعث شود روند بلندمدت اقتصاد بهبود یابد. نمودار 3 نشان میدهد میتوان شاهد وضعیت رکودی - تورمی بود. وضعیت رکودی است زیرا روند کلی اقتصاد نزولی است و در عین حال در سیکل رونق و تورم است. این امر میرساند که تلاش سیاستگذاران فارغ از نوسانات اقتصاد باید متمرکز بر این امر باشد که به نحوی روند بلندمدت اقتصاد را معکوس کنند و این امر نیز با سیاستهای متمرکز بر طرف تقاضای کل میسر نیست، زیرا این سیاستها در بهترین حالت میتواند بر روی سیکلهای تجاری تاثیر بگذارد تا روند کلی اقتصاد. ایجاد بازارهای آزاد، فضای امن سرمایهگذاری و داشتن ارتباطی محکم و قوی با اقتصاد جهانی میتواند روند بلندمدت اقتصاد ایران را معکوس کند و در آن شرایط نوسانات ادواری در درجه اهمیت کمتری خواهد بود.
منابع:
1- هوشمند و همکاران (1387)، تحلیل ادوار تجاری در اقتصاد ایران با استفاده از فیلتر هودریک - پرسکات؛ دانش و توسعه
2- صمدی و جلایی (1383)؛ تحلیل ادوار تجاری در اقتصاد ایران، تحقیقات اقتصادی
دیدگاه تان را بنویسید