شناسه خبر : 9204 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

دیگر دولت جهادی

القاعده

به فاصله کمی پس از حمله به آمریکا در ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱، القاعده کتابی را با یکی از بنیانگذاران خود به نام ایمن الظواهری منتشر کرد و در آن استراتژی بزرگ خود را بیان کرد.

ترجمه: الهام شیرمحمدی

به فاصله کمی پس از حمله به آمریکا در 11 سپتامبر سال 2001، القاعده کتابی را با یکی از بنیانگذاران خود به نام ایمن الظواهری منتشر کرد و در آن استراتژی بزرگ خود را بیان کرد. در این کتاب با عنوان «دلاوران تحت لوای پیامبر» توضیح می‌دهند که حمله به آمریکا و نه رژیم‌های محلی، مسلمانان را در سراسر جهان به جنبش درمی‌آورد؛ جهادیان ناچارند «به گروه» پایبند باشند و برای رسیدن به موفقیت نهایی به «پایگاهی در قلب جهان اسلام» نیاز دارند.
به این ترتیب، القاعده از طریق افغانستان تحت تعقیب قرار گرفت و از سوی نیروهای آمریکایی پراکنده شد (که سرانجام رهبر آن، اسامه بن‌لادن، را کشت). در عراق، با مخالفت موقتی توده مردم با جهادیان، آنها تقریباً از بین رفتند. با فروپاشی سوریه و عراق، القاعده به وسیله خلف شورشی خود یعنی داعش که در سال 2014 اعلام خلافت کرد تاکنون حمایت جهادیان (و دشمنی همگان) را برانگیخته است.
با وجود این، تهدید القاعده هرگز از بین نرفته است. رهبری مرکزی آن همچنان متعهد به حمله به غرب است؛ شاخه‌های منطقه‌ای آن فعالند و آقای ظواهری همچنان آزاد است. به نظر می‌رسد با نزدیک شدن نیروها به پشتیبانی آمریکا به استحکامات رقه و موصل، خلافت داعش محکوم به نابودی باشد. در مقابل، به نظر می‌رسد رویای آقای ظواهری برای داشتن پایگاهی امن برای القاعده در جهان عرب به واقعیت بپیوندد. بنابراین، حداقل از دولت‌های غربی می‌ترسد.
شاخه سوری القاعده یعنی جبهه النصره (به معنای «جبهه یاری») نقشی مرکزی در مبارزه علیه رژیم بشار اسد به خود گرفته است. مقامات غربی می‌گویند جانشین آقای ظواهری، ابوخیر المصری، که در یک مبادله آزاد شد، با چندین شخصیت ارشد القاعده به سوریه منتقل شد. صحبت‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه القاعده به زودی اعلام «امارت» (یک سطح پایین‌تر از خلافت) می‌کند.
چنین نگرانی‌هایی تا حدی توضیح‌دهنده شرایط آخرین آتش‌بس در سوریه به واسطه مذاکرات آمریکا و روسیه است. چانه‌زنی اصلی بر سر این است که اگر روسیه آقای اسد را مهار کند و اجازه دهد کمک‌های انسان‌دوستانه به مناطق تحت محاصره شورشیان وارد شود، آمریکا در هدف قرار دادن جبهه النصره (و نیز داعش) به روسیه می‌پیوندد. اگر آتش‌بس به مدت یک هفته پس از اجرایی شدن در 12 سپتامبر ادامه یابد، چنین عملیات مشترکی برای نخستین بار پس از پایان جنگ سرد آغاز خواهد شد.
جان کری وزیر امور خارجه آمریکا و همتای روسی‌اش سرگئی لاوروف بر سر دولت آینده سوریه توافق ندارند چه رسد به اینکه برای جدول زمان‌بندی کناره‌گیری آقای اسد به توافق برسند. اما آقای کری این موضوع را رد می‌کند که آمریکا در واقع در برابر روسیه و مداخله آن برای حمایت از آقای اسد سر فرود آورده است. او می‌گوید: «تعقیب النصره برای هیچ کس امتیاز نیست بلکه کاملاً به نفع آمریکاست که القاعده را هدف قرار دهد.»
اما آمریکا خطر دیده شدن در نقش پیروی از دستور اسد را به جان می‌خرد. مصطفی محمد، سخنگوی انگلیسی‌زبان جبهه النصره، می‌گوید: «به پایان رساندن انقلاب خیانت به مردم سوریه است. ما یکی از قوی‌ترین نیروها در مبارزه با این رژیم هستیم و جهان این را می‌داند.»
در آستانه توافق کری-لاوروف، به نظر می‌رسد فردی پیش‌پرداخت انجام داده است: یک هواپیمای ناشناس به جلسه فرماندهان شورشی حمله کرد و ابوعمر سرغیب، یکی از شخصیت‌های برجسته النصره را کشت. هرکسی که پشت این عملیات بوده، باعث شده تمامی شورشیان سوگوار مرگ وی شوند. زکریا ملافیجی از فاستقم کما امرت، یک جناح شورشی در حلب که از طرف آمریکا پشتیبانی نظامی دریافت می‌کند، می‌گوید: «سرغیب مهندس عملیات نظامی یکی از قوی‌ترین متحدان شورشی سوریه بود. مرگ وی انقلاب را تضعیف خواهد کرد.» چنین برآوردهایی نکته‌های زیادی از شکست‌های سیاست آمریکا و پیروزی‌های عملگرایی دیرهنگام القاعده در سوریه را بر ملا می‌کند.

تفکر جهانی، اقدام محلی
جبهه النصره بازی طولانی‌مدتی را انجام داده است. ریشه‌های آن همانند داعش در جهاد القاعده علیه نیروهای آمریکایی (و هرچه بیشتر علیه شیعیان) در عراق قرار دارد؛ هر دو آنها سپس در خاک غرق در خون سوریه رشد کردند. اگرچه داعش فرقه‌گرایی ضد شیعه و مدیریت توحش خود را به نصف کاهش داده، اما جبهه النصره باید از افراط در عراق عبرت بگیرد. داعش طرفدار وحشی‌گری متظاهرانه، نابودی رقبا و تحمیل سخت قوانین شریعت است. این کار به خط سبقت تا خلافت و فراخوان از طرفداران خود در سراسر جهان برای حمله به غرب به هر وسیله ممکن نیاز دارد. در مقابل، جبهه النصره درصدد به دست آوردن احترام سنی‌های ر‌انده شده از طریق مبارزه با اسد است؛ محدودیت‌های شریعت در بیشتر موارد اندک بوده است؛ این خلافت هدفی بلندمدت است، که باید زمانی که تمام شرایط فراهم است تاسیس شود. جبهه النصره با گروه‌های میانه‌روتر متحد شده است؛ و به جای مبارزه با جهاد جهانی بر مبارزه با سوریه متمرکز است.
در ماه جولای جبهه النصره اعلام کرد که ارتباطاتی بیرونی با القاعده ترتیب داده، و نام خود را به جبهه فتح الشام (جبهه فتح مشرق، یا JFS) تغییر داد. کارشناسان غربی مبارزه با تروریسم تمایل دارند تا با نمایشی تلقی کردن این حرکت آن را نادیده بگیرند. اما ستیزه‌جویی آن در سوریه به اندازه کافی ثابت شد به طوری که تعدادی از جهادیان JFS هم‌اکنون درصدد اتحاد کامل با دیگر گروه‌های شورشی هستند؛ طرفداران فکر می‌کنند که جاه‌طلبی جهانی با برنامه کار شورش سوری‌های ملی‌گرا تضعیف شده است. دیوید پترائوس، رئیس پیشین سیا، پیشنهاد گفت‌وگو با عناصر آشتی‌پذیر آن را مطرح کرده است. بعضی افراد حتی استفان د میستورا، فرستاده ویژه سازمان ملل به سوریه را ترغیب می‌کنند تا گوش‌های خود را برای این جبهه به کار اندازد.
چارلز لیستر از موسسه بروکینز (اتاق فکری در آمریکا) می‌گوید: «النصره هنوز برخلاف تغییر نامش بخشی جدایی‌ناپذیر از القاعده است. خطر این است که آنها دارند حمایت عمومی کسب می‌کنند. اگر النصره به رشد خود ادامه دهد آنگاه می‌تواند یک حرکت توده‌ای واقعی بشود. آنها با اکثریت بزرگی که پشت سر خود دارند می‌توانند امارت - نوعی پایگاه قلمرویی محافظت‌شده در مرزهای اروپا - تشکیل دهند که براندازی آن برای جامعه بین‌المللی دشوار خواهد بود.»
تاکنون شواهد اندکی وجود داشته مبنی بر اینکه این گروه درصدد حمله به غرب است. در حقیقت، رهبر آن یعنی ابو محمد الجولانی می‌گوید آقای ظواهری صراحتاً انجام این کار را منع کرده است. اما مقامات ضدتروریست نگرانند که تنها مساله زمان باشد. آمریکا «گروه موسوم به خراسان» را درون این جبهه هدف قرار داده که هسته شخصیت‌های القاعده است که به سوریه رفته‌اند و گفته می‌شود حملات بین‌المللی را طراحی می‌کنند. اما بمباران‌هایی که آمریکا انجام می‌دهد بیشتر علیه داعش است.
پیکارجویان این جبهه به عنوان پیاده‌نظام شورشی‌ها در شمال سوریه فعالیت کرده‌اند. از کادر بمبگذاران انتحاری آن موسوم به انقماسی با تاثیر مخرب برای شکستن مرزهای رژیم سوریه پیش از حملات شورشیان استفاده می‌شد. به فاصله کمی پس از تغییر نام، JFS در شکستن حصر حلب که در دست شورشیان بود شرکت کرد. این مهلت کوتاه بود اما قدردانی زیادی از اهالی شهر را نسبت به JFS به دنبال داشت.
دیگر واحدها هیچ چاره‌ای نداشتند جز آنکه همسو با این جبهه کار کنند. این جبهه نیروهای زیادی به خدمت گرفته است؛ گمان می‌رود بیش از دو‌سوم از هفت هزار پیکارجوی آن از سوریه آمده باشند. آنها النصره را نیرویی بهتر آموزش‌دیده، و دارای تجهیزات بهتر و نظم بیشتر می‌بینند که از زخمی‌ها بهتر مراقبت می‌کند. این جبهه حتی تعدادی از پیکارجویان داعش را به خود جذب کرده است. اگرچه گروه‌های شورشی سوریه کمابیش آتش‌بس را حفظ می‌کنند، اما تعداد کمی از فرمان آمریکا برای جدایی از JFS پیروی خواهند کرد. آنها می‌ترسند که اگر مبارزه از سر گرفته شود (مانند آتش‌بس نافرجام در ماه فوریه)، نیروهای اسد دوباره قلمرو را به دست بگیرند. بسیاری افراد مانند یک ناظر سوری فکر می‌کنند حملات علیه JFS مانند «جداکردن یک اندام حیاتی از بدن انقلاب» است.

بخش نرم‌تر جهادگرایی
این جبهه مانند داعش خود را یک شبه‌دولت در مناطقی که بر آنها تسلط دارد می‌داند. گروه امداد آن جاده‌ها را صاف می‌کند، خطوط برق را تعمیر می‌کند، آبرسانی می‌کند و زیرساخت‌های آسیب‌دیده را بازسازی می‌کند. برای جلوگیری از غارت، پلیس این جبهه از بازارها محافظت می‌کند. به نان یارانه می‌دهد، آسیاب‌ها و نانوایی‌ها را اداره می‌کند، آموزش اسلامی و مراقبت‌های بهداشتی ارائه می‌دهد و تضمین می‌کند اجاره‌ها برای خانواده‌های آواره از جنگ پایین باقی بماند. مردم محلی در روزهای خوشی مسابقه طناب‌کشی می‌دهند و در بخت‌آزمایی شرکت می‌کنند تا در تلویزیون برنده شوند.
بسیاری فساد جبهه النصره را کمتر از جناح‌های شورشی می‌دانند. با کنترل نظام قضایی و دسترسی به اسناد ازدواج و ملک، در‌صدد خواباندن مشاجرات و کنترل مردم محلی در جهت ایدئولوژی خود است. سامی الراج، فعال اهل حلب می‌گوید: «آنها مانند قبل در کارهای مردم دخالت نمی‌کنند. حتی در اطراف ادلیب، که قوی‌ترین پایگاهشان است، دختران و زنان را بدون برقع می‌بینید. بسیاری از مردم آنها را تنها گروه شورشی می‌دانند که می‌تواند از اموال و پول آنها محافظت کند. شما به ندرت شاهد دزدی در مناطق تحت کنترل آنها هستید.»
پیش از این، در سال 2013 و پیش از جدایی از داعش، آقای ظواهری از جهادگرایان خواستار میانه‌رویی شد. به جز مناطقی چون افغانستان، پاکستان، سومالی و عربستان سعودی، آنها باید تا حد امکان از برخورد با رژیم‌های محلی اجتناب کنند. آنها باید در مبارزه با فرقه‌های دیگر، و در برابر آمیختن با اقلیت‌های غیر‌مسلمان مقاومت کنند. اولویت باید حمله به آمریکا باشد تا زمانی که هم به لحاظ نظامی و هم مالی از پای در آید. کشمکش ما بسیار طولانی است و جهاد برای امنیت پایگاه‌ها و حمایت مداوم از لحاظ نفرات، امور مالی و تخصص ضروری است.»
حرکت از مسیر اجتناب از برخورد غیرضروری به سوی مراقبت از مردم مرحله‌ای جدید در عملگرایی القاعده است که در یمن نیز قابل مشاهده بود. با اضمحلال به جنگ داخلی در سال گذشته، که به دلیل تسلط مسلحانه شیعیان بر بسیاری از مناطق کشور و مداخله‌ای به رهبری سعودی‌ها برای عقب راندن آنها ایجاد شد، القاعده کنترل بخشی از المکلا را به دست گرفت و همچنان آن را اداره و بر واردات نفت مالیات وضع کرده و شهر را با زیرساخت‌های قبیله‌ای موجود اداره می‌کند. ذخایر آب و برق افزایش یافت. شاهدان می‌گویند امنیت در آنجا بهتر از هر منطقه دیگر در یمن است. الیزابت کندل از دانشگاه آکسفورد می‌گوید: «آنها می‌خواهند نشان دهند که می‌توانند بهتر از هر کس دیگری حکومت کنند. و در کل موفق شده‌اند.»
اما در ماه آوریل، نیروهای ویژه از امارت متحده عربی، با کمک نیروهای ویژه از آمریکا، به «استان حضرموت» القاعده پایان بخشیدند. پیکارجویان آن به سوی مشرق و داخل المهرا رفته و برای کنترل مسیرهای قاچاق به داخل یمن، کشتار متقابل به راه می‌اندازند. در فاصله دور از شورش در سوریه، القاعده در حال بازی با شاخه نورسته داعش در یمن است.
جهادگرایان که با حملات آمریکایی‌ها چپاول شده، و بیشتر درگیر کشمکش‌های محلی هستند، نتوانسته‌اند حمله‌ای در مقیاس 11 سپتامبر به غرب انجام دهند. اما پس از 15 سال، نیکلاس راسموسن از مرکز ضدتروریسم آمریکا می‌گوید: «مجموعه فعالان تروریست در سراسر جهان گسترده‌تر و عمیق‌تر از هر زمان دیگری پس از آن حادثه است.»
اما ممکن است داعش و القاعده نقش‌های خود را عوض کنند. مقامات غربی می‌گویند اگر خلافت داعش نابود شود، ممکن است جهانی شود و در میان نمایندگی‌های منطقه‌ای خود پراکنده شود، یا به جهاد بین‌المللی کاملاً شکوفا تبدیل شود. بنابراین به القاعده در سال گذشته شباهت پیدا می‌کند. و اگر هیچ حل و فصل معقولانه‌ای برای جنگ در سوریه وجود نداشته باشد، القاعده ریشه‌های محلی مستحکم‌تری خواهد کاشت. امارت آتی آن (اگر به آن برسد) ممکن است از حمایت زیاد جمعیت محلی برخوردار شود، و بنابراین نابود کردن آن دشوارتر از خلافت سبعانه داعش می‌شود.
منبع: اکونومیست

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها