آیا بیتکوین قویتر از پولهای رسمی است؟
پروتکل بیتکوین
بگذارید همین اول خیالتان را راحت کنم؛ اگر تصور میکنید بیتکوین صرفاً یکجور پول غیررسمی است، که سعی دارد ادای پولهای واقعی را دربیاورد، در اشتباه هستید. بیتکوین ابزاری به مراتب قویتر از این حرفهاست.
بگذارید همین اول خیالتان را راحت کنم؛ اگر تصور میکنید بیتکوین صرفاً یکجور پول غیررسمی است، که سعی دارد ادای پولهای واقعی را دربیاورد، در اشتباه هستید. بیتکوین ابزاری به مراتب قویتر از این حرفهاست.
مصارف امروزی و بالقوه بیتکوین را میشود با شبکه وب مقایسه کرد. وب در آغاز فقط گروهی از دانشمندان را شامل میشد که اسنادی را با یکدیگر به اشتراک میگذاشتند. میتوانستید اسناد را در شبکه بگذارید و تصاویری در آنها بگنجانید، اما پتانسیل حقیقی وب زمانی خود را نشان داد که این صفحهها دینامیکتر شدند و ویژگیها و امکانات بیشتری پیدا کردند که به افراد اجازه میداد چیزهایی چون فیسبوک یا فروشگاههای آنلاین خلق کنند، با استفاده از اطلاعات محلی کاربر به او پیشنهاد بدهند، یا وسیلهای برای خبرگیری از دوستان و خانواده فراهم آورند. در نتیجه امروزه عمده زمانی که در وب میگذرانیم صرف کار با این نرمافزارها، و نه آن استفاده بدوی به اشتراکگذاری اسناد، میشود.
به عبارت دیگر، بیتکوین حالا صرفاً در آشکار و بدویترین کاربردش به کار گرفته میشود، یعنی تراکنشهای پولی. اما طراحی آن امکان تعداد زیادی از کاربردهای دیگر را در خود دارد، درست همچون وب.
جف گارزیک، یکی از مهندسانی که در طراحی بیتکوین دستی دارد، میگوید: سرآخر، از هر چیز که بگذریم، بیتکوینها داده هستند، و میتوانید از یک پروتکل انتقال و جابهجایی داده برای انتقال اطلاعاتی بیش از صرفاً اطلاع «من برای تو بیتکوین میفرستم» استفاده کنید. دادهای که منتقل میکنید میتواند این باشد که «من برای تو سهامی میفرستم» یا اینکه «من برای تو شرطی میفرستم.»
یکی از جالبترین کاربردهای ممکن این پروتکل در خلق بازار مرکزیتزدوده الکترونیک است. یعنی بازار قراردادهای سلف، اعتبارات اسنادی، بیعانه، شرطبندی یا پیشبینیهای سیاسی.
بازار پیشبینی که در قالب شبکهای کاربر-به-کاربر بر شالوده بیتکوین بنا میشود را نمیتوان آسان تعطیل کرد. و هیچ متصدی نمیتواند پول کاربران را بردارد و بگریزد.
دیگر کاربرد محتمل و ممکن این پروتکل تقویت سرمایهیابی جمعی بدون واسطههای طرف ثالثی چون کیکاستارتر است. تراکنشهای بیتکوین را میتوان به طریقی طراحی و ساختاربندی کرد که تا زمانی که دریافتکننده مقدار از پیش تعیینشده معینی را دریافت نکرده است، نهایی نشوند. اگر یک کارآفرین وعده کار روی پروژه یا تولید محصولی را در صورت جمع کردن سرمایه لازم بدهد، کسانی که تمایل به مشارکت در این طرح دارند، میتوانند به هر مقداری که میخواهند به آن کمک کنند و مطمئن باشند که بیتکوین مگر و تا زمانی که آن کارآفرین سرمایه کافی هدف خود را جمع نکرده است پولی از کیف آنها برنخواهد داشت و به او نخواهد پرداخت.
به این صورت سرمایهیابی جمعی ارزانتر از حالا خواهد شد. مثلاً کیکاستارتر، پنج درصد از سرمایهای را که از طریق خدمات این سایت جمع شده به عنوان کارمزد برمیدارد. همچنین به این ترتیب سرمایهیابی جمعی مقاومت بیشتری در برابر سانسور خواهد یافت.
پتانسیل بیتکوین به تراکنشها محدود نیست. یک کاربرد غیرتراکنشی این فناوری خدمات محضرداری و ثبت اسناد به شکل مرکزیتزدوده است، که به هرکس اجازه میدهد درباره اینکه یک سند خاص در زمانی خاص وجود دارد یا نه، تحقیق کند و آن را بداند. فرض کنید یک فیلمنامه نوشتهاید، و پیش از آنکه آن را در بازار به فروش بگذارید میخواهید ثبت کنید که شما اولین نفری بودید که آن را نوشته است. برای این کار، میتوانید امضای رمزگذاریشده سند را به بلاکچین بیفزایید، به دفتر کل عمومی بیتکوین. اگر کسی پس از آن ادعا کرد که این فیلمنامه مال اوست، میتوانید برای اثبات اینکه شما پیشتر به آن رسیدهاید به بلاکچین استناد کنید. وبسایت پروفآو اگزیستنس یک گام نخست در خلق چنین خدماتی است.
یکی دیگر از کاربردهای غیرتراکنشی بیتکوین وقتی اختراع شد که یک مهندس نرمافزار، به دنبال پیدا کردن راهی برای جلوگیری از گشودن حسابهای اسمرف (که در آن یک نفر میتواند چندین هویت متفاوت برای خود ساخته و از آنها برای آزار و اذیت، ارسال هرزنامه یا ایجاد مزاحمت برای کاربران دیگر استفاده کند) سیستم «هویت وثیقهشده» را ساخت. مثلاً، یک وبسایت ممکن است کاربران جدید را ملزم کند که دستکم ۳۰ روز متوالی تراز بیتکوینشان برابر با ۱۰۰ دلار بوده باشد، ترازی که مربوط به آدرسی است که آنها بهعنوان هویت خود به کار میگیرند. و این ۱۰۰ دلار هزینه عضویتی نیست که باید بپردازید، فقط متوسط موجودی حسابی است که هر کاربر باید برای هر حساب نشان دهد. به این ترتیب ایجاد حسابهای متعدد برای کاربران بدخواه بسیار گران خواهد شد، و همزمان ایجاد حساب برای کاربران عادی ارزان (در این مورد مجانی). فقط به این خاطر که دفتر کل بیتکوین عمومی و علنی است، یک وبسایت میتواند مطمئن شود که یک کاربر حقیقتاً شروط وثیقهای آن را داراست.
با اینکه نیت در ابتدا فقط حل مساله اسمرف اکانتها بود، از آن زمان به بعد معلوم شد که این نوآوری اساساً بیتکوین را قادر میسازد که سیستمی از هویتهای مستعاری بسازد که هر کدام متصلاند به چیزی شبیه به «تاریخچه اعتباری» و این اطلاعی است در دسترس عموم؛ یعنی همه میتوانند تاریخچه اعتباری پشت آن هویتها را بررسی کنند. دلالتهای بالقوه این اختراع ورای مسدود کردن حساب اوباش و اراذل اینترنتی است. به عبارتی این یعنی رتبهسنجیهای اعتباری که اکنون توسط شرکتهای اعتبارسنجی انجام میشود، و بانکها بر اساس آنها وام میدهند، میتواند بهکل در سیستم بیتکوین انجام شود.
خلاصه اینکه پروتکل بیتکوین پتانسیل این را دارد که چیزی بیش از پول دیجیتال باشد. این پروتکل بستری برای ابداع و نوآوری مالی و اطلاعاتی است که درهایش بر همه گشوده است، بدون اینکه نیازی به اخذ مجوز یا اجازه وجود داشته باشد. در شبکه تماماً افقی بیتکوین میتوانید معاملات سلف انجام دهید، میتوانید محضرداری کنید، میتوانید رتبهسنجی اعتباری کنید، میتوانید سرمایهیابی کنید و... نوآوریهای دیگری که هنوز از آن بیاطلاعیم.
هرچه مردم بیشتر بیتکوین را به کار بگیرند، این واحد پولی رشد و قدرت بیشتری خواهد یافت؛ هرچه این پول قویتر شود، کنترل آن در بلندمدت دشوارتر خواهد شد. آیا بیتکوین به میلیونها مصرفکننده متوسط آمریکایی (یا مصرفکنندگان چینی) نیاز دارد تا موفق شود؟ نه، اما تقاضای ایشان قطعاً به رشدش کمک خواهد کرد. در نهایت، امیدواریم که، ارزش هرچه بیشتری در داخل اقتصاد بیتکوین بماند و نیازی به تبدیل به پولهای دولتی که بهراحتی کنترلپذیر هستند، نباشد. اما این فرآیند زمان خواهد برد. هرچه مردم بیشتر با بیتکوین معامله کنند و آسودگی خاطر بیشتری در این کار بیابند، حتی تحت رژیمهای کنترلشده هم، پتانسیل کامل این واحد پولی سریعتر پدیدار خواهد شد.
با اینکه دولت نمیتواند بیتکوین را بهکل تعطیل کند و از بین ببرد، سادهلوحانه خواهد بود اگر فکر کنیم که نمیتواند از سرعت توسعه آن بکاهد یا هزینه استفاده از آن را بالا ببرد. جیم هارپر چندسال پیش نوشت: «انتخاب بر سر این نیست که آیا پول دیجیتال داشته باشیم یا نه. بلکه انتخاب میان این است که بهآسانی به واقعیت پول دیجیتال تن میدهیم یا با مشقت.» در حال حاضر قانونگذاران آمریکایی (که بسیاری جاهای دنیا از آنها نخ میگیرند) به نظر میرسد راه میانهای را برگزیده و در پیش گرفتهاند.
در حال حاضر واشنگتن علاقهای به غیرقانونی اعلام کردن بیتکوین ندارد، بهویژه از آنجا که اقتصاد «اینک 10 میلیارددلاری» این واحد پولی نسبتاً ناچیز و کمارزش است. بااینحال، دولت به اینکه بیتکوین را تحت فشار بگذارد تا در چارچوب بوروکراتیک موجود جای بگیرد، علاقهمند است.
اگر مقرراتپردازان دولتی کف نفس به خرج دهند و بتوانند از وضع ممنوعیتهای کلی یا ارتکاب اشتباهات شتابزده در این مراحل اولیه خودداری کنند، ممکن است بهرغم میلشان، به رشد چیزی راه دهند که هرگز نخواهند توانست کنترلش کنند. هرچه اثرات شبکه قویتر میشود، اتخاذ تدابیر سختگیرانهتر از سوی دولتها در آینده دشوارتر خواهد شد. پیش از آنکه به خودتان بیایید، بیتکوین دیگر ناچیز و کوچک به نظر نخواهد رسید.
دیدگاه تان را بنویسید