جیم خوششانس
بانک جهانی
در سال ۲۰۱۱ روسای کل عضو بانک جهانی متعهد شدند تا فرآیندی «باز، شایستهمحور و شفاف» را برای انتخاب رئیس این بانک رعایت کنند.
در سال 2011 روسای کل عضو بانک جهانی متعهد شدند تا فرآیندی «باز، شایستهمحور و شفاف» را برای انتخاب رئیس این بانک رعایت کنند. هفته گذشته آقای جیم یانگ کیم در یک فرآیند بسته، جانبدارانه و غیرشفاف به عنوان تنها نامزد ریاست برای دوره پنج سال آینده معرفی شد. این فرآیند به معنای کوتاهی در رعایت استانداردهایی است که این بانک از وام گیرندگان خود انتظار دارد. معیارهای خود بانک جهانی هم اصلاً رعایت نشدند. همچنین این فرآیند باعث تسریع ظهور نهادهای رقیب بانک جهانی خواهد شد.
انتخاب آقای جیم ریشه در سنتی قدیمی و منسوخ دارد که به سال 1944 و زمان کنفرانس برتون وودز بازمیگردد. طبق آن سنت، آمریکا رئیس بانک جهانی را انتخاب میکند و یک اروپایی ریاست صندوق بینالمللی پول را بر عهده دارد. شاید آن سنت منعکسکننده نحوه مدیریت جهان در پایان جنگ جهانی دوم باشد اما برای جهان امروز مناسب نیست. ناکامی کنگره آمریکا در اصلاح نهادهای برتون وودز بدبینیهایی را نسبت به آنها ایجاد کرده است. کشورهایی مانند هند و به ویژه چین، اینگونه سرکشیها را به عنوان بخشی از بیمیلی زیاد غرب برای از دست دادن تسلط خود قلمداد میکنند. آنها بانکهایی چندجانبه تشکیل دادهاند تا بتوانند به این سرکشی پاسخ دهند. بانک جدید توسعه که مالکیت آن در اختیار کشورهای بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) قرار دارد و بانک سرمایهگذاری در زیرساختارهای آسیا (AIIB) تحت هدایت چین از این جملهاند. بانک جهانی برای مواجهه با این رقبا در حوزه کسب و کار اصلی خود یعنی تامین مالی پروژههای بزرگ توسعه به نوعی هدفمندی تحت ریاست رهبری نیاز دارد که مورد احترام کارکنان و وامگیرندگان بانک باشد. متاسفانه آقای کیم چنین رهبری نیست.
مشاغل قبلی او در سمتهای پزشک، بنیانگذار یک سازمان مردمنهاد بهداشت عمومی و ریاست یک دانشکده هنرهای آزاد اگرچه برجسته و مهم هستند اما برای آماده ساختن او برای جایگاه کنونی کافی نبودند. علاوه بر این، او نتوانست اعتماد کارکنان بانک را جلب کند. حالات کارکنان حاکی از نارضایتی و طغیانگری است. ماه گذشته انجمنی که نمایندگی 15 هزار نفر از کارکنان بانک را بر عهده دارد نتایج یک نظرسنجی را منتشر کرد که وضعیت نامناسب اخلاق کاری را نشان میداد. این انجمن در نامهای سرگشاده از «بحران رهبری» میگوید.
مقداری از نارضایتیها و انتقادها غیرقابل اجتناب هستند. در هر نظام اداری بزرگ که مجبور باشد تحولات عظیمی را تجربه کند حتی کارکنان وفادار و آرمانخواه شکایت و در برابر تغییرات مقاومت میکنند. برخی اصلاحات آقای کیم از قبیل تغییر سازمان از جهتگیریهای جغرافیایی به سمت هدایت توسط تیمهای متخصص از دیدگاه افراد برونسازمانی مطلوب و پسندیده هستند. اما اکثر افراد بر این باورند که فرآیند اصلاحات با اتکای بیش از حد به مشاوران خارجی چیزی جز ظاهرسازیهای ناراحتکننده نیست.
علاوه بر این، سازمانهای مردمنهاد ادعا میکنند که نتایج اصلاحات در تاثیرگذاری بانک تفاوت خاصی ایجاد نکرده است.
ترس از جایگزین بدتر
موضوع گیجکننده آن است که چگونه با این سرعت و یک سال قبل از پایان دوران کنونی، خدمت دوره دوم به او داده میشود. این کار عادی نیست. یک دلیل احتمالی آن است که امکان دارد دونالد ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری برنده شود و یکی از اطرافیانش را در این سمت بگمارد. دلیل دیگر آن است که بسیاری از اعضا ترجیح میدهند یک فرد منصوب آمریکا این سمت را بر عهده گیرد تا اینکه فردی از کشورهای در حال توسعه نامزد این پست شود. حتی چین هم در ظاهر از آقای کیم حمایت میکند. شاید چین او را بر یک فرد آفریقایی یا جنوب آسیایی ترجیح میدهد. شاید هم چین اعتقاد دارد عملکرد بد بانک جهانی میتواند به تقویت بانک سرمایهگذاری در زیرساختارهای آسیا کمک کند. اما این راه مدیریت یک نهاد جهانی نیست. هیاتمدیره بانک جهانی و خود آقای کیم هنوز زمان دارند تا پیمان سال 2011 را یادآور شوند و بر رقابتی صحیح اصرار ورزند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید