چهار یار جکسون
بانکداری مرکزی
چند هفته پیش سیاستگذاران و نظریهپردازان پولی از سراسر جهان در همایش جکسون هول در ارتفاع ۶۸۰۰ پایی کوهستانهای ویومینگ در غرب آمریکا گرد هم آمدند.
چند هفته پیش سیاستگذاران و نظریهپردازان پولی از سراسر جهان در همایش جکسون هول در ارتفاع 6800 پایی کوهستانهای ویومینگ در غرب آمریکا گرد هم آمدند. بسیاری از مردم از پساندازکنندگان نگران گرفته تا سرمایهگذاران منفعتطلب احتمالاً با خود میگویند کاش این گروه همانجا در همان ارتفاع بمانند و پایین نیایند. از دیدگاه منتقدان، بانکداران مرکزی خود را به دو حماقت نابخشودنی متعهد میدانند: کاهش سودی که مردم از پساندازها دریافت میکنند و افزایش قیمتهایی که در مغازه میپردازند.
اقدام شجاعانه از جانب جان ویلیامز رئیس فدرالرزرو سان فرانسیسکو صورت گرفت. در 15 آگوست او چنین استدلال کرد که اگر فدرالرزرو قصد دارد از بروز رکورد بعدی جلوگیری کند لازم است هدف تورم دودرصدی خود را بالاتر برد یا آن را با هدف دیگری جایگزین سازد. این استدلال چندان عجیب و غریب نیست. در واقع از دیدگاه بانکداران مرکزی کشورهای در حال توسعه که در این کنفرانس شرکت کردهاند مفهوم نیاز به هدفی جدید در شرایط کنونی امری عادی و پیش پاافتاده تلقی میشود. بیشتر انتقادهایی که متوجه بانکداران مرکزی غرب میشود بر این دیدگاه مبتنی است که آنها مسوول نرخهای بسیار پایین هستند. در واقع آنها به دنبال بالاترین نرخهایی هستند که اقتصاد میتواند تحمل کند اما نه از آن بالاتر. هرگاه اقتصاد در کمال قدرت باشد آنها خواهان یک نرخ خنثی (طبیعی) هستند که تورم را یکنواخت نگه دارد و اقتصاد را تحریک نکند باعث کندی آن نشود. هرگاه اقتصاد بیش از حد داغ شود آنها در پی نرخی بالاتر از حد خنثی هستند و هر گاه اقتصاد ضعیف باشد نرخ پایینتر از سطح خنثی مطلوب خواهد بود. نرخ خنثی که در ریاضی و جبر اقتصاددانان با حرف آر (r) ستارهدار نشان داده میشود
میتواند یک نقطه مرجع حیاتی برای سیاستگذاران باشد. به این ترتیب، این نرخ تاثیر بسیار زیادی بر بانکداران مرکزی میگذارد. با وجود این بانکداران مرکزی تاثیر بسیار اندکی بر نرخ خنثی دارند.
طبق نظریه اقتصادی، هرگاه اقتصاد در وضعیت شکوفایی کامل باشد نرخ خنثی بین اشتیاق برای سرمایهگذاری و تمایل برای پسانداز هماهنگی و آشتی برقرار میسازد. به این ترتیب، نرخ خنثی انعکاسدهنده بهرهوری سرمایه، ظهور فناوری و تدبیر و احتیاط خانوارهاست. متغیرهایی که هیچکدام از آنها مورد توجه مقامات پولی قرار نمیگیرند. نرخ خنثی را نمیتوان به صورت غیرمستقیم مشاهده کرد. اما آقای ویلیامز و همکارش از فدرالرزرو عقیده دارند که این نرخ به طور مرتب رو به کاهش بوده است. به گفته او آر- ستارهدار نزدیک به صفر یا حدود دو واحد درصد کمتر از مقدار سال 2004 است.
اگر آر-ستارهدار از مقدار سال 2004 کمتر باشد آنگاه لازم است نرخ سیاستی فدرالرزرو پایین بیاید تا بتواند به همان اندازه محرک باشد. این بدان معناست که نرخ کنونی بین 25 /0 و 5 /0 درصد به آن اندازه که به نظر میرسد پایین نیست. لئو کریپنر از بانک فدرالرزرو نیوزیلند برآورد میکند که سیاست پولی امروز آمریکا به همان اندازه جولای 2005 سختگیرانه و بسته است، زمانی که نرخ صندوقهای فدرال پس از 9 بار افزایش در سطح 25 /3 درصد ایستاد.
سوالی که ذهن ناظران فدرالرزرو را به خود مشغول داشته آن است که در یک یا دو سال آینده سیاست تا چه اندازه سختگیرانهتر خواهد شد. آقای ویلیامز نگرانی دیگری را نیز مطرح میکند: در جریان رکود بعدی سیاست تا چه اندازه تسهیل میشود؟ اگر فدرالرزرو بر نرخ تورم هدف دودرصدی اصرار کند نرخ سیاستی بهره صفردرصدی به آن معنا خواهد بود که هزینه واقعی بدهی منفی دو درصد میشود چرا که ارزش پولی که بدهکاران بازپرداخت میکنند کمتر از پولی است که قرض گرفتهاند. شاید این نرخ به اندازه کافی پایین نباشد.
این نرخ فقط دو واحد درصد کمتر از برآوردی است که آقای ویلیامز از نرخ خنثی دارد. افزایش نرخ هدف تورمی به عددی مانند چهار درصد باعث میشود نرخ بهره واقعی به حدود چهار واحد درصد زیر نرخ خنثی سقوط کند. این تنها دیدگاه اصلاحی نیست. دیدگاه دیگر آن است که مسیر تولید ناخالص داخلی (GDP) اسمی هدفگیری شود که بیانگر رشد اقتصادی و تورم قیمتی است. این کار ممکن است به تورم بالا در زمان رشد ضعیف اقتصادی و به تورم پایین در زمان رشد قدرتمند منجر شود.
اما حتی اگر هدف چهاردرصدی مطلوب باشد آیا چنین هدفی امکانپذیر است؟ فدرالرزرو به زحمت میتواند به سرعت یا به صورت پایدار به هدف کنونی دست پیدا کند بنابراین نمیتوان تصور کرد که هدف بالاتر میتواند بانک مرکزی را از آنچه پل کروگمن از نشریه نیویورک تایمز «تله ترسوها» مینامد نجات دهد. در این تله، بانک مرکزی هدف خود را بسیار پایین تعیین میکند و باز هم به آن نمیرسد. بانک مرکزی ممکن است نرخ بهره را به صفر برساند و وعده تورم دودرصدی بدهد. اگر این وعده مورد باور عمومی قرار گیرد انتظارات تورمی افزایش مییابد و هزینه واقعی مورد انتظار بدهی به منفی دو درصد کاهش مییابد. اما اگر اقتصاد برای تجدید حیات خود به نرخ واقعی منفی چهار درصد نیاز داشته باشد مخارج بسیار کم میشوند، رکود اقتصادی تداوم مییابد و نرخ تورم عقبنشینی کرده و از هدف پایینتر میآید. برعکس اگر بانک مرکزی تورم چهاردرصدی را وعده دهد این وعده مورد قبول قرار گرفته و محقق میشود.
آر با ستاره دنبالهدار
سیاستگذاران غربی از دستکاری اهداف تورمی خوششان نمیآید. اما در جهان گسترده بانکداری مرکزی بازبینیهای دورهای امری عادی هستند. اندونزی، فیلیپین، ترکیه و کره جنوبی اهداف خود را برای سه سال تنظیم میکنند. این انعطافپذیری لزوماً به معنای تخریب تعهدات بانک مرکزی در حفظ سیاستهای محکم پولی نیست. اکنون نرخ تورم در کره جنوبی حتی از نرخ تورم در ایالات متحده نیز پایینتر است.
با وجود اینکه هدف تورم چهاردرصدی برای بانکداران مرکزی جهان ثروتمند فاجعهبار تلقی میشود این هدف در سایر مناطق جهان عادی است. اندونزی در حال تحقق چنین هدفی است. هدف تورمی در برزیل 5 /4 درصد است. هند قصد دارد نرخ هدف خود را از شش درصد سال گذشته به چهار درصد در آینده برساند. کمیتهای که این رقم را پیشنهاد کرده است تحت ریاست آقای اوجیل پاتل است که رئیس آینده بانکرزرو هند خواهد بود.
یکی از مزیتهایی که بسیاری از اقتصادهای نوظهور در مقایسه با اقتصادهای ثروتمند از آن برخوردار هستند بالاتر بودن آر-ستارهداری است که از نرخ سریعتر رشد و تورم ناشی میشود چرا که نرخهای پایین محلی به سمت نرخهای بالاتر بینالمللی کشیده میشوند. این وضعیت باعث میشود در صورت بروز رکود بانکهای مرکزی آزادی عمل بیشتری برای کاهش نرخ بهره داشته باشند. در واقع نمیتوان هیچ اقتصاد در حال توسعهای را پیدا کرد که در نرخهای بهره صفر گیر افتاده باشد.
اگر آقای پاتل در شغل جدید خود موفق باشد و فدرالرزرو اصلاحات را اعمال کند، شاید روزی نرخ تورمی هدف در آمریکا مشابه نرخ هدف در هند شود. اما هند بیشتر نگران افزایش هدف خود است تا کاهش آن. درحالی که آمریکا نگرانیهایی برعکس دارد. شاید اهداف تورمی این دو کشور به یکدیگر شبیه باشند اما آر-ستارهدار در آنها یکسان نخواهد بود.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید