تاریخ انتشار:
محاسن و معایب ترامپ برای ایران
خشم و هیاهو
دونالد ترامپ به عنوان نامزد نهایی حزب جمهوریخواه برای رویارویی با نامزد نهایی حزب دموکرات در عرصه رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 باقی ماند. پیشبینی پیروز نهایی انتخابات از میان دو حزب جمهوریخواه و دموکرات از اکنون بسیار سخت خواهد بود؛ اما هر یک از این نامزدها اگر انتخاب شوند، یکسری محاسن و یکسری معایب خواهند داشت. در این میان به نظر میرسد ترکیب جمعیتی ایالات متحده آمریکا و نگرش اعتقادی جامعه به سمتی حرکت کرده است که پیروزی را برای نامزد حزب جمهوریخواه دشوار کرده است. به این صورت که قشر اقلیت و مهاجرتبارها در حال افزایش است و زنان نیز به صورت فعالتری در جامعه حضور دارند. از سوی دیگر تعداد جوانان در این کشور نیز در حال ازدیاد است. همچنین فضای فرهنگی آمریکا از فضای محافظهکارانه به سمت تفکرات لیبرالی نو آمریکایی در حال تغییر است. به عنوان مثال امروز در جامعه آمریکا دیگر مساله همجنسگرایی قبیح نیست و ازدواج آنها پذیرفته شده است؛ استعمال ماریجوآنا قابل قبول است یا موضوعاتی مانند نیایش در مدارس یا اعدام تاحدودی مورد خدشه قرار گرفته است. امروزه بحث استفاده بیرویه از سلاح نیز تاحدودی مورد تردید
است. مجموعه این عوامل نشان میدهد که جامعه آمریکا به سمت لیبرالیستی نوع اروپایی یا چپگرایی نوع دموکراتها در حال حرکت است. این موارد باعث شده شرایط برای پیروزی نامزد حزب جمهوریخواه دشوار شود. مگر اینکه شخصی مانند دونالد ترامپ با انگشت گذاشتن بر روی نارضایتیهای عمومی که هم جمهوریخواهان و هم دموکراتها را دربر میگیرد، خود را به عنوان ناجی جامعه آمریکا معرفی کند و اینگونه نشان دهد که آخرین امید برای بازگشت آمریکا به روزهای طلایی آن است. اگر ترامپ موفق به انجام چنین اقداماتی شود، شانسش برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری سال 2016 افزایش خواهد یافت. هرچند که به هر حال همزمان با افزایش محبوبیت نامزد حزب جمهوریخواه در میان گروهی از محافظهکاران، این شخص از دشمنان بسیاری هم برخوردار است. رنگینپوستان، مهاجران، لاتینتبارها و مسلمانان به شدت از قدرت گرفتن چنین فردی احساس خطر میکنند؛ زنان دل خوشی از ترامپ ندارند و جامعه نخبه آمریکا نسبت به این مساله که سیاست به عرصه پوپولیسم بدل و از کنترل خارج شود، احساس خطر میکنند. شاید همچنان باید منتظر باشیم رقابتها از فضای درونحزبی خارج و مناظره میان نامزدهای دو حزب
برگزار شود و پس از آن بتوان گفت شانس کدام کاندیدا برای ریاست جمهوری بیشتر است.
امروز من بر اساس حس شخصی و نه تحلیلها معتقدم احتمالاً هیلاری کلینتون برنده انتخابات خواهد بود. اما میبینیم که موقعیت دونالد ترامپ نیز به گونهای است که به عنوان یک خطر جدی برای کلینتون مطرح شده است.
در خصوص سیاستهای این دو کاندیدا در قبال ایران و همچنین توافقنامه برجام (برنامه جامع اقدام مشترک) نیز تحلیلهای مختلفی وجود دارد. بر اساس یک تحلیل، هیلاری کلینتون مدافع توافق هستهای و برجام است و خودش مبتکر این موضوع بود بنابراین به عنوان ادامهدهنده دولت باراک اوباما، یک رئیسجمهور دموکرات آن هم کسی مانند هیلاری کلینتون که چهار سال وزیر خارجه بود و در زمان وزارتش نیز مذاکرات محرمانه عمان که در نهایت به برجام ختم شد، آغاز شد، میتواند یک فرصت طلایی برای ایران باشد. یعنی میتوان تصور کرد که در صورت ورود هیلاری به کاخ سفید، تهران و واشنگتن برخی از مشکلاتشان را حل و فصل کنند یا حداقل اینکه برجام همچنان حفظ خواهد شد. زیرا در مقابل کلینتون شخصی مانند ترامپ تهدید کرده که در صورت راهیابی به کاخ سفید برجام را به مورد اجرا نخواهد گذاشت و آن را نقض خواهد کرد.
یک تحلیل دیگر نیز در مورد این کاندیدای مطرح دو حزب اصلی آمریکا وجود دارد؛ بر اساس این تحلیل ترامپ یک فرد آشوبگر و برهمزننده نظم سیستمی چه در داخل ایالات متحده و چه در خارج از آن است. به عبارتی در عرصه خارجی حتی اگر نیمی از وعدههای ترامپ محقق شود یا بخواهد در مسیر تحقق آنها گام بردارد، برای آمریکا آنچنان دردسر و مشکل ایجاد میکند و متحدان آمریکا را علیه واشنگتن دست به یکی میکند که اجازه اجماعسازی علیه ایران یا کشورهایی همچون ایران را که داعیه اتخاذ سیاست مستقل از واشنگتن دارند ایجاد نمیکند. به عنوان مثال اگر بخواهند جنگ سریالی با چین راه بیندازند حتماً این کشور در مورد مواضعش در قبال ایران تجدیدنظر خواهد کرد. همچنین ترامپ تهدید کرده که خرید نفت را از عربستان کاهش خواهد داد، در صورت تحقق چنین موضوعی، موقعیت ریاض را تضعیف خواهد کرد و این مساله موقعیتی برای ایران در منطقه خواهد بود. در عین حال مواضع کاندیدای جمهوریخواه در قبال اروپاییها در نهایت قابلیت دولت اوباما برای ایجاد اجماع در افزایش فشارهای اقتصادی علیه ایران را از بین خواهد برد. لذا نمیتوان قاطعانه گفت پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات ریاست
جمهوری برای ایران مثبت است یا منفی. در سطح خرد، ریاستجمهوری ترامپ منفی خواهد بود چرا که مواضع رئیسجمهور ترامپ نسبت به رئیسجمهور کلینتون در مورد برجام خیلی سرسختانهتر است. اما باید توجه داشته باشیم که قدرت اجماعسازی کاندیدای دموکرات به مراتب بیشتر از کاندیدای جمهوریخواه است. همچنین آمریکای ترامپ، آمریکایی خواهد بود که دشمنان زیادی دارد و متحدانش از آن دلخور هستند و با آن همکاری نمیکنند. بنابراین واشنگتن نخواهد توانست اجماع جهانی را علیه کشوری مانند ایران سازماندهی کند. از این لحاظ روی کار آمدن ترامپ به صورت ناخواسته و بهرغم میل باطنی حامیان این کاندیدا که چشم به یک رئیسجمهور مقتدر دوختهاند، نتیجه عکس خواهد داد و احتمالاً فرصت تنفس را برای کشورهای امثال ایران افزایش خواهد داد.
از سوی دیگر این نکته نیز حائز اهمیت است که دغدغه اصلی رایدهندگان عادی حزب جمهوریخواه بحث برجام یا توافق هستهای با ایران نیست؛ زیرا این مساله بر زندگی روزمره مردم عادی آمریکا تاثیر مستقیم ندارد؛ اما از آنجا که نخبگان سیاسی حزب جمهوریخواه و لابیهای اسرائیل موضوع هستهای ایران را به امنیت ایالاتمتحده آمریکا و رژیم اسرائیل گره زدهاند این موضوع بهعنوان یک مساله قابل توجه در بین بخشی از هواداران حزب جمهوریخواه قابل توجه است. نکته بعدی اینکه جمهوریخواهان در تلاش هستند هر آنچه بهعنوان دستاورد داخلی و خارجی دولت اوباما مطرح میشود را زیر سوال ببرند. از این رو نقض توافق هستهای و اثبات ناتوانی دولت اوباما در مواجهه با آنچه خطر ایران هستهای قلمداد میشود، یک استراتژی مهم برای حزب جمهوریخواه و نامزدهای آن به شمار میآید. در این میان البته نامزدهای حزب دموکرات مواضع نرمتری نسبت به برجام دارند و آن را حاصل تلاش رئیسجمهور برخاسته از حزب دموکرات میدانند.
درواقع نامزدهای حزب دموکرات بهعنوان مدافع سیاستهای کلان دولت مستقر، حامی توافق با ایران هستند؛ هیلاری کلینتون در زمان وزارت امور خارجه آمریکا در دولت اول باراک اوباما، هدایتگر اصلی روندی بود که در نهایت به توافق هستهای با ایران منجر میشد. از اینرو همانطور که متذکر شدم نامزد پیشتاز حزب دموکرات نهتنها حامی مذاکرات هستهای با ایران است، بلکه در تلاش است رسیدن به این توافق را افتخاری برای خود معرفی کند. سرانجام اینکه گره زدن مناسبات ایران و آمریکا به دولت کنونی مستقر در کاخ سفید و حزب دموکرات، اشتباه خواهد بود. فارغ از اینکه در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، دموکراتها یا جمهوریخواهان برنده شوند، از هماکنون باید با جمهوریخواهان آمریکا در مسیر درک مشترک قرار گرفت. نباید فراموش شود مهمترین توافق سیاسی میان ایران و آمریکا؛ یعنی توافق هستهای با دولتی در آمریکا امکانپذیر شد که سختترین تحریمها را علیه ایران اجرا کرد. بنابراین اگر میتوان با چنین دولتی در راه کاهش تنشها گام برداشت، با دولت جمهوریخواه نیز میتوان همین مسیر را پیمود و چه بهتر قبل از اینکه جمهوریخواهان در سال ۲۰۱۶ یا ۲۰۲۰ یا حتی ۲۰۲۴ به
قدرت برسند، زمینه برای کاهش خصومتها فراهم شود. بههرحال آیندگان، روابط ایران و ایالات متحده را به دو دوران پیشازبرجام و پسازبرجام تقسیم میکنند. تردیدی نیست که شیوهها و روشهایی که در دوران پیش از برجام در مناسبات دو طرف کارساز و مفید بود، در دوران پس از برجام نیز موثر واقع شود.
دیدگاه تان را بنویسید