تاریخ انتشار:
بریده روزنامهها
کارگزاران مریخی و اصلاحطلبان ونوسی
نوشت: «سوسیالیسم فردگرا» در تاکید بر خویشمحوری افراد، اصلاحطلبی لیبرال را نزدیکترین متحد خود یافته و نظر به روحیه آنارشیستی خویش، دولتستیزی را نصبالعین ساخته و البته از حق هم نباید گذشت که عمیقاً به نابرابری سهمگین در شهرهایی مانند تهران اعتراض دارد... وقتی از «سوسیالیسم فردگرا» خواسته شود که بگوید فرد از چه چیزهایی آزاد میشود، پاسخ سهگانهای خواهد گفت: ۱- فرد بهعنوان عضوی از طبقه متوسط شهری از یوغ سرمایهداران نوکیسه آزاد خواهد شد؛ ۲- فرد از یوغ حکمرانهایی که در مکانیسمهای تصادفی و ابلهانه دموکراسی ناگهان قدرت زیادی به چنگ میآورند، آزاد خواهد شد؛ ۳- فرد از اقتدار اخلاق رها خواهد شد.
امتناع وعدههای انتخاباتی در سطح ملی
نوشت: احزاب واقعی منابع مالی شفاف داشته و دارای تشکیلات به نسبت منسجم و انتخابات درونحزبی منظم و کنگرههای سالانه هستند... تعداد اینگونه احزاب بهسختی در یک جامعه به بیش از پنج مورد میرسد، زیرا احزاب کوچک توانایی تولید این خدمات سیاسی را ندارند؛ همچنان که تولید خودرو در کارخانههایی که زیر چندصد هزار تولید دارند، اصلاً مقرون به صرفه نیست... اگر توجه کنیم، همه مباحث احزاب و گروههای ایرانی در حال حاضر حول مسائل شکلی و تشکیلاتی و نیز رفع موانع حضور انتخاباتی است و کمتر با طرح موضوعات برنامهای مواجه میشویم. از اینرو، در حال حاضر دادن وعدههای کلان برای اداره کشور و امور سیاسی از سوی نامزدهای مجلس اگر ممتنع نباشد، خیلی سخت است.
سه دلیل تکثرگرایی در جامعه ایران
نوشت: سه ویژگی را میتوان دلیل کثرتگرایی امروز جامعه دانست. نخست روند خیلی پرقدرت «فردگرایی» ناشی از مدرنیزاسیون که فزاینده است. بعد از پایان جنگ برنامههای توسعه کشور خواسته یا ناخواسته، آگاهانه یا ناآگاهانه، ارادی یا غیرارادی در فضای مدرنیزاسیون پیش میرود. دلیل دوم کثرتگرایی جامعه به «بحران گروههای مرجع» برمیگردد. در غرب هم فردگرایی وجود دارد اما آنجا مکانیسمهایی روند فردیت را مدیریت میکنند چون اگر فردیت بخواهد مادام ادامه پیدا کند، جامعه فرو میپاشد. دلیل سوم، ظهور هویت جدید رسانهای تحت عنوان «رسانههای خرد» (اینترنتی- موبایلی) است که خود تحولاتی سریع دارند و شرایط را برای بروز این خودمرجعی فراهم کردهاند.
جای خالی زنان در خبرگان
نوشت: برای ورود به مجلس خبرگان بحثی از جنسیت مطرح نیست و به نظر میرسد با توجه به صراحت اصول قانون اساسی در تساوی زن و مرد از حیث برخورداری از حقوق مندرج در قانون اساسی، افراد میتوانند از هر جنسیتی با لحاظ سایر شرایط قانونی مانند توانمندی فقهی، حقوقی و غیره در انتخابات مجلس خبرگان نامنویسی و شرکت نمایند و در مجلس مذکور به فعالیت نمایندگی بپردازند. هرچند در گذشته اقدامات عملی برای مشارکت زنان در این مجلس صورت نگرفته اما به نظر میرسد در این زمینه میتوان از ظرفیت و پتانسیل بالای زنانی که اطلاعات حقوقی و فقهی لازم را در این زمینه دارند، استفاده کرد. قصد و حضور زنان برای شرکت و راهیابی به مجلس خبرگان به نوعی میتواند تاکید مضاعف باشد بر مساله برابری جنسیتی در قانون اساسی.
دیدگاه تان را بنویسید