شناسه خبر : 744 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آیا سیادت آمریکا رو به افول است؟

نشانه‌های خدشه به میراثاوباما

مربوط دانستن تمام و کمال شرایط فعلی آمریکا به عملکرد دولت باراک اوباما و صرف‌نظر از سایر عوامل درونزا و برونزای موجود به نوعی ساده‌سازی مساله و خلط مبحثاثر همزمانی و رابطه علت و معلولی بوده و ممکن است منجر به قضاوت‌های ناصواب شود.

نوید قدوسی / کارشناس اقتصادی
لئونید برشیدسکی اخیراً در مقاله‌ای در بلومبرگ تحت عنوان «آمریکا، کشوری که می‌تواند نادیده گرفته شود» نگاهی بر میزان اهمیت حضور این کشور در مسائل و مناسبات مهم بین‌المللی داشته و ایجاد حس «پایان دوران قدرت برتر ایالات متحده» را مهم‌ترین میراث پرزیدنت اوباما قلمداد می‌کند. فارغ از صحت مشاهدات نویسنده به نظر می‌رسد مرور پیشینه رفتار سیاسی، نظامی و اقتصادی آمریکا از یک‌سو و تحولات دهه‌های اخیر کشورهای دنیا از سوی دیگر و بررسی تاثیر آنها بر تحولات مناسبات بین‌المللی موضوعی قابل تامل است. مربوط دانستن تمام و کمال شرایط فعلی آمریکا به عملکرد دولت باراک اوباما و صرف‌نظر از سایر عوامل درونزا و برونزای موجود به نوعی ساده‌سازی مساله و خلط مبحث اثر همزمانی و رابطه علت و معلولی بوده و ممکن است منجر به قضاوت‌های ناصواب شود.
در آخرین اتفاق مهم، سه کشور ایران، روسیه و ترکیه در آستانه قزاقستان گرد هم آمدند تا ضمن فراهم کردن زمینه مذاکره بین دولت سوریه و گروه‌های معارض، نقشه راه برقراری صلح و ثبات در این کشور را ترسیم کنند. پیش از این نیز وزرای امور خارجه و دفاع این سه کشور گرد هم آمدند تا در خصوص مسائل سوریه و برنامه‌ای برای سر و سامان دادن به اوضاع آن به گفت‌‌وگو بپردازند. آمریکا نه‌تنها برای شرکت در هیچ یک از این دو نشست دعوت نشد، بلکه جمهوری اسلامی مخالفت قاطع خود را با حضور این کشور اعلام کرد. ایران، روسیه و ترکیه در بیانیه‌ای، هیات سه‌جانبه صلح را ضامن برقراری و حفظ آتش‌بس میان نیروهای بشار اسد و گروه‌های مخالف معرفی کردند. علاوه بر این از تمامی کشورهایی که می‌توانند نقشی موثر در حل بحران موجود داشته باشند دعوت به عمل آمده است. پیام ضمنی این رفتار سیاسی علاوه بر چشم‌پوشی از موقعیت برتر یا متمایز آمریکا، بروز حس اعتماد به نفس کافی در کشورهایی است که در گذشته به‌شدت تحت تاثیر سیاست‌های آمریکا و به نوعی پایگاه این کشور در منطقه بوده‌اند.
سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه اخیراً عنوان کرده «تماس‌ها با آمریکا برقرار است ولی هر‌بار که سر موضوعی با این کشور به توافق می‌رسیم آنها از آن تخطی می‌کنند؛ ما از این موضوع درس می‌گیریم». این مشکل می‌تواند به دلیل ضعف نیروهای سیاسی در حصول توافقات مستحکم و پایبندی به آن در فضای کاملاً دموکراتیک آمریکا باشد. روسیه در تلاش است تا به متحدان غیر‌دموکراتیک آمریکا نزدیک شود؛ همراهی این کشور با کارتل نفتی کشورهایی از این دست در تصمیم اخیر اوپک مبنی بر کاهش سقف تولید و حضور قطر به‌عنوان خریدار 5 /19 درصد از سهام شرکت نفت روسیه (روز نفت) می‌تواند زمینه‌ساز نزدیکی و همکاری پایدار این کشورها با تاکید بر منافع اقتصادی همسو و دوجانبه شود. حضور نماینده قطر یا کشورهای مشابه در ترکیب هیات مدیره یک شرکت روسی نشانه‌ای از عزم طرفین برای تحکیم روابط با تاکید بر کاهش احتمال تخطی از توافقات فیمابین به شمار می‌رود. اتحاد جدید شکل‌گرفته گرچه از مشارکت آمریکا در مذاکرات و تصمیمات جلوگیری نمی‌کند ولی به نظر می‌رسد در مقابل لزومی هم به حضور این کشور نمی‌بیند.
نوع دیگری از بی‌تفاوتی به آمریکا در رفتار یک حکومت اقتدارگرای دیگر یعنی چین دیده می‌شود. این کشور نه‌تنها توجهی به هشدارهای آمریکا مبنی بر توقف فعالیت‌ها در جزایر اسپرتلی واقع در دریای جنوبی چین نکرده، بلکه به وضوح در حال گسترش استحکامات نظامی در این مناطق است. چین گرچه تاکنون به کشتی‌ها و هواپیماهای آمریکایی حاضر در منطقه حمله نکرده است ولی اخیراً یک کاوشگر زیرآبی آمریکا را متوقف ساخت. رویکرد آمریکا در مواجهه نظامی با چین که در کنار ژاپن بزرگ‌ترین دارندگان خارجی اوراق قرضه خزانه‌داری آمریکا به ارزش بیش از 1100 میلیارد دلار به شمار می‌روند، در دهه‌های اخیر دستخوش تحولاتی شده است. به نظر می‌رسد تلاش برای حل سریع و پرهیز از اقدامات تحریک‌آمیز به منظور جلوگیری از تقابل دو قدرت نظامی برتر متاثر از مناسبات اقتصادی است. تلاش برای تامین و حفظ منافع ولو به بهای کوتاه آمدن آمریکا دور از ذهن نیست. افزایش قدرت اقتصادی چین در سال‌های اخیر و احتمالاً برخی کشورهای دیگر در آینده و توسعه همه‌جانبه ناشی از آن موجب خواهد شد تا جایگاه آمریکا به‌عنوان قدرت اقتصادی مطلق به‌شدت در معرض تهدید قرار گرفته و بخشی از اقبال پیشین به این کشور معطوف به ابرقدرت‌های اقتصادی نوظهور شود.
اوضاع در اروپا هم خیلی به نفع آمریکا نیست. مردم بریتانیا بدون توجه به هشدارهای متعدد آمریکا به خروج این کشور از اتحادیه اروپا در قالب برگزیت رای مثبت دادند. این مهم‌ترین و نزدیک‌ترین متحد آمریکا در قاره پیر بدون توجه به منافع آمریکا همچنان به ایجاد فضای تردید در خصوص توافق احتمالی آتی با اتحادیه اروپا ادامه می‌دهد. در سایر کشورها نیز اقبال چندانی نسبت به آمریکا و سیاست‌های آن وجود ندارد که از این میان می‌توان به بی‌اعتنایی آلمان به پیشنهاد اوباما برای برقراری پیمان تجارت و سرمایه‌گذاری بین‌قاره‌ای (Transatlantic Trade and Investment Partnership) اشاره کرد. شرایط فعلی در حالی رقم خورده که در صورت پیروزی احزاب ملی‌گرا در انتخابات سال آینده چند کشور اروپایی، باید منتظر کاهش سطح همکاری و اقبال کشورهای این منطقه به آمریکا بود.
توافق هسته‌ای بین ایران و گروه کشورهای موسوم به 1+5 نیز می‌تواند به یکی از چالش‌های پیش روی آمریکا تبدیل شده و این کشور را در معرض آزمایشی سخت قرار دهد. گاردین اخیراً با خطاب قرار دادن رکس تیلرسون گزینه نهایی تصدی پست وزارت امور خارجه دولت ترامپ نسبت به عواقب پاره کردن برجام هشدار داده است. تخطی از این توافق بین‌المللی چندجانبه به‌خصوص در حالی که سرگئی لاوروف حرف از تخطی آمریکا از توافقات می‌زند اعتبار امضای ایالات متحده را مخدوش خواهد ساخت. حال باید دید دو مرد موفق در عرصه کسب‌وکار و تولید سود بیشتر برای شرکت‌ها، در زمینه سیاست خارجی آمریکا که پیوسته محوریت«ارزش‌ها» در آن مورد تاکید قرار گرفته چه عملکردی خواهند داشت.
بی‌اعتنایی و کاهش اقبال به آمریکا در کشورهای مختلف دنیا را می‌توان به رویکرد دوگانه و متضاد این کشور در زمینه سیاست خارجی مربوط دانست. دستگاه دیپلماسی دولت اوباما در حالی بر هم‌راستایی سیاست بین‌المللی این کشور با ارزش‌هایی مانند برقراری صلح، آزادی، امنیت و‌... تاکید می‌کند که مردم دنیا اعتقاد چندانی به این ادعا ندارند. بدبینی ایجادشده ناشی از مکانیسم یادگیری باعث شده امروزه آمریکا در جایگاه متهم قرار گرفته و صفاتی مانند سلطه‌جویی و تکبر به آن نسبت داده شود. بدون شک صحبت از ارزش‌های مترقی برای ساختن دنیایی بهتر برای انسان‌ها در فضایی که پذیرش آن را ندارد، اثربخشی مورد انتظار را نخواهد داشت.
تجاوزات نظامی متعدد آمریکا در مناطق مختلف دنیا که همواره هدف اصلی آن برقراری صلح و امنیت معرفی شده است مسوول بخش دیگری از بدبینی و بی‌اعتنایی به این کشور است. در همین منطقه خاورمیانه، آمریکا متهم ردیف اول برقراری جنگی فرسایشی و خانمان‌سوز در افغانستان به شمار می‌رود. اشغال عراق به بهانه به زیر کشیدن صدام از قدرت و کشف سلاح‌های شیمیایی و میکروبی و پس از آن دخالت نظامی در سوریه نه‌تنها به اهداف تعیین‌شده منجر نشد بلکه در سایه ناامنی و بی‌سامانی ایجادشده، این کشورها به پرورشگاه یا انکوباتور گروه تروریستی موسوم به دولت اسلامی یا داعش منجر شد که بنا به تعابیری بزرگ‌ترین تهدید حال حاضر امنیت جهان است. نه‌تنها صحت ادعای آمریکا مبنی بر افزایش امنیت در جهان به‌واسطه حضور نظامی گسترده و مستمر آن در مناطق مختلف در معرض تردید قرار دارد بلکه ردپای این کشور در تشدید مناقشات منطقه‌ای و ارزش بالای قراردادهای فروش تسلیحات موجب شده انگشت اتهام به‌سوی او دراز شود.
حال و پس از آغاز به کار دونالد ترامپ به‌عنوان رئیس‌جمهور جدید آمریکا باید منتظر بود و دید که این مرد تا چه حد توانایی واقعیت بخشیدن به شعارهای انتخاباتی خود معطوف به بازیابی قدرت و اقتدار اقتصادی و بین‌المللی آمریکا را خواهد داشت. نخستین روزهای کاری مردی که شاید ابهام و عدم اطمینان مهم‌ترین ویژگی رفتاری او به شمار می‌رود، با تصمیماتی جنجالی همراه بوده و اعتراضات و واکنش‌های منفی گسترده‌ای را برانگیخته است. امضای قانون احداث دیوار حائل بین آمریکا و مکزیک، اجرایی شدن محدودیت‌های مربوط به ورود اتباع برخی کشورها به آمریکا و زمزمه‌های جدی خروج از پیمان نفتا از مهم‌ترین اقداماتی است که به تعبیری جهان را با ترس مواجه ساخته است؛ ظاهراً این بیلیونر نیویورکی در عمل به وعده‌های انتخاباتی خود جدی است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها