تاریخ انتشار:
درباره حمید ابوطالبی رئیس نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل
باز هم داستان گروگانگیری
این دیپلمات ۵۷ساله که در سال ۱۳۳۶ در تهران متولد شد، لیسانس خود را در رشته جامعهشناسی از دانشگاه تهران دریافت کرد و همچون همسن و سالهای خود در آن زمان درگیر تسخیر سفارت آمریکا شد. وی تحصیلات خود را در رشته کارشناسی ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران دریافت کرد و بعد عازم فرانسه شد. مدرک خود را در رشته جامعهشناسی سیاسی از دانشگاه سوربون فرانسه و در رشته جامعهشناسی تاریخی از دانشگاه لرون فرانسه دریافت کرد.
درست همان زمانی که بسیاری تصور میکردند تابوی بزرگ فروریخته و رابطه ایران و آمریکا «روزهای خوبی» را تجربه میکند، پسلرزههای داستان قدیمی گروگانگیری و تسخیر سفارت آمریکا توسط دانشجویان پیرو خط امام، روابط ایران و آمریکا را با تنشی جدید مواجه کرد. لبخند سوم آذر که بر روی لبان محمدجواد ظریف و جان کری نشست، در ماه پنجم رنگ باخت و جای خود را به تهدید و خط و نشان کشیدن بین دو دولت داد. احتمالاً فردی که زیر حکم معرفی «حمید ابوطالبی» به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل را امضا میکرد، در اعماق ذهن خود نیز تصور نمیکرد، این اقدام کار را به جایی برساند که دولت ایران از دولت آمریکا شکایت کند. معرفی معاون سیاسی رئیسجمهوری به عنوان نماینده ایران در سازمان ملل کافی بود تا سناتورهای جمهوریخواه که همچون تندروهای مخالف دولت ایران از توافق ژنو دل خوشی نداشتند؛ دست به کار شده و طرح پیشنهادی «تد کروز» سناتور جمهوریخواه تندرو را به تصویب برسانند. بر اساس این طرح، در صورت تشخیص رئیسجمهور آمریکا، اگر فردی که به عنوان نماینده سیاسی کشورها در سازمان ملل برای صدور ویزا به این کشور معرفی میشود در فعالیتهای تروریستی یا جاسوسی
دست داشته یا بیم تهدید علیه امنیت ملی آمریکا وجود داشته باشد، وزارت خارجه آمریکا میتواند برای آن فرد ویزای ورود به خاک آمریکا را صادر نکند. شاید خود حمید ابوطالبی نیز فراموش کرده بود که در 34 سال پیش در ماجرای گروگانگیری تنها به عنوان مترجم نقش ایفا کرده است اما سناتورهای جمهوریخواه به خوبی حوادث سال 58 را بار دیگر مرور کرده و معرفی ابوطالبی را نشانهای از عدم تغییر در رویکرد دولت ایران قلمداد کردند. همین مساله موجب شد تاریخ بار دیگر تکرار شود. اگر روزگاری دولت کارتر و بازرگان با بحران گروگانگیری دست و پنجه نرم میکردند این بار نوبت دولت روحانی و اوباما بود که دستخوش توفان شوند.
باز هم یک داستان قدیمی
کمال تبریزی روایت میکند که محسن میردامادی با سوار شدن بر اتوبوس دو طبقه نقشه تسخیر سفارت آمریکا را کشید و سفارت آمریکا بسیار ساده تصرف شد اما تبعات بحران گروگانگیری که 444 روز به طول انجامید بسیار گسترده بود. همان زمان کارتر به دلیل ناتوانی در حل بحران گروگانگیری در انتخابات شکست خورد و کارتر شکستخورده، جای خود را به دولت ریگان داد. جالب اینجاست که کارتر شکستخورده که دولتش قربانی گروگانگیری شد، این روزها به صف مخالفان این اقدام دولت آمریکا پیوسته و در مصاحبهای با اندیشکده آمریکایی «هریتیج» اعلام کرده است که دولت آمریکا باید برای نماینده ایران روادید صادر کند. توافق ژنو که بعد از مدتها دو دولت ایران و آمریکا را در کنار هم قرار داد این امید را به وجود آورده بود که شاید این داستان قدیمی به بایگانی تاریخ سپرده شده باشد اما داستان ندادن ویزا به نماینده ایران که قرار بود جایگزین محمد خزاعی شود نشان داد هنوز این داستان بایگانی نشده است. دولت آمریکا علت اصلی ندادن ویزا به حمید ابوطالبی را حضور فعال در ماجرای گروگانگیری سال 58 دانسته است اما جالب اینجاست که خود ابوطالبی تصریح دارد که آن زمان اهواز بوده و نقشی
در تسخیر سفارت نداشته و تنها به عنوان مترجم نقش ایفا کرده است اما حضور کوتاه وی کافی بود تا بهانه به دست جمهوریخواهان تندرو بیفتد و آنها بتوانند با اقناع برخی از دموکراتهای سنا از جمله «چاک شامر» مسیر را برای پیشبرد اهداف خود فراهم کرده و بحران بزرگی را رقم بزنند.
هر چند دولت آمریکا اصرار دارد که حمید ابوطالبی را از اعضای موثر در گروگانگیری 52 آمریکایی معرفی کند اما بسیاری از تسخیرکنندگان موثر در ماجرای آبان 58 ضمن مصاحبه با روزنامه اعتماد، در مورد نقش ابوطالبی سکوت کرده و از هرگونه موضعگیری اجتناب کردند. به نظر میرسد که برخلاف حاشیهسازیها، سخنان نماینده معرفیشده مبنی بر ایفای «نقش تنها به عنوان یک مترجم» درست بوده و وی نقشی فراتر از این در جریان تسخیر سفارت آمریکا نداشته است.
دیپلماتی باسابقه
حمید ابوطالبی از ابتدای دهه شصت وارد وزارت امور خارجه شد و در کشورهایی همچون ایتالیا، بلژیک، استرالیا و اتحادیه اروپا در قامت سفیر به مدت ۱۵ سال حضور پیدا کرد. پنج سالی نیز در سمت مدیر کل سیاسی وزارت امور خارجه فعالیت کرد. در سالهای اخیر نیز به عنوان مشاور وزیر دستی بر آتش دستگاه دیپلماسی کشور داشت. ابوطالبی سابقه حضور در هیات علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی و شورای راهبردی سیاست خارجی، ریاست گروه مطالعات آسیایی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام و عضویت در هیات علمی و تحریریه نشریه بینالمللی ایرفا (Iranian Review of Foreign Affairs) را نیز در کارنامه کاری خود دارد. حضور وی در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، مسیر وی را برای حضور در دولت یازدهم همچون سایر ساکنان ساختمان «دولتساز» فراهم کرد. همان زمانی که رئیس این مرکز، در نتیجهای غیرقابل باور بر سایر رقبا پیشی گرفت و در مرحله اول انتخابات عازم پاستور شد، وی نیز به دولت رفت. تنها یک ماه بعد از روی کار آمدن دولت یازدهم، طی حکمی به معاونت سیاسی دفتر ریاستجمهور منصوب شد. البته از همان روزهای نخست بسیاری ابوطالبی را به عنوان گزینهای
برای سکانداری ساختمان سی تیر معرفی کردند اما محمدجواد ظریف که گزینهای وزینتر محسوب میشد توانست از سایر رقبا پیشی گرفته و در صدر وزارت امور خارجه قرار بگیرد. قرابت وی با حسن روحانی زمینهای را فراهم کرد تا وی به عنوان گزینه دولت یازدهم، برای نمایندگی ایران در سازمان ملل معرفی شود. گزینهای که بسیاری از تندروهای آمریکایی آن را «دهنکجی» بزرگ دولت ایران به دولت آمریکا بعد از توافق ژنو ارزیابی کرده و حتی نوعی بدسلیقگی در معرفی نمایندهای ارزیابی کردند که قرار است پلهای ارتباطی شکستهشده در رابطه مخدوش ایران و آمریکا را ترمیم کرده و بر روی دیوار فروریخته از بیاعتمادی، بنایی محکم از اعتماد دوجانبه بسازد.
سخن آخر
برخی از کارشناسان با توجه به مفاد قانون بینالملل و قوانین سازمان ملل در جنجال بزرگ ایجادشده آمریکا را مقصر میدانند، برخی نیز بدسلیقگی دستگاه دیپلماسی ایران را عامل این بحران دانسته و تاکید میکنند نیشتر زدن به زخمهای گذشته در دورهای که دو طرف تلاش دارند برای فردا، از دیروز بگذرند کاری اشتباه و بازگشت به سیکل معیوب روابط سه دهه ایران و ایالات متحده است. هنوز مشخص نیست که ابوطالبی میتواند عازم آمریکا شود یا خیر. از یک سو سیدعباس عراقچی معاون وزیر امور خارجه در موضع صریحی اعلام کرده است که ایران گزینهای جز ابوطالبی را برای نمایندگی ایران معرفی نخواهد کرد و از سوی دیگر کاخ سفید اعلام کرده است به هیچ عنوان برای ابوطالبی ویزا صادر نخواهد کرد و اجازه نمیدهد وی وارد خاک آمریکا شود. به نظر میرسد که این دعوای دامنهدار بهترین بستر را برای افرادی مهیا کرده است که دلخوشی از توافق ژنو نداشتند و از همان ابتدا در راه ایجاد توافق بزرگ سنگاندازی کرده و نمیخواستند که دو دولت بر سر میز مذاکره بنشینند به همین دلیل در این زمانه نیز بر این مساله اصرار دارند که با این رویکرد دولت آمریکا، دیگر توافق ژنو محلی از
اعراب ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید