تاریخ انتشار:
روابط ایران و اعراب از نگاه پژوهشگر ایرانی آرشیو ملی بریتانیا
خوش خیال نباشیم
مجید تفرشی، پژوهشگر ایرانی آرشیو ملی بریتانیا در مورد ساز و کار روحانی برای ترمیم روابط مخدوششده با کشورهای عربی میگوید: «نخستین راهکار رئیس دولت یازدهم، تنشزدایی مستقیم با اعراب و پرهیز از سیاست شعارزدگی هشت سال اخیر در جهت بهبود روابط دوجانبه و منطقهای است و در مرحله بعد باید بهبود غیرمستقیم روابط با کشورهای عربی از طریق حل و فصل مستقیم و بیواسطه چالشهای بینالمللی ایران به خصوص با آمریکا و اروپا باشد.»
مجید تفرشی، پژوهشگر ایرانی آرشیو ملی بریتانیا در مورد ساز و کار روحانی برای ترمیم روابط مخدوششده با کشورهای عربی میگوید: «نخستین راهکار رئیس دولت یازدهم، تنشزدایی مستقیم با اعراب و پرهیز از سیاست شعارزدگی هشت سال اخیر در جهت بهبود روابط دوجانبه و منطقهای است و در مرحله بعد باید بهبود غیرمستقیم روابط با کشورهای عربی از طریق حل و فصل مستقیم و بیواسطه چالشهای بینالمللی ایران به خصوص با آمریکا و اروپا باشد.» «البته نباید با خوشخیالی تصور کرد که این مسیر ساده و سریع است و مخالفان منافع ملی ایران به سادگی و آرامش منتظر میمانند تا این کشور با در پیش گرفتن سیاست دوراندیشانه و راهبرد مثبت خود دست به یک بازی برد- برد در منطقه بزند و به وضعیت کنونی باخت- باخت خاتمه دهد.»
آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتیشان مکرراً بر تعامل با دنیا و بهبود روابط با کشورهای جهان تاکید میکردند. حال با استقرار ایشان در پاستور دورنمای رابطه ایران و اعراب در دولت یازدهم را چطور ارزیابی میکنید؟
مساله روابط ایران با کشورهای عربی به طورکلی قابل تحلیل نیست و دارای زوایای مختلف ولی به همپیوستهای است. ضمن آنکه این موضوع را باید در سه بعد سیاست داخلی، سیاست منطقهای و سیاست بینالمللی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد. با توجه به اظهارات دوران مبارزات انتخاباتی و عملکرد پیشین رئیسجمهور منتخب، به نظر میرسد عزم کلی دولت آقای دکتر حسن روحانی بر تنشزدایی و بهبود روابط ایران با کشورهای عرب منطقه خلیج فارس، خاورمیانه و شمال آفریقا باشد. این خواسته اکثریت مردم ایران و منطقه نیز هست، ولی مسیری دشوار و پرمانع نیز هست. در داخل ایران و خارج از ایران گروههای افراطی هستند که بر اساس آموزههای پانعرب و ضدعربی خود و یا منافع سیاسی، اقتصادی و راهبردی برای بهبود روابط ایران و اعراب مانعتراشی میکنند. واقعیت این است که در سالهای اخیر بسیاری از این رابطه پرتنش سود بردهاند. کسانی که با انگیزههای مختلف میخواهند ایران را خطر و تنشآفرین معرفی کنند، طبعاً در صورت بهبود روابط ایران و اعراب قافیه را خواهند باخت. یا افراد و سازمانهایی که برای فعالیت سیاسی و رسانهای ضدایرانی خود مورد حمایت برخی از کشورهای عربی قرار دارند علاقهای به این بهبود روابط و خاتمه داده شدن به ماموریت دشمنآفرینی و تنشزای خود ندارند. البته شاید بیشتر موضوع تلاش برای تیره نگه داشتن روابط ایران و اعراب به اسرائیل و تندروان آمریکایی و اروپایی برمیگردد که آسایش و آرامش مناطق خلیج فارس، خاورمیانه و شمال آفریقا را به مصلحت و منفعت خود نمیبینند. در هر صورت، منافع مشترک ایران و اعراب در گرو این بهبود روابط با حفظ احترام متقابل و تاکید بر حاکمیت ملی کشورها و پرهیز از طرح مطالبات نشدنی و غیرقانونی است.
رابطه ایران و پادشاهی سعودی در دولت نهم و دهم به سردترین حالت خود رسید اما آقای روحانی در نخستین نشست مطبوعاتی خود با اشاره به امضای موافقتنامه امنیتی تهران و ریاض توسط ایشان از روزهای اوجگیری روابط دوجانبه در ماههای پیش رو خبر داده است. تلقی جنابعالی نسبت به این موضوع چیست؟
آقای روحانی از پیش از آغاز فعالیتهای انتخاباتی نیز آشکارا خواهان بهبود روابط ایران و اعراب بود و به موضوع پیمان امنیتی ایران و سعودی نیز مکرراً پرداخته و آن را شرح داده بود. به نظر من در حال حاضر فضا و زمان برای تهران و ریاض مهیا شده تا با پشتسر گذاشتن تلخیهای سالهای اخیر و با احترام به منافع متقابل و مشترک روابط خود را بازسازی و تقویت کنند. طراح و معمار بهبود روابط ایران و سعودی اکنون در آستانه آغاز ریاستجمهوری است و دلیلی ندارد سیاست مورد علاقه و اعتقاد او که در هشت سال گذشته مغفول واقع شده، اکنون عملی نشود. اگر روحانی قادر به اجرای خواسته خود در این راه نشود، باید بخش اصلی بار مسوولیت این ناکامی را بر دوش اعراب و متحدان غربی آنان نهاد. هرچند شواهد گواهی میدهند دو طرف به شدت علاقهمند به آغاز فصل جدیدی از مناسبات حسنه خود هستند.
بهبود روابط ایران و عربستان چه تاثیری بر روابط ایران با دیگر کشورهای عربی باقی میگذارد؟
بدون تردید پادشاهی سعودی نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری بر سمتگیری سیاستهای کشورهای عربی به خصوص کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در موارد مختلف و به خصوص در قبال ایران دارد. به نظر من، به طور کلی بهبود روابط تهران و ریاض مستقیماً به بهبود کلی روابط ایران و کشورهای عربی منجر خواهد شد. ولی نباید فراموش کرد که روابط ایران با هر کدام از این کشورها بعضاً دارای نکات ریز، پیچیده و مستقلی است که لزوماً به یک نسخه کلی و یکسان در بهبود روابط با سعودی منجر نمیشود و مشکلات آن را به سرعت رفع و منتفی نمیکند. باید در مذاکرات و تعاملات یکبهیک به این موارد پرداخت. البته در این میان نقش رهبری معنوی سعودی موجب خواهد شد تا مذاکره و تعامل ایران با دیگر کشورهای عربی نیز نرمتر و مثبتتر صورت بگیرد و به نتیجه مطلوب منجر شود.
آیا فرآیند نزدیکی مناسبات تهران و ریاض میتواند به بهبود روابط ایران و بحرین نیز منجر شود؟
بدون تعارف پادشاهی سعودی پدرخوانده آشکار و نهان حکومت بحرین است و بهبود روابط تهران و ریاض به بهتر شدن روابط تهران و منامه نیز منجر خواهد شد. ولی باید توجه داشت که مشکل اصلی روابط ایران و بحرین ربطی به ایران ندارد و حل کردن آن در اختیار خود بحرینیهاست. مساله اصلی بحرین نادیده گرفتن تاریخی، نهادینه و سیستماتیک حقوق مدنی و ملی اکثریت مطلق شیعه و ایرانیتبار بحرینی، ممانعت از مشارکت اکثر مردم آن کشور در سرنوشت کشورشان و کنترل قدرت و حکومت توسط گروه اقلیت غیرمردمی است که حتی اصالتاً بحرینی هم نیستند. هیچ دولتی در ایران قادر به کنار آمدن با این شرایط در بحرین نیست. البته ایران نباید و نمیخواهد در این موضوع مداخله مستقیم کند، ولی قادر به نادیده گرفتن مطالبات شیعیان بحرین هم نیست و چارهای جز حمایت معنوی از اکثریت مردم بحرین ندارد.
سوریه نیز یکی از کشورهای عربی است که به دلیل قرار گرفتن در زنجیره مقاومت از اهمیت فراوانی برای ایران برخوردار است. از دیدگاه جنابعالی آیا در دولت جدید نیز باید مشی فعلی ایران در مناقشات سوریه حفظ شود یا باید به صورت دیگری اقدام شود؟
آقای روحانی در اظهارات مختلف خود به صراحت و به درستی درباره سوریه سخن گفتهاند. سرنوشت سوریه را باید مردم آن کشور از طریق انتخابات سراسری و صندوق رای مشخص کنند. نه حمایت و مداخله نظامی و سیاسی خارجی قابل قبول است و نه کشتن معارضان. ایران باید حامی سیاست پرهیز از خشونت و گذار سوریه به دورانی دموکراتیک بر اساس رای و تصمیم اکثریت مردم آن کشور باشد. طبیعی است که دولتهای خارجی و گروههای جنگطلب از روند حل مسالمتآمیز و دموکراتیک ماجرا خشنود نخواهند شد. دولت سوریه هم به سادگی زیر بار این مساله نخواهد رفت. ولی تجربه یک سال اخیر نشان داده که هیچ یک از طرفین مناقشه با حداکثر تلاش خود و کسب حمایتهای خارجی، قادر به سرکوب و حذف دیگری نبوده و چارهای جز حل عاقلانه و بیخونریزی مساله نبوده و نیست.
سیاست اعتدالگرایانه دولت آقای روحانی در مواجهه با برخی از کشورهای عربی که همپیمان آمریکا در منطقه هستند به چه صورت باید باشد؟ آیا این کشورها حاضر به برقراری یک رابطه منطقی توام با عقلانیت با ایران هستند و یا ترجیح میدهند همچنان در زیر پرچم غرب قرار داشته باشند؟
آقای روحانی میتواند از دو بعد مختلف با کشورهای عربی برخورد کند. نخست تنشزدایی مستقیم با آن کشورها و پرهیز از سیاست شعارزدگی هشت سال اخیر در جهت بهبود روابط دوجانبه و منطقهای است و دیگر اینکه بهبود غیرمستقیم روابط با اعراب از طریق حل و فصل مستقیم و بیواسطه چالشهای بینالمللی ایران به خصوص با آمریکا و اروپا را در دستور کار خود قرار دهد. این دو سیاست باید موازی و هماهنگ و همزمان اعمال شوند. البته طبیعی است که نباید با خوشخیالی تصور کرد این مسیر ساده و سریع است و مخالفان منافع ملی ایران به سادگی و آرامش منتظر میمانند تا ایران با در پیش گرفتن سیاست دوراندیشانه و راهبرد مثبت خود دست به یک بازی برد- برد در منطقه بزند و به وضعیت کنونی باخت- باخت خاتمه دهد.
جنابعالی در گفتوگویی اینگونه عنوان کرده بودید که جزایر سهگانه موضوعی میان ایران و بریتانیاست. در این مورد توضیح بیشتری میدهید و اینکه آیا در دولت جدید نیز ما باید همچنان به سیاست بیتفاوتیمان در برابر اظهارات غیردوستانه اماراتیها ادامه دهیم؟
من گفته بودم که موضوع مالکیت و حاکمیت تاریخی بر جزایر سهگانه بین ایران و بریتانیا بوده و آن جزایر قبل از تاسیس دولت امارات متحده عربی به ایران بازگردانده شده است. ولی الان امارات به پشتگرمی متحدان غربی خود به خصوص بریتانیا مدعی ماجرا شده است. ایران نه میتواند و نه باید سیاست بیتفاوتی در برابر اظهارات اماراتیها را در پیش بگیرد. امارات به دلایل مختلف خواهان تنشآفرینی با ایران و بهانه قرار دادن موضوع جزایر سهگانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی برای خدشه وارد کردن به اقتدار منطقهای ایران است. اسناد محرمانه تازه آزاد شده در آرشیوهای بریتانیایی نشان میدهد که دولت کوچک امارات قبل از انقلاب از حکومت ایران ناراضی بوده و بعد از انقلاب نیز خواهان سرنگونی حکومت انقلابی جدید شده است. به نظر میرسد موضوع جزایر سهگانه اکنون محملی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی و منطقهای امارات و عامل مصنوعی اتحاد غیرواقعی اعراب و مخفی نگه داشتن ضعف خفتبار آنها در قبال اسرائیل شده باشد. از سوی دیگر با حل احتمالی چالشهای بینالمللی ایران، امارات نیز به تدریج در دشمنی با ایران و موضوع جزایر ساکت و آرام خواهد شد. ادعاهای ضدایرانی امارات عمدتاً به پشتوانه تنش موجود بین ایران با ریاض و لندن و واشنگتن است وگرنه دولت ابوظبی به تنهایی مصلحت خود را در زبان در کام کشیدن و سکوت در برابر ادعاهای بیپایه خود خواهد یافت.
خانم اشتون رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مذاکرهکننده اصلی گروه 1+5 از روی کار آمدن آقای روحانی استقبال کرده و از ادامه برگزاری مذاکرات در دولت یازدهم نیز ابراز خشنودی داشته است. حال سوال اینجاست که در صورت بهبود روابط ایران با اعراب ما چگونه میتوانیم از این گزینه در یارکشیهای هستهای و دور زدن تحریمها استفاده کنیم؟
به نظر من باید واقعبین بود و بیش از این نباید به امید دور زدن تحریمها توسط اعراب که دوست و متحد آمریکا و غرب هستند باقی بمانیم. اولاً که تحریمهای کنونی بسیار سنگین و اثرگذار بوده و دور زدن آنها سختتر از گذشته است. هر چند که هنوز ناممکن نیست. ثانیاً در صورت امکانپذیر بودن چنین موضوعی، ایران به شدت دچار آسیبهای بیشتری خواهد شد و سود سرشار سیاسی و اقتصادی را بیجهت نثار اعراب خواهد کرد؛ لذا به نظر من به جای پرداختن به این راهحلهای مقطعی و پرضرر باید به طور جدی به حل چالشهای بینالمللی و گفتوگوی مستقیم با طرفهای غربی فکر کرد و درمان قطعی را به مسکنهای موردی ترجیح داد. البته باز تکرار میکنم که این راهی بس دشوار و پردردسر است و نباید توقع موفقیت آنی و سریع و کامل از آن داشت. ولی باید توجه داشت که شرایط نوین ایران میتواند به سود همه باشد و بازنده فقط جنگطلبان و بدخواهان ایران باشند.
***
آقای روحانی در تبلیغات انتخاباتیشان مکرراً بر تعامل با دنیا و بهبود روابط با کشورهای جهان تاکید میکردند. حال با استقرار ایشان در پاستور دورنمای رابطه ایران و اعراب در دولت یازدهم را چطور ارزیابی میکنید؟
مساله روابط ایران با کشورهای عربی به طورکلی قابل تحلیل نیست و دارای زوایای مختلف ولی به همپیوستهای است. ضمن آنکه این موضوع را باید در سه بعد سیاست داخلی، سیاست منطقهای و سیاست بینالمللی مورد ارزیابی و قضاوت قرار داد. با توجه به اظهارات دوران مبارزات انتخاباتی و عملکرد پیشین رئیسجمهور منتخب، به نظر میرسد عزم کلی دولت آقای دکتر حسن روحانی بر تنشزدایی و بهبود روابط ایران با کشورهای عرب منطقه خلیج فارس، خاورمیانه و شمال آفریقا باشد. این خواسته اکثریت مردم ایران و منطقه نیز هست، ولی مسیری دشوار و پرمانع نیز هست. در داخل ایران و خارج از ایران گروههای افراطی هستند که بر اساس آموزههای پانعرب و ضدعربی خود و یا منافع سیاسی، اقتصادی و راهبردی برای بهبود روابط ایران و اعراب مانعتراشی میکنند. واقعیت این است که در سالهای اخیر بسیاری از این رابطه پرتنش سود بردهاند. کسانی که با انگیزههای مختلف میخواهند ایران را خطر و تنشآفرین معرفی کنند، طبعاً در صورت بهبود روابط ایران و اعراب قافیه را خواهند باخت. یا افراد و سازمانهایی که برای فعالیت سیاسی و رسانهای ضدایرانی خود مورد حمایت برخی از کشورهای عربی قرار دارند علاقهای به این بهبود روابط و خاتمه داده شدن به ماموریت دشمنآفرینی و تنشزای خود ندارند. البته شاید بیشتر موضوع تلاش برای تیره نگه داشتن روابط ایران و اعراب به اسرائیل و تندروان آمریکایی و اروپایی برمیگردد که آسایش و آرامش مناطق خلیج فارس، خاورمیانه و شمال آفریقا را به مصلحت و منفعت خود نمیبینند. در هر صورت، منافع مشترک ایران و اعراب در گرو این بهبود روابط با حفظ احترام متقابل و تاکید بر حاکمیت ملی کشورها و پرهیز از طرح مطالبات نشدنی و غیرقانونی است.
رابطه ایران و پادشاهی سعودی در دولت نهم و دهم به سردترین حالت خود رسید اما آقای روحانی در نخستین نشست مطبوعاتی خود با اشاره به امضای موافقتنامه امنیتی تهران و ریاض توسط ایشان از روزهای اوجگیری روابط دوجانبه در ماههای پیش رو خبر داده است. تلقی جنابعالی نسبت به این موضوع چیست؟
آقای روحانی از پیش از آغاز فعالیتهای انتخاباتی نیز آشکارا خواهان بهبود روابط ایران و اعراب بود و به موضوع پیمان امنیتی ایران و سعودی نیز مکرراً پرداخته و آن را شرح داده بود. به نظر من در حال حاضر فضا و زمان برای تهران و ریاض مهیا شده تا با پشتسر گذاشتن تلخیهای سالهای اخیر و با احترام به منافع متقابل و مشترک روابط خود را بازسازی و تقویت کنند. طراح و معمار بهبود روابط ایران و سعودی اکنون در آستانه آغاز ریاستجمهوری است و دلیلی ندارد سیاست مورد علاقه و اعتقاد او که در هشت سال گذشته مغفول واقع شده، اکنون عملی نشود. اگر روحانی قادر به اجرای خواسته خود در این راه نشود، باید بخش اصلی بار مسوولیت این ناکامی را بر دوش اعراب و متحدان غربی آنان نهاد. هرچند شواهد گواهی میدهند دو طرف به شدت علاقهمند به آغاز فصل جدیدی از مناسبات حسنه خود هستند.
بهبود روابط ایران و عربستان چه تاثیری بر روابط ایران با دیگر کشورهای عربی باقی میگذارد؟
بدون تردید پادشاهی سعودی نقش بسیار مهم و تاثیرگذاری بر سمتگیری سیاستهای کشورهای عربی به خصوص کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس در موارد مختلف و به خصوص در قبال ایران دارد. به نظر من، به طور کلی بهبود روابط تهران و ریاض مستقیماً به بهبود کلی روابط ایران و کشورهای عربی منجر خواهد شد. ولی نباید فراموش کرد که روابط ایران با هر کدام از این کشورها بعضاً دارای نکات ریز، پیچیده و مستقلی است که لزوماً به یک نسخه کلی و یکسان در بهبود روابط با سعودی منجر نمیشود و مشکلات آن را به سرعت رفع و منتفی نمیکند. باید در مذاکرات و تعاملات یکبهیک به این موارد پرداخت. البته در این میان نقش رهبری معنوی سعودی موجب خواهد شد تا مذاکره و تعامل ایران با دیگر کشورهای عربی نیز نرمتر و مثبتتر صورت بگیرد و به نتیجه مطلوب منجر شود.
آیا فرآیند نزدیکی مناسبات تهران و ریاض میتواند به بهبود روابط ایران و بحرین نیز منجر شود؟
بدون تعارف پادشاهی سعودی پدرخوانده آشکار و نهان حکومت بحرین است و بهبود روابط تهران و ریاض به بهتر شدن روابط تهران و منامه نیز منجر خواهد شد. ولی باید توجه داشت که مشکل اصلی روابط ایران و بحرین ربطی به ایران ندارد و حل کردن آن در اختیار خود بحرینیهاست. مساله اصلی بحرین نادیده گرفتن تاریخی، نهادینه و سیستماتیک حقوق مدنی و ملی اکثریت مطلق شیعه و ایرانیتبار بحرینی، ممانعت از مشارکت اکثر مردم آن کشور در سرنوشت کشورشان و کنترل قدرت و حکومت توسط گروه اقلیت غیرمردمی است که حتی اصالتاً بحرینی هم نیستند. هیچ دولتی در ایران قادر به کنار آمدن با این شرایط در بحرین نیست. البته ایران نباید و نمیخواهد در این موضوع مداخله مستقیم کند، ولی قادر به نادیده گرفتن مطالبات شیعیان بحرین هم نیست و چارهای جز حمایت معنوی از اکثریت مردم بحرین ندارد.
سوریه نیز یکی از کشورهای عربی است که به دلیل قرار گرفتن در زنجیره مقاومت از اهمیت فراوانی برای ایران برخوردار است. از دیدگاه جنابعالی آیا در دولت جدید نیز باید مشی فعلی ایران در مناقشات سوریه حفظ شود یا باید به صورت دیگری اقدام شود؟
آقای روحانی در اظهارات مختلف خود به صراحت و به درستی درباره سوریه سخن گفتهاند. سرنوشت سوریه را باید مردم آن کشور از طریق انتخابات سراسری و صندوق رای مشخص کنند. نه حمایت و مداخله نظامی و سیاسی خارجی قابل قبول است و نه کشتن معارضان. ایران باید حامی سیاست پرهیز از خشونت و گذار سوریه به دورانی دموکراتیک بر اساس رای و تصمیم اکثریت مردم آن کشور باشد. طبیعی است که دولتهای خارجی و گروههای جنگطلب از روند حل مسالمتآمیز و دموکراتیک ماجرا خشنود نخواهند شد. دولت سوریه هم به سادگی زیر بار این مساله نخواهد رفت. ولی تجربه یک سال اخیر نشان داده که هیچ یک از طرفین مناقشه با حداکثر تلاش خود و کسب حمایتهای خارجی، قادر به سرکوب و حذف دیگری نبوده و چارهای جز حل عاقلانه و بیخونریزی مساله نبوده و نیست.
سیاست اعتدالگرایانه دولت آقای روحانی در مواجهه با برخی از کشورهای عربی که همپیمان آمریکا در منطقه هستند به چه صورت باید باشد؟ آیا این کشورها حاضر به برقراری یک رابطه منطقی توام با عقلانیت با ایران هستند و یا ترجیح میدهند همچنان در زیر پرچم غرب قرار داشته باشند؟
آقای روحانی میتواند از دو بعد مختلف با کشورهای عربی برخورد کند. نخست تنشزدایی مستقیم با آن کشورها و پرهیز از سیاست شعارزدگی هشت سال اخیر در جهت بهبود روابط دوجانبه و منطقهای است و دیگر اینکه بهبود غیرمستقیم روابط با اعراب از طریق حل و فصل مستقیم و بیواسطه چالشهای بینالمللی ایران به خصوص با آمریکا و اروپا را در دستور کار خود قرار دهد. این دو سیاست باید موازی و هماهنگ و همزمان اعمال شوند. البته طبیعی است که نباید با خوشخیالی تصور کرد این مسیر ساده و سریع است و مخالفان منافع ملی ایران به سادگی و آرامش منتظر میمانند تا ایران با در پیش گرفتن سیاست دوراندیشانه و راهبرد مثبت خود دست به یک بازی برد- برد در منطقه بزند و به وضعیت کنونی باخت- باخت خاتمه دهد.
جنابعالی در گفتوگویی اینگونه عنوان کرده بودید که جزایر سهگانه موضوعی میان ایران و بریتانیاست. در این مورد توضیح بیشتری میدهید و اینکه آیا در دولت جدید نیز ما باید همچنان به سیاست بیتفاوتیمان در برابر اظهارات غیردوستانه اماراتیها ادامه دهیم؟
من گفته بودم که موضوع مالکیت و حاکمیت تاریخی بر جزایر سهگانه بین ایران و بریتانیا بوده و آن جزایر قبل از تاسیس دولت امارات متحده عربی به ایران بازگردانده شده است. ولی الان امارات به پشتگرمی متحدان غربی خود به خصوص بریتانیا مدعی ماجرا شده است. ایران نه میتواند و نه باید سیاست بیتفاوتی در برابر اظهارات اماراتیها را در پیش بگیرد. امارات به دلایل مختلف خواهان تنشآفرینی با ایران و بهانه قرار دادن موضوع جزایر سهگانه ایرانی تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی برای خدشه وارد کردن به اقتدار منطقهای ایران است. اسناد محرمانه تازه آزاد شده در آرشیوهای بریتانیایی نشان میدهد که دولت کوچک امارات قبل از انقلاب از حکومت ایران ناراضی بوده و بعد از انقلاب نیز خواهان سرنگونی حکومت انقلابی جدید شده است. به نظر میرسد موضوع جزایر سهگانه اکنون محملی برای سرپوش گذاشتن بر مشکلات داخلی و منطقهای امارات و عامل مصنوعی اتحاد غیرواقعی اعراب و مخفی نگه داشتن ضعف خفتبار آنها در قبال اسرائیل شده باشد. از سوی دیگر با حل احتمالی چالشهای بینالمللی ایران، امارات نیز به تدریج در دشمنی با ایران و موضوع جزایر ساکت و آرام خواهد شد. ادعاهای ضدایرانی امارات عمدتاً به پشتوانه تنش موجود بین ایران با ریاض و لندن و واشنگتن است وگرنه دولت ابوظبی به تنهایی مصلحت خود را در زبان در کام کشیدن و سکوت در برابر ادعاهای بیپایه خود خواهد یافت.
خانم اشتون رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا و مذاکرهکننده اصلی گروه 1+5 از روی کار آمدن آقای روحانی استقبال کرده و از ادامه برگزاری مذاکرات در دولت یازدهم نیز ابراز خشنودی داشته است. حال سوال اینجاست که در صورت بهبود روابط ایران با اعراب ما چگونه میتوانیم از این گزینه در یارکشیهای هستهای و دور زدن تحریمها استفاده کنیم؟
به نظر من باید واقعبین بود و بیش از این نباید به امید دور زدن تحریمها توسط اعراب که دوست و متحد آمریکا و غرب هستند باقی بمانیم. اولاً که تحریمهای کنونی بسیار سنگین و اثرگذار بوده و دور زدن آنها سختتر از گذشته است. هر چند که هنوز ناممکن نیست. ثانیاً در صورت امکانپذیر بودن چنین موضوعی، ایران به شدت دچار آسیبهای بیشتری خواهد شد و سود سرشار سیاسی و اقتصادی را بیجهت نثار اعراب خواهد کرد؛ لذا به نظر من به جای پرداختن به این راهحلهای مقطعی و پرضرر باید به طور جدی به حل چالشهای بینالمللی و گفتوگوی مستقیم با طرفهای غربی فکر کرد و درمان قطعی را به مسکنهای موردی ترجیح داد. البته باز تکرار میکنم که این راهی بس دشوار و پردردسر است و نباید توقع موفقیت آنی و سریع و کامل از آن داشت. ولی باید توجه داشت که شرایط نوین ایران میتواند به سود همه باشد و بازنده فقط جنگطلبان و بدخواهان ایران باشند.
دیدگاه تان را بنویسید