تاریخ انتشار:
صادق زیباکلام از چشمانداز روابط خارجی ایران میگوید
ترمیم روابط در دو سطح
صادق زیباکلام میگوید در پرونده هستهای باید با مردم صادق بود و برای آنها توضیح داد که غرب با هستهای شدن ایران مخالف نیست و حتی با غنیسازی هم مشکل ندارد.
صادق زیباکلام میگوید در پرونده هستهای باید با مردم صادق بود و برای آنها توضیح داد که غرب با هستهای شدن ایران مخالف نیست و حتی با غنیسازی هم مشکل ندارد. تنها باید اعتمادسازی شود که قرار بر ساخت بمب اتم در ایران نیست. او قائل به دو سطح روابط دیپلماتیک در دولت روحانی در سال اول است. سطح اول، که ساده بوده و شامل کشورهای همسایه میشود و سطح دوم، رابطه با آمریکا و اروپا که تنها راهش، گشایش در پرونده هستهای است وگرنه در رابطه ایران و اروپا و آمریکا گشایشی نمیشود مگر یکسری تعارفهای بیفایده دیپلماتیک.
در مورد دیپلماسی آقای روحانی حدسهای بسیاری آغاز شده است. اگر معیار را سخنان، وعدهها و گفتوگوهای آقای روحانی در مورد سیاست خارجی قرار دهیم، به نظرتان اولین تغییرات در روابط دیپلماتیک را در چه مسیرهایی مشاهده خواهیم کرد؟
فکر میکنم باید آینده سیاست خارجی دولت آقای روحانی را در دو سطح بررسی کنیم. سطح تشریفاتی یعنی با برخی کشورهایی که در دوره آقای احمدینژاد روابطشان با ما کینهتوزانه شده بود، سطحی از روابط عادی را برقرار کنیم. این کشورها عموماً شامل کشورهایی مشابه عربستان، امارات، ترکیه و قطر میشوند. کشورهایی که برای تغییر سطح روابط دیپلماتیکمان نیازی به تغییر در موضوع پرونده هستهای نداریم. اینها سطح اول هستند. تغییر روابط و بهبود آن، تقریباً آسان است. از همین الان هم علائم و نشانههایش روشن شده است. اما سطح دوم، طرح جدیتر و بنیادیتر است. که هر نوع تغییری در آن به پرونده هستهای گره خورده است.
روابط با اروپا و آمریکا شامل این سطح میشود. روحانی در این سطح عملاً با چه زمینی مواجه است؟
این سطحی است که با غرب، آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن، کانادا، استرالیا باید رابطه برقرار کنیم. در حقیقت در این سطح ما نیازمند یک تغییر اساسی هستیم که بتوانیم گامی به جلو برداریم؛ و بدون تغییر در وضعیت پرونده هستهای، نمیتوانیم برای بهبود رابطه با 1+5 و مشخصاً با اروپا و آمریکا اقدام موثری انجام دهیم. به طور ساده، تغییر در رابطه ایران با اروپا و آمریکا مستلزم گشایش در مساله هستهای است.
بدون اینکه ایران در موضوع هستهای تغییر موضع دهد، روحانی نمیتواند روابط دیپلماتیکش را با اروپا بهبود ببخشد؟
باید گامی جدی در حل و فصل مساله هستهای برداشت و همزمان سراغ بهبود روابط با اروپا و آمریکا رفت، وگرنه در نهایت کلمات زیبایی از سوی وزرای خارجه ایران و آن کشورها در خوشبینانهترین حالت به صورت تعارف رد و بدل خواهد شد که بیفایده خواهد بود. به نظرم باید تعارف را کنار گذاشت و با شناخت نوع کدورتها و سطح کنونی روابط ایران و 1+5 باید پذیرفت که بدون گشایش هستهای هیچگونه تنشزدایی با کشورهای مهم صورت نمیگیرد.
این موضوع در کوتاهمدت عملیاتی است، با توجه به جو منفی که در هشت سال گذشته در مورد هر نوع رابطه با این کشورها ایجاد شده است؛ به ویژه انتقادهایی که تا همین زمان انتخابات در مورد مواضع هستهای آقای روحانی از سوی اصولگرایان مطرح بود؟
ببینید باید تکلیف یک چیز را مشخص کرد. تنشزدایی و برداشتن گام مفید برای گشایش هستهای به معنی بالا بردن پرچم سفید نیست. قرار هم نیست تسلیم غرب شویم. باید آقای روحانی سعی کند در مورد برخی مسائل که در این سالها به ناحق در مورد پرونده هستهای مطرح کرده و جا انداختهاند، با مردم به طور شفاف صحبت کند و از طریق رسانهها برای مردم روشن کند که اینطور نیست که غربیها از اساس با برنامه هستهای ایران مخالف باشند و به چیزی کمتر از توقف غنیسازی هم قانع نشوند.
این ادبیاتی است که به ادبیات مسجل هستهای در رسانهها تبدیل شده است.
به همین دلیل است که معتقدم باید آقای روحانی از طریق رسانه حقیقت را به مردم بگوید و توضیح بدهد که غربیها نهتنها با برنامه هستهای ایران مخالف نیستند بلکه مخالفتی با غنیسازی هم ندارند اما آنچه موجب اختلاف شدید و تحریمها شده است نبود اعتماد بین دو طرف است؛ لذا اعتمادسازی مهمترین گام در رفع مشکلات بین دو طرف است. غربیها با غنیسازی و سایر جنبههای برنامه هستهای مخالف نیستند. به همین دلیل گشایش در پرونده هستهای آنقدرها هم پیچیده نیست. آنها به ما اطمینان ندارند و میگویند ما مطمئن نیستیم که شما در صدد ساخت بمب اتم نیستید. خب ما هم که ذاتاً خودمان میدانیم و یقین داریم نمیخواهیم بمب اتم بسازیم، پس در ساختار اصلی با هم مشکل و پارادوکسی نداریم. فقط باید هر دو طرف بتوانند به هم اعتماد کنند. ما که میگوییم چیزی برای پنهان کردن نداریم، چون بمب اتم نمیسازیم. به همین دلیل تصور میکنم آقای روحانی با شیوههای خود میتوانند راهکاری اتخاذ کنند که طرف اروپایی و آمریکایی ببینند و بدانند که ما در هستهای چه میکنیم و چه نمیکنیم. وقتی مطمئن شوند که اصلاً نیت ایران ساخت بمب اتم نیست نهتنها گامهای بعدی راحتتر میشود بلکه با اعتمادسازی صورتگرفته حتی میتوانیم از تکنولوژی آنها برای توسعه صنعت هستهای هم استفاده ببریم. بنابراین در سطح دوم روابط دیپلماتیک در دولت روحانی، باید این اعتمادسازی در خارج و همچنین شفافسازی در داخل صورت بگیرد.
آقای روحانی برای آغاز این تغییرات بیشتر در داخل ایران با مشکل و مقاومت رو به رو میشود یا در فضای بینالمللی؟
ببیند در داخل ایران ما یکسری تندروهای اصولگرا داریم که در تمام سالهای گذشته سعی کردند یک تصویر دیگری از پرونده هستهای نشان مردم دهند. تصویری که منطبق با تمام واقعیت نبوده است. آنها نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از آغاز مسیر روحانی به کار خواهند بست اما به نظرم در همه سطوح در اقلیت هستند. در سطح خارجی ما با یکسری گروه رادیکال در آمریکا و اسرائیل مواجه هستیم که نمیخواهند روابط تهران با اروپا و آمریکا عادیسازی شود. چرا که آنها دغدغهشان افزایش تحریمها علیه ایران و حتی گزینه نظامی است. به همین دلیل نمیخواهند به این بحران خاتمه داده شود چرا که به چیزی جز براندازی و تغییر رژیم در ایران فکر نمیکنند و با هر راهکاری که آنها را از هدفشان دور کند، مقابله خواهند کرد.
در مورد رابطه ایران و آمریکا چطور؟ به نظر شما با قدمهایی که در دوره آقای احمدینژاد برای شکستن این تابو برداشته شد، در دوره روحانی سطح روابط بهبود پیدا میکند؟
به نظرم هر نوع گشایش در روابط ایران و آمریکا هم مستلزم تنشزدایی در مسائل هستهای است و تا گامی از سوی هر دو طرف در این مسیر برداشته نشود، سطح روابط تغییر نخواهد کرد.
شاهد بودیم سیاست آقای روحانی در موضوع هستهای توسط اصولگرایان سخت نقد میشد. آیا میتوان امیدوار بود که با آغاز دوباره سیاستهای اعتدالی در پرونده هستهای و دیپلماتیک، در داخل همراهی لازم را با رئیسجمهور انجام میدهند؟
علیالقاعده آنها باید به این نتیجه رسیده باشند که تفکر نادیده گرفتن روابط حسنه و تنش با دنیا در نهایت پنج میلیون رای در کشور دارد و این طرف با 18میلیون رای نشان داده مردم از تنش خسته و به دنبال آشتی و صلح هستند. اگر میزان، رای ملت باشد آنها هم خواهان تداوم این وضع نیستند.
در مورد روابط ایران با سوریه هم روحانی مسیر سختی پیش رو خواهد داشت. مانند مسائل هستهای قائل به توانایی روحانی در تغییر مواضع ایران هستید؟
به نظرم در این عرصه تغییر مهم و فوری پیش نمیآید. چون اصولگرایان سرمایهگذاری وسیعی برای حمایت از بشار اسد انجام دادهاند. آقای روحانی باید از طریق رسانهها با مردم و نخبگان طرح مساله کند و برای مردم توضیح دهد حمایتهای ما از سوریه، چه مضرات و منفعتهایی دارد. باید مردم آگاه شوند که به خاطر حمایتهایمان از دولت بشار اسد، عمده جهان عرب، از مسلمان گرفته تا مسیحی، از چپ تا لیبرال و سوسیالیستها، همگی از ایران انتقاد میکنند و به مخالفان ایران تبدیل شدهاند. این موضوع برای کشور هزینهبر است و باید حداقل مردم بدانند ما چه هزینههایی را متقبل میشویم.
***
در مورد دیپلماسی آقای روحانی حدسهای بسیاری آغاز شده است. اگر معیار را سخنان، وعدهها و گفتوگوهای آقای روحانی در مورد سیاست خارجی قرار دهیم، به نظرتان اولین تغییرات در روابط دیپلماتیک را در چه مسیرهایی مشاهده خواهیم کرد؟
فکر میکنم باید آینده سیاست خارجی دولت آقای روحانی را در دو سطح بررسی کنیم. سطح تشریفاتی یعنی با برخی کشورهایی که در دوره آقای احمدینژاد روابطشان با ما کینهتوزانه شده بود، سطحی از روابط عادی را برقرار کنیم. این کشورها عموماً شامل کشورهایی مشابه عربستان، امارات، ترکیه و قطر میشوند. کشورهایی که برای تغییر سطح روابط دیپلماتیکمان نیازی به تغییر در موضوع پرونده هستهای نداریم. اینها سطح اول هستند. تغییر روابط و بهبود آن، تقریباً آسان است. از همین الان هم علائم و نشانههایش روشن شده است. اما سطح دوم، طرح جدیتر و بنیادیتر است. که هر نوع تغییری در آن به پرونده هستهای گره خورده است.
روابط با اروپا و آمریکا شامل این سطح میشود. روحانی در این سطح عملاً با چه زمینی مواجه است؟
این سطحی است که با غرب، آمریکا، اتحادیه اروپا، ژاپن، کانادا، استرالیا باید رابطه برقرار کنیم. در حقیقت در این سطح ما نیازمند یک تغییر اساسی هستیم که بتوانیم گامی به جلو برداریم؛ و بدون تغییر در وضعیت پرونده هستهای، نمیتوانیم برای بهبود رابطه با 1+5 و مشخصاً با اروپا و آمریکا اقدام موثری انجام دهیم. به طور ساده، تغییر در رابطه ایران با اروپا و آمریکا مستلزم گشایش در مساله هستهای است.
بدون اینکه ایران در موضوع هستهای تغییر موضع دهد، روحانی نمیتواند روابط دیپلماتیکش را با اروپا بهبود ببخشد؟
باید گامی جدی در حل و فصل مساله هستهای برداشت و همزمان سراغ بهبود روابط با اروپا و آمریکا رفت، وگرنه در نهایت کلمات زیبایی از سوی وزرای خارجه ایران و آن کشورها در خوشبینانهترین حالت به صورت تعارف رد و بدل خواهد شد که بیفایده خواهد بود. به نظرم باید تعارف را کنار گذاشت و با شناخت نوع کدورتها و سطح کنونی روابط ایران و 1+5 باید پذیرفت که بدون گشایش هستهای هیچگونه تنشزدایی با کشورهای مهم صورت نمیگیرد.
این موضوع در کوتاهمدت عملیاتی است، با توجه به جو منفی که در هشت سال گذشته در مورد هر نوع رابطه با این کشورها ایجاد شده است؛ به ویژه انتقادهایی که تا همین زمان انتخابات در مورد مواضع هستهای آقای روحانی از سوی اصولگرایان مطرح بود؟
ببینید باید تکلیف یک چیز را مشخص کرد. تنشزدایی و برداشتن گام مفید برای گشایش هستهای به معنی بالا بردن پرچم سفید نیست. قرار هم نیست تسلیم غرب شویم. باید آقای روحانی سعی کند در مورد برخی مسائل که در این سالها به ناحق در مورد پرونده هستهای مطرح کرده و جا انداختهاند، با مردم به طور شفاف صحبت کند و از طریق رسانهها برای مردم روشن کند که اینطور نیست که غربیها از اساس با برنامه هستهای ایران مخالف باشند و به چیزی کمتر از توقف غنیسازی هم قانع نشوند.
این ادبیاتی است که به ادبیات مسجل هستهای در رسانهها تبدیل شده است.
به همین دلیل است که معتقدم باید آقای روحانی از طریق رسانه حقیقت را به مردم بگوید و توضیح بدهد که غربیها نهتنها با برنامه هستهای ایران مخالف نیستند بلکه مخالفتی با غنیسازی هم ندارند اما آنچه موجب اختلاف شدید و تحریمها شده است نبود اعتماد بین دو طرف است؛ لذا اعتمادسازی مهمترین گام در رفع مشکلات بین دو طرف است. غربیها با غنیسازی و سایر جنبههای برنامه هستهای مخالف نیستند. به همین دلیل گشایش در پرونده هستهای آنقدرها هم پیچیده نیست. آنها به ما اطمینان ندارند و میگویند ما مطمئن نیستیم که شما در صدد ساخت بمب اتم نیستید. خب ما هم که ذاتاً خودمان میدانیم و یقین داریم نمیخواهیم بمب اتم بسازیم، پس در ساختار اصلی با هم مشکل و پارادوکسی نداریم. فقط باید هر دو طرف بتوانند به هم اعتماد کنند. ما که میگوییم چیزی برای پنهان کردن نداریم، چون بمب اتم نمیسازیم. به همین دلیل تصور میکنم آقای روحانی با شیوههای خود میتوانند راهکاری اتخاذ کنند که طرف اروپایی و آمریکایی ببینند و بدانند که ما در هستهای چه میکنیم و چه نمیکنیم. وقتی مطمئن شوند که اصلاً نیت ایران ساخت بمب اتم نیست نهتنها گامهای بعدی راحتتر میشود بلکه با اعتمادسازی صورتگرفته حتی میتوانیم از تکنولوژی آنها برای توسعه صنعت هستهای هم استفاده ببریم. بنابراین در سطح دوم روابط دیپلماتیک در دولت روحانی، باید این اعتمادسازی در خارج و همچنین شفافسازی در داخل صورت بگیرد.
آقای روحانی برای آغاز این تغییرات بیشتر در داخل ایران با مشکل و مقاومت رو به رو میشود یا در فضای بینالمللی؟
ببیند در داخل ایران ما یکسری تندروهای اصولگرا داریم که در تمام سالهای گذشته سعی کردند یک تصویر دیگری از پرونده هستهای نشان مردم دهند. تصویری که منطبق با تمام واقعیت نبوده است. آنها نهایت تلاش خود را برای جلوگیری از آغاز مسیر روحانی به کار خواهند بست اما به نظرم در همه سطوح در اقلیت هستند. در سطح خارجی ما با یکسری گروه رادیکال در آمریکا و اسرائیل مواجه هستیم که نمیخواهند روابط تهران با اروپا و آمریکا عادیسازی شود. چرا که آنها دغدغهشان افزایش تحریمها علیه ایران و حتی گزینه نظامی است. به همین دلیل نمیخواهند به این بحران خاتمه داده شود چرا که به چیزی جز براندازی و تغییر رژیم در ایران فکر نمیکنند و با هر راهکاری که آنها را از هدفشان دور کند، مقابله خواهند کرد.
در مورد رابطه ایران و آمریکا چطور؟ به نظر شما با قدمهایی که در دوره آقای احمدینژاد برای شکستن این تابو برداشته شد، در دوره روحانی سطح روابط بهبود پیدا میکند؟
به نظرم هر نوع گشایش در روابط ایران و آمریکا هم مستلزم تنشزدایی در مسائل هستهای است و تا گامی از سوی هر دو طرف در این مسیر برداشته نشود، سطح روابط تغییر نخواهد کرد.
شاهد بودیم سیاست آقای روحانی در موضوع هستهای توسط اصولگرایان سخت نقد میشد. آیا میتوان امیدوار بود که با آغاز دوباره سیاستهای اعتدالی در پرونده هستهای و دیپلماتیک، در داخل همراهی لازم را با رئیسجمهور انجام میدهند؟
علیالقاعده آنها باید به این نتیجه رسیده باشند که تفکر نادیده گرفتن روابط حسنه و تنش با دنیا در نهایت پنج میلیون رای در کشور دارد و این طرف با 18میلیون رای نشان داده مردم از تنش خسته و به دنبال آشتی و صلح هستند. اگر میزان، رای ملت باشد آنها هم خواهان تداوم این وضع نیستند.
در مورد روابط ایران با سوریه هم روحانی مسیر سختی پیش رو خواهد داشت. مانند مسائل هستهای قائل به توانایی روحانی در تغییر مواضع ایران هستید؟
به نظرم در این عرصه تغییر مهم و فوری پیش نمیآید. چون اصولگرایان سرمایهگذاری وسیعی برای حمایت از بشار اسد انجام دادهاند. آقای روحانی باید از طریق رسانهها با مردم و نخبگان طرح مساله کند و برای مردم توضیح دهد حمایتهای ما از سوریه، چه مضرات و منفعتهایی دارد. باید مردم آگاه شوند که به خاطر حمایتهایمان از دولت بشار اسد، عمده جهان عرب، از مسلمان گرفته تا مسیحی، از چپ تا لیبرال و سوسیالیستها، همگی از ایران انتقاد میکنند و به مخالفان ایران تبدیل شدهاند. این موضوع برای کشور هزینهبر است و باید حداقل مردم بدانند ما چه هزینههایی را متقبل میشویم.
دیدگاه تان را بنویسید